جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 89
اصول و نتایج انسان‌شناسی اخلاقی از دیدگاه افلاطون
نویسنده:
مرضیه احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ما برای تمیز دادن کارهای مجاز از غیر مجاز و برای رهایی از مغلوب شدن روحانی و طبیعی خود توسط تمدن نوین نیاز به خودشناسی داریم. بررسی اندیشه فلاسفه بزرگ یکی از زمینه های مهم ترویج افکار آنان و بسترسازی مناسب به منظور بهره برداری از آرای آنان در زمان حاضر می باشد. از سویی چون افلاطونبه عنوان بزرگترین فیلسوف یونان باستان و یکی از تأثیر گذارترین آن ها در انسان شناسی و اخلاق است بر آن شدیم تا با بیان نظریات او در باب انسان شناسی، غایت مورد نظر او یعنی الهی و جاویدان شدن را که با اسلام نیز سنخیتی دارد مدنظر قرار دهیم. این پژوهش با استناد به آثار اصلی افلاطون، در هشت فصل گردآوری شده است و به چرایی آفرینش انسان، ابعاد وجودی انسان و اصل بودن نفس او به عنوان اصول انسان شناسی و به بحث تربیت و معرفت برای دستیابی او به خیر جاویدان، خداگونه شدن در سایه فضیلتمندی و نیل به سعادت و نیکبختی و تقرب به عنوان نتایج آن پرداخته است. از آن جایی که افلاطون جامعه را محمل رسیدن فرد به کمال می داند مراتب اجتماعی انسان ها و آرمانشهر افلاطون و ضرورت وجود یک فیلسوف به عنوان سکاندار این جامعه را نیز به بحث گذاشته ایم و در نهایت به این جمع بندی رسیده ایم که: انسان شناسیمبنایی برای نظریه اخلاقی است و نیل به یک زندگی خوب مستلزم شناخت انسان و کسب علوم و دانشی خاص است
سعادت از دیدگاه افلوطین و ملاصدرا
نویسنده:
قاسم صالح مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
افلوطین سر سلسله مکتب نوافلاطونی در کتاب تاسوعات خود سعادت انسان را در حیات عقلانی می داند و زندگانی عقلانی را حیاتی میداند که در نهایت کمال باشد یعنی از هر حیث هیچ نقصی در آن نباشد لذا سعادت در حیات مادی نمیتواند حاصل شود بلکه حیات روحی و معنوی انسان است و راه نیل به چنین سعادتی وارستگی از قید و بندهای تن و مادیات است که با پرورش روح و نفس آدمی همراه میگردد که نتیجه آن مشاهده فرشتگان مقرب الهی و بالاتر از آن اتحاد با ذات یگانه احدیت می باشد.ملاصدرا ادراکات عقلی را لذت بخشترین امور برای انسان میداند و در این بین برترین معقولات معرفت به خدا و علم به صفات و اسماء الهی است. آنجا که علم فقه نیز در این مقام در مرتبه پایین تری قرار دارد و سعادت حقیقی انسان در این مسیر تحقق می یابد. سعادت حقیقی چیزی جز مشاهده عقلی حقیقت نیست.شاخص ترین ویژگی دیدگاه ملاصدرا بحث بر سر مسئله عقل نظری و عقل عملی و جایگاه هرکدام در راه رسیدن به سعادت است او معتقد است که سعادت در کمال عقل نظری است و عقل عملی در این بین نقش درجه دوم را ایفا میکند تا آنجا که به نظر او کسانی که در قوه نظری به کمال برسند و در قوه عملی متوسط باشند به سعادت حقیقی دست یافته اند اما کسانی که در قوه عملی دارای کمال باشند ولی به کمال قوه نظری دست نیابند نمیتوانند کمال حقیقی را دارا باشند.از مهمترین شاخصه های دیگر دیدگاه او این است که سعادت را تنها علم و آگاهی یافتن نمیداند بلکه ادراکات حقایق عقلیه سعادت حقیقی است نه ادراک مفهوم آنها.او به شدت افراد را از عبادات تقلیدی بر حذر می دارد و آنها را تشویق به اطاعت از پروردگار با تدبر و دریافت برهان از معارف الهیه می کندو راه پیروزی فرد را در این گام نجات نفس از تعلقات بدن میداند.
