جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 80
جایگاه خیال در مکاشفات صوری (با تأکید بر مکتب ابن عربی، شیخ اشراق و ابن سینا)
نویسنده:
محمد ابراهیم نتاج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بسیاری از بحث های کشفی، علمی و فلسفی را می توان با محوریت خیال تبیین کرد. کاربرد خیال در مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی عرفان و فلسفه همواره مورد توجه اهل نظر در علوم فلسفی و شهودی بوده است تا آنجا که می توان ادعا کرد که عرفان با خیال زنده است. اما در این نوشتار ما به این مسئله می پردازیم که از نظر ابن سینا، سهروردی و ابن عربی انواع خیال کدام اند؟ و چه ارتباطی میان این انواع وجود دارد؟ و اساسا از نگاه آنها خیال چه نقشی در مکاشفات عرفانی بویژه کشف صوری دارد؟ خیال نقش اساسی را در تحقق و تبیین بخش عظیمی از مکاشفات پیش روی عارف ایفا می کند. ابن سینا تنها به یک قسم از خیال که «قوه خیال» باشد اعتقاد دارد؛ اما از نگاه ابن عربی و سهروردی خیال دارای دو قسم متصل و منفصل است و میان آن دو رابطه علی و معلولی است. مثال منفصل واسطه میان عالم عقل و حس است و خیال متصل ابزاری برای خیال منفصل به شمار می آید و این قوه خیال است که می تواند نفس عارف را در مکاشفه و ادراک صور خیالی کمک برساند. سهروردی خیال متصل را مانند ابن سینا مادی ولی همانند ابن عربی صور خیالی و عالم خیال را مجرد می داند، لذا از نظر وی سنخیت میان این دو نوع از خیال بی معناست، اما چون در مکاشفات صوری مدرِک اصلی را قوه خیال نمی داند و وظیفه ادراک را بر عهده انوار اسفهبدیه می گذارد، پس عدم سنخیت قوه خیال و صور خیالی از یک سو و همسنخ نبودن قوه خیال و عالم خیال مطلق، اشکالی بر تحقق مکاشفات صوری وارد نمی سازد. ابن سینا عالم خیال را نمی پذیرد، بنابراین مکاشفه صوری را تنها از طریق ارتباط قوه خیال با عقل فعال تبیین می کند. ابن عربی نیز بر اساس چینش عالم هستی و اعتقاد به حضرات خمس بین قوه خیال مجرد و عالم خیال مجرد رابطه بر قرار کرده و مشاهدات مثالی عارفان را توجیه منطقی می کند. بر اساس دیدگاه این سه اندیشمند زمانی که عارف پا به عرصه سلوک عملی می گذارد تا به حقیقت راه یابد، در این سیر انواع مکاشفات مانند مکاشفه معنوی و مکاشفه صوری برایش حاصل می گردد. یکی از آن انواع، کشف صوری یا کشف مخیّل است. سالک در این حالت، صُوَری را در خواب و بیداری مشاهده می کند که دارای ویژگی های منحصر به فرد و از جنس خیال و مثال اند. این حقایق صُوری مادی نیستند، ولی دارای اعراض جسمانی می باشند؛ یعنی در ذات، مجرد ولی در اعراض جسمانی اند و این خصوصیت به عارف کمک می کند تا معارف کلی و عقلی را از عالم عقول دریافت کند. بنابراین هم ابن سینا و هم شیخ اشراق و ابن عربی به انواع مکاشفات اعتقاد دارند و نوع خاصی از مکاشفه یعنی کشف خیالی را با خیال در ارتباط می دانند. کاربرد خیال نزد ابن سینا و ابن عربی در مکاشفات پررنگ تر از نقش خیال در نزد سهروردی است، زیرا سهروردی علی رغم شیخ الرئیس و ابن عربی، خیال را مدرِک مکشوفات خیالی نمی داند، اما هر سه آن بزرگواران بر آنند که حقایق خیالی را می توان با حس مشترک و حواس ظاهری مادی مشاهده کرد، بدین ترتیب در سیر افاضه این حقایق بر حس مشترک اختلاف نظر دارند. ابن سینا افاضه کننده را عقل و ابن عربی آن را قوه خیال و سهروردی آن را نور مدبره یا اسفهبدی می داند.
