جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 68
نفحات الرحمن في تفسير القرآن المجلد 6
نویسنده:
محمد بن عبدالرحيم نهاوندي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسة البعثة,
چکیده :
نفحات الرحمن في تفسير القرآن تأليف محمد نهاوندى، شامل تفسير تمام سوره‌هاى قرآن است. تأليف كتاب در چهار جلد در سال 1369ق به پايان رسيده و در سال 1370ق چاپ آن كامل گرديده است. اين تفسير به دو زبان فارسى و عربى نگاشته شده است تا از اين رهگذر استفاده و بهره‌گيرى از آن براى همگان ميسر گردد. مفسر محترم پس از نقل آيات، ابتدا به تفسير فارسى مى‌پردازد و آنگاه مطالب را به‌گونه مفصل به زبان عربى بيان مى‌كند. تقريباً يك چهارم مجموعه كتاب را بخش فارسى آن به خود اختصاص داده است كه مى‌تواند به‌صورت مستقل چاپ و براى فارسى‌زبانان مورد استفاده قرار گيرد. مؤلف گرانمايه، قبل از ورود به تفسير، مباحثى از علوم قرآن را به عنوان مقدمه و با نام «طرفه» بيان كرده است كه مجموع آن به چهل بحث مى‌رسد. اهم آن مباحث عبارتند از: اعجاز قرآن، نزول قرآن، جمع‌آورى قرآن، نام‌هاى قرآن، صيانت قرآن از تحريف، ترتيب و تقسيم‌بندى و نام‌هاى سور، محكم و متشابه و تفسير و تأويل، حروف مقطعه، نسخ در قرآن، ظهر و بطن قرآن، رفع تناقض در آيات، برترى قرآن بر ساير كتب آسمانى، تعليم و تعلّم، تلاوت و حفظ قرآن، برترى برخى سور و.... مفسّر گرانقدر همانند تفسير صافى، آيات را با بيانات تفسيرى پيوند داده و در هر يك از قسمت‌هاى آيه، به تناسب از بحث‌هاى ديگر استفاده كرده است؛ به عنوان نمونه در ذيل آيه 4 سوره بقره چنين آورده است: و الذين يؤمنون و يصدقون تصديقاً حقيقياً لسانياً و جنانياً بما أنزل من السماء متدرجاً إليك من القرآن و جميع احكام شريعتك...و ما أنزل من الكتب على ساير الانبياء من قبلك . و بدين‌شكل تفسير قرآن كريم را با بيانات تفسيرى، شأن نزول‌ها، روايات و به تناسب با ذكر مباحث فقهى و كلامى به پايان مى‌برد و در ضمن بيان اين مباحث، نظرات خود را نيز بيان مى‌دارد. استفاده گسترده مرحوم نهاوندى از روايات گوناگون، جلوه‌اى خاص به تفسير بخشيده است. وى در پيشگفتار كتاب مى‌گويد: من كوشش فراوانى را براى نقل روايات وارده از طريق عامه و خاصه نموده‌ام «بالغت في الجد بنقل ما وصل الىّ بطرق الخاصة و العامة من الروايات». بهره‌گيرى فراوان مؤلف محترم از روايات به‌گونه‌اى است كه اين تفسير را مى‌توان تفسير روايى دانست. روايات نقل شده در اين كتاب تنها روايات تفسيرى نيست بلكه به هر مناسبتى از روايات بهره برده است؛ مثلاً ذيل آيه امر به معروف و نهى از منكر روايات متعددى نقل مى‌كند كه قطعاً جنبه تفسيرى نداشته و صرفاً تأكيدى بر مفهوم آيه و اهميت و فضيلت اين فريضه الهى است. هچنين از اين نمونه است، رواياتى كه در بيان تاريخ امم گذشته آورده است. در نقل روايات از منابع فراوانى سود جسته است كه خود در خاتمه مقدمه از آنها نام برده است: 1.جوامع الجامع 2.بحار الانوار، 3.حاشيه كتاب اسرار التنزيل، 4.تفسير صافى، 5.مفاتيح الغيب، 6.الاتقان، 7.اسرار التنزيل، 9.روح البيان و 10.وسائل الشيعة. مرحوم نهاوندى در ارتباط با روايات و اخبار اسرائيلى به شدت موضع‌گيرى مى‌نمايد و آنها را با معيار عقل و كتاب سنجيده و مردود مى‌شمارد؛ به عنوان نمونه ذيل آيه «و اتّبعو ما تتلوا الشّياطين على ملك سليمان و ما كفر سليمان و لكنّ الشياطين كفروا يعلّمون النّاس السحر...» پس از نقل برخى از روايات در اين زمينه مى‌گويد: «لا يخفى انّ الروايات التي تكون موافقة لما اشتهر بين العامه لا بدّ من حملها على التقيّه لمخالفتها للكتاب و العقل و قال بعض العامة إنّ مدارها ماروته اليهود و أما توجيهها بالذى تكلّفه الفيض و بعض العامة ففى غاية البعد و حملها على كونها أسرارا لا يناسب رواتها كعطاء و ابن الكوّاء لبداهة عدم كونهما من أهل السر و الفهم. و الحاصل أنّ الروايات الدالة على عصيان الملكين بالشرك و الزنا و شرب الخمر و قتل النفس و مسخ الزهرة مما يجب ردها او رد علمها إليهم عليهم‌السلام». يكى از مواردى را كه مفسر مورد توجه قرار داده است ذكر شأن نزول‌هاى وارده است و چون شأن نزول‌ها به‌صورت روايت مى‌باشند لذا اين خود بخشى از مسأله بهره‌گيرى از روايات به‌حساب مى‌آيد. آنچه لازم به ذكر است، اين‌كه اصولاً مؤلف پس از نقل روايات در هر قسمت در صورتى‌كه بين آنها تعارض و اختلافى باشد درصدد جمع بين آنها برمى‌آيد و به‌گونه‌اى تخالف و تضاد بين آنها را برطرف مى‌سازد. يكى ديگر از برجستگى‌هاى اين تفسير تلاش گسترده مفسّر، در بيان ارتباط سور و آيات است امّا اين‌كه تا چه اندازه در اين جهت موفق بوده است، مجال ديگرى مى‌طلبد.