آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 42
خوانش هایدگر از ثنویت دکارتی (سوژه-ابژه) و تأثیر آن بر هرمنوتیک فلسفی گادامر
نویسنده:
عبدالله محیسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ثنویتِ دکارتی و خوانشِ مارتین هایدگر، فیلسوفِ معاصر آلمانی از آن است. خوانشی که تأثیری عمیق بر هرمنوتیکِ فلسفی شاگردش، هانس گئورگ گادامر داشت. ثنویتی که بر اساس تعریف جواهرِ جسم و نفس در فلسفه ی دکارت برجسته شد و بعد از وی تا زمانه ی هایدگر، برای بسیاری از فیلسوفان مسئله شد. تا آنجا که در نگاه هایدگر منجر به بی خانمانی و از کف نهادنِ جهان به عنوانِ یک مقوّمِ وجودی برای انسان شد. هایدگر می کوشد تا با تقدم قائل شدن هستی شناسی بر هر نوع معرفت شناسی، از آغاز چنین وضعیتی را منتفی و منحل اعلام کند. او دغدغه ی معنای هستی دارد و ثنویت دکارتی را در ادامه ی غفلت از هستی، تفسیر می کند. به عقیده ی وی با التفات بر هستی در می یابیم که انسان از آغاز در جهان است و هیچ شقاق و ثنویتی را نمی توان بین او، تن و جهانش قائل شد. در انتها این خوانش منجر به دیدگاهی می شود که در هرمنوتیکِ فلسفیِ گادامر و در فهم و تفسیرِ انسانی متبلور می شود. گادامر نیز به تبعِ استادش در صددِ آن است تا فهم را چیزی از جنسِ هستی بداند که همسانِ آن مقدم بر هر روشی ذهنی است. این پژوهش در واقع شرح و بسطِ وضعیتِ یاد شده است.واژگان کلیدی: دکارت، ثنویت، کوجیتو، سوژه، ابژه، هایدگر، هستی، دازاین، جهان، گادامر، هرمنوتیک، فهم، تفسیر.
تاریخ مندی در اندیشه ی مارتین هایدگر
نویسنده:
علیرضا جباری دارستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
وجود و عدم در فلسفه هایدگر
نویسنده:
ثمانه درویشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
به فلسفه هایدگر باید به عنوان راه نگریست او تمام کاوشهای فلسفی اش را بدین پرسش معطوف داشت که وجود چیست و همین ÷رسش به چه معناست؟ به فلسفه هایدگر باید به عنوان یک راه نگریست ذیرا به گفته خود ائ اقتضائ ذاتی پرسشی که او بدان پرداخته همین است واز وجود پرسیدن بایدموضوع اصلی تفکر باشد هایدگر از رهگذر اندیشه ای که از حقیقت آغاز می کند بار دیکر متافیزیک را مورد سوال قرار میدهد وآن را برای دستیابی به پرسش از وجود ناکافی میداند.زیرا متافیزیک وجود را به عنوان امری گشوده و ظهور نمی شناسد .پرسش از وجود و پرسش تز عدم ذاتاً به یکدیگر پیئسته اند با توجه به عدم پرسش از وجود به گونه ای مطرح می شود که ما رابه ظهور حقیقت وجود که بنیاد موجودات است،رهنمئن می سازد این عدم بماهو عدم نیست و عدم آیینه هستی است
پیوند میل و آپاراتوس و درک نوینی از مفهوم رخداد در فلسفه دلوز و گاتاری
نویسنده:
حامد موانیه ئی ، علی‌نقی باقرشاهی ، فاطمه موسوی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله می‌خواهیم به مفهوم میل در فلسفة دلوز و گاتاری پرداخته و از رهگذر آن به درک هستی‌شناسی دلوز نائل شویم. آن‌ها در صورت‌بندی مفهوم «میل» در پی پاسخ به مسئلة جهان آشوب‌ناک انسان معاصر هستند. جهانی که برای تاب‌آوری‌اش، انسان معاصر در پی پناه بردن به انواع و اقسام راه‌های فرار است. دلوز و گاتاری برای پاسخ به چرایی این وضعیت و ترسیم راه‌های گریز از آن، دست به خلق نظام مفهومی جدیدی با محوریت مفهوم «میل» می‌زنند. در این متن تلاش بر آن داشتیم تا از منظر دلوز گاتاری مفهوم میل را در پیوند با مفهوم «آپاراتوس» فوکو-آگامبن واکاوی کرده و درنهایت به درکی نوین از مفهوم «رخداد» به مثابة راه گریز او از تنگنای پسامدرن نزدیک شویم. مفهومی که دلوز آن را ذیل مفهوم «توان زندگی» در واپسین نوشتارش گنجانده و بدین سیاق نظرگاهی غریب و با این‌حال آشنا از توان زندگی را به ما عرضه می‌دارد.