اخلاق فضیلت از دیدگاه فیلیپا فوت و مقایسه آن با نظریه خوبی طبیعی
نویسنده:
طایف صفایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این پژوهش بررسی اخلاق فضیلت فیلیپا فوت و معرفی نظریه هنجارمندی طبیعی و تعریف خوبی طبیعی از دیدگاه او، و مقایسه آن با نظریه ی خوبی طبیعی مطرح در عصر جدید است. پیشینه اخلاق مبتنی برفضیلت به اخلاق باستانی برمی گردد. فوت مانندآنسکومب، مک اینتایر، و مرداک در احیاء فلسفه اخلاق فضیلت محورتلاش نموده است. فوت خوب را بخشی از واقعیت می داند. وبه نظر او یک عمل وقتی عمل خوب است که ذیل فضیلتی قرار گیرد. بشر همواره دلیلی برای پی جویی فضیلت و پرهیز از رذیلت دارد، به فضایل نیازمند است به همان اندازه که به دستان و چشمانش نیاز دارد. فوت برمعنای عرفی خوب تأکید دارد و منظورش را از خوبی خصلت ِویژه یا کارکرد خاص یک موجودزنده منفرد معرفی می کند. عقلانیت را شامل هر عمل و باور و گرایش می داند که بر دلیل مشروعی استوار باشد. پایه «احکام اخلاقی» فضایل و رذایل فردی است. و برای گفتن اینکه فلان چیز فضیلت یا رذیلت است دلیل عینی وجود دارد. «نظریه فضیلت-رذیلت» روش عالی برای ساخت طرز فکر عینی در داوری اخلاقی است. «خوبی» استعدادها و اعمالی است که برای شیوه خاص زندگی ضروری هستند. احکام اخلاقی درباره خوبی ِطبیعی هایی است که آدمی «می خواهد». با توجه به «دستور هنجارمندی طبیعی»، «خوبی و بدی اخلاقی» یک زیر طبقه از رده عام «خوبی و بدی طبیعی» هستند و خوبی اخلاقی تافته جدا بافته از خوبی طبیعی نیست. مدعای تمایز بین این دو در عصر جدید اتفاق افتاده است: 1) وقتی خوب طبیعی توسط «اراده فرد» یا «حاکم» یا «خدا» تأیید شود خوب اخلاقی حاصل می شود. 2) خوب اخلاقی مستقل از خوب طبیعی است و بلکه شرط لازم آنست. بر خلاف هر دو گروه فوت معتقد است آنچه خوبی اخلاقی نامیده شده همان خوبی طبیعی است که در مورد انسان ها به کار می رود. خوبی طبیعی، فقط به موجودات زنده فی نفسه و اجزا، و مشخصات، و کارکردهای آنها قابل اسناد است. و آن یک خوبی مستقل هست که مستقیماً به ارتباط یک فرد با فرم زندگیِ نوعیش بستگی دارد. گر چه خوب ِبشری متفاوت با خوب در عالم حیوانی و گیاهی است با این حال یک ساختار مفهومی مشترک وجود دارد. فوت با تکیه بر قاعده ی عام هنجارمندی طبیعی، همه انواع خوبی را طبیعی می داند. آدم خوب کسی است که خوبی مربوط به بشر را داراست. پس عمل برطبق فضایل فردی ما را به خوبی بشر که همان سعادت است می رساند.