اين امر ناشى از انديشه مفسّر در اين بحث است، چه اين‌كه در مسأله جمع‌آورى قرآن و اين‌كه آيا قرآن به‌صورت موجود و با همين ترتيب در زمان شخص پيامبر اكرم(ص) شكل گرفته يا اين ترتيب پس از آن‌حضرت توسط اصحاب صورت پذيرفته، دو ديدگاه وجود دارد: برخى بر اين باورند كه ترتيب سور و آيات در زمان پيامبر اكرم(ص) و با نظارت حضرتش صورت نپذيرفته و اصحاب قرآن را بدين‌شكل جمع‌آورى كرده‌اند. در مقابل برخى اعتقادى جز اين دارند و اصرار مى‌ورزند همان‌گونه كه اصل قرآن وحى الهى است و در مطالب آن هيچ‌گونه تصرّفى صورت نگرفته است، در چينش آيات و سور نيز امر الهى دخالت داشته و نظارت پيامبر اكرم(ص) بر اين امر مانع هرگونه تصرّف در نظم و ترتيب آيات و سور شده است و به اصطلاح معتقدند كه ترتيب آيات و سور توقيفى است (گر چه همگان بر اين واقعيت اذعان دارند كه شكل موجود قرآن طبق نزول آن نيست) و مرحوم نهاوندى(ره) از دسته دوّم به‌شمار مى‌رود و بحثى را در مقدمه كتاب در همين جهت به ميان آورده و در فرازهايى از آن چنين مى‌گويد: «لا ريب أنّ لآيات الكتاب العزيز و سوره ترتيباً مرضياً عندالله ثابتاً في اللوح المحفوظ منزّلاً على النبي صلي اللّه عليه و اله بواسطة جبرئيل عليه‌السلام لأنّ حسن الترتيب و النظم ممّاله مدخل تام في حسن الكتاب و في القرآن المجيد الذي هو أحسن الكتب و مطالبه أحسن الحديث و على هذا لابدّ أن يكون نظمه و ترتيبه من قبل الله و لا يكون من البشر...». و تا آنجا پيش مى‌رود كه به نقل از برخى بزرگان مى‌گويد: «اكثر لطائف القرآن مودعة في الترتيبات و الروابط و قال آخر من تأمل في لطائف نظم السور و في بدايع ترتيبها علم أنّ القرآن كما أنّه معجز بحسب فصاحته و شرف معاينه فهو ايضاً معجز بسبب ترتيبه و نظم آياته». بديهى است كه چنين انديشه‌اى در عمل تأثير به‌سزايى گذاشته و مفسر را بر اين داشته است كه كوشش فراوانى در جهت ارتباط سور و آيات بنمايد. به عنوان نمونه در پايان سوره نساء و قبل از شروع در تفسير سوره مائده مى‌گويد: «و من لطائف هذه السورة المباركة...» خداوند اين سوره را با بيان قدرت كامل خويش آغاز نمود، آنجا كه مى‌فرمايد: «خلقكم من نفس واحدة» و در پايان سوره، علم كامل خويش را بيان كرد «و هو بكل شي عليم» و اين دو صفت، مرجع تمامى صفات خداوند و ثابت كننده الوهيت و ربوبيّت است و از آنجا كه اين دو (الوهيت و ربوبيت) اطاعت و انقياد كامل عبدرا موجب مى‌شود، لذا به دنبال آن، سوره مائده را آورده كه در آن امر به اطاعت جميع احكام شده است، چرا كه احكام خود عقد و عهد الهى است». و بدين‌شكل در هر سوره‌اى، سعى در ايجاد ارتباط با سوره قبلى دارد و همين ارتباط را در آيات نيز دنبال مى‌كند مثلاً: در ارتباط آيه: «و آتوا اليتامى اموالهم...» با آيه بعد از آن كه مى‌فرمايد: «و إن خفتم أن لا تقسطوا في اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء...» سخنان گوناگون و مختلفى گفته شده است امّا مرحوم نهاوندى چنين مى‌گويد: «لمّا كان تولي امر اليتيم و حفظ ماله في الأغلب لازماً لكفالته و عشرته... فانكحوا و تزوّجوا ما طاب لكم و من يوافق ميل قلوبكم من النساء فا شأنهنّ حضانة الاطفال...» يعنى از آنجا كه سرپرستى يتيم و حفظ اموال وى غالباً ملازم با معاشرت اوست و اين روشن است كه بچه كوچك نوعاً پيشنهادات و خواسته‌هايى دارد كه در بسيارى از موارد موافقت با آنها امكان ندارد و مردان نمى‌توانند او را از خواسته‌هايش منصرف نمايند، به‌ويژه اگر بچه لجباز و بد اخلاق باشد. اينجا است كه مرد به ستوه آمده و چه بسا يتيم را بزند، دشنام دهد و بالاخره بر او تعدى روا دارد لذا خداوند راه فرار از اين مشكله را نشان داده و فرموده است اگر ترس از اين داريد درباره ايتام عدالت را رعايت نكنيد پس با هر زنى كه مايليد و مورد رضايت شما است ازدواج كنيد كه شأن و كار زن نگهدارى بچه‌ها و مدارا با آنان و نيز تدبير و به كارگيرى روشهاى گوناگون در راضى نگه داشتن بچه‌ها و منصرف نمودن آنان از خواسته‌هايشان است...». و در پايان مى‌گويد: «اعلم أنّ ما ذكرته من وجه النظم هو الذي سنح بخاطري و قوى في نظري». آنجا كه سخن از بحث‌هاى كلامى به ميان مى‌آيد، مفسر از اين فرصت بهره جسته و به تفصيل وارد اين‌گونه بحث‌ها مى‌شود و در اين بين سخنان فخر رازى را نقل و سپس درصدد ردّ آنها برمى‌آيد؛ براى نمونه مى‌توان به بحث عصمت انبيا ذيل آيه: «فتلقّى آدم...» و بحث جبر و اختيار ذيل آيه «ختم الله على قلوبهم...» و مسأله امامت و ولايت ذيل آيه «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولوالامر منكم...» اشاره كرد كه همت مؤلف مصروف بيان نظرات و ديدگاه‌هاى مذهب شيعه گرديده است. نظر به اينكه بخش عمده‌اى از قرآن كريم را آيات احكام تشكيل مى‌دهد، طبيعى است كه بسيارى از مفسران به تناسب به مباحث فقهى بپردازند و در اين بين برخى به تفصيل و پردامنه اين مباحث را دنبال كرده‌اند تا آنجا كه تفسيرشان چهره تفسيرى فقهى به خود گرفته است.امّا مفسر گرانقدر تفسير نفحات الرحمن در بحثهاى فقهى، ابتدا چند روايات را ذكر و سپس به استناد آنها نظر خود را بيان مى‌كند.مثلا ذيل آيه «و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا» [۶]پس از نقل برخى از روايات درباره استطاعت، مى‌گويد:در صورتى كه انسان خرج رفت و برگشت به حج را داشته باشد ولى پس از بازگشت زندگى‌اش با مشقت بگذرد مستطيع نيست؛ و برخى رواياتى را كه به ظاهر مخالف با اين حكم است، حمل به استحباب مى‌نمايد. به هر صورت، گرچه در اين تفسير بحثهاى ادبى بچشم نمى‌خورد ولى بهره‌گيرى مفسر از پاره‌اى نكات و كلمات ديگر مفسران و با توجه به ویژگی‌هاى بر شمرده شده مى‌توان تفسير مذكور را تفسيرى كاملا قابل استفاده براى علاقه‌مندان به پژوهش در قرآن مجيد و بحثهاى تفسيرى دانست. جلد ششم کتاب به تفسیر سوره‌های حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
وجيز في تفسير القرآن العزيز المجلد 3
نویسنده:
علي بن حسين بن ابي جامع عاملي؛ محقق: مالک محمودی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دار القرآن الکریم,
