آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8
علم الأصول والهرمنيوطيقا الفلسفية
نویسنده:
مسعود فياضي؛ مترجم: حیدر نجف
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
تفاوت بنیادین هرمنوتیک فلسفی و اصول فقه
نویسنده:
مسعود فیاضی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یک سوال مهم این است که آیا هرمنوتیک فلسفی قابلیت ارتقاء دانش اصول فقه به صورت بنیادین را دارد یا خیر؟ به عبارت دیگر، اگر فرض کنیم؛ اصول فقه نسبت به نیازهای جدید علم فقه نیازمند کارآمدسازی بیشتر است، آیا هرمنوتیک فلسفی می‌‌تواند به صورت ریشه‌‌ای در این مسیر ایفای نقش کند یا خیر؟ پاسخ برخی از روشنفکران دینی جهان اسلام به این سوال مثبت بوده و حتی هرمنوتیک فلسفی را تنهاترین گزینه برای ایفای این نقش دانسته‌‌اند. اما بررسی علمی دقیق نشان می‌‌دهد، با حفظ اهداف فعلی برای اصول فقه، این امکان هرگز وجود ندارد. زیرا بین اصول فقه و هرمنوتیک فلسفی در ارکان اصلی دستگاه تفسیری اختلفاتی وجود دارد که امکان علمی این اثرگذاری را منتفی می‌‌کند و تاثیرگذاری را تنها به برخی اقتباسهای معدود و موضعی محدود می‌‌کند. یکی از نقاط اختلاف جدی که محل توجه این مقاله است، مربوط به مقوله معنا است. این درحالی است که در هر مکتب تفسیری تلقی از "معنا" گرانیگاه و رکن اصلی است، زیرا رسیدن به معنا آن چیزی است که همه هدف هر مکتب تفسیری را به خود اختصاص می‌‌دهد. اصولیون معنا را در بستر مبحث دلالت تعریف می‌‌کنند ولی هرمنوتیستهای فلسفی در پی دستیابی به معنایی هستند که ماهیتی هستی‌‌شناسی (آن هم با تلقی خاص پدیدارشناختی) دارد. بنابراین در مهمترین رکن پارادایمی اشتراکی بین دو مکتب تفسیری وجود ندارد تا به صورت ریشه‌‌ای امکان ورود یک کدام به دیگری، با حفظ هویت اصلی هر کدام وجود داشته باشد.
نسبی‌گرایی در هرمنوتیک فلسفی گادامر
نویسنده:
مسعود فیاضی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از ادعاهای اصلی هرمنوتیک فلسفی گادامر، نسبی‌گرا نبودن آن است. اما این هرمنوتیک در سه ساحت به نسبی‌گرایی دچار خواهد بود. اولین ساحت، مربوط به حقیقت و واقعیت بوده که به دلیل تعریف پدیدارشناختی گادامر از حقیقت، این هرمنوتیک گرفتار نسبی‌گرایی در واقعیت است. دومین و سومین ساحت، به معنا و فهم مربوطند که به این‌ترتیب هرمنوتیک فلسفی او گرفتار نسبی‌گرایی معناشناختی و نسبی‌گرایی فهم‌شناختی هم هست. گادامر تلاش کرده است که با مبنا قرار دادن سنت و زبان که به هم مربوطند، بر اساس مبنای عمومیت‌گرایی، از نسبیت تخلص یابد، ولی با شرایطی که برای زبان و سنت برشمرده و آنها را متغیر دانسته است و تأثیر آن بر افق هر مفسر را نیز متفاوت می‌داند، در عمل نتوانسته است مبنای مناسبی برای مطلق‌گرا شدن هرمنوتیک خود فراهم کند.
