آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 89
مبانی کلامی و تاریخ نگاری بررسی موردی: سنجش سند در نگاه علامه جعفر مرتضی
نویسنده:
محسن الویری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از چالش‌های جدی تاریخ‌نگاری با نگاه دینی، چگونگی جمع بین تاریخ‌نگاری غیرجانبدارانه و علمی و عینی همزمان با باورهای دینی به‌ویژه درباره زندگی معصومان علیهم‌السلام است. به نظر می‌رسد اگر مفهوم کلامی بودن دانش تاریخ به‌درستی تبیین شود بسیاری از اختلاف‌نظرها دراین‌باره از میان می‌رود. نویسنده در نوشتار حاضر در راستای این هدف، نخست برداشت‌های چندگانه از رابطه کلام و تاریخ را مطرح و سپس، ضرورت سازگاری سند تاریخی با پیش‌فرض‌های قطعی در نگاه علامه جعفر مرتضی عاملی را متذکر می‌شود. در ادامه، با دسته‌بندی دیدگاه علامه جعفر مرتضی درباره پیش‌فرض‌های کلامی بررسی سند تاریخی، بدیهی بودن تقدم پیش‌فرض‌های قطعی کلامی بر مفاد سند را اظهار می‌نماید.
صفحات :
از صفحه 19 تا 24
بررسی سیر تحول نگاه مورخان اهل سنت از آغاز تا قرن دهم درباره سه خلیفه نخست
نویسنده:
لیلا سلیمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسش اصلی رساله حاضر این بود که سیر تحول نگاه مورخان سنی قرن یک تا قرن ده درباره شخصیت ،نقش اجتماعی-سیاسی خلفای سه گانه(ابوبکر،عمر،عثمان)چگونه بوده است؟از میان بررسی های انجام شده از میان کتب مورخان قرن یک تا نیمه قرن هفتم که در فصل دوم این رساله را در بر می گیرد به این نکته می رسیم که ابن اسحاق مورخ اواخر قرن یک و اوایل قرن دوم،نگرش مثبتی به ابوبکر داشته ولی درباره عمر به نکات منفی وی نیز اشاره کرده است.در مجموع ،وی بسیار کم به خلفا پرداخته است شاید یکی از دلایل آن نوع نوشته وی می باشد که همان سیره نگاری است و هدف از آن پرداختن به سیره و زندگانی پیامبر اکرم می باشد و البته جو حاکم در جامعه آن روز در عملکرد ابن اسحاق بی تاثیر نبوده است.ابن اسحاق از مورخان و سیره نویسانی است که هر دو خلافت اموی و عباسی را درک کرده است.در این عصر ناآرامی و جبر و خفقان حاکم بوده است.سیرهابن هشام نیز از جهتی قابل توجه است .وی به راحتی نقطه ضعف ها یا اشتباهاتی که خلفا داشته اند را بیان می کند.مثلا به خشونت و آزار بردگان نومسلمان که توسط عمر انجام گرفته یا مخالفتی که عمر در ماجرای دوات و قلم نسبت به فرمان پیامبر اکرم انجام می دهد را بیان می دارد .البته سیره ابن هشام نیز از زمره سیره نویسی است لذا به طور مفصل به شرح حال خلفا نپرداخته است.ابن هشام راجه به عثمان سکوت کرده است.از مورخین قرن سوم می توان ابن سعد،خلیفه بن خیاط،ابن شبه،ابن قتیبه،ابوحنیفه دینوری،طبری را نام برد که در کتب تاریخی خود رویکرد متفاوتی در بیان مطالب اتخاذ کرده اند.ابن سعد در کتاب طبقات الکبری رویکرد مثبتی نسبت به سه خلیفه داشته و تقریبا می توان گفت با تعصب برخورد کرده است.