مبانی و اصول اخلاقی حقوق کودک از نگاه اخلاق اسلامی و حقوق بشر
نویسنده:
الهام السادات مجلسی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه ، سعی بر آن است تا اصول اخلاق حقوق کودک در کنوانسیون حقوق بشر و اخلاق اسلامی بررسی شود. موضوع این پژوهش ، موضوعی میان رشته ای است . از اینرو ابتدا لازم است مباحثی پیرامون حقوق و ارتباط آن با اخلاق و همچنین مطالبی درباره اخلاق و ارتباط آن با سایر علوم بیان گردد. پیش از پرداختن به اصول اخلاقی، مطالبی درباره مبانی اخلاق و مسائل مربوط به بخش های مختلف مبانی، بیان می شود . درباره حقوق ؛ تعریف حق و اقسام حق مشخص می گردد و هریک از مکاتب حقوقی بیان می گردد. توضیحات اولیه برای هرچه مشخص شدن نوع اصول اخلاقی در حقوق بشر و میثاقین حقوق بشر لازم است. آن چه می توان در ابتدا بیان کرد این است که هردو نظام یعنی اخلاق اسلامی و کنوانسیون حقوق بشر اصولی مشترک را دارا هستند و به همین دلیل برخی مکاتب؛ حق و حقوق را فطری می دانند . طرز تلقی از حق، فکر و عمل هر دو نظام را درباره حقوق کودک معین می کند. پس از بیان مسائل اخلاق اسلامی و طرز تلقی این مکتب به کودک و حقوق کودک؛ به مسائلمربوط به حقوق بشر و اصول اخلاقی حقوق کودک در اعلامیه جهانی و کنوانسیون حقوق کودک می پردازیم. آن چه می توان گفت ،مبنایاخلاق اسلامی و حقوق بشر؛ چهار اصل و ارزش اخلاقی یعنی کرامت انسانی، آزادی، عدالت و برابری است و تلقی اخلاقی آن ها بر حقوق کودک بر اصول مذکور استوار است.
رابطه دین واخلاق از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
یاور محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارتباط ونیازمندی اخلاق به دین، یکی ازمسائل مهمی است که همواره ذهن متفکران را به خود جلب کرده و آنان را واداربه تامل واندیشه ورزی دراین مقوله کرده است.مهمترین پرسشی که ذهن اندیشمندان حوزه دین و اخلاق را به خود جلب کرده این است که آیا اخلاق ،محصول وحی وتعالیم آسمانی انبیاء و اوصیای الهی است یا مانند سایر شاخه های معرفتی نظیرفیزیک ،ریاضیات و غیره یک دانش بشری است وبدون نیاز به دین دارای هویت مستقل است واتکاء وابتنایی براعتقادات دینی ندارد.هدف پژوهش انجام شده با عنوان "بررسی رابطه دین واخلاق ازاندیشه صدرالمتالهین "دستیابی به این سوال است که ازمیان انواع ترابط موجودبین دین واخلاقشامل: اتحاد، تباین و تعامل اندیشه فیلسوف مسلمان برکدامین نوع می باشد.پس ازبررسی منابع موجود و مبانی نظری شامل نظریه های فلسفی اخلاق و نظریه های دینی وهمچنین مروری بر پیشینه وتاریخ انواع ترابط ،نظریات مربوط به صدرالمتالهین دراین خصوص بررسی گردید ودرنتیجه دیدگاه وی مبتنی بر اصول بنیادین فلسفی اش ازجمله حرکت جوهری و تشکیک وجود و اصالت وجود، استخراج و توصیف گردید.چنانکه می توان گفت نظام اخلاقی وی بر اساس کمال پذیری نفس و با توجه به اصالت وجود شکل گرفته است.یافته ها ونتایج حاصل ازبررسی اسناد ومتون موجود در این تحقیق بیانگر آنند که درحکمت متعالیه صدرابا نگرش خاص خود، انسان را وارد ارتباط وجودی با خدا و درحرکت و سیر بسوی هدف غایی نموده و استکمال نفس انسانی و رهیابی به سعادت را غایت نهایی انسان معرفی کرده است.با این اندیشه انسان تاب فرشته شدن را هم دارد اگر درمسیرکمال قرار گرفته وبه کلام وحی اززبان انبیاء ره جوید.با این مستمسک صدرا هدف رسالت انبیاء را اخلاق می خواندوبه استنادآیات متعدد قرآنی چون آیه شریفه :" هُوَ الَّذی‏ بَعَثَ‏ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ "(الجمعه /2) می فرماید علاوه بر بیداری فطرت انسانها از طریق تذکر و تلاوت قرآن، تزکیه نفوس از جمله مهمترین دلایل رسالت پیامبران می باشد لذا پژوهش حاضربا رویکرد اخلاق دینی در چهار فصل به تبیین نظریه صدرالحکماء در باب دین و اخلاق و نحوه تعامل این دو مقوله می پردازد.تا چه در نظر افتد....
