جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4211
الآثار التربویه للقول بالمعاد من منظور العلامه الطباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: کاظم وحید خلف وطیفی استاد راهنما: محسن داودآبادی فراهانی استاد مشاور: محسن داودابادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«باور به معاد» یکی از مهمترین باورهای دینی پس از اعتقاد به توحید می باشد. باور به زندگی در جهانی پس از این دنیا و حیات دوباره فطری بوده و در تعالیم انبیاء و ائمه معصمومین(ع) قرار داشته است. باور به معاد و معادباوری تاثیراتی بر تربیت فردی و اجتماعی هر انسانی دارد. باور به این امر دینی تاثیرات سازنده و مثبت در زندگی فردی و اجتماعی ایجاد می کند و باعث فراهم سازی تربیتی سازنده می شود. علامه طباطبایی بیانات بسیاری پیرامون معاد و معادباوری نگارش نموده اند و از ایشان در این زمینه کتاب های زیادی چاپ شده است. هدف از این تحقیق بررسی آثار تربیتی معادباوری از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) با تاکید بر تفسیر المیزان می باشد که تاثیرات تربیتی معاد در ساحتهای مختلف عبادی، اقتصادی و سیاسی- اجتماعی تشریح شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که آثار اعتقاد به معاد در ساحت تربیت عبادی شامل مواردی مثل افزایش تقوا، جلوگیری از غفلت و ... و در ساحت تربیت اقتصادی شامل کمک به فقرا و عدم حرص و ... و نیز در ساحت تربیت اجتماعی- سیاسی شامل عدالت اجتماعی و مسئولیت پذیری و ... می شود.
سخنان و آرای سعید حوی در الاساس فی التفسیر و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بررسی تطبیقی
نویسنده:
پدیدآور: حیدر سامی عبید استاد راهنما: صاحب علی اکبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آیات فراوانی بیش از یک قول دارند و این اقوالی که در تفسیر آمده، قوت و استحکام متفاوتی دارد و در معنا متفاوت است و بر آن است که در مباحث توضیحی مطرح شده بر اقوال دیگر ارائه شود. برجسته‌ترین کسانی که تفسیرشان شامل این انتخاب‌ها و ترجیحات می‌شد، شیخ سعید حوا در تفسیر (اصول فی تفسیر)، و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بود. این پژوهش با هدف تأمل در برجسته‌ترین جنبه‌های تبیینی از دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و شیخ سعید حوا در تفسیر اساس و ایستادگی بر آن‌ها و پرداختن به آنها با مطالعه و تحلیل انجام شده است. از آنجا که این دو تفسیر شامل انتخاب ها و ترجیحات گرانبهایی است که از اندیشه و تجربه و بینش ناشی می شود و جای بحث دارد و با بررسی آنها و نشان دادن سازگاری آنها با مقاصد و مقاصد قرآن دنبال کرده ام. رویکرد تحلیلی. این تحقیق به مجموعه ای از نتایج رسید که مهمترین آنها عبارتند از: این تحقیق جنبه های نورانی را در تاریخ عمر علامه طباطبایی و شیخ حوا در آثار دعوت آشکار کرد. دائرهالمعارف و نبوغ و فراوانی علم ایشان را نمایندگی کردم که کتب مفید ایشان مخصوصاً تفسیر المیزان و تفسیر اساس نشانگر آن بود. این مطالعه به این نتیجه رسید که روش های وزن دهی از نظر شیخ حوا با یک کلمه نشان دهنده آن صریح است و به عنوان اشاره ای است که از ساختار عبارت و ترتیب کلام فهمیده می شود. در این پژوهش، ابعاد زیادی از وزن دهی از نظر علامه طباطبایی، نمایانگر زمینه، وجود مناسبت ها، وحدت موضوع، متشابهات قرآنی، اهمیت هدف، حدیث نبوی و آثار، آشکار شد.
