جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 239
جایگاه معرفت شناختی عقل فعال نزد ابن سینا
نویسنده:
محمدحسین عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا از جنب? معرفتی، انسان را عامل ادراک می داند که با نفس ناطقه یا عقل جزئی خویش با طیّ مراحل تعقّل، به مرتب? اتصال با عقل فعّال می رسد و از صور معقول? افاضه شده از سوی عقل فعّال، بهره‌مند می گردد. چگونگی افاض? صور عقلی از جانب عقل فعّال و استفاض? آن از سوی نفوس بشری و کیفیّت ارتباط انسان با عالم ملکوت و عقول مجرّده، از دغدغه‌های ذهنی فیلسوفان الهی بوده است. پیش از ابن سینا، ارسطو بر اساس مبانی فلسفی خود از جمله قاعد? علیّت، به وجود عقل فعّال به عنوان فعلیّت دهند? عقل بالقوه و ایجاد کنند? صور معقوله رسید، اما به سبب ابهام در ماهیّت و جایگاه عقل فعّال و چگونگی فعلیّت بخشی آن به عقل بالقوه، ابهامات زیادی را برای فلاسف? پس از خود، به میراث گذاشت. تلاش‌های فلاسف? پس از ارسطو در زدودن ابهامات، به اختلاف آراء منجرّ گردید.ابن سینا در تأمّلات خویش، در صدد حلّ مسأله به نحو کلّی بود، به طوری که بتواند مشکل حاصل شده را چنان حلّ کند که در مورد هم? انسان‌ها حتّی پیامبران و وحی الهی نازل بر آنان نیز قابل تبیین باشد.بنابراین، وی به سراغ نفس انسانی رفت و با ابداع اصل تمایز دو مقام ذات و فعل در نفس و لحاظ دو جنب? ملکی و ملکوتی برای آن، توانست مشکلی را که بسیاری از فلاسفه در گشودن آن، باز مانده بودند، حلّ کند. ابن سینا بر اساس مبانی فلسفی خود، عقل فعّال را موجودی مجرّد و در عالمی جدا از نفس آدمی قرار داد و صور معقوله را حاصل نوعی ارتباط و اتّصال وجودی بین نفس یا عقل جزئی انسان و عقل فعّال دانست. لازم? چنین ارتباطی، مهیّا شدن شرائط کافی برای پذیرش صور معقول? افاضه شده از سوی عقل منفعل انسانی است. فلاسف? اسلامی پس از ابن سینا، با نگاه انتقادی به مبانی فلسفی وی و ابداع مبانی جدید، برای این مسأله، راه حلّ‌های جدیدتری ارائه دادند.
تحلیل و بررسی رویکرد ملاصدرا و توماس آکوئینی به برهان صدیقین ابن سینا
نویسنده:
اصغر پوربهرامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:این رساله در صدد حلّ این مسأله است که چرا ملاصدرا در فلسف? خود رویکرد صدیقین ابن سینا را پذیرفت و مطابق بر مبنای آن تقریری از برهان صدیقین ارائه داد و توماس آکوئینی چنین رویکردی را نپذیرفته و برهانی از سنخ صدیقین اقامه نکرده است. برای حلّ این مسأله، جهت ردّ قول به بداهت وجود خدا و برای رفع اشکالهای هیوم و کانت بر برهانهایی از سنخ صدیقین و وجوب و امکان، نخست به تحلیل معیار تمایز وجوب و امکان فلسفی از مواد ثلاث منطقی می‌پردازیم. برای تمهید زمینه‌ای مناسب جهت تحلیل رویکرد ملاصدرا و توماس به برهان صدیقین ابن سینا، به بررسی رویکرد صدیقین در اثبات وجود خدا می‌پردازیم و پس از بیان دو شرط اصلی برهان مطابق این رویکرد؛ یعنی لزوم عدم وساطت غیر خود در اثبات خدا و دیگری اثبات خدا از طریق خدا، تقریر ابن سینا را مورد مطالعه قرار خواهیم داد و چهار مبنایِ مابعدالطبیعیِ لازم برای این تقریر؛ یعنی تمایز وجود از ماهیت، تحلیلی نو از وجوب و امکان، اشتراک معنوی و تشکیک در مفهوم وجود و ملاک نیاز‌مندی معلول به علت را ذکر می‌کنیم و نشان خواهیم داد که تقریر ابن سینا فقط دارای شرط نخست صدیقین است. سپس این مبانی چهارگان? صدیقین ملاک تحلیل رأی ملاصدرا و توماس راجع به برهان صدیقین قرار خواهد گرفت و در نهایت به اثبات خواهیم رساند که ملاصدرا بعد از اثبات اصالت وجود و طرح دو نظام وحدت تشکیکی و شخصی وجود، تقریری از برهان صدیقین بیان کند که در نظام وحدت تشکیکی وجود واجد شرط اول و در نظام وحدت شخصی وجود واجد هر دو شرط صدیقین باشد. همچنین نشان خواهیم داد راه سوم توماس و براهین نظیر آن همگی براهین وجوب و امکان هستند. عاقبت با توجه به مبانی چهارگان? مابعدالطبیعی برای امکان ارائه برهان صدیقین بیان خواهیم کرد که گرچه توماس تمایز مابعدالطبیعی وجود و ماهیت را می‌پذیرد و بر مبنای آن تحلیل خاصّی از وجوب و امکان و علیّت ارائه می‌دهد، چون قائل به اشتراک معنوی و در نتیجه تشکیک در مفهوم وجود نیست، نخواهد توانست برهانی از سنخ برهان صدیقین ارائه نماید.