نقد و بررسی نظریه وحدت شخصی وجود بر اساس تقریر ملاصدرا
نویسنده:
مریم اقامحمدرضا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا نظریه وحدت شخصی وجود را به عنوانرای نهایی خود در بحث وحدت وجود می داند. در این دیدگاه تنها وجود حقیقی، وجود حق تعالی است و باقی، ظهورات و نمودهای حق تعالی به شمار می آیند. اینجاست که اصل علیتاز بین رفته و اصل تشّأن جای آنرا می گیرد. در این دیدگاه علت و معلول به وجود و ظهور تبدیل می شود و همه کثراتبه عنوان نمود و ظهور وجود شناخته می شوند.ریشه نظریه تجلی نزد فیلسوفان مسلمان تفکر نوافلاطونی است کهتاثیر به سزایی بر روی فلاسفه ای چون کندی و فارابی وبه تبع آن بر تفکر فلسفی مسلمانان داشته است .علت طرح این نظریه از سوی فلاسفه مسلمان بالخصوص ملاصدرا این است که نظریه تجلی مفری برای عدم پذیرش خلق از عدم می باشد. این رساله با کنکاش در نفی علیت و کثرات که از لوازم نظریه وحدت شخصی وجود است با یکسری از مشکلات فلسفی و کلامی مواجه شد که از جمله آنها اعتقاد به خلق مدام ، نفی علیت اعدادی، انکار علم و تفکر و جبر فاتالیستی است .در نهایت چنین می تواننتیجه گرفت که جایگاه این بحث به دلیل غیر عقلانی بودن آن در فلسفه نیست زیرا مطالب شهودی و برهان ناپذیر جایگاهی در فلسفه ندارند؛ فلسفه موضعباورهای صادقی است که قابل توجیه باشد. زیرا سخنی که باور صادق موجه نباشد جایگاهی از حیث معرفت شناسی ندارد و بنابراین ورودش به فلسفه اشتباه است.این در حالی است که ملاصدرا در ابتدای کتاب اسفار و شواهد اظهار می دارد که هنر من این است که شهوداتم را به برهان درآورده ام.
رابطه دین و اخلاق از دیدگاه آگوستین و غزالی
نویسنده:
الهام عسگریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف رساله حاضر آن است تا نشان دهد در بررسی تطبیقی رابطه دین و اخلاق میان فلسفه ی مسیحی آگوستین و فلسفه ی اسلامی غزالی، با توجه به نقطه تمایز اصلی آنها، آگوستین به عنوان فیلسوفی نو افلاطونی در ملاک تعیین ارزش اخلاقی فعل اختیاری انسان می پندارد که عقل آن را در وصول به سعادت نهایی انسان تشخیص می دهد و از طرفی تحت تاثیر آموزه های مسیحی، باور به گناه فطری و اندیشه ی نجات را اقتباس می کند که خود دلیلی بر اراده انسان است ولی به مسیحیت وفادار مانده و ملاک حسن و قبح را اطاعت از فرامین الاهی دانسته و قائل به حسن و قبح شرعی است و غزالی نیز به عنوان اندیشمندی اشعری مسلک، ملاک حسن و قبح فعل اختیاری انسان را مطابقت آن با فرامین الهی می شمارد و قائل به حسن و قبح شرعی است و از آنجا که جبر گرایی فاتالیستی و باور به خداوند به عنوان حقیقت محض مهمترین مبانی وجود شناختی تفکر اخلاقی این دو اندیشمند است، می توان در مورد آنها به نتیجه یکسان رسید و هر دو فیلسوف را از زمره ی قائلین حسن و قبح شرعی به شمار آورد.