الامامه بین ولایه التکوینیه و التشریعیه من منظور علامه طباطبایی فی تفسیر المیزان
نویسنده:
پدیدآور: نور حسین علی البستنجی استاد راهنما: قاسم شهری استاد مشاور: قاسم شهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تعتبر قضیه الإمامه والولایه من أهم القضایا فی النقاشات الإسلامیه والقرآنیه ، وأهم قضیه فی مدرسه أهل البیت "الشیعه".نعتزم فی هذا البحث دراسه الإمامه بین الولایه التکوینیه والتشریعیه من وجهه نظر العلامه الطباطبائی فی تفسیر المیزان.معنی الإمام شخص اختاره بأمر الله ودخول الرسول لمواصله بعثات النبوه. وبغض النظر عن الوحی ، جمیع الواجبات النبویه الواجبه علی النبی من العصمه والعلم والقوامه والسلطه العلمیه والدینیه والسیاسیه واجبه علی الإمام.إلمام التام بکافه جوانب القرآن الکریم والسنه النبویه ومعرفته ، ومعرفه الأحکام والشرائع الدینیه فی سیاق الزمن ، والاستعداد للرد علی الشکوک ، واکتساب ثقه الناس بتجنب الأخطاء والمعاصی و ولایت التکوینیه و التشریعیه بإذن الله،کلهم فی دائره شؤون الإمامه وکل هذه الأمور لن تکون ممکنه ما لم یکن الإمام علمًاکن واسعًا ولدیک معرفه غامضه. العلامه (ره) یعتقد إن بالإضافه إلی النبوه ، یثیر القرآن قضیه أخری تسمی الإمامه ویعتبرها نتیجه إراده الله وأمره أو حتی أنه یعتبرها مکانه أعلی من النبوه التی بعد أن مرت بمراحل مختلفه واختبارات صعبه تثبت صحتها لبعض الناس (الأنبیاء والأئمه)،الإمامه هی الوظیفه التی یوجه صاحبها الناس بأمر إلهی ویقودهم إلی هدفهم المنشود. إن توجیه الإمام لیس فقط لإظهار الطریق ، ولکن أیضًا لأخذ ید الخلق والقیاده إلی الصراط المستقیم. یعتقد العلامه الطباطبائی أن موقع الإمامه فی الآیه 124 من سوره البقره یختلف عن موضع النبوه‌ و یقول ایضا یقول إذا وردت الإمامه فی القرآن فبعدها ذکرت مسأله الهدایه . یعتقد العلامه طباطبایی ان الائمه الاطهار من خلال تطویر القدرات واکتساب المعرفه والمعرفه وتحقیق الإیمان والیقین الفائقین ، دخلوا مجال الولایه الإلهیه اما الولایه تعنی الملکیه والسیطره والسلطه ، والإمام یعنی خلیفه الرسول التی یعینه الله.وفقًا لآیات القرآن الکریم ، یتمتع الأئمه بولایه تشریعیه و ولایه التکوینیه. وهذا یعنی أن أقوالهم وسلوکهم دلیل لنا فی المسائل الفقهیه وغیر الفقهیه ، ویمکنهم بإذن الله التدخل فی شؤون الوجود. معنی الولایه التکوینیه للأئمه المعصومین علیهم السلام أنهم بإذن الله یستطیعون أن یشغلوا عالم الخلق ، ومعنی الولایه التشریعیه هو المکانه والموقع الشرعی اللذان أعطاهما الله‌‌ لفرد کمسؤل ( امام علیهم السلام) یعتبر العلامه رضی الله عنه أن الإمامه المشار إلیها فی القرآن مساویه للولایه المعنویه و التکوینیه المسؤوله عن إرشاد الناس إلی الأمر الإلهی. معنی الولایه التکوینیه للأئمه المعصومین علیهم السلام أنهم بإذن الله یستطیعون أن یشغلوا عالم الخلق ، ومعنی الولایه التشریعیه هو المکانه والموقع الشرعی اللذان أعطاهما الله لفرد کمسؤول رسمی.
