جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 336
بررسی کارکردهای فلسفه در حوزه اعتقادات دینی
نویسنده:
رضا نادی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث از رابطه فلسفه و دین در طول تاریخ فکر و اندیشه همواره از چالش برانگیزترین مباحث بوده است. اینکه با نزول وحی به پیامبران در ادوار مختلف تاریخی، تکیه و اعتماد انسان به علوم عقلی که سرآمد آن فلسفه است چگونه باشد، آیا بر اعتبارش خط بطلان کشد یا آن را برای فهم عمیق دین و ایجاد سازگاری بین مولفه‌های دینی به امداد بطلبد، صف‌بندی‌های گوناگونی را در عالم اندیشه پدید آورده است. در جامعه ما نیز چند صباحی است موجی از سوی گروهی برخاسته است که دعوت به کنار نهادن علوم عقلی و فلسفه و تلاش برای رسیدن به فهمی ناب از معارف دینی می‌کند و رویای خلوص در سر می‌پروراند. تاثیر دیدگاه‌‌های این گروه در مسیر مخالفت با فلسفه اسلامی تا آنجاست که گاه امر را بر فرهیختگان نیز مشتبه می‌سازد. لذا بر دلسوزان است تا با روشنگری و عطف توجه به مباحث این حوزه، راه را بر سطحی‌اندیشان ببندند و از اشاعه اندیشه‌ای که می‌خواهد جلوی فهم عمیق معارف دینی را سد کند، جلوگیری نمایند. هدف رساله حاضر نیز آن است تا در حد بضاعت ناچیز خود نحوه مواجهه دین مبین اسلام را با علوم عقلی و از جمله فلسفه بررسی کند که البته در این مسیر ناگزیر جهت ارائه مطالب در یک چارچوب علمی مقبول، سایر دیدگاه‌ها را نیز مورد بررسی قرار داده است و سرانجام نگارنده به این نتیجه رسیده است دین اسلام نه تنها مشکلی با تعقل و خردورزی حتی در قالب نظام‌مند آن به صورت یک رشته علمی به نام فلسفه ندارد، بلکه قاطبه مسلمانان را با شدتی هرچه تمامتر به فهم عمیق و دقیق باورهای دینی تشویق و تحریض می‌کند. فلاسفه شیعه با پی‌جویی این تاکیدات موکد است که موفق شده‌اند مکاتب فلسفی رفیعی را بنا کنند. ایشان در تلاش برای تفقه در اصول اعتقادات خویش از فلسفه و علوم عقلی نهایت بهره را برده‌اند و در این میان نه تنها سر از الحاد و کفر درنیاورده‌اند بلکه توانسته‌اند تحلیلی سازگار و نظام‌مند از مسائل مطروحه در دین ارائه دهند.
ارزیابی معرفتی باور دینی در اندیشه فضیلت‌محوران زگزبسکی و بررسی آن بر اساس حکمت متعالیه
نویسنده:
غلامحسین جوادپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ارزش‌سنجی معرفتی باورهای دینی، دغدغه‌ای دینی و معرفتی است و برپایه رویکردهای رایج در معرفت‌شناسی می‌توان باورهای دینی را محک زد و در مقایسه با دیگر باورها، نقص و قوت آنها را بازتاب داد. نقض‌های مشهور گتیه در قرن بیستم درباره تعریف «باور صادق موجه» باعث شد تا تلاش معرفت‌شناسان بر این متمرکز گردد که تعریفی جامع و مانع از معرفت ارائه کنند. یکی از این رویکردها، معرفت‌شناسی مبتنی بر فضایل عقلانی (معرفتی) بود. نخستین‌بار ارنست سوسا با طرح چالش‌هایی فراروی وثاقت‌گرایی، مدعی شد باید به این نظریه، قیودی افزوده شود. پیشنهاد او بازتعریف قوا و استعدادهای معرفتی در چارچوب اصطلاح فضایل عقلانی بود. بر این اساس، قوای معرفتی در صورت داشتن شرایطی، فضیلت شمرده شده، در دستیابی به معرفت مورد وثوق خواهند بود. لیندا زگزبسکی، معرفت‎شناس و فیلسوف