مابعدالطبیعه (تعریف، موضوع و روش) از دیدگاه ابن سینا و  توماس آکوئینی
نویسنده:
لیلا کیان‌خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو در کتاب ما بعدالطبیعه دو رویکرد متفاوت به دانش مابعدالطبیعه دارد. و در اثر تفاوت این دو دیدگاه، دو موضوع متفاوت برای مابعدالطبیعه معرفی می کند. در یک نگاه ما بعد الطبیعه را دانش موجود بما هو موجود دانسته ودر نگاه دیگر آنرا الهیات می نامد. الهیات علم طبقه خاصی از موجودات یعنی علم به علل نخستین بوده و بنا براین موضوعآن موجودات الهی است. تفاوت این دو رویکردتاثیرات فراوانی بر نظامهای فلسفی پس از او گذاشته است .ابن سینا و آکوییناسهرچند هر دو ما بعدالطبیعه را علم موجود بماهو موجود می دانند ولی رویکرد آن دو به ما بعدالطبیعه متفاوت است. پس از ارسطو، در طول تاریخ فلسفه، فارابی و ابن سینا نخستین کسانی هستند که، موضوع ما بعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می دانند. و ابن سینانخستین کسی است که بحث در مورد تبیین موضوع مابعدالطبیعه را به عنوان یک مساله متافیزیکی مطرح می کند. نکته مهم واساسی این است که ابن سینا، خدا را در زمره مصادیق مابعدالطبیعه قرار داده و علم خداشناسی را بخشی از ما بعدالطبیعه می داند.توماس آکوئینی هر چند که به تبع ابن سینا، موضوع ما بعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می داند ولی خدا را در ذیل آن قرار نداده وموجود بما هو موجود را اثر خاصخدا و معلولاو بر می شمرد و بنابراین خداشناسی یعنی علمی که موضوع آن خداست را متمایز از ما بعدالطبیعه تلقی می کند. از نظر او غایت ما بعدالطبیعهشناخت خدا است.
خدا از دیدگاه ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
حسین قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله که تحت عنوان خدا از دیدگاه ارسطو و ابن سینا است ، تلاش شده تا نظریات این دو فیلسوف را نسبت به خدا بلحاظ تصدیقی و تصوری بیان نمائیم . در فصل اول کوشش شده تا بر زمینه های تاریخی و فلسفی که بر الهیات ارسطو تاثیر نموده ، اشاره داشته باشیم . در زمینه های تاریخی ، به ظهور و پیدایش سه گروه از فلاسفه یونانی ، یعنی فلاسفه طبیعی ، فلاسفه انسان گرا و فلاسفه الهی اشاره می شود. سپس با بیان اندیشه الهی افلاطون به اصل تمایز ماده و صورت در فلسفه ارسطو در طرح تمایز منطقی وجود و ماهیت پرداخته خواهد شد. در ادامه با اشاره به تعریف حرکت در فلسفه ارسطو بعنوان تغییر تدریجی موجود بالقوه به مو جود بالفعل ، اشکالات پارمیندس و زنون را جواب داده ، و تفسیر علت غایی ارسطو را براساس این تعریف مبتنی می نمائیم . سپس علت فاعلی ارسطویی را به علت فاعلی طبیعی و امکان ارسطوئی را امکان استعدادی معدفی می کنیم. همچنین با استفاده از اصل تمایز ماده و صورت ، دیدگاه ارسطو را در تمایز میان انیات محسوس و نامحسوس بیان می کنیم . در ادامه به تقریر برهان حرکت و ارزیابی آن پرداخته خواهد شد. پس از اثبات شرک آمیز بودن خداشناسی ارسطو ، تمام صفات خدای ارسطو را منتزع از علت غایی و انکار فاعل ایجادی می دانیم. در فصل دوم نیز پس از اشاره به تاثیرپذیری ابن سینا از منابع وحی و نظریات فلاسفه اسلامی پیش از خود ، تاثیر نظریه مساوقت وجود با تشخص را براصل تمایز وجود و ماهیت مورد تحلیل قرار داده و در ادامه اصل تمایز واجب و ممکن را بر اصل مذکور متفرع می نمائیم .در فصل سوم نیز مقایسه ای میان آرا الهی این دو فیلسوف بررسی خواهد شد.