انگیزش اخلاقی از نگاه سید محمدحسین طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: امیرحسین کافی کنگ استاد راهنما: علی اکبر عبدل آبادی استاد مشاور: محسن جاهد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفه اخلاق یکی از مسائل مهمی که مطرح شده است انگیزش اخلاقی (moral motivation) است که از مسائل جدید اخلاقی است . انگیزش اخلاقی به فرآیند شکل‌گیری انگیزه و عوامل و موانع آن برای برانگیختگی به فعل اخلاقی می‌پردازد و جایگاه هر یک از آن عوامل و موانع را در شکل گیری انگیزش اخلاقی معین می‌کند . (نصیری، منصور"جستارهایی در روانشناسی اخلاق" 1384، صص 28 و 29) انگیزش اخلاقی، از مسائل اساسی درباره اخلاق است که با مسائلی از قبیل قصد، میل، باور، اراده، فضیلت، خصوصیات منشی و استقلال اراده پیوند خورده است و به اینچنین مسائلی که با انگیزش اخلاقی ارتباط دارند عمدتا در روانشناسی اخلاق و گاهی هم در اخلاق هنجاری پرداخته می‌شود (رحمتی، سجاد ، کاوندی، سحر ، جاهد، محسن " انگیزش اخلاقی از دیدگاه فخر الدین رازی"1399، ص 2) . در جهان اسلام نیز متفکران سرشناسی به مسأله انگیزش اخلاقی پرداخته‌اند که از جمله آنان سیّد محمّدحسین طباطبایی بوده است . ایشان به عوامل بسیاری در موضوع انگیزش اخلاقی قائل‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم . ما در این پژوهش قصد داریم علاوه بر بررسی عوامل و موانع انگیزش اخلاقی به ساختار و مدل انگیزش اخلاقی از منظر علامه طباطبایی نیز بپردازیم . در این باره می‌توان پرسید که آیا مولفه‌های انگیزش اخلاقی صرفا درونی اند یا بیرونی یا اینکه ترکیبی از مولفه های درونی و بیرونی اند ؟ آیا طباطبایی در ساختار انگیزش اخلاقی فقط به مولفه های شناختی توجه کرده است و معتقد است که باور های اخلاقی شرط لازم و کافی برای انگیزش اخلاقی هستند ؟ آیا ساختار انگیزش اخلاقی از نظر او صرفاً یک ساختار معرفتی است یا اینکه دارای یک ساختار غیر معرفتی مربوط به احساسات، عواطف و هیجانات است ؟ آیا صرف میل به عمل اخلاقی به انگیزش اخلاقی منجر می‌شود ؟ آیا از نظر طباطبایی ساختار غیر معرفتی انگیزش اخلاقی معطوف به خواسته‌ها و نیازها (مولفه‌ های ارادی) است یا اینکه وی ساختار انگیزش اخلاقی را مرکب از مولفه‌ های معرفتی و غیر معرفتی می‌داند؟ پس از مشخص شدن ساختار به عوامل و موانع انگیزش اخلاقی می‌پردازیم که در این راستا به پاسخ های احتمالی نیز رسیده ایم و عوامل و موانعی را برشمردیم . -1-یکی از عوامل انگیزش اخلاقی که طباطبایی به آن پرداخته است، مقبولیت و تایید اجتماعی است . این عامل در نظر علامه طباطبایی دارای ارزش کمتری نسبت به بقیه عوامل است اما آن را کمک کننده به عمل اخلاقی نیز می‌داند . (وجدانی، فاطمه، همان منبع، ص 184 ) 2-عامل دوم از نظر طباطبایی وصول به آسایش اخروی است . انسان می‌تواند با داشتن امید برای رسیدن به پاداش بهشت یا بیم از عذاب دوزخ، روی به سوی عمل اخلاقی بیاورد . (وجدانی، فاطمه، همان منبع، ص 184 ) 3-یکی دیگر از عوامل، امیال طبیعی و لذت ناشی از ارضای