ابن خیاط به دور از موضع گیری سیاسی و مذهبی به نقل مطالب میپردازدو تقریبا می توان گفت به اختصار به دوران خلافت سه خلیفه پرداخته است.وی شخصیت و نقش اجتماعی خلفا سخنی نرانده و درباره نقش سیاسی ایشان فتوحات را بیان داشته است.درباره ماجرای قتل عثمان بسیار کوتاه سخن گفته و دلایل شورش و قتل عثمان را بیان نکرده است.شاید علت آن مربوط به بصری بودن و تمایلات عثمانی وی باشد.ابن قتیبه در کتاب معارف به اختصار به خلفا پرداخته و اشاره ای به شخصیت یا نقش اجتماعی ابوبکر یا عمر ندارد.درباره نقش سیاسی ایشان تنها از فتوحات مهم دوره ایشاننام می برد. وی نیز به دور از اظهار نظر یا تعصب مطالب را نقل می کند .دینوری مطلبی درباره ابوبکر نیاورده است و درباره عمر و عثمان تنها به نقش سیاسی آنها تحت عنوان فتوحات به طور اختصار پرداخته است.ابن شبه در کتاب تاریخ مدینه منوره به زندگی و خلافتابوبکر نپرداخته است اما به طور مفصل به زندگی و وقایع دوران عمر و عثمان پرداخته و بدون این که اظهار نظری نماید مطالب جالبی را که در سایر منابع وجود ندارد و یا به ندرت قید شده را بیان می کند.ابن شبه سنی متعصبی است و شاید رویه وی در بیان مطالب خصوصا راجع به ابوبکر و ماجرای سقیفه، به خاطر جو سیاسی حاکم بر اثر نزاع های کلامی مابین معتزلیان و سایر فرق کلامی باشد که وی میخواسته از این اوضاع به دور باشد.طبری در کتاب تاریخ طبری وقایع و حوادث مربوط به دوران خلفا را به تفصیل با روایات مختلف بیان داشته و از اظهار نظر پرهیز می کند.وی قضاوت را به عهده خواننده می گذارد تا خواننده با انتخاب یکی از اقوال، قضاوت کند.مقدسی از مورخان قرن چهارم به شخصیت و نقش اجتماعی خلفا نپرداخته است.وی به فتوحات و مسائل سیاسی که در دوران خلافتابوبکر و عمر رخ داده به تفصیل پرداخته و درباره عثمان جانب اختصار را پیموده است.وی درباره عثمان در خصوص فتوحات وقعی ننهاده و به محاصره عثمان در خانه اش و اعمال خلافی که موجب شورش بر علیه وی شده است اشاره می کند.خرگوشی نیز از مورخان قرن چهارم است وی هر چند در حد چند عبارت مختصر درباره خلفای سه گانه صحبت می کند اما از عبارات وی روشن می شود که رویکرد مثبت و تعصب آمیزی نسبت به ایشان دارد.همانگونه که از نام کتاب خرگوشی نیز پیداست کتاب وی یک کتاب تاریخی صرف نیست بلکه به خصایص و امور مربوط بهپیامبر و فضایل ایشان اشاره دارد.در این میان کتاب المنتظم ابن جوزی بیشتر نمود پیدا می کند.وی از اعقاب ابوبکر است. تعصبات ابن جوزی اولا نسبت به ابوبکر و در وهله بعد نسبت به دو خلیفه دیگر کاملا از مطالبی که بیان می دارد مشهود است.وی حالتی تدافعی نسبت به خلفا داشته و هر حادثه ای را که در مذاق و افکارش ناخوشایند باشد توجیه می کند.به عنوان نمونه راجع به عزل سعید بن عاص از امیری سپاه ،قولی را که دلالت بر نارضایتی ابوبکر از تاخیر سعید بن عاص در امر بیعت با وی است را رد می کندو غضب عمر نسبت به سعید بن عاص واصراربر عزل وی را از جانب عمر،دلیل قضیه بیان می کند. یا در جایی دیگرخالد را از اتهامی که به وی وارد شده مبرا می داند و دلیل نیز بر آن اقامه می کند تا به این گونه انگشت اتهامی که به سوی ابوبکر نشانه رفته است مبنی بر اینکه ابوبکراز خطاها و اشتباهات عمالش چشم پوشی می کند را از میان بر دارد.