دین و اخلاق از دیدگاه ملاصدرا و آگوستین
نویسنده:
فاطمه السادات هاشمی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خداشناسی ملاصدرا بسیار همه جانبه و عمیق است و از محوری ترین مباحث در تمام آثار او ارتباطی است که او با خالق برقرار کرده است در این خصوص به یک برهان معروف او " برهان صدیقین" است ،که در اثبات خدا و عالم هستی از این برهان استفاده می کنند آگوستین و صدرالمتالهین هر دو اعتقاد شدید به وجود خدا دارند و خدا محورند اما یکی ، بسیار دقیق هم از راه فلسفی هم از راه منطق عقلانی و عرفانی به کنجکاوی بشر در مورد خدا پاسخ می دهد (.صدرالمتالهین) دیگری خدا را هم بسیار نا محدود و غیر قابل تعریف عنوان می کندو هم او را آنقدر نزدیک می بیند که چون روحی تجلی یافته در صورت انسان می داند (آگوستین) اما این مهم است که با این تفاوت چشمگیر در خداشناسی صدر او آگوستین هر دو به خدای یگانه که حد و حصر ندارد و باید خود را همه وقت و همه جاوقف او کرد. ، معتقدند و مبنای سعادت بشری را در تقرب و حرکت به سمت او می دانند.. همچنین هر دو فراوان از کتاب مقدس به عنوان منبع اصلی تفکر و کسب حقیقت و در نهایت وصال به سعادت سود برده اند . آگوستین در زمینه وحی مانند صدر المتألهین فکر نمی کند، او مثل ملاصدرا اعتقادی به پیامبری که از جانب فرشتگان سخن خدا را دریافت می کند و یا انسانی که به درجه ای از تزکیه قوی نفس رسیده باشد که پرده های عوالم ظاهر کنار رود و باطن قدسی و حقیقی را دریابد، ندارد او از وحی به چیزی شبیهالهام شدن همان طورکه در بسیاری از انسان ها رخ می دهد، یاد می کند و آن را پدیده ای خاص برای افرادی خاص نمی داند. او در ماجرای خود برای گرایش به آیین مسیحی به این نکته اشاره می کند که وقتی تمام وجودش پر از تلاطم شک و تردید بوده است صدایی شنیده که می گفت «بردار و بخوان» این کلام بر جان دلش می نشیندواین الهامدر اعماق وجودش نفوذ می کند و تصمیم قاطع بر گرایش مسیحیت می گیرد .او کتاب مقدسی را که کلام عیسی مسیح است، حقیقتی می داند که از مسیح (به عنوان خدا) در کالبدی به نام عیسی، جوشش شده است و مسیح همان خداست که خود را در کالبد انسانی به جسم رسانیده که هم مانع غرور انسان شود و هم انسان ها او را بهتر درک کنند و کلام خدا را دریابند. آگوستین مانند ملاصدرا دیدگاهی وسیع درمورد وحی ندارد و او را محدود به الهامی می کند که بر جان هر انسان طالب حقیقت است، می نشیند ملاصدرا اذعان می کند ابتدا نور الهی در جان پیامبر بزرگ اسلام حلول می کند و بعد به ترتیب ، عالمان و صالحان و یاکان. را در برمی گیرد.در حالی که آگوستین فقط از مومن و کافر در تقسیم بندی خود استفاده می کند و الهامات را در مورد خودش به عنوان یک انسان مردد، در پذیرش مسیحیت با دیگری یکی می داند و معتقد به الهام بخشی از جانب خدا برای هر انسان عاشقی است . عقیده صدرالمتالهینبه زندگی بعد از مرگ بسیار محکم است و هر انسان خارج از این اعتقاد را انسانی بسیار رذل در رأی و عقیده می داند او در توصیف چگونگی مرگ و زندگی جاودانه دو مطلب را با استناد به آیات قرآنی مورد برسی قرار می دهد ،نفس و روح را. آگوستین چنین تعاریفی دقیق و استثنایی از روح و نفس ندارد اما معتقد است حیات انسان با زندگی روحادامه می یابد.