آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 42
تفسیر محاورۀ قوانین از منظر لئو اشتراوس بر اساس رسالۀ تلخیص-النوامیس فارابی
نویسنده:
حوا جامی ، سیدمحمدحکاک قزوینی ، علی نقی باقرشاهی ، شروین مقیمی زنجانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در خوانش اشتراوس از محاورۀ قوانین، بار دیگر با رویکرد جامع او مواجه میشویم و برخلاف نگرش تاریخی، شاهد تغییر و تحولی اساسی و مغایر با تفسیر او از دیگر محاورات افلاطون، نیستیم. درواقع، اشتراوس معتقد است برای فهم واقعی محاورۀ قوانین باید بشیوۀ او و از رهگذر خوانش فارابی ـ‌ در کتاب تلخیص¬النوامیس ـ از آن، پیش برویم و تنها در اینصورت است که میتوانیم به افقی ورای تفسیر تاریخی دست یابیم. در پژوهش پیش¬رو، هدف آنست که ضمن بحثی اجمالی از تفسیر تاریخی محاورۀ قوانین، تفسیر فارابی از آن، و همچنین نقد و نظر اشتراوس در اینباره، را بررسی کرده، و مهمترین شاخصه‌های تفسیر بدیع او از این اثر را تبیین نماییم.
صفحات :
از صفحه 5 تا 24
جایگاه اسپینوزا در حل مشکل دوگانگی و تعالی در متافیزیک ژیل دلوز
نویسنده:
حسین زهدی صحت ، سید مسعود سیف ، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از نظر ژیل دلوز، مسأله ی دوگانگی از یک سو، و مسأله ی تعالی از سوی دیگر، دو زخم کاری بر پیکره ی فلسفه ایجاد کرده اند؛ اسپینوزا که به عقیده دلوز، مسیح فیلسوفان است، با دو معجزه ی وحدت جوهر و درونماندگاری، می خواهد مرهم و نوشدارویی بر این زخم کهنه ی فلسفی بنهد. در این دیدگاه، تنها یک جهان، یک جوهر و یک هستی وجود دارد، که هیچکدام تحت سیطره ی وجودی بیرون از آن- به ویژه نیروی متعالی- نبوده و نیست. این هستی نه به معنای بودن، که به معنای شدنی درون ماندگار است که با رویکردی ایجابی و مثبت، به طور ابدی، تا می شود، باز می شود و دوباره تا می شود تا جهان تجربی ما را بسازد؛ جهان تفرد، تعین و تشخص، که به صورت حالات جوهر واحد، بیان می شوند و با خمیره ی تفاوت قوام می یابند.دلوز با فرض جوهر یگانه و تفاوت درونماندگار که تا ابد تکرار می شود، می خواهد صورت مسأله دوگانگی و تعالی را پاک کند اما به طور کامل موفق نمی شود؛ زیرا ناخواسته بستری فراهم می شود تا دوگانگی و تعالیِ دیگری تولد یابد.