در جاهای مختلف ابن جوزی این توجیهات را تکرار می کند.ابن جوزی نیز در بیان مطالب و شرح و بسط آنها جانب تفصیل را پیموده است و به طور مفصل به وقایع خلفای سه گانه می پردازد.روش ابن اثیر نیز در شرح و بسط مطالب همانند طبری و ابن جوزی است با این تفاوت که موضع گیری و تعصبی که در ابن جوزی وجود دارد در اینجا به چشم نمی خورد و از طرفی وقایع را با نقل قولهای مختلف و متعدد بیان نمی کند.روی هم رفته مورخان این دوره زمانی آگاهیهای جالبی را نسبت به خلفا به دست ما می دهند که شامل نقطه ضعف های آنها هم می شود.مثل فرار عثمان از احد یا عدم حضور او در بیعت رضوان و یا در جنگ بدر.خشونت عمر،خطاپوشی های ابوبکر.بر خلاف فصل سوم که تعصب نسبت به خلفا به وضوح دیده می شود.ما در فصل سوم به مورخانی همچون ابن کثیر دمشقی و ذهبی و مقریزی بر می خوریم که تعصب در بیان مطالب از گفتار و زندگینامه آنها پیداست.این سه تن از طرفداران ابن تیمیه بوده و بسیار از وی تاثیر پذیرفته اند.ابن کثیر به عنوان نمونه برای اثبات حقانیت ابوبکر در مسأله ارث و فدک ،پس از ذکر ماجرا یک فصل جداگانه ای را در تالیف خود لحاظ کرده است.در اثبات این مطلب می توانبه البدایه و النهایه جلد چهارده ص 285 مراجعه کرد.ذهبی و مقریزی نیز به همان شیوه ابن کثیر عمل کرده اند.ذهبی در کتاب تاریخ اسلام ج3صفحه 274 مطالب تعصب آمیزی را مطرح می کند نظیر «هر کس علی را بر ابوبکر و عمر مقدم دارد خطاکار است.عمر و ابوبکر پدر و مادر اسلام هستند و قس هذا.همچنین از نویسندگان این دوره ابن وردی می باشد که وی نیز از عقاید تعصب آمیز و مغرضانه ابن تیمیه بی نصیب نبوده است.در این میان ابن خلدون تا حدود قابل ملاحظه ای به بیان واقعیات می پردازد هر چند وی نیز به عنوان یک مورخ سنی حنبلی مذهب از این رویکرد مستثنا نیست. سیوطی در کتاب پرمحتوا ولی مختصر تاریخ الخلفا، بیشتر به شخصیت و خصوصیات فردی ابوبکر پرداخته است و درباره دو خلیفه بعدی جانب اختصار را پیموده است.با توجه به نمودارها به این نتیجه می رسیم که هر چه از قرن یک به سمت جلو پیش می رویم پرداختن به شخصیت ابوبکر از لحاظ فراوانی سیر نزولی داشته است و مورخان کمتر به این جنبه توجه داشته اند.البته رویکرد مورخانی که به این امر پرداخته اند رویکرد مثبتی بببوده است.در مورد نقش اجتماعی و سیاسی خلیفه اول سیر صعودی طی شده است به این معنی که مورخان قرون بالاتر نسبت به قرون نخست بیشتر به این امر پرداخته اند.رویکر نیز مثبت بوده است.درباره خلیفه دوم در منابع نخست اطلاعات چندانی نمی یابیم و هر چه به پیش می رویمپرداختن به شخصیت،نقش اجتماعی-سیاسی پررنگ تر می شود.باید یادآوری نمود که در منابع سده های نخست از بیان نقاط منفی خلیفه نیز احتراز نشده است.