مبانی فلسفه اخلاق اسپینوزا و مقایسه آن با فخر رازی
نویسنده:
سمیه سردار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله جبرو اختیار از مسائلی است که ذهن اندیشمندان را از دیرباز تاکنون به خود مشغول داشته است. گروهی از متفکرین اراده و اختیار در افعال ارادی انسان را پذیرفته و براین باور هستند که انسان فاعل ارادی کردارهای خود می‌باشد. اما گروهی دیگر از اندیشمندان معتقد هستند که شرایط و عوامل بیرونی و درونی وجود دارد که بر افعال انسانی تأثیر می‌گذارد. از این رو انسان فاعل تام افعال اختیاری خود نیست.فخر رازی و اسپینوزا از جمله متفکرینی هستند که هر دو قائل به جبر پیرامون افعال انسانی هستند.اسپینوزا بر اساس مبانی جهان شناختیخود قائل به نوعی وحدت وجودی می‌شود از نظر وی فقط جوهر(خدا) وجود دارد و همه چیزحالات آن جوهراست. به اعتقاد وی هر چه در عالم رخ می‌دهد از جمله اراده انسان از طریق سلسله علت و معلول به خدا می‌رسد. و بر این باور است که چون همه چیز از ذات الهی ناشی می‌شود در نتیجه انسان آزادانه نمی‌تواند فعل خاصی را اراده کند. و نیز نمی‌تواند غیر از اراده خاصی که از او صادر شده اراده دیگری را پدید آورد. از این رو در عالم هستی همه چیز حتی افعال انسانی نیز بر اساس ضرورت و علت خاص خود رخ می‌دهد.فخر رازی دارای دو دوره حیات فکری است. فخر رازی متقدم در آثار مربوط به این دوره مثل « البراهین»و « المحصل» از نظریه جبر طرفداری می‌کند. اما فخر رازی متأخر با توجه به آثار این دوره مثل « تفسیر کبیر» معتقد به راهی میانه و متعادل می‌شود و بر این باور است که پذیرفتن جبر محض و یا قائل شدن به اختیار مطلق هر دو نادرست می‌باشد. و شیوه صحیح و درست، پذیرفتن راه میانه است. اگر چه نظریه افراطی و نظریه معتدل که همان کسب است نهایتاً به جبر منجر می‌شود.اسپینوزا و فخر رازی از این جهت که هر دو نگاه جبرانگارانه به افعال انسانی دارند دارای دیدگاه مشترک هستند. اما اسپینوزا اگر سخن از جبر می‌گوید دغدغه جهان شناختی دارد و در مقابل فخر رازی چنانچه نگاه جبرانگارانه دارد به خاطر دغدغه‌های خداشناختی است.در حوزه فلسفه اخلاق نیز چون هر دو قائل به جبر هستند افعال درست از نظر ایشان یعنی آنچه مطابق با سرنوشت و تقدیر انسان باشد و از سوی دیگر چون سرنوشت هر کسی با دیگری فرق دارد از این روی هر دو نسبی‌نگر هستند.
بررسی انتقادات ابن رشد بر ابن سینا در مباحث فلسفه اولی (متافیزیک)
نویسنده:
علی علم الهدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن رشد نظریات فلسفی ابن سینا را در پنج مساله به طور ویژه نقد و بررسی کرده است که عبارت اند از: یک. مساله صدور و قاعده الواحد؛ دو. تبیین نظام خلقت و مساله افلاک؛ سه. حدوث عالم و روش ابن سینا در اثبات حدوث آن؛ چهار. ادراک نفس؛ پنج. بحث زیادت وجود بر ماهیت. محور بحث های وی در انتقاداتی که بر شیخ وارد کرده، یکی آن است که ابن سینا در طرح برخی از مباحث یادشده آرایی مطرح می کند که ریشه در فلسفه ارسطو ندارد. نقد دیگر او به تعارض هایی مربوط می شود که به زعم او در اندیشه ابن سینا راه یافته است؛ از همین رو، وی در صدد است تناقض ها و تهافت هایی را در آثار و نظریات شیخ نشان دهد. این نوشتار در صدد بررسی این ادعا در پنج مساله یادشده است.