دین معاصر، با نقد رویکردهای رایج در معرفت‌شناسی معتقد است برای حل معضلات معرفتی باید به‌جای تأکید بر خود معرفت و عوامل توجیه‌گر باورها، به انگیزه‌ها و خصلت‎های فضیلت‌مندانه عامل معرفتی توجه کنیم. وی به‌موازات اخلاق فضیلت‌محور و رویکرد ارسطویی به فضایل، رهیافتی فضیلت‌محورانه به معرفت‌شناسی پیش می‌نهد و مدعی است توانایی‌های عقلانیِ اکتسابی و خصائص معرفتی که انسان در فرآیند باورگزینی به کار می‌گیرد، فضایلی عقلانی و مشابه فضایل اخلاقی ارسطویی و دارای دو جزء درونی (انگیزش) و بیرونی (رسیدن به غایت موردنظر از آن فضیلت) هستند. وی سپس با نقد ادله ارسطو بر تفکیک این دو دسته از فضایل، آنها را از یک سنخ برمی‌شمارد و به عبارت بهتر، فضایل عقلانی را گونه‌ای از فضایل اخلاقی می‌پندارد که تمام احکام و خواص آنها را در خود دارند و تنها در هدف با دیگر فضایل متمایزند. براساس نظریه زگزبسکی، معرفت محصول فعالیت فضایل عقلانیِ عامل معرفتی در فرآیند باور است و یک فعالیت هنگامی برآمده از فضایل عقلانی شمرده می‌شود که: (1) عامل دارای انگیزش برآمده از آن ویژگی منِشی (فضایل) باشد، (2) آنچه را فرد فضیلت‌مند در موقعیت‌های مشابه از خود بروز می‌دهد، انجام دهد، (3) درنتیجه به سبب این دو به شیوه قابل اعتمادی به صدق (غایت فضایل عقلانی) نائل گردد. درنتیجه بین فرآیند معرفتی و صدق تلازم وجود دارد و معضلی که گتیه برای تعریف معرفت برشمرده بود، مرتفع می‌گردد. این رویکرد دارای نقاط قوت و ضعف است و ازآنجاکه رویکردی مسئولیت‌گرا است، نقش عامل معرفتی و مسئولیت او را بازنمون می‌کند. ابتنای بیش از حد نظریه به قوه حکمت عملی برای سنجش کارکرد درست فضایل و نیز بروز نتایج نادرست (کاذب) و گاه متعارض در اثر فعالیت فضایل عقلانی و یکسان‌انگاری افراطی ارزش‌ها و بایسته‌های معرفتی و اخلاقی از ضعف-های این نظریه است. این پژوهش با بررسی این رویکرد نوین و تبیین مقدمات و فرآیند استدلال آن، باور دینی را به محک آزمون آن می‌سپارد و سپس اصل نظریه را براساس سنت فلسفی حکمت متعالیه تحلیل می‌کند تا هم تشابه‌ها و تفاوت‌ها عیان گردد و هم نقاط ضعف آن از این منظر تبیین شود. در حکمت متعالیه نیز شاهد نوعی فضیلت-گرایی معرفتی هستیم؛ اما اولاً اطلاق فضیلت بر بایسته‌هایی معرفتی چندان برجسته نمی‌شود و ثانیاً این عوامل، علت انحصاری و تامه کسب معرفت تلقی نمی‌شوند.
«اخلاق در میانه فلسفه و کلام» : جبرگراییِ فلاسفه بنیادِ اخلاق را ویران میکند
شخص محوری:
مناظره میان آقایان دکتر محسن جوادی و حجت الاسلام و المسلمین محمدتقی سبحانی
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نخستین مباحثه علمی خانه اخلاق پژوهان جوان اختصاص به بررسی خاستگاه اخلاقی از منظر متکلمان و فلاسفه مسلمان داشت. در این مناظره که میان حجت‌الاسلام دکتر محمدتقی سبحانی و دکتر محسن جوادی با عنوان «اخلاق در میانه فلسفه و کلام» برگزار گردید؛ دکتر محسن جوادی استاد دانشگاه و معاون فرهنگی وزارت ارشاد با توجه به سابقه مطالعاتی خود، نماینده گفتار فلسفی و دکتر محمدتقی سبحانی استاد حوزه و مدیرعامل بنیاد امامت به نمایندگی از سنت کلامی به بیان دیدگاه های خود و نقد دیدگاه مقابل پرداختند.