درباره شخصیت خلیفه سوممی بینیم که به شخصیت وی پرداخته نشده و در موارد نادری بسیار مختصر اشاره شده است.داده های مورخان در مورد نقش اجتماعی خلیفه سوم در حد متوسطی قرار دارد اما به نقش سیاسی وی در حد قابل توجهی پرداخته شده است.هر چه به منابع بالاتر رجوع می کنیم میبینیم که نقش سیاسی عثمان حجم بیشتری را در برگرفته است و مورخان از بیان حقایق ابایی نداشتند. درباره سیره ابن اسحاق که از منابع قرن اول و دوم این پژوهش است و همچنین سیره ابن هشام که قرن سوم نگاشته شده است جای تعجب نیستکه به خلفا بسیار موجز و کم پرداخته اند.به دلیل این که این دو کتاب،کتاب سیره نگاری است و بیشتر به سیره و مغازی و زندگانی پیامبر اکرم پرداخته است.منابع قرن سوم و تقریبا اوایل قرن چهارم جانب احتیاط را در بیان مطالب پیموده اند.یا به خلیفه ای نپرداخته اند و یا تنها به جنبه ای از جنبه های مورد بحث پرداخته اند و یا این که روایات مختلفی بیان نموده و از اظهار نظر پرهیز داشته اند.شاید دلیل آن را بتوان به اوضاع سیاسی اجتماعی آن عصر مربوط دانست.دوره دوم حکومت عباسیان (334-232 ه)، دوره حاکمیت حدیث و قشریگرى است. در این دوره اندیشه به بند کشیده شد، زیرا متوکل معتزله و شیعه و هر کسی را که عقایدش مخالف با اهل حدیث بود را راند و تحت پیگرد قرار داد، لذا آزادى اندیشه به ضعف گرایید و مردم از ترس جان به پنهان داشتن اندیشه‏هاى خود اقدام مى‏کردند. علم کلام در زمان متوکل رو به انحطاط گذاشت، عده‏اى از دانشمندان را کشت و با دانش و دانشمندان دشمنى مى‏ورزید. دانشمندان و دانشجویان به تدریج از ایرانى و عرب، از بغداد بیرون رفته در شرق و غرب جهان اسلام پراکنده شدند.لذا برخی مورخان مانند ابن شبه از بیان مسائل دغدغه برانگیز خودداری کردند مانند عدم پرداختن به زندگانی و خلافت ابوبکر و علی علیه السلام.یا طبری که از اظهار نظر علنی در کتاب تاریخش خودداری کرد و با آوردن روایات مختلف از حوادث،خواننده را در قضاوت مخیر گردانید.و قس هذا.. .نمودار زمانی حاکی از میزان توجه مورخان در قرون مختلف نسبت به ویژگیهای شخصیتی،اجتماعی،سیاسی خلفای سه گانه می باشد.هر چه به قرون متاخر نزدیکتر می شویم نوع نگاه مورخان و رویکرد آنها نسبت به خلفای سه گانه مثبت است.باید یادآوری بنمایم که آن چه در نمودارهاآمده فراوانی مطلق نیست بلکه فراوانی متناسب با تعداد منابع است.دلیل فراز و فرود موجود در نمودارها به این دلیل است که در هر کدام ازقرنهای یک و دو ، شش،هفت و نه ،یک منبع مورد بررسی قرار گرفته است .در قرن سوم هفت منبع و قرن چهارم سه منبع و قرن هشتم شش منبع مورد بررسی قرار گرفته است لذا فراوانی در قرن سوم و چهارم و هشتم طبعا بیشتر خواهد بود.لازم به ذکر است که داده های مورخان قرون نخستین با توجه به نزدیکی زمانینسبت به حوادث و وقایع دوران خلفای سه گانه ،به حقیقت و واقعیت نزدیکتر ترند و متون دوره های نخست همسانی و سازگاری بیشتری با دیدگاههای شیعی دارد.