صفحات :
از صفحه 109 تا 128
بررسی انتقادات ابن رشد بر ابن سینا در مباحث الهیات بالمعنی الاخص
نویسنده:
علی علم الهدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
ابن رشد انتقاداتی را بر ابن سینا در مساله اثبات واجب الوجود و تقسیم وجوب به وجوب بالذات و بالغیر و علم باری تعالی و عدم جسمانیت وی و معجزه انبیا مطرح می کند. عمده نقد وی در دو مساله خلاصه می شود: یکی آنکه سخنان شیخ از ابداعات وی است و ریشه در آثار ارسطو ندارد و دوم اینکه شیخ دچار تهافت گویی و تناقض بوده است. البته از آنجا که مباحث الهیات بالمعنی الاخص سابقه ای تحت همین مفهوم در آثار ارسطو نداشته و اصولا این مباحث بیشتر مبتنی بر خلاقیت و ابتکار فیلسوفان مسلمان است، لذا مجالی است که در آن تمایزها و تفاوت های دیدگاه های فلسفی حکیمان مسلمان با اندیشه ارسطویی مشخص می شود و بررسی انتقادات ابن رشد بر ابن سینا در این حوزه برای مشخص کردن تمایزات مذکور جایگاه ویژه ای دارد.
صفحات :
از صفحه 137 تا 149
بررسی مقایسه‌ای آراء فلسفی ابن مسکویه و ژان ژاک روسو در مسایل اخلاقی
نویسنده:
محمد مهاجرپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابن‎مسکویهوژان ژاک روسو دو فیلسوفی هستند که اگر چه در نوع بیانات فلسفی خود متفاوتند ، اما از جهاتی دارای اصول و مبانی مشترک نیز می باشند.در واقع دیدگاه ارسطویی مبنایی قرار داده شد تا به اشتراک نظرات آن دو پرداخته شود. و این اشتراک در سنت ارسطویی با سه دلیل بیان گردیده است: در دلیل اول آن دو فیلسوف دارای مبنای اندیشه‎ای در سنت ارسطویی هستند، زیرا آراء فلسفی – اخلاقی مشترکی در مسئله ی خیر و سعادت دارند واینکه خیر و سعادت را محصولی از فضائل عقلانی و اخلاقی می دانند.در دلیل دوم تفکر سیاسی آن دو اندیشمند به عنوان عاملی درارسطو گرایی بیان گردیده است. قرابت فلسفی – اخلاقی ابن مسکویه و روسو دراین است که حیات جمعی انسان هابه شکل ارگانیک واندامواری می باشد و عاملی در ایجاد فضائل و رذائل محسوب می شود. واز طرفی اشتراک نظرات آنان در مورد اجتماع ، دولت و حکومت و انواع آنها توانسته است همسویی فکری آن دو فیلسوف را در سنت ارسطویی بیشتر و بهتر نمایان کند. و در دلیل سوم اینکه فضائل اخلاقی ناشی از عادت است ونه طبیعت، می تواند به عنوان اشتراک در ارسطو گرایی آن دو فیلسوف مطرح گردد. تفکری مشترک در این مطلب که در واقع ما به وسیله ی تربیت و ممارست و تمرین در امری عادت و ملکه پیدا می نماییم نه اینکه فضائل در سرشت وطبیعت ما وجود دارند که بدون اختیارصاحب آنها هستیم،و بنابراینمی توان گفت فضائل ناشی از عاداتند وبر طبیعت افزوده می شوند.