چکیده :
الوجيز فی تفسیر القرآن اثر على بن حسين بن محى‌الدين بن ابى‌جامع عاملى مى‌باشد. عنوان تفسير، الوجيز في تفسير القرآن العزيز و روش تفسيرى آن، روشى مزجى است كه مؤلف در نگارش آن گزيده‌گويى را پيشه ساخته و به بسيارى از وجوه تفسير و نكات بلاغى و ادبى اشاره نموده است؛ درعين‌حال از وجوه اعراب و قرائات صرف نظر نكرده است. مفسر در مقدمه كوتاه خود مى‌نويسد: «در اين تأليف بنا را بر ايجاز در تعبير نهاده، درعين‌حال به اكثر اقوال و وجوه تفسيرى اشاره داشته و برخى نكات را كه فهم معنا بر آن متوقف بوده، متعرض گشته، در قرائت به ذكر قرائات سبعه اكتفا، نموده (در برخى موارد جزئى به ديگر قرائت‌ها اشاره كرده‌ام). در عدد آيات بنا را بر مشهور (كه از بسم الله الرحمن الرحيم غفلت مى‌نمايند)، نهادم؛ گرچه در اعتقاد بنا بر روايات متواتر صحيحه، آن را جزء هر سوره (جز سوره توبه) مى‌دانم». برخى از ويژگى‌هاى اين تفسير را مرحوم دكتر عبدالرّزّاق محى‌الدين در مقدمه خود، چنين بيان كرده است: * برداشت مفسر از آيات قرآن، برداشتى است اديبانه كه باعث گرديده، اثر او از بسيارى تفسيرهاى ديگر متمايز باشد؛ چراكه بيشتر مفسران، آيات را چنان با فرهنگ خويش درآميخته‌اند كه نوعى تكلف و ساختگى در آن به چشم مى‌خورد؛ در نتيجه، شگفتى‌هايى را كه نشانه اعجاز قرآنند، از بين برده‌اند. * مفسر، نظريه‌هاى گوناگون مفسران را با دقت و امانت و بدون تعصب و پايمال كردن انديشه‌اى يا برترى دادن بر انديشه ديگر، بيان نموده و سپس با آرامش خاطر، نظريه خويش را ابراز كرده است. * مؤلف، بحث را نه‌چندان گسترده و وسيع مطرح كرده و نه آن را كوتاه و نارسا، رها ساخته، بلكه كوشيده است، مطالب را با فشردگى مناسبى بيان نمايد و بر اين اساس، قرائات، شأن نزول، لغت، قواعد نحوى، بلاغت، احكام فقهى، مسائل كلامى، حوادث تاريخى، همه و همه را يكسان مورد توجه قرار داده است و بى‌گمان در هنر نگارش، همگان از اين ويژگى برخوردار نيستند. اين شيوه بيان، گوياى اين حقيقت است كه مفسّر به علوم عربى و مباحث اسلامى، تسلط كامل داشته است؛ تسلّطى كه وى را در چيرگى بر قلم خويش توانا ساخته است. * اختصار از ديدگاه مؤلف، اختصار در انديشه‌ها و مطالب نيست، بلكه اختصار در رساندن مفاهيم و مطالب است؛ يعنى اختصار به‌گونه‌اى است كه اگر توضيح مطالب را در كتاب‌هاى مفصل جستجو كنيد، به بيش از آنچه در اين اثر به آن اشاره رفته، دست نخواهيد يافت. آقاى مالك محمودى كار تحقيق اين اثر را به عهده گرفته است. وى مأخذ روايات و اقوال و آراء نقل‌شده مفسران را رديابى كرده و به‌دقت نشان داده است. در نشان دادن اختلاف نسخه‌ها، آنچه در ارائه معنى و مفهوم متن نقشى داشته است، ثبت كرده و با پاورقى‌هاى مناسب خود اثرى خواندنى و شايسته، سامان داده است. جلد سوم به تفسیر سوره‌های احزاب، سبأ، فاطر، یس، صافات، ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
تفسير الكاشف المجلد 7
نویسنده:
محمدجواد مغنيه
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الانوار,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
التفسیر الکاشف، تفسیر کامل قرآن به زبان عربی، اثر عالم شیعه محمد جواد مغنیه، در ۷ جلد. این تفسیر با رویکرد تربیتی و با گرایش تقریب‌گرایانه تألیف شده است. روش مفسر اینگونه است که در آغاز، واژه‌های مشکل را معنا می‌کند، سپس اِعراب و نکات ادبی را توضیح می‌دهد، آنگاه به آیه و معنا و پیام آن می‌پردازد. همچنین مفسر، اهتمام فراوان به کمک گرفتن ازآیات دیگر و تفسیر قرآن به قرآن و احادیث مورد اطمینان دارد. بحث‌های موضوعی (تاریخی، اعتقادی، اخلاقی) درباره آیه هم مطرح شده است. شیخ مغنیه در تفسیر آیات قرآن تا اندازه بسیاری تحت تأثیر مسائل سیاسی و اجتماعی است و از دسیسه‌ها و جنایات دشمنان اسلام در تحریف قرآن و اسلام سخن می‌گوید. وی در تقریب و وحدت بین مذاهب اسلامی کوشیده و خطر تعصب مذهبی برای وحدت اسلامی را بیان می‌کند. دیگر ویژگی‌های ساختاری و محتوایی تفسیر الکاشف: * ساده‌نویسی و روان‌نگاری * حذف تفاسیر برگرفته از روایات جعلی * حذف تفاسیر غیرعلمی و مستند * حذف تفاسیر غیرمرتبط با موضوع و ناکارآمد * پرهیز از پُرگویی در مباحث تخصصی * معتبر بودن اسباب نزول یقین‌آور * قائل بودن به نزول تدریجی قرآن و باور نداشتن به نزول دفعی * بهره‌گیری از پرسش و پاسخ میان خود و مخاطبان * بیان قصص قرآنی * بررسی آیات الاحکام محمد جواد مغنیه به اقوال دیگر مفسران شیعه و سنی، تنها در صورتی اشاره کرده که نظر آنها را قبول داشته. گاهی اقوال آنان را در تایید قول خویش می‌آورد. برخی تفاسیر مورد استفاده وی عبارتند از مجمع البیان طبرسی، تفسیر فخر رازی، المنار، البحر المحیط، تفسیر طبری، آلاء الرحمن شیخ محمد جواد بلاغی، الدرّ المنثور سیوطی، روح البیان بروسوی، بیان السعاده، تفسیر مراغی، فی ظلال القرآن، و الکشاف. مغنیه در تفسیر آیات الاحکام از منابع فقهی مهمی بهره برده است: * مسالک الافهام شهید ثانی * احکام القرآن جصاص * تذکره علامه حلی * الروضة البهیة شهید ثانی * المغنی ابن قدامه * بدایة المجتهد ابن رشد * الفقه الاسلامی فی ثوبة الجدید، اثر شیخ مصطفی زرقا جلد هفتم کتاب به تفسیر سوره‌های دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می پردازد.