این امیال است. به عقیده علامه انسان به طور طبیعی(فطری) به سوی اعمال اخلاقی میل دارد و انسان از ارضای امیال خویش لذت میبرد و این خود برانگیزاننده انسان به سوی عمل اخلاقی است . (طباطبایی، محمدحسین"اصول فلسفه و روش رئالیسم" جلد دوم، ص185 ) به نقل از مقاله (دهقان، رحیم" بررسی تطبیقی ابعاد انگیزش اخلاقی در اندیشه علامه طباطبایی و فینیس" 1396 ص 4) 4-عامل دیگری که علامه طباطبایی به آن می‌پردازد و آن را با ارزش تر از سایر عوامل میداند، جلب محبت(رضایت) الهی است . (وجدانی، فاطمه، همان منبع، ص 184 ) 5-از جمله عوامل دیگر، کمال‌گرایی، خداگرایی، شخصیت و منش تقوا محور و الگوهای درست اجتماعی را می‌توان نام برد . (وجدانی، فاطمه، همان منبع، صص 183 و 185 ) موانع انگیزش اخلاقی در نظر علامه طباطبایی به شرح زیر است . 1_از مهم‌ترین موانع جهل است که یکی از شایع ترین موانع انگیزش اخلاقی است . جهل انسان نسبت به عمل اخلاقی میتواند مانع از برانگیختگی وی به عمل اخلاقی گردد . (شمسی، محمد‌مهدی و همکاران"تبیین علل ضعف‌های اخلاقی در اندیشه علامه طباطبایی و مک ناتن" 1399، صص 5 و 6 ) 2-مانع دیگر انگیزش اخلاقی، لذت است که گویا این مورد هم مانع و هم عامل در انگیزش اخلاقی است بدین معنا که، انسان از ارضای امیال خویش لذت میبرد اما همیشه ارضای امیال انسان اخلاقی نیست و این عقل است که باید معیاری برای آن بیاورد تا به سوی عمل اخلاقی برانگیخته شود و علامه این معیار را رضایت خداوند مطرح می‌کند . ( دهقان، رحیم، همان منبع صص3_6 ) 3_مانع سومی که در آثار علامه دیده می‌شود ضعف ایمان است، ایشان ایمان را یک عمل ارادی و معرفتی می‌داند که با تسلیم قلبی در برابر خدا، خضوع و محبت همراه است. در واقع ایمان شامل همه مولفه‌های زیست اخلاقی از قبیل معرفت، اراده، عواطف و ملکات است . بنابراین ضعف در ایمان به خدا را نیز می‌توان مانعی برای انگیزش اخلاقی دانست . ( شمسی، محمد‌مهدی و همکاران، همان منبع، صص 8 و 9 ) 4_از جمله موانع دیگر، هوای نفس، ضعف اراده وحب دنیا را می‌توان نام برد که علامه طباطبایی مفصلا به آنها پرداخته است . ( شمسی، محمد‌مهدی و همکاران، همان منبع، صص 7 و 8 ) بعد از روشن شدن ساختار و عوامل و موانع انگیزش اخلاقی از نظر طباطبایی، ما می‌توانیم به تناسب مدل های انگیزش اخلاقی موجود، نوع مدل انگیزش اخلاقی از نظر او را نیز مشخص کنیم . 1-مدل انگیزش اخلاقی معرفت‌گرایانه 2-مدل انگیزش اخلاقی احساس‌گرایانه 3-مدل انگیزش اخلاقی ابزار‌گرایانه 4-مدل انگیزش اخلاقی شخصیت‌گرایانه Doris, John . M" The Moral Psychology Handbook" 2010, P.74.75.76.77) ) که پاسخ احتمالی ما در رابطه با مدل انگیزش اخلاقی از نظر طبطبایی، مدل شخصیت گرایانه است . دلایل ما برای انجام این پژوهش بدین گونه است، 1- در پژوهش های موجود، پژوهشی درباره انگیزش اخلاقی از نظر طباطبایی که جامعیت داشته باشد، موجود نیست 2-پرکننده شکاف میان نظر و عمل، مبحث انگیزش است . و ما تصمیم گرفتیم پژوهش خود را به موضوع انگیزش اخلاقی از نگاه طباطبایی اختصاص دهیم .