تکلیف اخلاقی از منظر قرآن در مقایسه با دیدگاه ایمانوئل کانت
نویسنده:
دلیر عبّاسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقيق حاضر به تحليل موضوع تكليف اخلاقي از منظر قرآن در مقايسه با ديدگاه ايمانوئل كانت مي‌پردازد. اين تحقيق در پي يافتن پاسخ سوألات زير است:1 ـ ديدگاه قرآن و كانت پيرامون واقع‌گرايي در ارزش‌هاي اخلاقي چيست؟ 2 ـ ديدگاه قرآن و كانت پيرامون اختيار و اراده‌ي انسان چيست؟ 3 ـ ديدگاه قرآن و كانت پيرامون ارزش‌هاي اخلاقي چيست؟ 4 ـ ضمانت اجرايي احكام اخلاقي از ديدگاه قرآن و كانت چيست؟5ـ ملاك مطلق بودن احكام اخلاقي از ديدگاه قرآن و كانت چيست؟ از نتايج اين تحقيق چنين برمي‌آيد كه:•قرآن و كانت هيچ‌كدام تكاليف اخلاقي را مرتبط با واقعيت نمي‌دانند. با اين تفاوت كه كانت منبع و سرچشمه‌ي احكام اخلاقي را عقل آدمي و قرآن آن را آفريدگار جهانيان مي‌داند.• قرآن معتقد به وجود اراده‌ي آزاد در انسان هست و كانت وجود اراده‌ي آزاد براي انسان را فرض مي‌‌گيرد و آن راشرط مكلّف بودن انسان مي‌داند.•كانت در ارزش‌هاي اخلاقي يك وظيفه‌گراست؛ ولي ديدگاه قرآن در اين رابطه سعادت‌گرايانه است.•كانت وجود خدا را براي پذيرش احكام اخلاقي از سوي انسان ، فرض گرفته و قرآن، خدا و نظام جزا و پاداش او را برترين ضمانت اجراي احكام اخلاقي محسوب مي‌كند.•كانت احكام اخلاقي را في حدنفسه احكامي مطلق مي‌داند؛ ولي قرآن اطلاق احكام اخلاقي را براساس مطابقت با فطرت توجيه مي‌نمايد. در انجام اين تحقيق از روش كتابخانه‌اي و براي گردآوري و تجزيه و تحليل اطلاعات و داده‌ها از روش تحليلي- اسنادي استفاده شده است.
مقایسه نظریه وظیفه‌گرایی مرکب فرانکنا با نظریه اخلاقی علامه جعفری
نویسنده:
محمد‌امیر سیاوش‌حقیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه های فلسفه اخلاق غالبا دو طیف وظیفه گرایی و غایت انگاری را دنبال می کنند. یک گروه به دنبال نتایج اخلاقی اخلاق هستند و گروه دیگر به دنبال نتایج غیر اخلاقی برای تعیین معیار تشخیص خوب و یا بدافعال انسان. در این میان هر دو گروه طرفداران و منتقدینی دارند که به دنبال اثبات حقانیت خود و یا افشای کاستی های نظریه های رقیب ،تلاشهایی نموده اند.کانت، جرمی بنتام و راس از بنیان گزاران این نوع تبیین هستند. در این میان ویلیام کی فرانکنا ی معاصر به تدوین نظریه وظیفه گرایی مرکب همت گمارد. نظریه وظیفه گرایی مرکب با در نظر گرفتن دو اصل عدالت و سودو با نظر به الزامات هر دو طیف نظریات وظیفه گرایی و سود گراییکاستی های یکی را با مدد دیگری ترمیم می کند. در بینمعاصرین ، علامه محمد تقی جعفری بر این باور بود که بدون در نظر گرفتن بعد موحد و معاد اندیش انسان ، هر کدام از این دو نظریه نمی توانند مسیر سعادت و کمال را برای ابنا بشر ترسیم نمایند. لذا با طرح نظریه اخلاق کمالی ، مسیر هر دو نظریه را به سمت تعالی تغییر داده و اندیشه ایی نو در این عرصه ، با رویکرد دینی رقم خورده است.این تحقیق در صدد مقایسه و بررسی دو نظریه وظیفه گرایی مرکب فرانکنا و اخلاق کمالی مرحوم علامه جعفری با رویکرد اخلاق هنجاری و نگاه نقدانه ی این دو اندیشمند به نگاه وظیفه گرایی و سود گرایی صرف است.
  • تعداد رکورد ها : 80