زبدة التفاسير المجلد 7
نویسنده:
فتح الله بن شكرالله شريف كاشاني
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسة المعارف الاسلامیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
زبدة التفاسير تأليف ملا فتح‌اللّه كاشانى دوره‌ى كامل تفسير قرآن به زبان عربى است، و در حقيقت تفسير متوسط ملا فتح‌اللّه است. بعد از دو تفسير منهج الصادقين و مختصرش، آن را نگاشته و بنابراین حاصل تبحر و تجربه‌ى اوست. در سال 977ق از نگارش آن فارغ شده است و يك سال بعد رحلت نموده است. مقدمه‌ى تحقيق در اين تفسير شامل مباحثى در معناى تفسير از جهت لغت و اصطلاح از ديدگاه، راغب، سيوطى، آيت‌اللّه خويى، شهيد صدر، شيخ طوسى و.... تفاوت تفسير و تأويل، بيان روشهاى تفسيرى، شرايط مفسر و ديدگاه شيعه در تفسيرپذيرى قرآن، زندگی‌نامه و تأليفات مفسر و روش تحقيق مى‌باشد. مقدمه‌ى مفسر نيز در پنج محور تنظيم شده است: 1-عدد آيات قرآن و فايده‌ى شناخت آنها (بيان اعداد كوفى، بصرى، شامى، مكى و انتساب آنها.) مبناى مفسر عدد كوفى آيات است كه منتسب به حضرت على(ع) مى‌باشد؛ 2-اسامى قراء مشهور و راويان آنها؛ 3-جمع و تأليف قرآن در زمان پيامبر اكرم(ص)؛ 4-مصونيت قرآن از تحريف؛ 5-اخبارى در فضل قرآن و اهل آن. مفسر در مقدمه‌ى خود مى‌نويسد: «بعد از تأليف دو تفسير به زبان فارسى، تصميم گرفتم به زبان عربى نيز تفسيرى بنويسم تا اهل اين لغت نيز از آن بهره ببرند، بعد از استخاره تصميم به تأليف آن گرفتم و از چهار كتاب، تفسير كشاف، مجمع البيان، انوار التنزيل بيضاوى و جامع الجوامع، استفاده كردم. در اين تأليف كوشيدم كه لغات و نكات و تركيبات آيات را روشن نمايم، اسباب النزول و ارتباط آنها را ذكر كنم، و به فضائل السور و خواص آيات، قراءات دهگانه متواتر، و توضيح معانى قرآنى بر مبناى مذهب اهل‌بيت(ع)، بپردازم. اشاره‌اى نيز به بطلان عقايد و مذاهب مخالفين و گمراهان، داشته‌ام، مختصرى از قصص و مقدارى از احاديث نبوى و روايات مأثور از ائمه(ع) را نيز يادآور شده‌ام.» تفسير زبده را نمى‌توان در نوع خاصى از شيوه‌هاى تفسيرى محصور كرد، زيرا هم به روش اجتهادى بحث نموده، هم روايات پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) را نقل مى‌نمايد، هم به مسائل ادبى (به معناى عام) پرداخته است، قصص قرآن را بيان مى‌كند، اشاره‌اى نيز به مسائل كلامى دارد، اما به‌طور كلى مى‌توان گفت، وجهه‌ى ادبى آن كاملاً نمايان است و استفاده‌ى مفسر از تفاسير كشاف، بيضاوى، مجمع البيان و جوامع الجامع نيز مؤيد آن است. روش كلى مفسر در ابتداى سوره‌ها به اين ترتيب است كه ابتدا اطلاعات كلى درباره‌ى سوره را ارائه مى‌دهد، نام سوره، تعداد آيات آن، مكى مدنى بودن با بررسى اقوال مختلف و ذكر قائلين آن سپس به وجه تسميه‌ى سوره و فضل آن از طريق ذكر روايات، مى‌پردازد. ترتيب مباحث در آيات به اين شكل است كه آنها را قسمت به قسمت مطرح مى‌كند، ابتدا دسته آيات را مى‌آورد، سپس فراز آيات را به ترتيب مطرح مى‌كند، در بحث ادبى به صرف، نحو، معانى و بيان اهتمام دارد، در اين مقطع نيز به تبيين لغات و واژه شناسى (در آنجا كه نياز به توضيح است) مى‌پردازد. در اين زمينه از اشعار عرب نيز گاهى استفاده مى‌نمايد. در ذكر اقوال گاهى به نقد آنها تمايل پيدا مى‌كند مانند: ج 1 ص 34 ذيل «غير المغضوب عليهم». استفاده از روش تفسير قرآن به قرآن را در جاى جاى تفسير زبده مى‌توان مشاهده كرد. در تفسير و با تكميل معانى آيات از اين روش بهره مى‌برد. مانند: ج 1 ص 30 و 32 ذيل آيات 6 و 7 سوره‌ى حمد. در تفسير آيات، علاوه بر روش فوق به روايات نيز مى‌پردازد، در اين ميان گاهى به شرح احاديث، اقدام مى‌كند، مانند: ج 1 ص 25 ذيل تفسير الحمدللّه سوره‌ى حمد. توجه به قرائت كلمات و محور قرار دادن قرائت عاصم، ضمن مطرح كردن قرائت‌هاى دهگانه از بخش‌هاى ديگر تفسير زبده است. به شأن نزول آيات نيز توجه دارد و با نقل‌هاى متفاوت اين بخش را نيز پى‌گيرى نموده از اسباب النزول واحدى كمك فراوان مى‌گيرد. مفسر سعى در بيان ارتباط بين دسته آيات دارد، بهمين جهت در موارد فوق بعد از هر دسته آيات، با تعبيراتى كه نشانه‌ى ارتباط مقاطع كلام است مانند «ثم»، «ف»، «لمّا كذا فكذا»، كلام بعدى را آغاز مى‌كند. با اين مبنا بطور طبيعى به ارتباط سور نيز مى‌پردازد و غالباً ابتداى هر سوره به ارتباط آن با سوره‌ى قبل، اشاره دارد. مانند: ج 5 ص 6 ابتداى سوره‌ى شعرا. از نكات قابل توجه تفسير «زبده» اين است كه ضمن پرهيز از نكات موهن در قصه‌هاى قرآن، (كه معمولاً اسرائيليات مملو از آن است.) به جزئيات آنها هم همت مى‌ورزد. مانند: ج 6 ذيل سوره‌ى نمل آيات 15 تا 19 ص 80 به بعد، قصه‌ى نطق پرندگان و جزئيات لشكر سليمان(ع)، جزئيات «نمله»، جزئيات پيام‌رسانى هدهد و هديه بلقيس. در بحث‌هاى فقهى در حد اعتدال و با توجه به فضاى تفسير، متعرض آن مى‌شود و بطور طبيعى در مسائل خلافى، ديدگاه شيعى خود را بيان مى‌دارد. علاوه بر بحث‌هاى فقهى، ديدگاه شيعى او را در مواردى نظير آيه‌ى 33 احزاب و تفسير اهل‌بيت(ع) ج 5 ص 370 به بعد، نيز مى‌توان ديد. مباحث كلامى را نيز به تناسب و لابلاى بحث‌هاى تفسيرى، از ياد نمى‌برد و اشاره‌اى به آنها دارد، مانند: بيان اختلاف معانى صفات خداوند و انسان در مواردى كه نام مشترك دارند، بطور نمونه، تفاوت صفت غضب در خداوند و انسان ج 1 ص 34 ذيل «غير المغضوب عليهم». در بررسى كلى تفسير «زبده» و «منهج الصادقين» مى‌توان گفت، كه زبده خلاصه‌اى از منهج الصادقين است. به كلام عربى با توجه بيشتر به مباحث لغوى، ادبى، معانى و بيانى كه براى مخاطبان آشنا به زبان عربى ملموس‌تر است. در مقدمات دو كتاب نيز با اينكه مقدمات منهج بيشتر است امّا مباحثى مانند، جمع قرآن در زمان پيامبر(ص)، قراء مشهور سبعه و عشره، هر دو كتاب يك گونه‌اند. چاپ اول، كتاب به سال 1423ق در شهر مقدس قم، ارائه گرديد و آن را از كنج كتابخانه‌ها به بازار كتاب، كشاند. چاپ فعلى اين تفسير در هفت جلد به قطع وزيرى، انجام گرفته است. در اين چاپ فهرستى آيات به تفكيك سوره، در آخر هر جلد، ذكر شده، متأسفانه به فهرست اعلام، منابع و... پرداخته نشده است. جلد هفتم کتاب به تفسیر سوره‌های حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌‎پردازد.