جوهر و عرض نزد ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
محمدمهدی مشکاتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله مشتمل بر یک پیشگفتار و سه فصل می باشد:در پیشگفتار متعرض سیر تاریخی مسئله جوهر و عرض از آغاز تا ارسطو شده ایم. فصل نخست به ابن سینا، فصل دوم به ملاصدرا، و فصل سوم به مقایسه مطالب دو فصل قبلی اختصاص دارد. روند کار چنین است که ابتدا تعریف فلسفه، موضوع آن، کیفیت ارتباط بحث جوهر و عرض با موضوع فلسفه، فلسفی یا منطقی بودن این بحث و اهمیت آن بیان شده است. سپس تعریف جوهر، تقسیمات آن، ویژگی های آن و اطلاقات آن تبیین شده و آنگاه متعرض تعریف عرض، اطلاقات آن و ویژگی های آن شده ایم. در آخر نیز بخشی را به کیفیت رابطه جوهر و عرض اختصاص داده ایم. فصل سوم نیز به بیان وجوه اشتراک و امتیاز آرا طرح شده این دو فیلسوف در این رساله، پرداخته است.
محرک نامتحرک بر اساس کتاب لامبدا با تکیه بر تفاسیر ثامسطیوس، ابن سینا ،ابن رشد و آکوئیناس
نویسنده:
لیلا کیان خواه، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین بخش‌های فلسفه ارسطو اختصاص به الهیات یا مباحث خداشناسی‌ دارد.ارسطو خدا را علت نخستین تمام حرکت‌های عالم دانسته ولی خود او را از هر حرکتی مبری می‌داند.نکته مهم این است که خدای ارسطو علت غائی حرکت‌های عالم‌ بوده و هیچ جنبه خالقیتی ندارد.ارسطو در کتاب لامبدا(کتاب دهم متافیزیک)محرک‌ نامتحرک را اثبات کرده و به تبیین صفات او می‌پردازد.این بخش از کتاب متافیزیک‌ توسط فیلسوفان بزرگ مشائی مورد شرح و بررسی قرار گرفته است. ارسطو براساس یک برهان پسینی و با مشاهده حرکات تجربی عالم وجود محرک، متحرک را اثبات کرده و او را واجد صفاتی چون عالم،حی،خیر و...می‌داند. ثامسطیوس،ابن سینا،ابن رشد و آکوئینی براساس تفاوت‌هایی که در مبانی و اعتقادات دینی و فلسفی خود دارند به تفسیر این بخش از کتاب متافیزیک پرداخته‌اند این تفاسیر در برخی موارد با یکدیگر اشتراک دارند و در پاره‌ای موارد متمایزند.
صفحات :
از صفحه 138 تا 160
بخت و اتفاق از دیدگاه ابن سینا
نویسنده:
مریم سالم، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در میان اقوال کسانی که وجود تمام عالم را ناشی از اتفاق می دانند و قانون علیت را نادیده می گیرند، برخی فقط پیدایش موجودات جزئی را به اتفاق نسبت می دهند و معتقدند در پیدایش طبایع جزئی مادی، نمی توان اتفاق را نادیده گرفت و ضرورت علی را جاری ساخت. ارسطو ضمن اعتقاد به قانون علیت در عالم، بخت و اتفاق را از جمله علل می داند، ولی به همسویی و سازگاری بخت و اتفاق با ضرورت معتقد نیست و اتفاق را در مقابل ضرورت قرار می دهد. ابن سینا نیز به تبع رئیس مشائیان، به بحث پیرامون بخت و اتفاق می پردازد و آن را ناقض قانون علیت نمی داند. اما در چار چوب جهان شناسی خاص خود و برداشت متفاوتی که از علیت وجودی دارد، به تبیین آنها می پردازد و آنها را علل حقیقی و موجبه امور نمی داند و تا حدودی موفق تر از ارسطو بحث را پیش می گیرد، به طوری که ضرورت علی و معلولی دچار خدشه نمی شود. اما در نهایت امر این مطلب جای بحث دارد که کدام مشکل فلسفی، ارسطو و ابن سینا را وادار به اتخاذ چنین موضعی در باب بخت و اتفاق می کند. این مطلب در ابن سینا نیاز بیشتری به تفحص دارد. چرا که با قبول نظام احسن، وجود و حاکمیت ضرورت علی در عالم و علم عنایی حق تعالی به موجودات، برای نظریاتی چون بخت و اتفاق که ناشی از جهل انسان به علل حقیقی است و بیشتر جنبه عامیانه دارد تا علمی و فلسفی، جایی باقی نمی ماند.