صفحات :
از صفحه 183 تا 204
هرمنوتیک در اندیشه هایدگر و گادامر
نویسنده:
پدیدآور: علی سمندری پتکانی ؛ استاد راهنما: علی‌نقی باقرشاهی ؛ استاد مشاور: محمدحسن حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
گناه از نظر کی یر کگارد
نویسنده:
سمیه شریفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کی‌یرکگارد مفهوم گناه را از دیدگاهی جدید و متفاوت بررسی می‌کند. او می‌کوشد تا باورهایی را که سالیان سال در مسیحیت درباره ی گناهکار بودن ذات انسان، ریشه دوا نیده بود، تغییر دهد و نه تنها انسان را به خاطر امکان گناه، سرزنش نمی‌کند، بلکه آن را سندی بر آزادی فرد در انتخاب ایمان می‌داند؛ تا انسان خود، با آگاهی کامل، در مقابل آن، امکان ایمان را برگزیند. او فردیت بی همتای انسان را به او یادآور می‌شود و او را از انبوه دل مشغولیت‌‌های زندگی مدرن می‌رهاند. از نظر کی‌یرکگارد، یکی از مردم بودن وهمانند دیگران بودن، که دنیای صنعتی هرچه بیشتر سعی داشت ذهنها را به سوی آن سوق دهد؛ نمی تواند فرد را در داشتن یک زندگی معنادار یاری دهد. انسان باید جرات کند فرد شود و مهم ترین چیز در زندگی اش را، که خودش است، بیابد و سرنوشت زندگی خودرا با انتخابهای بهنگام در دست بگیرد.کی‌یرکگارد جایگاه حقیقی انسان را تنها در برابر پروردگار می‌داند و برای رهنمون شدن او به این جایگاه، ماهرانه‌تر از هر روانشناس، او را وامی‌دارد تا درون خود را بکاود و منشا گناه را که نا امیدی است، کشف کند و با یافتن خود حقیقی‌اش که تنها با پیوستن به پروردگار تحقق می‌یابد، امیدوارانه به نیک بختی جاویدان دست یابد.
سیر تکوین آگاهی تا آغاز خود-آگاهی در پدیدارشناسی روح هگل
نویسنده:
پدیدآور: محمدمهدی اردبیلی ؛ استاد راهنما: محمدحسن حیدری ؛ استاد مشاور: علی‌نقی باقرشاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هگل در کتاب پدیدارشناسی روح می‌کوشد تا صور مختلفی را ترسیم نماید که روح در طی تاریخ اختیار کرده است. به باور وی هر مرحله ضرورتا از دل مرحله‌ی پیش از خود پدید می‌آید. بررسی سیر تکوین روح، از یک سو به دلیل ارتباطش با پیشرفت و تکامل آگاهی سوژه، نوعی معرفت‌شناسی است؛ و از سوی دیگر، به واسطه‌ی ایده‌ی "جهان روحانی" و در نظر گرفتن روح به منزله‌ی پلی میان ذهنیت سوژه و عینیت ابژه، شکلی از هستی‌شناسی به شمار می‌رود. ویژگی برجسته‌ی پدیدارشناسی در این است که این دو حوزه‌ی مختلف از معرفت را به نحوی بی‌سابقه به یکدیگر پیوند می‌زند. به لحاظ ساختاری، این تحقیق می‌بایست به بررسی تفصیلی نخستین بخش از پدیدارشناسی، یعنی "آگاهی" پرداخته و علاوه بر آن، به واسطه‌ی استمرار حضور آگاهی در خود-آگاهی ِ هنوز کاملا فعلیت‌نیافته، تفسیری، هر چند اجمالی، از بخش "خود-آگاهی" نیز به دست دهد. بنابراین آنچه این تحقیق در صدد بررسی‌اش برآمده، چگونگی پیشروی آگاهی در طول سفری پدیدارشناسانه است که از فقیرترین صورت دانش، یعنی یقین-حسی آغاز کرده و پس از تن دادن به جوش و غلیان اجتناب‌ناپذیر و تعارضات درونی خویش، مراحل ادراک و فاهمه را پشت سر نهاده و به مرحله‌ی خود-آگاهی وارد می‌شود. صرف نظر از اینکه کدام بخش از اثر و به چه میزان، موضوع این تحقیق را تشکیل می‌دهد، شایان ذکر است که هدف اصلی این تحقیق، نه صرفا توصیف این فرآیند، بلکه تبیین عنصر اصلی حاضر در کل پدیدارشناسی، یعنی "صیرورت" روح است. به بیان دیگر، بخش آگاهی، صرفا جزئی است که به مثابه‌ی جزئی که کل را بازمی‌نمایاند، می‌توان در پرتو آن تفسیری انضمامی را از چگونگی سیر دیالکتیکی تکوین روح در پدیدارشناسی، یا در سراسر تاریخ به دست داد.