باز مرجعیت باورها و ارزش‌های جاهلی در سه دهه اول پس از رحلت رسول خدا (صلي‌الله عليه و آله و سلم)
نویسنده:
زهره محلوجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)درجامعه ای به رسالت مبعوث شدکه باورها وارزشهای مخالف عقل و فطرت وبرگرفته ازجهل برآن حاکم بود. قریش با استفاده ازاین باورها وارزشها مرجعیت جامعه رااز آن خودکرده بود. قریش با معیار قراردادن دو ارزش حسب و نسب وثروت نظام اجتماعی دور از عدالتی را اداره می کرد. رسول خد(صلی الله علیه وآله وسلم)اماموریت یافتند تا باورها وارزش های جاهلی را اصلاح کند ونوع اسلامی آن را جایگزین نماید.این امر باایستادگی قریش که درحال ازدست دادن قدرت ومرجعیت خود بود مواجه شد. سرانجام اقدامات رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)با بهره گیری ازدو ابزارقرآن وسیرت نیکو موثر افتاد وقریش تسلیم شدواسلام را درظاهرپذیرفت. این تسلیم قریش نوید بخش فروپاشی نظام باورها وارزشهای جاهلی بود.لیکن پس ازرحلت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)برخی باورها وارزشهای جاهلی رنگ اسلامی گرفته واحیا شدند. به دنبال آن گروه قریش که ازاین پس جناح قدرت طلب آن بنی امیه بود،فعالیت خودرابرای رسیدن به مرجعیت آغاز کردوطولی نکشید که قدرت را ازآن خود نمود.سوال اصلی این پژوهش این است که چرا برخی باورها وارزشهای جاهلی پس ازمدتی درجامعه مطرح شده وزمینه احیای مرجعیت قریش رافراهم آوردند؟در پاسخ به این سوال چارچوب مفهومی جامعه شناسانه مورد نظر قرار گرفت .بر این اساس داده های تاریخی سه دوره تاریخی(پیش از اسلام،عصر رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)سه دهه پس ازرحلت ایشان مورد واکاوی قرارگرفت.نتیجه به دست آمده این بود که قرار گرفتن حکومت دردست افرادی ناشایست مغرض،وجود رسوبات باورها وارزشهای جاهلی درجامعه،عناصر تحول نپذیرفته فرصت طلب همراه با اشتغال مسلمانان به فتوح زمینه بازگشت برخی ازباورها وارزشهای جاهلی فراهم کرد و به قرار گرفتن قدرت دردست گروه مرجع پیش از اسلام انجامید.
اعتدال با عقلانیت توأم است/ شهید مطهری افراط و تفریط را صفت جاهلان می داند
نویسنده:
مجتبی مطهری، محسن الویری، نجفقلی حبیبی
نوع منبع :
مقاله , سخنرانی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
سیره ازدواج امامان شیعه ( علیه السلام)
نویسنده:
احمد جلالی اهنگرکلایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوشتار حاضر به بررسی « سیره ازدواج امامان شیعه (علیهم السلام) » می پردازد. ازدواج یکی از مسائل مهم در زندگی آدمی می باشد به طوری که آینده فرد در گرو آن قرار دارد . خداوند در قرآن انسان هایی (امامان شیعه (علیهم السلام)) را به عنوان الگو معرفی کرده است؛ تا مردم در عمل به آن ها تأسی جویند. در این نوشتار به سه سوال پاسخ می دهیم که امامان شیعه (علیهم السلام) چگونه ازدواج می نمودند؟ و دلیلشان برای ازدواج چه بوده؟ ودر چه سنی به این امر مبادرت می ورزیدند؟ برای دستیابی به جواب بایستی گزاره های تاریخی مربوط به همسران امامان را مورد بررسی قرار داده وگونه های ازدواج امامان شیعه (علیهم السلام)را بیابیم تا در ادامه علت ازدواج امامان شیعه(علیهم السلام)را با توجه به روایات و گزاره های تاریخی زندگانی آنانبدست آوریم و در پایان نیز سن ازدواج را از همین رهگذر دریابیم. با رعایت این شیوه به این نکات می رسیم که علاوه بر ممدوح بودن تعدد زوجات ، اکثر این همسرگزینی در میان افراد کنیز جامعه بوده است تا ضمن احترام گذاشتن به این قشر و از بین بردن نظام بردگی به وسیله ازدواج ، فرهنگ اسلام را در بین اقوام وملل رشد وارتقاء داده و از اسلام ناب حفظ و نگهداری به عمل آورده شود. امامان شیعه (علیهم السلام)علت ازدواج را در محبت خواهی و آرامش روحی ودریافت رحمت ورضایت الهی دانسته و موجب اکمال دین ، تکامل شخصیت ، سلامت جسم وجان ، تولید نسل، ازدیاد روزی و پاسخی مناسب برای غریزه جنسی و حفظ شخصیت و تربیت زنان بیان نموده اند، هرچند در این میان امامان معصوم (علیهم السلام) ازدواج های اجباری و اکراهی نیز داشته اند. با بررسی بلوغ جنسی ، عقلی ، عاطفی و اجتماعی بیان شده در فحوی و متون روایات و سیره عملی امامان شیعه (علیهم السلام) می یابیم که سن مناسب برای ازدواج قبل از 20سال می باشد. امید است که خانواده ها با الگو گرفتن از امامان شیعه (علیهم السلام) این امر مقدّس و مهّم را در جامعه نهادینه نمایند.کلید واژه های تحقیق : ازدواج، ائمه معصومین، سیره.
تاریخ نگری از منظر ائمه معصومین (ع) (با تکیه بر نهج البلاغه)
نویسنده:
قدسیه خدامی دستجردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نهج البلاغه به عنوان یکی از منابع اسلامی در بردارنده‌ی گزاره‌هایی سودمند درباره‌ی تاریخ می‌باشد که با بررسی آن می‌توان به تدوین مبانی نظری و انتقادی تاریخ از منظر امام علی(ع) نائل آمد. این رساله بر همین مبنا به اندیشه‌ی تاریخی امیر مومنان(ع) توجه نموده و طی چهار فصل در پی تبیین دیدگاه فلسفی ایشان درحوزه‌ی تاریخ و فلسفه انتقادی آن برآمده است. بررسی یافته‌های تاریخی نهج البلاغه نشان می‌دهد که ایشان امکان دست‌یابی به حقایق را مسلمدانسته و بر همین مبنا یکی از ارکان یقین و معرفت را شناخت تاریخی می‌دانند که با روش انس با تاریخ و درون فهمی حاصل می‌شود. با اینحال ایشان نیز موانعی را برای دست‌یابی به حقیقت بر شمرده‌اند که وابستگی‌های عاطفی و فتنه‌های اجتماعی از موانع بیرونی و پیروی ازهوای نفس و شیطان به عنوان مانع درونی به حساب می‌آید. ایشان سمت‌گیری‌های عاطفی که سبب تحریف تاریخ شده‌است را از اصول مسلم عقیدتی، که به عنوان پیش داده‌های ذهنی مطرح است، تفکیک نموده‌اند. امکان دست‌یابی به حقیقت تاریخی، بستر مناسبی برای شناخت حقیقی سنن و کشف روابط علی و معلولی به وجود می‌آورد که امیرمومنان وجود قوانین تاریخی را با الفاظ گوناگون بیان نموده‌اند و بر همین اساس با تعمیم کلی و پیش‌بینی‌های آینده نگرانه گذشته را معیار سنجش امروز و آینده دانسته‌اند. ایشان درتبیین گزاره‌های تاریخی، تاریخ را به ابعاد مادی و ظاهری آن تقلیل نداده‌ بلکه با تحلیل‌های فرامادی و غیر محصور در چارچوب‌های صوری تاریخ را دو لایه و واجد مفاهیم کلی‌تر دانسته‌اند. و در نهایت ایشان در مقام اثبات درستی گزاره‌های تاریخی، از ساز و کار ادبیات نگارشی با استفاده از وحی، عقلانیت و بلاغت بهره برده و با بهره‌گیری از منبع وحیانی و سخنان پیامبر و به کارگیری اسناد مکتوب و غیر مکتوب در صدد اعتبار بخشی به داده‌های تاریخی خویش برآمده‌اند.