صفحات :
از صفحه 137 تا 162
عدم انسجام در منظومه هرمونتیکی مجتهد شبستری [گزیده‌ مقاله]
نویسنده:
مسعود فیاضی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , خلاصه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آقای محمد مجتهد شبستری از دگراندیشان معاصر است که بر اساس مبانی برگرفته از علم هرمنوتیک، موضوع‌های گوناگون دینی و اجتماعی را تحلیل کرده و در این‌ باره آثار فراوانی تولید کرده است. وی پایگاه اندیشه خود و نیز اندیشه­ سازنده منظومه هرمنوتیکی ­اش را فلسفه قاره ­ای قرن بیستم آلمان معرفی کرده و در اهمیت آن گفته است که مشکل جهان اسلام در حال کنونی، عدم تمسک به مکتب هرمنوتیکی برآمده از این مبنای فکری که هرمنوتیک فلسفی نام دارد، می ­باشد؛ با این حال منظومه هرمنوتیکی وی مجموعه گردآمده از عنصرهایی است که به صورتی غیرعلمی از مکتب‌های هرمنوتیکی گوناگون که در مبانی و بلکه بناها با هم به‎طورکامل متضاد و حتی متناقض هستند، به عاریه گرفته شده و در کنار هم قرار داده شده ­اند؛ به‎طورمثال وی در مبانی انسان­شناختی و معناشناختی و نیز جایگاه تفسیر در فهم معنا بر اساس آموزه ­های هرمنوتیک روشی و هرمنوتیک روش­ شناختی سخن گفته است و در مباحث مربوط به معرفت شناسی فهم و فرایند آن نیز ترکیبی از هرمنوتیک فلسفی و هرمنوتیک روشی را انتخاب کرده است. افزون بر اینکه تلقی وی از هرمنوتیک روش ­شناختی شلایر ماخر نادرست می‌باشد و مسئله اصلی وی را اشتباه تشخیص داده ­است. مقاله پیش رو می‌کوشد این اقتباس­ه ای غیرفنی و برداشت‌های نادرست را نشان دهد و بحث کند.
بررسی تطبیقی مبانی الاهیاتی هرمنوتیک روشی و اصول فقه
نویسنده:
مسعود فیاضی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی,
چکیده :
در هرمنوتیک دو رویکرد روشی و فلسفی شایع است که اصلیترین تفاوت آنها در پی شفرض اساسی معناداری متن فی حد ذاته و صرف نظر از خواننده است. در بین این دو رویکرد آنکه با دانش اصول فقه قرابت داشته، در این پیش فرض بنیادین مشترک است، هرمنوتیک روشی است. به طورطبیعی بررسی تطبیقی این دو دانش ثمرات معرفتی درخوری برای هر دو خواهد داشت؛ اما پیش زمینه اصلی این بررسی و مقدم بر آن، بررسی تطبیقی دستگاه های فکری آنهاست که تشکیل دهنده اصلی هویت آنها می باشد؛ زیرا تنها در این صورت است که معنای قواعد و روش هایی که در این دو دیسیپلین به کار رفته، معین خواهد شد. از این جهت لازم است در ابتدا بررسی تطبیقیای بین مبانی الاهیاتی هرمنوتیک روشی و دانش اصول فقه صورت گیرد؛ چراکه خاستگاه اولین و اصلی شکل گیری هرمنوتیک روشی، تفسیر کتاب مقدس در بین یهودیان و مسیحیان بود و به همین دلیل آموزههای الاهیاتی نقش بسیار مهمی در شکل دهی به آن داشت. مقاله حاضر می کوشد این بررسی تطبیقی را بین اصلی ترین آموزههای الاهیاتی که بیشترین تأثیر را در ساماندهی به روش های تفسیری در هرمنوتیک و اصول فقه دارند، انجام دهد
صفحات :
از صفحه 49 تا 78
نظریه فهم متن شلایرماخر و نقد اصول فقهی آن
نویسنده:
مسعود فیاضی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شلایرماخر از مهم‏ترین هرمنوتیست‏های تعین­گرایی است که عینیت معنای متن را به مراد مؤلف می‎داند. او در هرمنوتیک خود در پی طراحی نظریه­ای به نام نظریه فهم متن است که بتواند قواعد و روش‏های فهم معنای متن را تئوریزه نماید. از این جهت نظریه او برای اصول فقه می­تواند الهام‏بخش باشد. نکته­ای که وجود دارد، این است که ایده راهبردی شلایرماخر برای فهم مراد مؤلف بازتولید روان‌شناختی فردیت مولف توسط مفسر است. او نظریه خود را بر محوریت همین ایده راهبردی سامان داده است. نظریه او دارای نکات قابل استفاده­ای برای اصولیون است؛ ولی هم ایده اصلی او در فهم مراد مؤلف و هم نظریه مبتنی بر آن از دیدگاه اصولیون دچار نقدهای متعددی است؛ برای مثال به جهت عدم امکان وقوع ایده بازآفرینی روان‎شناختی فردیت مؤلف شلایرماخر نهایتاً به این ایده وفادار نیست و عملاً به روش اصلی اصولیون که تمسک به ظهور عرفی کلام متکلم برای رسیدن به مراد اوست، تمایل پیدا می‏کند. یا اینکه این ایده او برای فهم مراد متکلم مطابق با سیره عقلا در محاورات عرفی­شان نیست. یا اینکه این ایده به نسبی­گرایی منجر می­شود.