مقدمه، تحشیه و ترجمه توماس آکویینی از تاریخ فلسفه کاپلستون
نویسنده:
احمد اشرفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
رساله حاضر٬ حاصل ترجمه هفت فصل (از فصل ۳۱ تا ۳۷ ) از کتاب تاریخ فلسفه فردریک کاپلستون به انضمام مقدمه و تحشیه از مترجم است که پاورقی نویسنده متن انگلیسی با علامت * و تحشیه مترجم با اعداد از یکدیگر متمایز شده اند. فصل ۳۱ تا ۳۷ به ترتیب از فصل ۱ تا ۷ شماره گذاری شده اند. موضوع فصل ۳۱٬ زندگی٬ آثار٬ شیوه بیان قدیس توماس است. فصل ۳۲ درباره فلسفه و الهیات قدیس توماس بحث می کند که در این فصل از تمایز فلسفه و الهیات٬ ضروری اخلاقی وجود وحی٬ تعارض ایمان و علم درباره موضوع واحد و در ذهن واحد٬ غایت طبیعی و غایت ماوراء الطبیعی٬ سخن به میان می آید. در فصل ۳۳ با عنوان مبادی مخلوقات٬ قدیس توماس بدنبال دلایلی برای آغاز حیات جسمانی است و ترکیب اجسام از ماده و صورت را تبیین می کند و دلایل خود را در رد عقول بذری و کثرت صور جوهری ارایه کرده و نظرش را درباره قوه و فعل و نیز وجود و ماهیت بیان می کند. در فصل ۳۴ براهین اثبات وجود خدا که شامل پنج برهان معروف اوست مطرح می شود و برهان قدیس آنسلم مورد نقد قرار می گیرد. فصل ۳۵ شامل طرق دست یافتن به شناختی از ذات خداست که در این فصل٬ قدیس توماس طریق سلبی و ایجابی را به این منظور ارائه می کند و نیز از عدم تمایز واقعی میان صفات خدا بحث می شود. فصل ۳۶٬ پیرامون آفرینش است و موضوع خلق از عدم و آفرینش مختارانه را از نظر توماس آکوئینی بررسی می کند و به مساله شر و قدرت مطلق خدا می پردازد. فصل آخر این رساله٬ ( فصل ۳۷ )٬ روان شناسی قدیس توماس را مطرح می کند که صورت جوهری واحد در انسان٬ قوای نفس٬ حواس باطنی٬ اختیار و فناپذیری نفس از مهمترین مباحث این فصل هستند.
دلوز و قاعده‌ای شاعرانه از زمان در فلسفه کانت
نویسنده:
حامد موانیه ئی ، علی فتح طاهری ، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انگاره زمان در فلسفه کانت در نسبت با کلیات ایدئالیسم استعلایی او را می‌توان مؤلفه‌ای خُرد(Minor) در نظر آورد، اما دلوز همین عنصر خُرد را از فلسفه کانت بیرون کشیده و عنصر کلان (Major)، یعنی سوژه استعلایی را در نقد عقل محض، حول آن بازپیکربندی می‌کند. این خوانشی یکسره متفاوت از نقد عقل محض‌ است که در آن، مرکز ثقل از «امر استعلایی» به مفهوم «زمان» منتقل شده است. در اندیشه دلوز، مفهوم «زمان» را می‌توان دروازه ورود به هستی‌شناسی تفاوت‌محور او قلمداد کرد. به همین دلیل، خوانش منحصربه ‌فرد دلوز از مفهوم زمان در فلسفه کانت حائز اهمیت بوده و در این مقاله موضوع پژوهش ما قرار گرفته است. در این مقاله تلاش می­شود تا از مجموع چهار قاعده ادبی و شاعرانه، که دلوز برای شرح فلسفه کانت به­کار برده است، دو قاعده اول را با محوریت چرخش مفهومی کانت درباره زمان، مورد بررسی قرار دهیم.