او روح را چیزی می داند که با تمامی وسعتش به همه امور واقف نیست و تنها خداست که همه چیز را در مورد انسان می داند ، این نقطه مقابل تفکر صدرائی است که روح را خاص انسان هایی می داند که نفوس بسیارپاک و رقیق دارند و از روح به عقل کامله یاد می کند که هر کس نمی تواند به این درجه از کمال برسد. آگوستین معتقد است خداوند روح انسان را به طور فردی و معجزه آسا خلق نمی کند، بلکه روح همراه با جسم و از طریق والدین منتقل می شودچیزی که ملاصدرا به استناد آیه قرآنی آن را رد می کند و معتقد است روح و نه نفسقبل از آفرینش انسان موجود بوده است. بنا براین از دیدگاه صدر المتالهیناعتقاد به آفرینش روح به عنوان امری از جانب پروردگار که از ازل و قبل از آفرینش انسان وجود داشته وباید تا ابد جاودانه باشد به زندگی انسان معنا می بخشد .و از دیدگاه آگوستین اعتقاد به روح، به عنوان موجودی که همراه آفرینش جسم انسان خلق شده وپس از مرگ جسم باقی می ماند هم، دلیلی براعتقاد او به جاودانگی است. آگوستین و صدرالمتألهین اخلاق طبیعی را هرگز از اخلاق فوق طبیعی جدا نمی بیند و هر دو قانون اخلاقی را مسیری در جهت رضایت و قرب خدا می دانند که نهایت آن به سعادت ختم می شود.آنچه از بیان این مقاله مشخص شد ،اخلاق با توجه به خدامحور بودن اندیشه صدر المتالهین وآگوستینامری جدا از اراده الهی نیست ،اما این به آن معنا نیست که اطاعتی کور کورانهو توام با تعطیل شدن عقل باشد .هر دو خیر را در حقیقت وجود الهی و قدم نهادن در مسیر اعتدال می دانند و شر را امری عدمی می دانند با این تفاوت که ملاصدرا، شر را در قیاس با کمال نفس ناطقه و تسلط سایر قوا بر قوه عقلیه می پندارد که،در نهایت به رویگردانی از خدا منجر می شود، و آگوستین هم شر را امری عدمی می داند که بلافاصله با رویگردانی از حقیقت الهی به وجود می آید. هر دو شر را مانع سعادت بشری می دانند که انسان را از حقیقت خود دور می کند. صدرالمتألهین فضیلت اخلاقی را صفتی می داند که با اتصاف آن به نفس باعث ارزش و شرافت آن می شود و رذیلت را هر صفتی می داند که از ارزش و اعتبار نفس می کاهد.هر چه انسان را بهتقرب الهی نزدیک تر کند و نفس انسانی را بیشتر پالایش نمایدارزشمندتر و با فضیلت تر است. رذیلت اخلاقی هر عملی است کهانسان را از اعتدالخارج کند و انسان را از مسیر تقرب الهی دور کند. چنین عملی اعتبار نفس را به شدت کاهش می دهد و از سعادت حقیقی اش بازمی دارد .همچنین آگوستین همسرچشمه فضیلت رافقط و فقط در خواستخدا می داند چون تنها خدا خیر محض و مطلق است . .