قانون‌مندی تاریخ از دیدگاه قرآن
نویسنده:
سیدضیاءالدین میرمحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پزوهشهای فلسفی تاریخ با رویکرد معرفتی به دوشاخه فلسفه نظری یا جوهری تاریخ و فلسفه تحلیلی یا انتقادی تاریخ تقسیم می شود.فلسفه نظری تاریخ الگویی از فلسفه مضاف به واقعیت هااست که درآن روند کلی تاریخ مطالعه می شود.پژوهش حاضر از سنخ پژوهشهای مربوط به مطالعات فلسفه نظری با رویکرد قرآنی است.بحث قانون مندی تاریخ و ماهیت وچیستی آن ازدیدگاه قرآن و بیان ویژگی های قانون تاریخی با رویکرد قرآنی موضوع این پایان نامه می باشد.بررسی ویژگی های قانون تاریخی درقرآن همچون ویژگی عام وفراگیر قانون تاریخی،خدایی بودن قانون تاریخی،اراده انسان درقانون تاریخی،تبدیل وتحویل ناپذیری قانون تاریخی و عملیاتی بودن قانون تاریخی ازمباحث اصلی این پایان نامه می باشد.مقایسه تطبیقی قانون مندی تاریخ ازدیدگاه قرآن ودیدگاه بشری ،نتیجه پژوهش حاضر می باشد.
رویکردهای ناظر به جایگاه مخاطب در پیام رسانی از منظر قرآن کریم (با تمرکز بر آیات قرآنی مشتمل بر درخواست مخاطب)
نویسنده:
قاسم کرباسیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
قم: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
جایگاه مخاطب در پیامرسانی، از جمله مسائل محل بحث و اساسی در عرصه مطالعات مربوط به ارتباطات و رسانه بوده که منجر به شکل گیری رویکردهای مختلفی در این رابطه شده است. رویکرد خواسته محور و رویکرد مصلحت محور از جمله عمده ر ویکردهای مطرح در این زمینه می باشند. این پژوهش با هدف هموار سازی مسیر تحقق الگوی ارتباطات اسلامی و همچنین کمک به رسانههای اسلامی برای اتخاذ رویکردی مناسب در عرصه پیام رسانی، کوشیده است تا این دو رویکرد مطرح را به قرآن کریم عرضه نماید و با استنطاق این کتا ب آسمانی، دیدگاه آن را در مورد این دو رویکرد جویا شود. این پژوهش با استفاده از روش اسنادی به مطالعه حول این موضوع پرداخته و سعی کرده تا به بررسی و مطالعه آیاتی از قرآن کریم که مشتمل بر درخواست مخاطبین در حوزه پیام رسانی هستند و به نوعی، طلب و درخواست مخاطبین برای دریافت نوع خاصی از پیام را مطرح کرده اند، بپردازد و این آیات را از نظر توجه یا عدم توجه به خواسته مطرح شده از سوی مخاطبین، بررسی نماید و با معیار قرار دادن نتیجه این بررسی، صحت و سقم هر یک از رویکردها را به دست آورد. نتیجه ای که در جریان این فرایند پژوهشی به دست آمد حاکی از این بود که در فرهنگ قرآنی، مصلحت مخاطب در عرصه پیام رسانی پایه و محور بوده و خواسته مخاطب نیز در صورت همخوانی و همسو بودن با مصلحت، مورد توجه است؛ همچنان که مخاطب و اقتضائات مرتبط به وی نیز در عرصه پیام رسانی و تولید پیام مور د توجه قرار می گیرند. بنابراین میتوان چنین گفت که در این رویکرد شاهد نوعی دو سویگی در مورد جهت ارتباط بین فرستنده و مخاطب هستیم. بر این اساس می توان گفت هیچ کدام از دو رویکرد خواسته محور و مصلحت محور مورد تأیید کامل قرآن کریم نبوده و هیچ یک از آنها با فرهنگ قرآنی سازگاری کامل ندارند. کلید واژه ها: مخاطب، پیام، پیامرسانی، رویکرد مصلحت محور، رویکرد خواسته محور.