مختصر مجمع البيان في تفسير القرآن المجلد 3
نویسنده:
فضل بن حسن طبرسي؛ خلاصه کننده: محمدباقر ناصری
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسة النشر الاسلامی,
چکیده :
مختصر مجمع البيان في تفسير القرآن خلاصه‌ای از كتاب مجمع البيان طبرسى است كه توسط شيخ محمدباقرناصرى انجام و منتشر شده است. ناصرى در مقدمۀ خود مى‌نويسد: در حوزۀ علميۀ شهر ناصريه به تدريس تفسير قرآن مشغول بودم، احساس كردم به تفسيرى نياز است كه شامل آيات الاحكام، اسباب نزول، بيان مفردات و مطرح كردن برخى مطالب قرآنى بر اساس ديدگاه شيعه و روايات اهل‌بيت(ع) باشد، بعد از مشورت فراوان به اين نتيجه رسيدم كه تفسير مجمع البيان را خلاصه نمايم. ناصرى در مقدمه مى‌نويسد: «سعى كردم از چارچوب تفسير مجمع البيان خارج نشوم، بدين جهت اغلب از تعابير، جملات و كلمات آن استفاده كردم. قصص، احكام و آراء مختصر و كوتاه برگزيدم و بخش‌هاى بيان آيات، احكام و اسباب نزول را بيشتر مورد توجه قرار دادم. از خوض در ادبيات و لغت پرهيز نموده، مطالب اين بخش را كنار گذاشتم. از اخبار و روايات و آراء به آنچه غرض را مى‌رساند اكتفا نمودم.» بنابر اين سير ورود و خروج ايشان به بحث به اين ترتيب است كه، در هر سوره ابتدا كلياتى دربارۀ سوره از قبيل نام، مكى مدنى بودن و تعداد آيات مطرح مى‌كند سپس به بيان معنا و توضيح آيه مى‌پردازد، در اين ميان، اشاره‌اى نيز به معناى برخى لغات و وجوه و احتمالات در معناى آن خواهد داشت، به همين جهت مطالعه كننده اثرى از عناوين النزول، فضلها (سوره)، التوضيح، اللغة، الاعراب، القراءة، الحجة، و المعنى و عنوانهاى موضوعى مانند: فصل فى التقوى و المتقى، كه براى تفكيك مطالب و نظم بيشتر از طرف مرحوم طبرسى انتخاب شده بود نخواهيد ديد لذا اين مختصر بيشتر، مختصر بخش «توضيح» و «المعنى» خواهد بود، با اين وصف رويكردى اجتهادى، روايى به خود گرفته است كه جنبۀ تربيتى و هدايتى نيز خواهد داشت. چينش فعلى مختصر مجمع بنا به گفتۀ ناصرى، 8 سال زمان به خود اختصاص داد و در سال 1400ق پايان يافت. مقدمه‌اى كوتاه از ناصرى در ابتداى تفسير به چشم مى‌خورد كه شامل مطالبى در فضل قرآن و عظمت آن، علم تفسير و جايگاه آن، جايگاه قرآن، اهل‌بيت(ع) و قرآن، جايگاه تفسير مجمع البيان و مؤلف آن، انگيزۀ خود از تلخيص مجمع البيان و شيوۀ آن مى‌باشد. جلد سوم به تفسیر سوره‌های روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر، یس، صافات، ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح، جن، مزمل، مدثر، قیامت، انسان، مرسلات، نبأ، نازعات، عبس، تکویر، انفطار، مطففین، انشقاق، بروج، طارق، اعلی، غاشیه، فجر، بلد، شمس، لیل، ضحی، انشراح، تین، علق، قدر، بینه، زلزله، عادیات، قارعه، تکاثر، عصر، همزه، فیل، قریش، ماعون، کوثر، کافرون، نصر، تبت، إخلاص، فلق و ناس می‌پردازد.
تفسير من وحي القرآن المجلد 22
نویسنده:
محمدحسين فضل الله
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الملاک,
چکیده :
تفسیر مِنْ وَحْیِ القُرْآن از تفاسیر شیعه به زبان عربی اثر سید محمدحسین فضل‌الله عالم دینی شیعه اهل لبنان. این تفسیر در واقع، سلسله درس‌های قرآنی فضل‌اللّه برای جوانان و تحصیل‌کردگان است. تفسیر من وحی القرآن، کل قرآن را در بر گرفته و از تفاسیر علمی با رویکرد اجتماعی به شمار می‌رود. نویسنده تفسیر «من وحی القرآن» در شمار آیه‌محوران قرار دارد. او در جای‌جای تفسیر خویش، خودمحوران را نکوهش می‌کند و ایشان را به آیه‌محوری فرا می‌خواند. در نگاه فضل‌الله، مخاطب قرار‌دادن همگان و دعوت ایشان به تأمل و تدبر در قرآن، نشان از این واقعیت دارد که قرآن فهم‌پذیر است و همگان می‌توانند به فهم آیات برسند. تفسیر من وحی القرآن ترتیبی است و از ابتدای سوره حمد آغاز شده و تا پایان سوره ناس را در بر دارد. او در ابتدای هر سوره علت نام‌گذاری را به اسم خاصش بیان می‌کند. مفسر سپس به تحلیل در اطراف آیه می‌پردازد، بدون آنکه وارد جزئیات ادبی و بلاغی و بحث‌های کلاسیک شود... این تفسیر در توضیح آیات و تحلیل مسائل اعتقادی و اجتماعی به تفسیر المیزان اشاره دارد و ضمن استفاده، گاهی دیدگاه‌های این تفسیر را نقد می‌کند. ویژگی‌های کتاب: * پرهیز از ورود به مباحث غیر تفسیری؛ فضل الله در تفسیر آیات قرآن تنها در محدوده تفسیر سخن می‌گوید و از ورود به موضوعات غیر تفسیری حذر می‌کند. * گزیده‌گویی؛ از دیگر خصوصیات تفسیر «من وحی القرآن»، پرهیز نویسنده از طرح مباحث تکراری است. برای نمونه: * مباحث ادبی آیات را بسیار کوتاه می‌آورد و از درازگویی و توضیح آنچه در تفاسیر بسیار گفته شده، پرهیز می‌کند. * از یادکرد فضایل سوره‌ها و آیات طفره می‌رود و به ندرت فضیلت یک آیه یا سوره را بیان می‌کند. * نظرات تفسیری را بسیار کوتاه می‌آورد و از تفصیل آنها حذر می‌کند. * فایده‌گرایی؛ نویسنده در طرح مباحث تفسیری، اصل را بر فایده‌دار بودن و آن هم فایده بسیار داشتن مباحث گذاشته است. * پیروی از اسلوب قرآن در تفصیل و اجمال؛ فضل‌الله روش تفسیری خویش را در تفصیل و اجمال مطالب و موضوعات اسلوب قرآن معرفی می‌کند. * شبهه‌شناسی؛ طرح شبهات کلامی، فقهی، تفسیری و... و نقد و بررسی محکم و استوار آنها از دیگر ویژگی‌هاست. * نتیجه‌گیری از پیام آیات؛ نویسنده «من وحی القرآن» قرآن را مایه حیات فکری و عملی تمامی انسان‌ها می‌بیند. * آزاد اندیشی؛ از دیگر ویژگی‌های «من وحی القرآن»، آزاد‌اندیشی نویسنده و تسلیم نشدن در برابر نظریات مفسران برجسته شیعه و اهل سنت است. * آشنایی نویسنده با دانش‌های جدید؛ او در جای جای اثر خویش، یافته‌های علمی و نسبت آن‌ها با آیات قرآن را به بحث و بررسی می‌گیرد و در برخی موارد، اصل تفسیر علمی را زیر سؤال می‌برد. * طرح تفسیر در قالب پرسش و پاسخ؛ ویژگی دیگر تفسیر «من وحی القرآن»، طرح مباحث تفسیری در قالب پرسش و پاسخ است. علامه پرسش و پاسخ را یکی از بهترین اسلوب‌های تربیتی می‌شناسد و آن را در تعمیق اندیشه، فکر و وجدان بسیار پراهمیت معرفی می‌کند. * نوآوری در مسائل زنان؛ از دیگر ویژگی‌های تفسیر «من وحی القرآن»، نظریات خاص او در تفسیر آیات ناظر به زندگی خانوادگی و زنان است. * پیرایش تفسیری؛ فضل الله در پیرایش نظریات تفسیری، از مبانی و معیارهای خاصی بهره می‌گیرد. در نظرگاه او، نظریات تفسیری در صورتی شایسته طرح هستند که مستند علمی داشته باشند. در غیر این صورت، گزارش آن نظریات شایسته طرح در تفاسیر نیست. * رودررویی با نظریات تفسیرگران؛ او سیاق را یکی از نشانه‌های درستی و نادرستی نظریات تفسیری می‌شناسد و در جای‌جای تفسیر خویش، آراء تفسیری را به کمک سیاق به سنجش و ارزیابی می‌گیرد. جلد بیست‌ودوم کتاب شامل تفسیر سوره‌های حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق و تحریم می‌باشد.