بررسی آیات رضوان در قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی و میبدی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه خسروی زنجانی استاد راهنما: رحیم آقاعلی استاد مشاور: حسین رحمانی تیرکلایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همواره انسان در پی یافتن شادی و نشاط و آرامش قلبی بوده است تا بتواند با طیب خاطر روزگار بگذراند. در تعالیم الهی و متون روایی نیل به این خواسته فقط با جلب رضایت پروردگار میسّر خواهد بود. مقام رضوان یکی از برترین مقام‌های عرفانی است که از بهشت برین و جنات عدن نیز باارزش‌تر توصیف شده است، برتر بودن این مقام از نعمت‌های بهشتی بدین سبب است که منشا همه تفضّلاتی است که نصیب مومن می‌شود. رضوان به معنای رضایت وخشنودی خداوند از انسان نعمتی معنوی است که حالتی روحانی در شخص ایجاد می‌کند که لذّت و موهبت آن وصف‌ناپذیر است. یکی از راه‌های وصول به این مقام درک مقام رضاست، اگر بنده به تقدیر الهی رضا دهد، به مقام رضوان و رضایت الهی دست می‌یابد. از آنجا که دست یافتن به بطن آیات قرآن نیاز به شرح و تفسیر دارد، از دو کتاب تفسیر از علمای بزرگ تفسیر و عرفان مدد جستیم و از دیدگاه ایشان آیات را درباره مقام رضوان مورد بررسی قرار دادیم. در آثار تمام عرفای متقدم و متأخر درباره مقام رضا مطالبی آمده است، با توجه به این‌که امامان معصوم علیهم السلام همه مورد خطاب آیه شریفه «یا ایتها النفس المطمئنه...» بوده‌اند، برای رسیدن به این طمأنینه و آرامش قلبی باید از تعالیم آن بزرگواران بهره جست. این پایان‌نامه با هدف درک عمیق معنای رضوان و چگونگی دستیابی به این مقام والای عرفانی از طریق تحقیق تحلیلی-توصیفی انجام شده است. در این پژوهش برای رسیدن به این امر مهم ابتدا به معنای لغت رضوان در قرآن و واژه‌های همنشین و جانشین پرداخته و سپس به شرح راهکارهای دستیابی به این مقام مبادرت نموده است. دراین مسیر الهام بخش و پرخطر عوامل محرومیت از رضوان الهی نیز شرح داده‌ شده است، امیدوارم پژوهش حاضر مورد استفاده رهروان طریق قرب وتعالی روحی وفکری قرار گیرد.
بررسی فطری بودن گرایش به دین از دیدگاه علامه طباطبایی و طبیعی بودن گرایش به دین از دیدگاه روانشناسان تکاملی دین
نویسنده:
پدیدآور: زهرا امینی استاد راهنما: محمد جواد پاشایی استاد راهنما: مهدی نساجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به اهمیت مباحث گرایش به دین در عصر حاضر و چالش های میان علم و دین در میان پژوهشگران و دانشجویان و همچنین افراد حاضر در متن جامعه سبب انگیزه ی نگارش این پژوهش شد تا با بررسی رویکردهای فطری بودن و طبیعی بودن گرایش به دین ابعاد تازه ای در این زمینه روشن گردد. از تفاوت های این دو عامل میتوان به تفاوت مرتبه شان در ابعاد وجودی پرداخت. فطری بودن گرایش به دین متعلق به مباحث مابعدالطبیعه می باشد و فرا طبیعی است اما طبیعی بودن گرایش به دین تعلق به مرتبه ماده و طبیعت بشر دارد لذا جایگاه بحث هر کدام از این دو عامل متفاوت از یکدیگر است اما هر دو علت گرایش به دین، در طول یکدیگر قرار دارند. تشابه بحث در بطن این مسئله است که اگر بخواهیم زبان مشترکی در این دو عامل بیابیم باید بگویم که طبیعت نیز بخشی از فطرت می باشد و بحث طبیعی بودن گرایش به دین در دل فطری بودن گرایش به دین قرار دارد از این رو مانند این است که یک مجموعه بزرگ با یک زیرمجموعه جزئی بررسی شود. به صورت کلی در بحث گرایش به دین در بین متفکرین مختلف، اختلاف انظاری وجود دارد. در این پژوهش سعی می شود با بررسی و همچنین تفاوت یابی نظر علامه طباطبایی و روانشناسان تکاملی دین ابعاد فطری بودن و طبیعی بودن گرایش به دین بهتر توضیح داده شود تا شاید در صورت بررسی عمیق تر وجه مشترکی وصول شود.