صفحات :
از صفحه 303 تا 339
تحول هرمنوتیکی پدیدارشناسی: هایدگر و ریکور
نویسنده:
میثم دادخواه، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هستی­شناسی و هرمنوتیک در قرن بیستم تعاملاتی جدی با هم داشته­ اند؛ تعاملی که البته از طریق پدیدارشناسی ممکن شد و اوج این ارتباط را در آثار سه فیلسوف مطرح این قرن یعنی هایدگر، گادامر و ریکور می‏توان مشاهده کرد. در این مقاله مروری بر ویژگی های برجسته خط سیر فلسفی ریکور ارائه می­شود؛ مسیری که او با گرفتن سرنخ از متفکران هرمنوتیک آلمان از جمله دیلتای، هایدگر و گادامر سعی در تلفیقی منطقی از دو شق عمده هرمنوتیک، یعنی هرمنوتیک رمانتیک و پدیدارشناختی دارد؛ تلفیقی که به دنبال آن است تا حق هر دو نگاه هرمنوتیکی را ادا نموده، در عین حال نقاط ضعف آنان را نیز تا حدودی پوشش ­دهد. درحقیقت ریکور در روند فلسفی خویش به جای اینکه همانند هایدگر مستقیماً به مسئله هستی ­شناسی بپردازد، با گذار از سطح معناشناسی و تلفیق آن با فلسفه تأملی درنهایت هستی ­شناسی را نیز مورد توجه خویش قرارمی­دهد؛ ازاین­رو برای ریکور نیز هستی ­شناسی مسئله بنیادین بود؛ اما او مسیری طولانی­تر را برای رسیدن به این هدف برگزید؛ مسیری که در آن لازم بود پدیدار­شناسی نیز در ساختاری جدید و به شکلی متفاوت از هوسرل و هایدگر مطرح شود. تلاش این نوشتار بررسی این مسیر طولانی­تر در مقایسه با نگاه مستقیم هایدگر به مسئله هستی­ شناسی و بیان این ادعاست که برگزیدن این راه با وفادارماندن به هستی­ شناسی هم ممکن و هم لازم بوده است؛ از سوی دیگر بررسی و ایضاح نقش هایدگر و ریکور در تحول پدیدارشناسی هوسرل از طریق تزریق هرمنوتیک به آن، بخش دیگری از این نوشتار را تشکیل می­دهد؛ همچنین این موضوع را نقد و ارزیابی خواهیم کرد که ریکور تا چه میزان توانسته است تاریخی‏بودن فهم انسان را در کنار جنبه عینی ­گرایانه معرفت­ شناسی حفظ کند و رویکرد او در تلفیق میان تبیین و فهم با چه چالش­هایی روبروست.
صفحات :
از صفحه 109 تا 138
بنیاد فلسفی حقوق انسان در فلسفه کانت
نویسنده:
پدیدآور: سیدحمیدرضا سعادت نیاکی ؛ استاد راهنما: علی فتح طاهری ؛ استاد مشاور: علینقی باقرشاهی ؛ استاد مشاور: شیرزاد پیک حرفه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
کاربرد واژه «حق» در معنای «حق‌داشتن»، نخستین بار در منشور کبیر، متعلق به قرن سیزدهم بازمی‌گردد و تا پیش از آن، به سطح خودآگاهی تاریخی بشر نرسیده بود؛ در عین حال، این مفهوم در دوره مدرن شکوفا شده است؛ زیرا زمانه پیشامدرن تکلیف‌محور بود و با شیفت پارادایمی به دوره مدرن، دوره حق‌محوری آغاز شد؛ به این معنا که نسبت به ماهیت تاریخی و حکمی مفهوم حق، بینش جمعی و دقیق پدید آمد و رعایت حقوق اساسی یا بنیادین بشر به‌مثابه کمینه شرایط لازم برای هر نظام حقوقی ضرورت یافت. ایمانوئل کانت که یکی از بزرگترین فلاسفه تاریخ و برجسته‌ترین فیلسوف عصر روشنگری است، گرچه بحث مستقلی