فرقان في تفسير القرآن بالقرآن و السنة المجلد 28
نویسنده:
محمد صادقي
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انتشارات فرهنگ اسلامی,
چکیده :
الفُرقان فی تَفْسیر القُرآن بالقُرآن و السُّنّة کتابی در تفسیر قرآن اثر محمد صادقی تهرانی است. این تفسیر در ۳۰ مجلّد و به زبان عربی نوشته شده، که دوره کامل تفسیر قرآن کریم است. این کتاب با استفاده از روش تفسیر قرآن به قرآن نگارش یافته است. تألیف تفسیر الفرقان طی ۱۴ سال، از سال ۱۳۵۳ش در بیروت شروع و در سال ۱۳۶۷ش در قم به پایان رسید. علامه طباطبایی با دیدن چند جلد این تفسیر، آن را موجب روشنی چشم و مایه افتخار دانسته است. نویسنده درمقدمه تفسیر تأکید می‌کند که بایسته‌ترین روش تفسیری، شیوه تفسیر قرآن با قرآن است. وی می‌نویسد: «همه شیوه‌های تفسیری نادرست است، جز شیوه تفسیر قرآن با قرآن واین همان شیوه تفسیر پیامبر(ص) و امامان(ع) است. بر مفسّران لازم است که این روش تفسیری را از معلمان معصوم فراگیرند و در تفسیر آیات به کار بندند.» در مجالی دیگر می‌نویسد: «روش‌های تفسیری، از دو حالت بیرون نیستند؛ یا تفسیر قرآن با قرآن هستند و یا تفسیر قرآن با رأی». وی براین باور است که برآیند تفسیر قرآن با قرآن، دستیابی به نخستین مفاهیم و معارف قرآنی است، مرتبه‌ای از معنا که در چارچوب دلالت مطابقی آیه قرار دارد. درحالی‌که روایات تفسیری بیشتر درصدد نشان دادن نمونه‌ها و معانی پنهان آیات است و چنانکه خود می‌گوید نگاه روایات تفسیری به معانی ژرف‌تر کلام وحی است، با این ویژگی که مفاهیم ژرف، ریشه در معانی و منطوق دارد و در پرتو آن شکل می‌گیرد به‌گونه‌ای که درستی و نادرستی آن‌ها در گرو برابری و نابرابری با منطوق آیات است. چه اینکه به مقتضای محوریت قرآن در ارزشیابی روایات و درستی و نادرستی آن‌ها، منطوق آیات، معیار سازگاری و ناسازگاری روایات با قرآن است. و درنتیجه تفسیر مأثور چیزی جدا از آیه نیست، بلکه برخی از مراتب معنایی آن است که در پرتو سطح ظاهر آیه با یاری جستن از آیات دیگر به دست آمده است. بنابراین تفسیر قرآن با سنّت گونه‌ای از تفسیر قرآن با قرآن است. نوشته علامه طباطبایی درباره تفسیر فرقان * شیوه نگارش نویسنده با بهره‌گیری از صناعت تضمین، سجع و با استفاده گسترده از مصدرهای صناعی، شیوه‌ای را در پیش گرفته است که در تفاسیر موجود، مانند آن کمتر دیده می‌شود. این سبک نو و ناآشنا در آغاز، خواننده را در فهم عبارات و مقصود مفسّر دچار مشکل می‌کند و به نظر می‌رسد نوعی تکلّف و تصنّع در تعبیر و بیان صورت گرفته است، ولی پس ازمدّتی که ذهن با سبک نوشتاری مؤلّف انس گرفت، ظرافت‌ها و دقت‌هایی که مفسّر در انتخاب و به کارگیری واژه‌ها و تعبیرات مورد توجه قرار داده است، پدیدار می‌شود وخواننده را در فهم معانی ومقاصد یاری می‌دهند. * بهره‌گیری از ظرفیت مفهومی واژه‌ها نکته دیگری که در سبک مفسّر دیده می‌شود بهره‌گیری از ظرفیت مفهومی واژه هاست. نخستین چیزی که مفسّر در تفسیر یک آیه بدان توجه نشان می‌دهد حدود و گستردگی مفهومی کلمات است، سعی او برآن است که مفاهیم واژه‌ها را بدون هرگونه محدودیتی و با همان گستردگی طبیعی که در خود کلمه و با توجه به موقعیت کاربردی آن درآیه وجود دارد، به عنوان پایه و سرآغاز تفسیر قرار دهد، وتا اندازه‌ای که توانایی ذهنی وفکری مفسر اجازه می‌دهد به گستردن مفهوم آیه و شناخت مصداق‌ها وواقعیتهای قابل انطباق درآن بپردازد وهرگونه محدودسازی را تا آنجا که ازخود آیه در پرتو آیات تفسیری دیگر پدید نیامده باشد به کنار گذارد. ازهمین رو حجم مواردی که تفسیرهای روایی تحدیدگرا، دراین تفسیر حمل بر جری و تطبیق شده است، به مراتب بیشتر از دیگر تفاسیر است. * به کاربردن واژه‌های مشترک در چند معنا ویژگی دیگر این سبک، حمل واژه‌های مشترک بر چند معنا و اراده مفاهیم متقابل از یک واژه است، تفاسیر دیگر بیشتر در زمینه واژه‌های مشترک، یکی ازمعانی را انتخاب کرده و بقیه را نادیده می‌گیرند، ولی سبک الفرقان جزاین است. هرجا کلمه‌ای از نظر لغوی چند معنای گونه گون و دگرگون داشته باشد و با دستورهای ادبی و جایگاه کاربردی آن درآیه سازگار باشد، الفرقان، آن واژه را برهمه آن معانی حمل می‌کند وهمه آن‌ها را جزء تفسیر آیه می‌داند ودر عرض هم می‌پذیرد. الفرقان درمعرفی این خصوصیت سبک تفسیری می‌نویسد: «اگر آیه‌ای معنی‌های چندی را برتابد که همه آن‌ها صحیح باشد و ناسازی بین آن‌ها نباشد، اشکال ندارد که همه آن‌ها مقصود باشد، چنانکه درشیوه ما دراین تفسیر دیده می‌شود.» * اعتماد برملاک‌ها و اصول خود و محور قرار ندادن آرای تفسیر مفسّران نکته دیگر در سبک نویسنده تکیه بر فهم و برداشت شخصی و بی‌اعتمادی به گفته‌ها و دیدگاههای دیگران است. مفسّر با دقّت و درنگ در مفردات و ترکیبات آیه به صورت مستقیم و با کمک از آیات یا روایات راهگشا به سراغ تفسیر می‌رود وازهرگونه درگیر شدن با گفته‌ها و نظریه‌ها خودداری می‌کند. البته این بدان معنی نیست که هیچ گونه نقل و نقدی نسبت به نظریات ندارد، بلکه مقصود آن است که: درفهم آیه و برداشت تفسیری ازآن، بر دیدگاههای دیگران تکیه ندارد و براین باور است که تفسیر قرآن براساس آرای مفسران، به