تفسیر آیات دربردارنده ایهام تجسیم در امامیه و سلفیه مطالعه علامه طباطبایی و ابن تیمیه به عنوان الگو
نویسنده:
پدیدآور: حسین محمد محیه الخلیفه استاد راهنما: علی عبد الله زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تجسیم یکی از موارد بسیار خطرناکی است که عقیده جوامع اسلامی را تهدید می کند. از این رو، این مبحث از هدف و اهمیتی برخوردار بود که نشان دهنده تأثیر آن بر ساخت صحیح إعتقادی است، این تحقیق به بررسی آیات دبردارنده ایهام تجسیم، تفسیر آنها و نحوه مواجهه دو مفسر یعنی علامه طباطبایی به عنوان نمونه امامی و ابن تیمیه به عنوان نمونه سلفی پرداخته است که در نتیجه بیان داشته است دیدگاه علامه طباطبایی نزدیکترین رابطه برای رسیدن به معنای واقعی بدون تشبیه و تجسم است؛ با توجه به این که علامه طباطبایی در تبیین معنای واقعی از روش های مناسبی از جمله استنباط بر مبنای سیاق، نشانه های زبانی و سایر روش های بررسی معنای واقعی، بدون تکیه صرف بر معنای ظاهری بیان، استفاده نموده است که نمونه ای از آن در تفسیر ابن تیمیه یافت نمی‌شود. بلکه ابن تیمیه بر معنای ظاهری بدون تفسیر آن متن تکیه نموده که او را در باتلاق قیاس و تطبیق فرو برده و از رسیدن به معنای واقعی آن اصطلاح دور نگه داشته است. پس از مطالعه آرای علامه طباطبایی و ابن تیمیه، هیچ شباهتی بین دو طرف نیافتیم، مگر در تلاش هر دو برای تفسیر این متون شریف قرآنی، و همچنین شباهت در اثبات صفاتی مانند حقیقت کلام الهی که با وجود اصل اثبات در چگونگی آن اختلاف داشته‌اند. علامه طباطبایی ثابت می کند که خداوند نه از طریق بدن خود سخن می گوید و نه بدنی دارد و مانند مخلوق بر عرش مستولی نمی شود و همان گونه که مخلوق تحت تأثیر قرار می گیرد، تحت تأثیر قرار نمی گیرد که همانند انسان عصبانی و خشنود شود و هیچ حرکتی شبیه حرکت موجودات ندارد. ابن تیمیه در حالی که خلاف آن را ثابت می کند إعتقاد دارد خداوند متعال با اعضای خود صحبت می کند، اعضا دارد، و بر کرسی مانند سطح مخلوق استوار است، و همان گونه که مخلوق متأثر می شود، متاثر می شود، و حرکت دارد و به آن شبیه است که تمام این مدعیات بر اساس ظاهر بدوی کلمه و امتناع از تفسیر آن است. در حالی که علامه طباطبایی در بیان خود به اهداف معنای حقیقی و چگونگی رویارویی آن با متن و اینکه این الفاظ مجاز یا کنایه و دارای معنایی منطبق با عقل سلیم انسان است، استناد کرده است.
بررسی و تحلیل صدور کثیر از واحد از دیدگاه برخی نوصدرائیان (میرزا مهدی آشتیانی، امام خمینی، علامه طباطبائی و علامه مصباح) و آیات و روایات
نویسنده:
پدیدآور: سید عباس استاد راهنما: محمد رضاپور استاد مشاور: ابوالفضل کیاشمشکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
تحلیل درباره کثرات وبحث از کیفیت حصول آنها یکی از مسائل مهمی است که پژوهشگران را از قدیم مشغول خود ساخته است. حکما درباره آن به عنوان صدور کثیر از واحد و نظریه فیض و عرفا تحت عنوان تجلی و ظهور بحث کرده‌اند. نوصدرائیان گرچه در بخش اعظمی از آراء خودشان از صدر‌المتألهین اتباع می‌کنند ولی درباره مبانی، بیان مسئله، ادله اثبات و رد شبهات این مسئله آنها ابتکاراتی هم دارند. این رساله کوششی است برای کشف این نکات و استفاده از آنها در باب خداشناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی. اصالت وجود، تشکیک در آن، قاعده الواحد، قاعده سنخیت، قاعده