درباره فلسفه حقوق انسان ارائه نکرد؛ اما در نظام گسترده و منسجم فلسفی خویش مفاهیم و اصولی را عرضه داشت که رگه‌های پررنگ بنیاد فلسفی حقوق انسان در آن قابل ردیابی است. رساله پیشِ‌رو درصدد است با تشریح مبانی فلسفی حقوق انسان در اندیشه او، موضع کانت درباره موضوعات حقوق بشری، مانند حق مالکیت، حق آزادی بیان و... و نیز برقراری دیالوگ میان حقوق انسان در اندیشه کانت با آنچه در میان سرمایه فرهنگی‌مان وجود دارد، به جنبه‌های گوناگون این موضوع بپردازد. روش پژوهش رساله دربردارنده ترکیبی از دو روش تاریخ‌نگری با تمرکز بر زمینه و زمانه‌ و بستر تاریخیِ شکل‌گیری موضوع و روش تحلیل مفاهیم و وضوح‌بخشی به آنها در بستر متن است. بر پایه این تحقیق روشن می‌شود که کانت بنیاد نسبتاً مستحکمی را برای حقوق انسان در دوره مدرن پایه‌گذاری کرده است که شبکه به‌هم‌پیوسته‌ای از دیدگاه‌های فلسفی او در حوزه‌های انسان‌شناسی، اخلاق، سیاست و حقوق به آن شکل داده‌اند تا آنجا که برخی پژوهشگران تأکید دارند یکی از پایه‌های فلسفی اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل فلسفه عملی کانت است. همچنین، بررسی موضوع‌های حقوق بشری در اندیشه کانت نشان می‌دهد که او با توجه به فلسفه سیاسی‌اش در اکثر آنها، مانند حق مالکیت خصوصی، حق رفاه و آزادی بیان در قامت یک فیلسوف لیبرال ظاهر شده است. یکی دیگر از نتایج این پژوهش، قابلیت فلسفه حقوق بشر کانت برای برقراری دیالوگ آن با ما به‌مثابه انسان ایرانی صاحب سنت تاریخی خاص در زمینه حقوق انسان است.
تحلیل و نقد سنتز‎های زمانی دلوز
نویسنده:
محمد مهدی مقدس ، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پژوهش می‎کوشد تا سنتزهایِ زمانی دلوز را مورد تحلیل و نقادی قرار دهد. بنابراین هدفِ اصلی این مقاله، بررسیِ انتقادیِ دیدگاه دلوز دربارۀ زمان است که در قالب سنتزهایِ زمانیِ سه‎گانه مطرح می‌شود. اگرچه دلوز هریک از این سنتزهایِ زمانی را با الهام از یک فیلسوف خاص مطرح می‎کند، اما نگاه کلی او در اینجا به کانت و تعریف او از زمان است. سنتز اول، سنتز منفعل عادت است که به مثابهامری ناآگاهانه و پیشاآگاهانه اتفاق می‎افتد. سنتز دوم، سنتز فعال حافظه است که با مفهوم گذشته نهفته (virtual) برگسونی رابطه‎ای تنگاتنگ دارد. دلوز سنتز سوم را با استفاده از تعریف کانتیِ زمان به مثابهصورت محض و تهی، مفهوم برش و وقفه، و همچنین بازگشت جاودانۀ نیچه، مطرح می‎کند. در نقد دلوز، دست‎کم می‎توان سه اشکال را وارد ساخت. (1) جداسازی مفاهیم از کانتکست اصلی آن، ارتباط میان مفهوم در شکل فعلی و قبلی‎اش را ناروشن باقی می‎گذارد و شباهت آن‌ها را مبهم رها می‎کند. (2) نوع ترکیب این مفاهیم مشخص نیست. اینکه آیا از نوع متافیزیکی است یا از نوع واقعی یا جز آن. و (3) استفاده دلوز از این مفاهیم متنوع، کاملاً به تفسیر و خوانش خاصی از آن‎ها متکی است و لزوماً شامل خوانش‎های دیگر نمی‎شود.
  • تعداد رکورد ها : 42