صفحات :
از صفحه 379 تا 398
زمان‌مندی در اندیشه متقدم هایدگر
نویسنده:
احسان نظری، مسعود سیف، محمدحسن حیدری، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هایدگر متقدّم، در راستای تأسیس اُنتولوژی بنیادی، تا حدودی از بررسی فهم عامیانه‌ زمان چشم‌پوشی می‌کند و به تحلیل زمان‌مندی می‌پردازد. او معتقد است که فهم عامیانه زمان، تنزّل زمان جهانی و خود زمان جهانی، تنزّل زمان‌مندی است. هایدگر در هستی و زمان، زمان‌مندی را به «معنای اُنتولوژیک پروا» تعبیر میکند. در این‌جا، برای تحلیل زمان‌مندی در اندیشه‌ هایدگر، بر همین عبارت سه جزئی تکیه می‌شود. اُنتولوژیک در تقابل با اُنتیک قرار می‌گیرد. پژوهش اُنتیک، پژوهشی است که هستومند را چونان چیزی فرادست و متعیّن در نظر می‌گیرد، امّا در مقابل پژوهش اُنتولوژیک، معطوف است به چطور‌ـ‌هستن هستومندی که با افکندن خود بر امکان‌هایش، دائماً از خودش پیشی می‌جوید. معنا، آنی نیست که در انتهای کنش فهمیدن، آشکار گردد؛ بلکه آنی است که فهم‌پذیری هر چیز خودش را در آن حفظ می‌کند؛ یعنی شرط امکان فهم‌پذیری یک چیز است. پروا، دلالت می‌کند بر چیزی که به جنبه‌های ساختاری دازاین، کلیّت و وحدت می‌بخشد. پروا که معنای هستن دازاین است، ازطریق سه مؤلفه‌ اگزیستانس، واقع‌بودگی و سقوط‌کردگی تقویم می‌شود. زمان‌مندی، معنای اُنتولوژیک پروا است؛ یعنی شرط امکان فهم‌پذیری آن. هایدگر برای توضیح این سخن، دست به تحلیل اگزیستانس اصیل می‌زند. ساختار اُنتولوژیک اگزیستانس اصیل، «مصمّمیّت پیشی‌جوینده به ‌سوی مرگ» است. اگزیستانس مصمّمی که بر مرگ پیشی می‌جوید، خودش را در سه برون‌خویشی آینده‌سویی، بودگی، و حاضرساختن عیان می‌کند. هر یک از این سه برون‌خویشی، به ترتیب، بنیان و معنای یکی از مؤلفه‌های پروا است. درنتیجه، زمان‌مندی در وحدت‌اش، بنیان و معنای اُنتولوژیک کلّ پروا است.