امکان اشرف، فاعلیت باری از مهمترین مبانی مسئله هستند. تحقیق در این پژوهش برای پاسخ به هلیت صدور، لمیت صدور، کیفیت صدور، زمان صدور و بعضی مسائل جزئی مربوط انجام گرفته است. این بحث به اسلوب توصیفی تحلیلی با استقراء آراء برخی نوصدرائیان (میرزا مهدی آشتیانی، امام خمینی، علامه طباطبائی و علامه مصباح یزدی) انجام گرفته است که به ادله نقلیه هم پرداختیم تا اینکه مقدار مطابقت آراء آنها با این نقلیه هم معلوم شود. تحقیق بر این فرض استوار بود که بین نوصدرائیان و صدر‌المتألهین و بین خود آنها نکات اشتراک و افترق متعددی یافت می‌شوند و اینکه آراء آنها از ادله نقلی استلهام شده‌اند واینکه نظریه صدور و تجلی در ابواب مختلف معارف تاثیر گذار هست. هدف تحقیق دانستن اضافات جدید نوصدرائیان و ابراز نکاتی بود که نوصدرائیان باهم یا با صدرا اختلاف دارند. همچینین مقایسه آراء آنها با ادله نقلیه و رصد کردن نتائج مترتب بر این مسئله از دیگر اهدافی بودند. غیر از علامه مصباح دیگر بزرگان سعی کردند بین آرای حکما و عرفا جمع سالم برقرار کنند و آنها قائل بودند که قاعده واحد در واجب الوجود جاری است درحالکیه علامه مصباح به مبانی حکمی خود وفادار مانده و منکر جریان قاعده الواحد در واجب الوجوب بوده است. بله، همه بزرگان به وحدت صادر اول و به اینکه عقول در ده عدد منحصر نیستند، اتفاق نظر دارند. برای برقراری جمع بین اقوال درباره منشأ صدور و صادر اول آنها سعی مبذول کرده‌اند. علامه مصباح قائل است که وجود منبسط (لابشرط‌قسمی) غیر معقول است پس عقل اول صادر اول است درحالیکه دیگر بزرگان قائل هستند که بین عقل و وجود منسبط به عنوان صادر اول جمع ممکن است. درباره اشکال صدور کثیر از عقل اول درحالیکه بعضی از جهات آن اعتباری است پاسخ داده‌اند. برخی بزرگان مانند امام خمینی و علامه طباطبائی به عالم اسما و نسب قائم به آنها و نقش آنها در ظهور کثیر پرداخته‌اند. همه بزرگان برای تائید آرای حکمی خود از ادله نقلیه هم استفاده کرده‌اند. نظریه صدور یا ظهور دارای نتائج مهمی در ابواب مختلف معارف هستند.
وعظ و ارشاد در احکام مطرح شده در سوره نور؛ مطالعه تطبیقی در تفسیر علامه طباطبایی و فخرالدین رازی
نویسنده:
پدیدآور: زینب علی اسماعیل اسماعیل ؛ استاد راهنما: محمد مرادی ؛ استاد مشاور: علی عباس آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سوره مبارکه نور، بیست و چهارمین سوره قرآن کریم و یکی از سوره های مدنی است و در جزء هجدهم قرآن کریم قرار گرفته است. وجه تسمیه این سوره به دلیل تکرار کلمه نور(هفت مرتبه) و ذکر آیه نور در این سوره می باشد. بسیاری از آیات شریفه در سوره مبارکه نور با هدف بیان احکام شرعی با لسان موعظه و ارشاد بیان شده است و به همین دلیل می توان سوره مبارکه نور را یکی از سوره های مهم در این زمینه دانست. اگر به سوره نور رجوع کنیم، می بینیم که وعظ و ارشاد در آن سبک خاصی به خود گرفته است، بدان صورت که از طریق آیاتی که احکام شرعی را در زمینه های مختلف ارائه می دهد تجلی یافته است و در تبیین مفاد آن احکام و توضیح آنها نقش بسزایی داشته است. هر بیننده ای که به قرآن به شکل عام و به سوره نور به شکل خاص بنگرد میتواند مفهوم موعظه، اهمیت آن، فواید آن و اسباب اقامه آن بر هدایت کامل که به منظور تبیین احکام شرعی موجود در این سوره گنجانده شده را درک کند. بر این اساس در این پایان نامه حول محور دلالت