هرشکل که باشد، گونهٔ از تفسیر به رأی است. * استفاده از روایات سبک تفسیر گرچه تفسیر قرآن با قرآن است و به همین لحاظ اگر از روایات استفاده نمی‌کرد، اما نویسنده از روایات نیز، به صورت گسترده بهره برده است به گونه‌ای که می‌توان گفت افزون بر تفسیر قرآن، یک دوره تفسیر روایی را نیز دربردارد و کمتر صفحه‌ای را می‌توان یافت که به گونه‌ای استشهاد به روایت و استناد به منبع روایی درآن دیده نشود. مهم‌ترین محورهایی که استفاده از روایات درآن صورت گرفته است، یکی تأیید تفسیر آیه ودیگر گسترش ابعاد آیه است، گرچه درمواردی دیگر، مانند شأن نزول یا مباحث علمی نیز به روایات استناد شده است. این روش همان گونه که پیش‌تر اشاره شد، منافاتی با سبک تفسیر قرآن با قرآن ندارد، زیرا درهرحال معیار تفسیر و فهم یک آیه خود قرآن است ونقش روایات درحقیقت، تأیید منطوق ومفهوم ظاهر آیه و یا گسترش دادن همان معناست، فرا‌تر ازآنچه تنها ازمنطوق آیه استفاده می‌شود. به این ترتیب جمع بین تفسیر قرآن با قرآن و بهره گیری گسترده از روایات به گونه‌ای که در غیر تفسیر روایی مانند آن دیده نمی‌شود، یکی از برجستگیهای تفسیرالفرقان به شمار می‌آید. * استفاده از عهدین با زبان عبری ییکی از ویژگیهای تفسیر الفرقان، که چه بسا در هیچ تفسیر دیگری همانند نداشته باشد، استفاده از متون عبری عهدین یعنی تورات و انجیل است. البته نقل ترجمه فرازهای آن در تفاسیر دیگر مانند المنار نیز دیده می‌شود، امّا استفاده از زبان اصلی عبری گویا ویژه این تفسیر است. نقل متون عهدین در راستای دو هدف کلی صورت گرفته است، یکی تأیید مفاهیم وگزارشهای قرآنی مانند بشارتهای پیامبر و داستانهای بنی اسرائیل ودیگر نقل ناهمگونی‌ها و تحریف‌های موجود در عهدین. منابع مورد استفاده * منابع روایی: حدود ۸۰ مأخذ روایی مورد استفاده قرار گرفته است که درمیان آن از صحاح و مسانید اهل سنت گرفته تا ادعیه ائمه(ع) دیده می‌شود. ازآنجا که مفسّر درگزینش روایات، براساس صحت متن حدیث وسازگاری آن با محتوای آیات عمل کرده است ونه صحّت سند آن‌ها، از استناد به مراجع گوناگون و‌گاه سست و بدون سند، خودداری نکرده است. * منابع تفسیری: بیش از ۲۵ تفسیر مورد مراجعه الفرقان بوده است که بیشتر آن‌ها برای نقل روایت و برخی دیگر برای نقل ویا نقد نظریه مفسّر مورد استناد قرار گرفته است. تفسیر نور الثقلین، درالمنثور، قمی و البرهان بیشترین تکیه‌گاه مفسر در نقل روایت است. و تفسیر فخررازی، المنار، صدرالمتألهین، المیزان و طنطاوی از تفاسیری است که مفسّر به نقل ویا نقد نظریات آن‌ها پرداخته است. * منابع لغوی: کتابهای لغوی استفاده شده، عبارتند از: لسان العرب، قاموس، مصباح، تاج العروس، مفردات راغب، نهایه ابن اثیر. این منابع همان گونه که دیده می‌شود متعدد است، امّا از آنجا که مفسّر به بحث لغت بیشتر به صورت آزاد و بدون استناد به منابع لغوی می‌پردازد، مراجعه به منابع لغت و نقل گفته‌های اهل لغت، کمتر به چشم می‌خورد. * منابع پراکنده: بالغ بر ۶۰ کتاب ومقاله در زمینه‌های مختلف مورد مراجعه بوده است، که درمیان آن‌ها کتاب‌های علمی، اجتماعی، تاریخی، دائرة المعارف‌ها و‌گاه مجلاّت و روزنامه دیده می‌شوند، بیشتر آن‌ها برای نقل نظریه و در تأیید یک مطلب تفسیری استفاده شده است، ولی برخی در جهت نقد نظریه نویسنده در پرتو آیات ومفاهیم قرآن نیز مورد استفاده قرار گرفته است. برخی ویژگی‌های محتوایی * سیاق و تناسب مفسّر نسبت به سیاق آیات توجه چندانی ندارد، در هر آیه یا مجموعه ازآیاتی که مورد بررسی قرار می‌گیرد، از سیاق قبل و بعد آن به عنوان یک قرینه یا عنصر دخیل در فهم آیه استفاده نمی‌شود و کمتر مواردی را می‌توان یافت که به لحاظ پیوستگی شدید آیه به زمینه‌های پیش از آن و پس از آن، ازارتباط موجود یا وحدت فضای حاکم برآیات در جهت تفسیر آن بهره برده باشد. ازاین جهت تفسیر (الفرقان) کاملاً در برابر (المیزان) قرار دارد که به صورت گسترده از سیاق، برای تفسیر و فهم آیات استفاده کرده است. * قرائت ازآنجا که مفسّر قرائت مرسوم را قرائت متوا‌تر و معتبر می‌داند و سایر قرائت‌ها را نادرست می‌شمارد، از پرداختن به مباحث قرائت خودداری می‌کند و با نقد کوتاه و گذرا نسبت به مواردی که دیگران اختلاف قراءت را مطرح کرده‌اند، ازآن می‌گذرد. * لغت مفسّر، در تعریف واژه‌ها و تبیین مفاهیم لغوی آن‌ها جز در مواردی که مورد اختلاف و گفت‌و‌گو بوده است، به منابع لغوی استناد نکرده است، بلکه به صورت آزاد و بدون بازگرداندن به منبع مشخصی، به تعریف می‌پردازد، سعی مفسر برآن است که به مفاهیم اولیه و زمان نزول آیات دست یابد و ازاین روی‌ گاه از خود قرآن برای فهم معنای یک واژه یاری می‌جوید. از لحاظ نظری و تئوریک نیز خود بر این نکته تصریح دارد که تفسیر قرآن باید براساس مفاهیم زمان نزول باشد و نه مفاهیمی که در بستر زمان برای لغات پدید آمده است. * مباحث اجتماعی تفسیر الفرقان نسبت به طرح مباحث اجتماعی و واقعیت‌های موجود و مورد ابتلای جامعه اهتمام دارد و در جای جای تفسیر به مناسبت،‌ گاه به صورت فصلی مستقل و گاه در ضمن تفسیر یک آیه به صورت مبسوط، متعرّض مسایلی همچون نظام حکومت، اقتصاد، حقوق و جایگاه زن، شورا، وحدت