صفحات :
از صفحه 375 تا 397
هستی‌شناسی در فلسفه‌ی ژیل دلوز
نویسنده:
زهره ملایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با وجود آنکه دوره ی معاصر، با تصور مرگ مابعدالطبیعه و به معنای هستی‌شناسی توأم بوده است، اما دُلوز هستی‌شناسی را پایان یافته قلمداد نمی کند. او حتیفلسفهرا با هستی‌شناسی آمیخته می‌داند و توجه خود را به هستی شناسی در اغلب آثار خود، آشکار می‌کند. دُلوز هستی‌شناسی را به معنایی نو، حیات می‌بخشد: هستی‌ای که پیوسته در کار شدن و تفاوت سازی و از این رو هستی‌ای متفاوتاز هستی جامد و سنتی است. هدف از این پژوهش، کند و کاوی در اندیشه های هستی شناختی دلوز و ارایه ی تصویری از هستی شناسی اوست. برای دست یابی به این منظور، به بررسی مفاهیم کلیدی اندیشه ی دُلوز و پیوند های میان این مفاهیم، پرداخته شده است. نتیجه‌ی این مطالعات ،آن بود که مفاهیم‌های ویرچوآلیتی و اَکچوآلیتی، به عنوان عناصر توأمان واقعیت، هسته‌ی هستی‌شناسی دُلوز را تشکیل داده اند؛ به گونه ای که ارتباط این دو مفهوم را می‌توان به روشنی با سایر مفاهیم برجسته‌ی اندیشه‌ی او مشاهده کرد. روش کار این رساله، از روش خود دلوز، یعنی مطالعه ی اندیشه ها و مفاهیم در آینه ی سایر اندیشه ها و مفاهیم و بررسی پیوند میان آنها، الهام گرفته شده است.
فلسفه‌ی سینما با اشاره‌ی خاص بر فلسفه‌ی ژیل دلوز
نویسنده:
حمزه پارسا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از نظر بسیاری از متفکران و نظریه‌پردازان حوزه‌های مختلف، سینما پدیده‌ای است که می‌تواند با قابلیت-ها و امکان‌های گوناگون خویش، به اشکال مختلف به فلسفه نزدیک، و حتی در مواردی موجب خلق مفاهیمی نو برای آن شود. از این منظر، سینما چیزی بیش از نوعی «فلسفه‌ی مضاف» محسوب می‌شود. در جمع فیلسوفان معاصر ژیل دلوز را به حق، فیلسوف سینما نامیده‌اند که با دو کتاب برجسته‌ی خود درباره‌ی «فلسفه‌ی سینما» زمینه‌های طرح ایده‌هایی در باب تلقی فلسفی از سینما و برداشتی سینمایی از فلسفه را فراهم آورده است. او با تأثیراتی که از فیلسوف فرانسوی، هانری برگسون گرفته و پروراندن بسیاری از مفاهیم اساسی او از جمله حرکت و زمان کوشیده است تا رویکرد جدیدی در فلسفه ایجاد کند. کتاب نخست دلوز، سینماI: تصویر- حرکت تلاشی است برای بررسی سینمای کلاسیک تا پیش از جنگ جهانی دوم که به نحو مبسوط به مقوله‌ی فلسفی حرکت و نسبت‌های آن با حرکت سینمایی می-پردازد. در این کتاب نشان داده می‌شود که چگونه عناصر بنیادین سینما از جمله نما، قاب، و تقطیع می-توانند درکی از جهان به مثابه‌ی یک «ابر سینما» به دست دهند و تصویری مستقیم از حرکت و تصویری غیرمستقیم از زمان ارائه کنند. کتاب دوم، سینما II: تصویر-زمان که به سینمای مدرن اختصاص دارد اثری عمیقاً فلسفی و یکی از مهم‌ترین آثار ژیل دلوز است. او در این کتاب به بررسی آثار متعددی می-پردازد که می‌توانند درک مستقیمی از تصویر-زمان ارائه کنند و زمان را به مثابه‌ی صیرورت ناب به تصویر بکشند. هدف این پژوهش معرفی اندیشه سینمایی دلوز بر اساس دو کتاب مذکور و تفاسیری است که در باره آن‌ها نگاشته شده است. در این رساله آشکار می شود که چگونه مفاهیم سینمایی می-توانند برای فلسفه و حتی فراتر از آن برای حیات، امکان‌های جدیدی خلق کنند و موجب پیشرفت و گسترش آن‌ها شوند؛ و در نتیجه سینما به مثابه‌ی قدرت تفکر و تصویری هستی‌شناختی از جهان تلقی می‌شود و نه صرفاً به عنوان هنری که واقعیت را تصویر می‌کند.