آیات وعظ و ارشاد در تبیین احکام موجود در سوره نور با تمرکز بر تفسیر علامه طباطبایی ره و فخرالدین رازی بحث میشود. اهمیت پژوهش حاضر در آن است که به موضوعی بسیار حساس و مهم می پردازد چرا که مانند تار مویی در مرز ایمان و کفر می باشد و به موضوعی مهم و ضروری از نظر دینی و اجتماعی در زندگی ما، به ویژه در عصر حاضر که عمل بر اساس آیات قرآن کمرنگ شده تبدیل شده است. این پژوهش با رویکرد توصیفی استقرایی و سپس رویکرد تحلیلی قیاسی با بررسی دلالت الفاظ و سیاق، معانی، مفاهیم و گفته های صاحب نظران و مفسران انجام شده است. از مهم ترین نتایجی که در پژوهش حاضر بدان رسیدیم این است که همه مردم شایستگی تبلیغ و ارشاد جامعه را ندارند، بلکه این امر منحصر به گروهی از علما است و حق واعظ این است که برای خردمندان فرصتی داشته باشد تا از آنها نقل کرده و از ایشان بهره مند شود و فرصتی برای عوام داشته باشد، تا از آن فرصت برای یاد گرفتن از او استفاده کنند. از دیگر نتایج رساله آن است که اشاعه کارهای زشت انواع گوناگونی دارد مانند نشر اکاذیب، تهمت و تکرار آن، ایجاد مراکز یا وسایلی برای به وجود آوردن فساد و ترویج آن، همچنین نابود سازی حیا از راه ارتکاب گناهان در اماکن و انظار عمومی.
بررسی تطبیقی گستره علم امام(ع) از دیدگاه شیخ مفید و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: علی سلگی استاد راهنما: محمدباقر مرتضوی‌نیا استاد مشاور: حسن پناهی‌آزاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
امام(ع) دارای مقام جانشینی رسول خدا(ص) است که از جمله مباحث مربوط به این جانشینی، علم امام(ع) می‌باشد. میزان وگستره علم امام(ع) به خاطر ارتباط با عصمت ایشان و این که درأعصار مختلف در بین علماء مسلمان مورد اختلاف بوده و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است از أهمیّت بالایی برخوردار می‌باشد؛ به طورکلّی دو دیدگاه در رابطه با گستره علم امام(ع) وجود دارد برخی علم امام(ع) را محدود و برخی دارای گستره وسیع‌تری می‌دانند به همین خاطر در این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی گستره علم امام(ع) در حوزه‌های أصول معارف و أحکام شرعی، آیین رهبری، لغات و حِرَف و صنایع از دیدگاه مرحوم شیخ مفید از متقدّمین و علّامه طباطبایی از متأخرین به هدف بررسی جزئی نظریّه این دو عالم بزرگ در این حوزه ها؛ پرداخته شده است که موجب باز شدن دریچه‌ای جدید برای پژوهش گران در پژوش جزئی از گستره علم امام(ع) در این حوزه‌ها می‌باشد. یافته‌ها و حاصل این پژوهش را می‌توان این گونه بیان نمود که به اعتقاد مرحوم شیخ مفید امام درحوزه علم به أصول معارف و أحکام شرعی و آیین رهبری علاوه بر اینکه نسبت به این علوم علم بالفعل دارد این علم برای ایشان ضروری نیز می‌باشد اما در رابطه علم امام نسبت به لغات و حِرَف و صنایع قائل به این نیستند که امام به این أمور به صورت بالفعل و همیشگی عالم است چرا که از نظر ایشان نه عقل و نه قیاس، نه این علم را واجب می‌دانند و نه ممتنع و روایات نیز نمی‌تواند اثبات گر این علم به صورت بالفعل و همیشگی باشد و در مقابل، از نگاه علّامه طباطبایی امام(ع) به خاطر داشتن مقام نورانیّت که فعلیّت محض است نسبت به همه چیز به صورت بالفعل علم دارد که از جمله این معلومات علم به لغات و حِرَف و صنایع می‌باشد و داشتن این علم برای ایشان ضروری است.
  • تعداد رکورد ها : 4211