صفحات :
از صفحه 33 تا 59
پدیدارشناسی؛ تنها روش هرمنوتیک فلسفی و نقد آن
نویسنده:
مسعود فیاضی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هستی­ شناسی بنیادین هایدگر مبنای فلسفی هرمنوتیک فلسفی گادامر است. روش هایدگر در فلسفه بنیادین و در نتیجه روش گادامر در هرمنوتیک فلسفی- به تصریح خودشان- تنها پدیدارشناسی وجودی است. از این جهت در هرمنوتیک فلسفی مفاهیمی همچون حقیقت، وجود، فهم، معنا، جهان و... با رویکردی پدیدارشناختی بازتعریف شده­اند و از این جهت استعمال این واژگان در این هرمنوتیک و فلسفه با استعمالشان در دیگر هرمنوتیک‏ها و فلسفه­هایی که روششان پدیدارشناسی نیست، کاملاً متفاوت است. اما نکته اینجاست که پدیدارشناسی وجودی دچار نقدهای بنیادینی است که آن نقدها سبب می­شود هم هستی­شناسی بنیادین هایدگر و هم هرمنوتیک فلسفی گادامر دچار بحران جدی شود؛ زیرا پدیدارشناسی از اساس ایجاد شد تا تطابق عین و ذهن را حل کند؛ ولی عملاً ناکام ماند و با بازتعریف‏هایی که از مفاهیم بنیادی کرد، تنها صورت مسئله را پاک نمود و در نتیجه نمی­تواند نقطه تکیه­گاهی مناسب برای هرمنوتیک فلسفی فراهم کند. دیگر اینکه پدیدارشناسی به دلیل اینکه نهایتاً مبتنی بر فرد است و دایره تأثیر آن تنها در خصوص ظهوراتی است که برای مفسر ایجاد می­شود، به نسبی­گرایی و حتی ایدئالیسم منجر می­شود.
صفحات :
از صفحه 37 تا 65
تهافت­های گادامر در مواجهه با روش‌های علوم تفسیری در شناخت مراد مؤلف
نویسنده:
مسعود فیاضی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بنیان‌های فلسفی گادامر به عنوان معمار اصلی هرمنوتیک فلسفی برگرفته از اندیشه ­های فلسفی هایدگر است و تلقی او از مفاهیم کلیدی ­ای همچون هستی، حقیقت، فهم، معنا، انسان و... همه بر این اساس است. گادامر ابتدا در تأسیس هرمنوتیک فلسفی، در پی ساماندهی به روشی جدید در علوم انسانی بر مبنای فلسفة هایدگر در مقابل روش دیلتای در علوم انسانی بود؛ ازاین‌رو اندیشه ­های او در این مرحله، همان‌گونه‏ که از فصل دوم کتاب حقیقت و روش پیداست، کاملاً هستی­ شناختی بوده و هرگز ادعای ورود به روش‌های علوم تفسیری را در دریافت مراد مؤلف ندارد و بلکه این روش‌ها را در جای خود درست می‌داند و کار خود را بعد از کاربست صحیح آنها در مواجهه با متن معرفی می­کند. اما او در ادامه- ‌در بخش سوم کتاب مزبور و در مقالة همگانی‌بودن مسئلة هرمنوتیک- بر خلاف نظر اول خود، به ممیزی روش‌های علوم تفسیری در دریافت مراد مؤلف می­پردازد و از اساس منکر کارآمدی آنها می­شود. به نظر می­رسد این تهافت به دلیل عدول از مسئله و هدف اولیه و به‏کاربردن اندیشه ­های فلسفی هایدگر در ساحتی است که صلاحیت آن را نداشته و از اساس نیز برای آنها طراحی نشده بودند.
صفحات :
از صفحه 59 تا 84
  • تعداد رکورد ها : 8