تأثیر آموزه‌های اهل بیت (ع) بر آورده‌های زبانی مردم بیهق (سبزوار)
نویسنده:
فرشته کوشکی ، محسن الویری ، زهرا روح الهی امیری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
زیست اجتماعی انسان‌ها متأثر از اندیشه و فرهنگشان است. مردم بیهق از همان ابتدا ارادتمند اهل‌ بیت (ع) و شیعه‌مذهب بودند. محوریت ائمه (ع) در اندیشه شیعی همواره دربردارنده دلالت‌های اجتماعی بسیاری است که بر جنبه‌های مختلف زیستی مردم تأثیرگذار بوده است. برای شناخت تاریخ ‌اجتماعی هر منطقه یا ملت نیازمند بررسی مؤلفه‌های اجتماعی در آن منطقه هستیم. آورده‌های زبانی یکی از مؤلفه‌های تاریخ ‌اجتماعی است. آورده‌های زبانی در پنج آورده نام‌ها و القاب، اذان، تکیه‌کلام، نوحه، مرثیه و شعر بررسی شده است. این تحقیق با روش کتاب‌خانه‌ای در محدوده بیهق و در دوره زمانی ورود اسلام تا قرن دهم انجام شده است. گزارش‌ها نشان می‌دهد در منطقه بیهق و در دوران قبل از صفویه، مؤلفه‌های یادشده بسیار متأثر از آموزه‌های اهل بیت (ع) بوده است.
صفحات :
از صفحه 47 تا 70
راهبردهای تمدن‌ساز قرآن کریم با تأکید بر سورۀ یوسف (ع)
نویسنده:
مهدی نادی ، سیدحسین فلاح زاده ، محسن الویری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انسان موجودی اجتماعی است و لازمۀ زیست اجتماعی او قوانین مدنی است که بخشی منبعث از عقل بشر و بخشی منبعث از وحی است. قصص قرآن نیز که هدف از نزول آن عبرت‌آموزی و نقش آن تمدن‌سازی است، رسالت بخش دوم را به عهده دارد. این پژوهش که با روش توصیفی‌تحلیلی سامان یافته، درصدد استخراج راهبردهای تمدن‌ساز قرآن بر مبنای قصۀ حضرت یوسف (ع) است. بنا بر یافته‌های تحقیق، راهبردهای تمدنی سورۀ یوسف در سه محور قابل شناسایی است که عبارت است از: راهبردهای تربیت نفس و خانواده و مدیریت سیاسی جامعه که ذیل این سه محور قرار دارد: محور اول شامل ترسیم نقش زندگی، کتمان سر، توسل و توکل به خدا،امانت‌داری، صبر و تقوا؛ محور دوم شامل مهر و عطوفت بین اعضای خانواده، شکیبایی بر ناملایمات فرزندان، ملاک نبودن برتری در توانمندی جسمی و عفو و گذشت؛ محور سوم شامل شایسته‌سالاری، عدالت اجتماعی، ارتباطات خارجی با محوریت اقتصادی، نظام گزینش کارگزاران و محوریت قانون. براین‌اساس، مؤلفه‌های جامعۀ متمدن، از ویژگی‌هایی نظیر شهروندان خودساخته، برخوردار از فضایل اخلاقی و انسانی، شکیبا در تعاملات خانوادگی و اجتماعی و عطوفت و پیوند عمیق، دور از تعصبات و زمینه‌ساز مدینۀ متمدنِ متدین مبتنی بر توحید و محوریت آن برخوردار خواهد بود. به‌علاوه حکمران جامعه‌ای با شهروندانِ فوق، برآیند آرای آن‌هاست و کارگزاران آن حکومت براساس شایسته‌سالاری، افرادی متخصص، متعهد و امانت‌دار هستند. حاکمیت آن نیز مبتنی بر قوانین الهی است و خیانت‌کار براساس عدالت و انصاف مجازات خواهد شد.
  • تعداد رکورد ها : 89