بررسی تطبیقی وجود در تفکر یاسپرس و هایدگر
نویسنده:
حامد ماه‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
تأثیر پیشداوری و تاریخمندی بر فهم از منظر هانس گئورگ گادامر
نویسنده:
پدیدآور: مهدی محمدی‌اصل ؛ استاد راهنما: علی‌نقی باقرشاهی ؛ استاد مشاور: محمدحسن حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
چنانکه از عنوان رساله پیداست دغدغه‌ی من دو مفهوم اصلی در هرمنوتیک فلسفی گادامر است؛ یعنی پیشداوری و تاریخمندی. بعلاوه تمام تلاش بر این بود که این دو مفهوم از عصر روشنگری تا آنجا که در هرمنوتیک گادامر نقشی محوری می‌یابند دنبال شوند. پیشداوری واجد دلالات مثبت و منفی است. چنانکه در عرف عام به ارزشیابی و داوری مغرضانه و بدون شواهد و دلایل کافی اطلاق می‌گردد. پس از هایدگر که این بحث را در قالب پیش- داشت، پیش- دید و پیش- مفهوم در فرایند فهم مطرح ساخت این مفاهیم با نام پیشداوری در هرمنوتیک گادامر نقش محوری یافتند. در خصوص تاریخمندی نیز قضیه از همین قرار است. تاریخمندی و پیشداوری هر دو مطرود شلایرماخر بودند و هر دو را از عوامل سوء فهم می‌دانست. در نزد دیلتای هر چند پیشداوری مطرود است اما تاریخمندی به دیده گرفته می‌شود. برای هایدگر و شاگرد خَلَف او، گادامر، که نظریه‌ی تاریخمندی دیلتای را بنحو سازگارتری بسط دادند، مفهوم مذکور به همراه مفهوم پیشداوری چنان نقش مهمی را بازی می‌کنند که حذف و طرد آنها برابر با از میان بردن امکان هر نوع فهمی است. در نزد هایدگر تاریخمندی یکی از بنیادهای هستی آدمی و در نظر گادامر حدّ شناخت و شرط امکان آن است.
نسبیت گرایی در هرمنوتیک فلسفی گادامر
نویسنده:
پدیدآور: ندا جعفریان ؛ استاد راهنما: علی‌نقی باقرشاهی ؛ استاد مشاور: محمدحسن حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هدف این رساله بررسی چالش نسبیت گرایی در هرمنوتیک فلسفی گادامر است. درباره ی این موضوع حساس و بحث انگیز آرای گوناگونی وجود دارد. از یک طرف منتقدین گادامر معتقدند که هرمنوتیک فلسفی او به نوعی نسبیت گرایی منتهی می شود؛ زیرا اعتقاد بر تاریخ مندی فهم و تأکید بر موقعیت مندی و محدود بودن فهم بشری به تاریخ و زبان از عوامل نسبیت گرایی است. دلیل دیگر اینکه نوع نگاه گادامر نسبت به فهم باعث شده است که او نتواند از توصیف هستی شناختی فهم، یک قاعده معرفت شناختی بیرون کشیده و معیاری فراتاریخی و عینی برای تفسیر ارائه بدهد. این ها از جمله مواردی هستند که به نظر منتقدین بر وجود نوعی نسبیت گرایی در اندیشه هرمنوتیکی گادامر دلالت می کنند. از طرف دیگر مفسرین و پیروان گادامر و هم چنین خود گادامر معتقدند که هرمنوتیک فلسفی او به هیچ وجه منجر به نسبیت گرایی نمی شود. آنها معتقدند که اگر درک درست و دقیقی از ماهیت فهم و شروط آن از جمله زبان و تاریخ وجود داشته باشد معلوم خواهد شد که هرمنوتیک فلسفی او به نسبیت گرایی منتهی نمی شود. نویسنده این رساله معتقد است که برای روشن شدن این موضوع بهتر است به آراء اصلی خود گادامر و مفسرین او در منابع لاتین مراجعه نموده و مطالعه دقیقی از آنها صورت بگیرد و هم چنین می کوشد تا فهم درستی از آنها به عمل آید. به نظر می رسد که اتهام نسبیت گرایی در هرمنوتیک فلسفی گادامر ناشی از عدم درک درست از مفاهیم کلیدی او می باشد.
  • تعداد رکورد ها : 42