صفحات :
از صفحه 150 تا 168
تحلیل معنایی علیت در فلسفه ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
مریم سالم، محمد سعیدی مهر، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو برای نخستین بار در تاریخ فلسفه، نظریه علل اربعه را مطرح کرد و از آن برای بررسی ساختار رویدادهای طبیعت و توجیه تغییرات عالم بهره گرفت. علل در فلسفه ارسطو هم باعث تحقق شیء در خارج می­ شوند و هم سبب شناخت آن. ابن سینا با استفاده از منابع فکری متعدد، از نوافلاطونی گرفته تا اندیشه­ های دینی در اسلام، علیت را به گونه ­ای دیگر تفسیر کرد و توانست با آن نظام خلقت را تبیین فلسفی نماید. علیت در نظام فلسفی ابن­ سینا بر مدار وجود است، نه حرکت؛ و علیت، هستی موجودات را تبیین می کند، نه فقط حرکت آن ها را. از این رو با وجود آن که علیت و توابع آن هم در فلسفه ارسطو و هم در فلسفه ابن­ سینا نقش محوری دارد، اما نگرش این دو فیلسوف به این نظریه متفاوت بوده است. به نظر می­ رسد این تفاوت در تعاملی دوسویه با تطور معنایی علت از فلسفه ارسطو به فلسفه ابن­ سینا شکل گرفته است. برای روشن شدن علت این تفاوت لازم است تا معنای علیت نزد این دو فیلسوف به خوبی تبیین گردد تا واضح شود که هر یک از این دو فیلسوف برای علیت و علت چه واژه ­ای را به کار می بردند و از آن چه معنا و کاربردی انتظار داشتند.
صفحات :
از صفحه 114 تا 129
محکی موجود بما هو موجود از دیدگاه ابن سینا
نویسنده:
لیلا کیان خواه، رضا اکبریان، محمد سعیدی مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هر چند که نظام فلسفی ابن سینا نظام عقلانی محضی است که بسیاری از اصول زیربنایی آن را اصول فلسفه ارسطویی تشکیل می دهد و فلسفه او فلسفه مشائی خوانده می شود، ولی با این وجود، ابن سینا هرگز خود را ملزم به حفظ تمامی مبانی فلسفه ارسطویی نمی داند و در بسیاری از موارد به نقد آن ها نیز می پردازد. ابن سینا با پذیرش برخی مبانی ارسطویی و ارائه اصول خاص فلسفی خود، مؤسس نظام فلسفه مشاء اسلامی به شمار می رود که فلسفه ای بر محور موجود است. او موضوع مابعدالطبیعه خود را موجود بما هو موجود می داند و اصول مابعدالطبیعی خود را بر مبنای آن بنا می کند.در طول تاریخ فلسفه، علاوه بر ابن سینا بسیاری از فیلسوفان پس از او نیز در عالم اسلام و در مغرب زمین، موضوع مابعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می دانند، اما این هرگز بدین معنا نیست که همه این فلاسفه دارای ساختار مابعدالطبیعی واحدی هستند؛ در فلسفه ابن سینا موجود، مفهومی مشترک معنوی است که به تشکیک بر مصادیقش صدق می کند. معنای موجود بما هو موجود به قدری عام و فراگیر است که تمام موجودات عالم، محکی و مصداق آن قرار می گیرند. دامنه وسیع موجود بما هو موجود، همه موجودات را شامل می شود؛ از خداوند تبارک و تعالی گرفته تا ممکنات مجرد و سپس ممکنات مادی و در نهایت در پایین ترین مرتبه وجود، هیولای اولی. در میان این موجودات خداوند وجود محض مستغنی داشته، به هیچ موجود دیگری وابسته نیست و در مقابل، ممکنات وجود ربطی و تعلقی به واجب الوجود داشته و در حدوث و بقاء نیازمند وجود واجب اند.
صفحات :
از صفحه 93 تا 114
  • تعداد رکورد ها : 239