مسلمانان، طبقه‌های اجتماعی، چند همسری، تاریخ سه‌گانه‌پرستی و… شده است و با استفاده از آیات به اظهار نظر ویا نقد و ردّ دیدگاه‌ها پرداخته است. * گرایش علمی گرایش علمی به معنی اصل قرار دادن فرضیه‌ها و نظریه‌های علمی و تفسیر آیات براساس آن‌ها، چیزی است که در تفسیر مورد اجتناب بوده و به روشنی در مقدمه الفرقان تفسیر به رأی شمرده شده که باید، ازآن اجتناب کرد. در چند مورد از دستاوردهای علم، برای تأیید محتوای یک آیه یا تفسیری که ارائه کرده است، بهره جسته است، چنانکه در مورد امکان معجزه ویا ضرورت خواب برای موجودات زنده، ذیل آیه: (وجعل النوم سباتاً)، گرفتگی خورشید در سوره تکویر، چگونگی پیدایش جنین، انفصال زمین ازخورشید، حرکت زمین، کروی بودن زمین و… از مباحث علوم تجربی تأیید جسته است، در عین آنکه محوریت قرآن را همیشه مدّنظر داشته و نظریات علمی را بر آن تحمیل نکرده است. مفسّر بر این باور است که قرآن برخلاف نظام طبیعت سخن نمی‌گوید، امّا بیانات قرآن در چنین زمینه‌هایی به صورت اشاره است و نه تصریح؛ زیرا شرایط زمان نزول، اجازه نمی‌داده است که به واقعیت‌های علمی تصریح شود. * گرایش شیعی تفسیرالفرقان، تفسیری شیعی است و گرایش شیعی مفسّر در جای جای تفسیر آشکار است. امّا بدان معنی نیست که تفسیر بر مبنای تعصّب مذهبی بنیان یافته باشد. مفسّر در مقدمه تفسیر خود بر این اصل تأکید دارد که تفسیر قرآن براساس رأی شخصی یا مذهبی یا تقلید از دیگران، تفسیر قرآن نیست، بلکه تفسیر رأی شخص است که به آتش دوزخ منتهی می‌شود (کان مصیره الی النّار) و (فلیتبوّء مقعده من النّار) ازاین رو معیار اصلی در فهم آیات را، خود آیات و روایات موافق با آن قرار داده و در گزینش روایات و یا نقد نظریات، هیچ‌گونه تفاوتی بین شیعه و سنی نگذاشته است و به همان میزان از منابع اهل سنّت استفاده کرده که از منابع شیعه و همان اندازه به نقد آرای عالمان و فقیهان شیعه پرداخته که به دیدگاه‌های اهل سنّت پرداخته است. جلد بیست و هشتم مشتمل بر تفسیر سوره های نجم، قمر، رحمن، واقعه، حدید، مجادله، حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق و تحریم می‌باشد.
أصفى في تفسير القرآن المجلد 2
نویسنده:
ملامحسن فيض كاشاني؛ محققان: محمدحسین درایتی، محمدرضا نعمتی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مکتب الاعلام الاسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
الأصْفی فی تَفْسیرِ القُرْآن تفسیری به زبان عربی و شامل تفسیر کل قرآن، اثر ملامحسن فیض کاشانی (۱۰۰۷ق/۹۷۷ش-۱۰۹۱ق/۱۰۵۸ش) است. الاصفی برگزیده‌ای از تفسیر صافی است. فیض در الاصفی به تفسیر اهل بیت اکتفا کرده است. با اين ديد تفسيرى روايى است. و نيز مى‌توان آن را آميخته‌اى از روايت و درايت دانست. الاصفى در 21 هزار سطر، حدود يك سوم صافى مى‌باشد كه در دو مجلد ارائه شده است. تفسير صافى در سال 1075 پايان يافت و بعد از دو سال الاصفى به نهايت رسيد. کتاب از دو جزء تشکیل شده که جزء اول آن شامل سوره‌های حمد تا اسراء و جزء دوم از سوره کهف تا آخرین سوره قرآن است. مفسر در مقدمه بر اين معنا تكيه دارد كه: كسيكه در فهم معانى قرآن به اخبار مراجعه مى‌كند، اگر بخواهد به تناقض و تضاد نرسد، بايد در معناى آيات و تفسير آنها بر برخى روايات آحاد و افراد تكيه نكند، بلكه به معناى عام و مفهومى كه از مجموعه روايات فهميده مى‌شود بايد تكيه كند، بدين ترتيب تناقض در اخبار نيز مرتفع مى‌شود، مواردى از اخبار كه بر تخصيص معنا دلالت دارد، براى اشاره به منزّل فيه، يا اشاره به يكى از بطون آيه است، و ممكن است معناى ديگرى را قصد كرده باشد، بستگى به فهم مخاطب و ميزان انس او با روايات دارد زيرا كلام معصومين( ع) به تناسب فهم مردم بيان شده است. اگر آن را بر معناى خاص، حمل كنيم، قرآن را محدود به همان موارد كرده‌ايم در نتيجه از فايده خواهد افتاد و حاشا كه چنين قصدى از روايات در كار باشد. با اين بيان معناى تأويل روشن مى‌شود و آن اراده بعض افراد معناى عام است، كه از ذهن مخاطب پنهان شده، كه در مقابل تنزيل مى‌باشد. روش ورود و خروج اين تفسير در مباحث به اين شكل است كه ابتدا، اطلاعات كلى شامل، مكى و مدنى بودن، نام سوره و تعداد آيات آن را بيان مى‌كند. پس از آن معناى آيات و كلمات را با روايات معصومين( ع) ذكر مى‌نمايد، رواياتى كه مصدر آنها، يعنى اسانيد و نام معصوم از آن به دليل اختصار حذف گرديده است. در مرحله بعد به معناى لغوى كلمات مى‌پردازد و سپس مطالب خود را كه برگرفته از اجتهاد خود يا تفاسير ديگران است، با عنوان« اقول» مطرح مى‌كند. در اين عنوان بين روايات نقل شده جمع كرده و گاه در اين جمع از آيات استفاده برده است، مانند ج 1 ص 8 در بحث« صراط مستقيم». و در نهايت با تعبير« و بالجمله»، تبيين و تفسير كلى فراز و جمع‌بندى آن را بيان مى‌دارد. در آخر هر سوره نيز به فضل سوره و ارزش آن به نقل از ثواب الاعمال مى‌پردازد. با وجود همت مفسر بر اختصار امّا از نقل شأن نزول از طريق روايت و غير آن، غفلت نمى‌ورزد، مانند ج 1 ص 14 آيه 8 سوره بقره. با اين وجود نيز گاهى به نقل اقوال مبادرت مى‌ورزد مانند ج 1 ص 17 آيه 19 سوره بقره.
  • تعداد رکورد ها : 68