توجیه جاودانگی اصول اخلاقی بر مبنای نظریه اعتبارات از دیدگاه استاد مطهری
نویسنده:
محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مقاله، ابتدا شرح و بیانی اجمالی از نظریة اعتباریات علّامه طباطبایی به‌ویژه دربارة مفاهیم اخلاقی می‌دهد؛ سپس می‌کوشد تا زوایای تاریک این موضوع را از رهگذر بررسی شرح و بیان‌هایی که شهید مطهری در توضیح نظریة مذکور دارد، روشن سازد. مهم‌ترین مسأله‌ای که مطهری می‌کوشد حلّ و فصل کند، جاودانگی اصول اخلاقی است. چنین می‌نماید که نظریة اعتباری بودن مفاهیم اخلاقی به نسبی‌گرایی می‌انجامد. مطهری تلاش می‌کند تا توجیهی برای جمع اعتباری بودن مفاهیم اخلاقی و جاودانگی اصول اخلاقی بیابد. این توجیه مبتنی بر مفهوم «من عِلْوی» است. این مقاله پس از شرح تلاش شهید مطهری در این خصوص، نشان می‌دهد که پذیرش «من علوی» و ارجاع مفاهیم اخلاقی به رابطة تلائم و سازگاری فعل با «من علوی»، در واقع فاصله گرفتن از نظریة اعتباریات است.
اعتباریات از دیدگاه علامه طباطبایی و جان سرل
نویسنده:
حسینعلی یوسف زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
نقد و بررسی تطبیقی مهفوم شهود از دیدگاه ویلیام آلستون و بابا افضل کاشانی
نویسنده:
فریبا مو‎‏منی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی تطبیقی مبناگرایی از دیدگاه پلانتینگا و استاد مصباح
نویسنده:
نصیر احمد حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مبناگرایی که کهن‌ترین و مهمترین نظریه توجیه به شمار می‌رود، تنها نظریه‌ای است که هم فیلسوفان غرب از آنبحث کرده‌اند و هم حکیمان اسلامی. مبناگرایان باورها را به دو دسته پایه و غیر پایه تقسیم می‌کنند. طبق این نظریه، باورهای پایه نیازی به توجیه ندارند اما باورهای غیر‌پایه به وسیله باورهای پایه توجیه می‌شوند. ویژگی‌های باور‌های پایه و چگونگی انتقال توجیه از باورهای پایه به باورهای غیر‌پایه دو مسأله بحث‌انگیز میان مبناگرایان بوده است. اختلاف بر سر این دو مسأله موجب شده که مبناگرایان به دو دسته عمده کلاسیک و معتدل تقسیم شوند. پلانتینگا، مبناگرای معتدل است و حال آن که دیدگاه مصباح یزدی به مبناگرایی کلاسیک نزدیک است. با وجود این، چون هردو مبناگرا هستند در آراء ایشان مولفه‌‌های مشترکی وجود دارند که درخور بررسی است. در این رساله، که به بررسی تطبیقی، یا به تعبیر بهتر، مقایسه‌ای دیدگاه‌های این دوفیلسوف درباره مبناگرایی پرداخته می‌شود، تلاش می‌شود وجوه تشابه و وجوه تمایز دیدگاه ایشان در این باره روشن‌شود. بنابراین، در این پژوهش روشن می‌شود که روش پلانتینگا برای شناسایی و دستیابی به باورهای پایه، یک روش استقرائی است و حال آن که روش استاد مصباح روش قیاسی است. استاد مصباح، بر پایه روش خود، گزاره‌ها یا باورهای پایه را به گزاره‌هایی موسوم به بدیهیات اوّلیه و وجدانیات محدود می‌کند در حالی که پلانتینگا دامنه این باورها را بسیار گسترده‌تر لحاظ می‌کند. رویکرد پلانتینگا به مسایل برون‌گرایانه، نسبی‌گرایانه و بالطبع فردگرایانه است و حال آن که رویکرد استاد مصباح درون‌گرایانه و