هرچه که در دایره امر الهی وجود داشته باشد و خواست خدا باشد فضیلت است وگرنه هیچ چیز ارزش خوب یا بد بودن را ندارد و خوبی و بدی فی نفسه نیستند وما با اراده و اختیار خودمان وبدون هیچ اجباری میتوانیم از امر الهی پیروی کنیم یا نه. اگر مطابق با خواست او، اراده خود را بکار بستیم فضیلت مند وگر نه دچار رذیله اخلاقی می شویم این دو فیلسوف هر دو سعادت گرا هستند لذا عمل اخلاق را برای هدف نهایی رسیدن به سعادت تعریف می کنند. صدر المتالهینمعتقد است،اگر همه قوای نفس مغلوب قوه عاقله شوند انسان تزکیه و تصفیه شده و پرده های جهالت و نادانی از پیش چشمان باطن او کنار رفته و به درک عمیق حقیقت الهی می رسد. همچنینوقتی نفس ناطقه باعقل کلی متحدشود ، به جایی می رسد که همه حقیقتها رادرک می کند اگر همه قوای نفس مغلوب قوه عاقله شوند انسان تزکیه و تصفیه شده و پرده های جهالت و نادانی از پیش چشمان باطن او کنار رفته و به درک عمیق حقیقت الهی می رسد.این جاهمان نقطه سعادت آدمی است.یعنی سعادت حقیقی بدست آوردن معارف عالیه وقدسیه است به وسیله کمال قوه عقلانی.چون کمال این قوهباعث غلبه بر سایر قوای نفسانی انسان می شودو این همان چیزی است که ، آگوستین از آن به سعادت یاد میکند یعنی شناخت حقیقت وجود الهی ، که در پرتو ی عشق الهی محقق می شوددر واقع ملاصدرا بر عقل به عنوان کمال نفس و تسلط برسایر قوای نفسانی جهت رسیدن به سعادتاصرار می ورزد وآگوستین با دو فاکتور جستجوی حقیقت الهی و پرورش عشق در درون خود، سعادت را تعریف می کند . هر دو به رعایت اعتدال به عنوان فاکتور مهم اخلاقی در رسیدن به سعادت اشاره دارند .
روش استدلال اخلاقی از دیدگاه هِر
نویسنده:
مهدی زمانی,رضا تقیان ورزنه
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نقش بلیک در فلسفه اخلاق هیر
نویسنده:
محمدحسین مهدوی نژاد, مهدی زمانی, علیرضا اژدر, رضا تقیان ورزنه
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها : دانشگاه معارف اسلامی,
کلیدواژه‌های فرعی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث معناداری و اثبات پذیری گزاره های دینی ازجمله مسائل مهم در حوزه مباحث کلام جدید و فلسفه دین است. مطرح شدن دیدگاه های پوزیتیویستی درباره گزاره های دینی و احکام اخلاقی واکنش های مختلفی به دنبال داشت. یکی از این واکنش ها دیدگاه فیلسوف اخلاق معاصر، ریچارد مروین هیر در این باره است. او اثبات ناپذیری، ابطال ناپذیری و غیر شناختاری بودن مدعیات دینی را می پذیرد؛ درعین حال بر آن است که گزاره های دینی فرض های غیر قابل اثبات و ابطال ذهنی هستند که نوعی تفسیر ژرف از عالم و نیز بینش و بصیرتی را برای آدمی به ارمغان می آورند که سراپای حیات و ازجمله اخلاقیات وی را دربرگرفته و به آن جهت می دهند؛ ازهمین رو در عمل مفیدند. از طرفی هیر در دیدگاه فرا اخلاق خود که به «توصیه گرایی» نامبردار شده، تلاش کرده است تا برای فراهم آوردن سازوکارهای امکان استدلال در اخلاق، خود را معتقد به عینیت اصول اخلاقی معرفی کند. به اعتقاد هیر، قابلیت صدق و کذب و تعمیم پذیری از شرایط لازم عینیت در اخلاق هستند و بر آن است که نظریات او این شرایط را برآورده می سازند. اما به نظر می رسد آموزه «بلیک» به ذهنیت گرایی و نسبی گرایی که مهم ترین آفات استدلال در اخلاق است، منجر می شود و بیانگر ناسازگاری و ناهمخوانی مبانی مکتب اخلاقی توصیه گرایی هیر است.