مطلق‌گرایانه است. با وجود این تمایزها، مشترکاتی نیز در آراء ایشان مشاهده می‌شود: بخش کردن باورها به دو دسته پایه و غیرپایه، معقول بودن هر دو دسته از باورها و واقعی بودن آنها از جمله مسایل مشترک میان آنها به شمار می‌رود. همچنین اساس معقولیت باورهای پایه از دیدگاه پلانتینگا نوعی تجربه درونی است که از سنخ معرفت نیست. استاد مصباح نیز اساس باورها را معرفت حضوری، می‌نامد که با تجربه درونی قرابت زیادی دارد.پس از توضیح درباره پاره‌ای از مفاهیم و اصطلاحات به کار گرفته شده در این پژوهش نخست به بررسی مبناگرایی عام و کلاسیک می‌پردازیم. مبناگرایی عام صرفاً دیگاه‌هایی را بیان می‌کند که فراگیر است و همه مبناگرایان آن‌ها را می‌پذیرند. مبناگرایی کلاسیک دیدگاهی است که معتقد است باورهای پایه، باورهای یقینی، تردید‌ناپذیر و خطاناپذیر هستند. این ویژگی‌ها را می‌توان در باورهای بدیهی عقلی، بدیهی حسی و خطا‌ناپذیر یافت. مبناگرایی کلاسیک از دوره باستان آغاز می‌شود و در دوره جدید با دکارت به اوج خود می‌رسد. در دوره معاصر معرفت‌شناسان انسجام‌گرا و عده‌ای از مبناگرایان معاصر نظیر آلوین پلانتینگا نقد‌هایی رابر مبناگرایی کلاسیک وارد نمودند و روایت معتدل از آن را مطرح کردند.
بررسی ونقد مبانی و ادله کثرت گرائی دینی از دیدگاه جان هیک، دکتر حسین نصر، علامه طباطبایی
نویسنده:
جواد دانش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تتعدد و تنوع ادیان واقعیت انکار ناپذیری است که انسان امروز ناگزیر به اتخاذ موضعی موجه نموده است. این نوشتار در صدد است ضمن تحلیل و تبیین کثرت گرایی دینی به دو سوال اساسی پاسخی رضایت بخش ارائه نماید: اولا کدام دین " حق" است و چرا؟ ثانیا چه دینی قادر خواهد بود ما را به نجات رهنمون گردد؟ جان هیک که نماینده شهیر پارادایم پلورابیسم دینی است، حقانیت و رستگاری را امری متکثر قلمداد و آنها را از طریق ادیان گوناگون قابل تحصیل می داند. هویت دینی و شانس تولد، جهانی شدن، تفکیک نوم از فنومن و ... از دلایلی است که هیک بر این مدعای خویش اقامه می نماید. الگوی دیگری که در این نوشتار مورد بحث قرار گرفته است، وحدت متعالی ادیان می باشد. سرمشقی نخبه گرا و تصوف محور از سید حسین نصر، در این تکثرگرائی باطنی، تمامی ادیان زنده از منبع الهی بهره مندند و به رغم تفاوت در ظاهر، باطن آنها یکسان است. وی تفاوت جایگاه امر مطلق و نیز وجود عناصر متداخل در میان ادیان را از دلایل وجود یک وحدت متعالی بین آنها ذکر می کند.بدین ترتب، هیک کثرت گرائی خود را غایت محتوم و ایدئولوژیکی ادیان می داند که در نهایت حد و مرزهای میان آنها برداشته سنت ها را بی معنا می کند. اما نصر دیدگاه خویش را ابزاری می بیند که بوسیله آن می توان کیفیات قدسی نستهای دیگر را تشخیص داد و لذا به اعتقاد او تحول دینی در اثر بازیابی سنت و ارزش های سنی به وقوع خوهد پیوست. اما علامه طباطبایی ادیان مختلف را مراحل تکامل یک روند تاریخی می دانند که در نتیجه با آمدن شریعت کامل یعنی اسلام تمام شرایع سابق نسخ می گردند و دیگر قادر به هدایت و تامین سعادت نخواهند بود.
اخلاق فضیلت مدار (فلسفه تطبیقی)
نویسنده:
زهرا خزاعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
اخلاق فضیلت مدار
نویسنده:
زهرا خزاعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
رساله حاضر، در زمینه فلسفه اخلاق، به تبیین و بررسی تئوری هنجاری ای پرداخته است که در طول تاریخ پرفراز و نشیبش، از اهمیت به سزایی برخوردار می باشد. اخلاق فضیلت مدار، که به دلیل فضیلت محوری اش از دو تئوری معروف سودگروی و وظیفه گروی متمایز می گردد، با تأکید بر فضایل و معرفی شکوفایی نفس به عنوان غایت اخلاق، بر آن است تا راه حلی برای بسیاری از معناهای اخلاقی ارائه کند. جایگاه جغرافیایی اخلاق فضیلت، به انضمام سیر تاریخی آن از عهد سقراط تا عصر حاضر، از تدوین تا ترویج و از افول تا احیاء، به همراه نقش حکیمان مسلمان در تفسیر آن، از جمله مباحثی است که در این رساله مورد بررسی قرار گرفته است. وجودشناسی و معرفت شناسی فضایل از جمله مباحث این رساله است. در این رابطه نظریه عینی گروی و مطلق گرایی مورد دفاع قرار گرفته است. گرچه این باور از سوی همه نظریه پردازان فضیلت مورد تأیید واقع نشده است، چنانکه افرادی مانند فوت را می توان در زمره ذهنی گرایان و مک اینتایر و پینکافس را در گروه نسبی گرایان قرار داد. شرایط فضیلت مندانه بودن فعل چیست؟ نقش آگاهی و اختیار در این رابطه چه می باشد؟ آیا مسئولیت اخلاقی در این تئوری جایگاهی دارد؟ آیا نقش شرایط پیشینی مانند عقاید، شخصیت، امیال و... از نظر مفسرین این تئوری مورد غفلت واقع شده است؟ در ضمن پاسخ به این پرسشها، در کنار نظریه ارسطو و پیروانش در تأیید مسئولیت فاعل اخلاقی، به دیدگاه برتارد ویلیامز اشاره شده است که با وضع واژه خوش شانسی، وضعیت اخلاقی را بیش از آنکه معلول تصمیم گیری و اراده بداند، متعلق خوش شانسی و بدشانسی می پندارد، تا آنکه سرانجام با معرفی شرمساری به عنوان نشانه اخلاقی بودن فرد، این واژه را جایگزین مسئولیت می نماید. توان فاعل اخلاقی نسبت به اکتساب فضایل و رذایل، نقش کلیدی فضیلت و انگیزه به عنوان دیگر شرایط، مورد تأیید ارسطو و پیروان اوست. و بالاخره اخلاق فضیلت، به رغم نقاط قوتش، از دو منظر دینی و غیردینی مورد انتقاد واقع شده است که برخی از آن کاستی ها مورد تأیید و بعضی مورد تردید قرار گرفته اند. در این رابطه ناموجه بودن انحصار سعادت به زندگی فضیلت مندانه و عدم توجه به سعادت اخروی و در نتیجه نپرداختن به نیت و انگیزه الهی، از جمله ایرادات دینی است که فقدان آنها در اخلاق فضیلت ارسطویی، از جامعیت آن کاسته است. سکوت اخلاق فضیلت درباره مفهوم عمل صحیح، فقدان قوانین اخلاقی، تعارض فضایل و دشواری شناخت فاعل فضیلت مند و ... از جمله ایرادات غیر دینی است/
  • تعداد رکورد ها : 336