صفحات :
از صفحه 117 تا 132
مبانی فلسفه اخلاق رواقی (طبیعت‌گرایی)
نویسنده:
فرنگیس براز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رواقیون برای اثبات مبانی و اصول اخلاق خود از از فلسفه، منطق، و طبیعیات استفاده کردند. رواقیون به اخلاق به عنوان علمی تجربی نگاه می کردند، و برای اثبات شیوه های اصولی خود، از تجربه پذیری امور و ار تباط علی و معلولی پدیده ها کمک می گرفتند. این خود یکی از دلایلی است که ثابت می کند رواقیون برای اثبات امور اخلاقی خود به قوانین طیبعی توجه داشتند. متافیزیک رواقیون نیز مانند متافیزیک دیگر مکاتب فلسفی، شبیه مکاتب ارسطویی، افلاطونی به موضوعات اخلاقی شبیه خیر و شر، فضیلت و رذیلت و غیره نیاز داشت. اما آنان این موضوع را بر اساس قانون طبیعی جهانی توجیه می کردند. رواقیون توانستند بر طبق این اصول نتیجه بگیرند آنچه که موافق با طبیعت است، موافق با خالق است، پس دارای ارزش مثبت خواهد بود. و آنچه که مخالف با این قوانین طبیعت است دارای ارزش منفی است.طبیعت هرچیزی در این است که از ساختارها و الگوهای رفتاری را که طبیعت جهان یا خالق اش در وجود او قرار داده است، پیروی کند. چرا که رواقیون اعتقاد داشتند که هر چیزی بر وفق طبیعت اتفاق می افتدو چون عقل بشر ناشی از طبیعت است، پس بایستی بر طبق طبیعت و هماهنگ با طبیعت عمل کند. زیرا در سراسر جهان اصول علی و معلولی حاکم است. دیدگاههای جهان شناسی آنان در اخلاقیات آنها بسیار تأثیر گذاشت. و اصولاً مکتب رواقی، بحث های فلسفی، طبیعت شناسی، و معرفت شناسی را برا استحکام پایه‌های اخلاقی‌شان استفاده می‌کردند. در واقع اخلاق رواقیون نوعی اخلاق طبیعت گرایانه است. زیرا آنها مهمترین اصول اخلاقی و حتی شناخت شناسی‌شان را بر حسب جهان بیرونی توجیه می‌کنند. پیامدهای عقلی رواقیون یعنی طبیعت گرایی، آنان توسط کانت و اسپینوزا مورد قبول واقع شد. پس باید مبانی اخلاق رواقی را باتوجه به دیدگاههای آنها در مورد انسان، جهان، طبیعت، و خدا توضیح داد.
خلقت از عدم در کلام اسلامی و مقایسه آن با تجلی از دیدگاه افلاطون و افلوطین
نویسنده:
زهرا عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آفرینش یکی از مفاهیم اساسی است که در جهان بینیاسلامی ، نقشی برجسته درهمه ابعاد اندیشه دینی بشر ایفا می کند .سوال از آفرینش و خلقت ، تاریخی به درازای اندیشه دارد و پیوسته متفکران و اندیشمندان به غور و بحث پیرامون این مساله پرداخته اند.اما به طور کلی در مورد نسبت موجودات با خداوند دو نظریه وجود دارد که از آن ها تحت عناوین صدور و خلقت یاد می شود.نظریه صدور (تجلی) که در نظام های بزرگ عرفانی و فلسفی مطرح است نسبتی ضروری میان اصل و تجلی برقرار می سازد. اما در نظریه خلقت از هیچ که در نظام های کلامی ادیان توحیدی مورد تاکید قرار می گیرد ، رابطه خالق و مخلوق در نظر گرفته شده و بر تمایز و جدایی آن ها پافشاری می شود. در این رساله تلاش شده تا ضمن اشاره به بحث حدوث و قدم ، به بررسی و مقایسه نظریه خلقت از هیچ از دیدگاه متکلمین اشعری ، معتزلی و شیعی با تجلی از دیدگاه افلاطون و افلوطین پرداخته شود و با بیان انگیزه ،مبانی و نتایج هر یک از دیدگاه ها ، مناسبات میان خدا و موجودات نیز در هر نظریه ، مورد بررسی قرار گیرد.
  • تعداد رکورد ها : 89