آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 25
ریشه یابی تحریف دین با تأکید بر عوامل فلسفی
نویسنده:
ولی اله قنبرزاره
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقیق در مورد دین و مسائل مربوط به آن همواره موضوع بررسی و پژوهش محققان و فیلسوفان قرار داشته است. یکی از مسائل در رابطه با دین، پدیده «تحریف دین» و تفسیرهای نادرست در مورد دین است. عوامل مختلفی ممکن است تا گروهی دانسته و از روی عمد، تعالیم دینی را تحریف نموده و تفسیرهای نادرستی از دین ارائه نمایند. احتمالا این قبیل افراد، برای سودجویی و تحصیل اغراض و اهداف دنیوی، دین را همانند ابزاری در نظر می گیرند و با تمسک به تفسیرهای نادرست، تلاش می کنند تا به آمال دنیوی دست بیابند. اما همواره، تحریف دین یک پدیده ای از سر عمد و دانسته نیست؛ و ممکن است نادانسته و بدون عمد، تلاشهای بشری در فهم دین، دچار لغزش گردد و بدینوسیله، تعالیم دینی، بطور نادرست و تحریف یافته، عرضه گردد.هدف تحقیق حاضر این است تا مسئله تحریف دین، به این معنا مورد بررسی قرار گیرد.نویسنده با روش توصیفی ـ تحلیلی سعی می کند تا در سه حوزه ی اعتقادی، خداشناسی، نبوت، و معاد، مسئله تحریف دین را مورد بررسی قرار دهد و در این رابطه نشان خواهد داد که از برخی نظر، پاره ای از تلاشهای فلسفی، منجر به تحریف دین خواهد شد.نتیجه اینکه، پدیده تحریف دین می تواند موجبات «دین گریزی» را فراهم آورد.
بررسی آرای فلسفی میشل فوکو و دلالتهای تربیتی آن
نویسنده:
حسن روح اللهی اوجاکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش با هدف بررسی آرای فلسفی میشل فوکو و دلالتهای تربیتی آنانجام گرفته است . امروزه یکی از حوزه های مورد توجه محققان و پژوهش گران تعلیم و تربیت حوزه اندیشه هاست ؛ که با توجه به اهمیت این حوزه بر دانشمندان فلسفه تعلیم و تربیت است تا به بررسی انتقادی اندیشه های جدید در زمینه آموزش و پرورش بپردازند. در میان اندیشه های معاصر ، اندیشه متفکر شالوده شکن معاصر فرانسوی ، میشل فوکو ، به دلیل بداعت در روش و فتح باب نگاهی جدید و واژگونه به مسائل اجتماعی ، با استقبال چشم گیری در میان متفکران علوم انسانی ایران و غرب شده است.فوکو در باستان شناسی و تبارشناسی خویش وجود حقایق جهانی را انکار می کند و معتقد است حقیقت ها همواره درون بازی های معطوف به حقیقت تکوین می یابند .وی همچنین با تأکید بر وابستگی دانش و قدرت ، تصور دانش بی طرف را توهمی بیش نمی داند . از این رو ، نظر کلی فوکو در باب تعلیم و تربیت آن است که نظام تعلیم و تربیت موجود ، " در توزیع امکانات خویش ، چه از جهت امکانات بهره مند ساز ، چه از جهت امکانات بازدارنده اش ، از خطوطی تبعیت می کند که حدو مرز آنها را فاصله ها ، تضاد ها و مبارزه های اجتماعی تعیین می کند . هر دستگاه تعلیم و تربیتی ، نوعی شیوه سیاسی برای حفظ یا تغییر وجوه تملک گفتار ها ، همراه با دانش ها و قدرت های برخاسته از آنها ست ." با توجه به این مسائل محقق برخود فرض دانست در ضمن بررسی آرائ فلسفی میشل فوکوبه بررسی این مسئله بپردازد که چگونه مفاهیم فوکو به نقد نظام آموزشی و تربیتی دوره مدرن منجر می شود؟ آیا فوکو پس از نقد گفتمان دوره مدرن راه حلی ارائه می دهد؟ در این پژوهش به بررسی توصیفی – تحلیلی اندیشه میشل فوکو ، با توجه به چهار پیش فرض پرداختیم. جامعه آماری این پژوهش کتاب ها و مقالات خود فوکو و کتاب هایی است که دیگران در رابطه با او نوشته اند . روش محقق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی می باشد . و از نظر هدف در نوع تحقیقات بنیادی نظری است . جمع آوری اطلاعات در این تحقیق به روش مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است . آنچه با انجام این پژوهش به آن دست یافتیم آن است که اگر از روش دیرینه شناسی و تبارشناسی درپژوهش های تربیتی استفاده شود ، می توان به حل بعضی مسائل تعلیم و تربیت منجر شود.
مطالعه ی مقایسه ای جایگاه ارزش ها در سند تحول بنیادین و تبارشناسی ارزشی-اخلاقی نیچه
نویسنده:
پدیدآور: فائزه ملاآخوندی ؛ استاد راهنما: مهدی خبازی ؛ استاد مشاور: حجت صفار حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش یکی از مهمترین سندهای بالادستی در آموزش و پرورش هر کشوری می باشد.در کشور ایران این سند در مهرماه سال 1390 در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده است. سند تحول در مقایسه با اسنادی که در آموزش و پرورش تصویب شده‌اند،جامعیت بیشتری دارد و افقهای والاتری را مدنظر قرار داده است اما مانند هر طرح دیگری خالی از اشکال نیست،بنابراین شایسته است که مبانی سند مورد بررسی دقیق تری قرار گیرد. اما یکی از روش‌هایی که می‌توان با آن مبانی سند را بررسی و تفسیر کرد روش تفسیر تبارشناسی است. تبار شناسی از دو واژه یونانی (genea) و (logos) تشکیل شده است که به ترتیب به معنی نسل و تبار و دانش و معرفت می باشند. این کلمه در کلیت خود به معنای "دانش شناخت تبار یک پدیده "است.واژه ی تبارشناسی را اولین بار فیلسوف آلمانی فردریش نیچه مورد استفاده قرار داد(بامداد صوفی،1397:ص76). بررسی های او در غرب بوده است زیرا او غرب را گرفتار نابسامانی هایی در زمینه اخلاق و تشخیص نیک و بد می دانست و در همین راستا کتابی با عنوان فراسوی نیک و بد نوشته است.نیچه در مورد کتاب خود می‌گوید: " پس از اینکه بخش آری گویی من به پایان رسید،نوبت به نه گویی من می‌رسد. یعنی واژگون کردن ارزش‌های کنونی ما". این کتاب اساساً نقد مدرنیت است که علوم مدرن، هنرهای مدرن و سیاست مدرن را نقد می‌کند(آشوری،1375:ص 14). در واقع نیچه برای اولین بار باورهای انسانی و ارزش‌های اخلاقی را با روش تبارشناسی مورد نقد و بررسی قرار داد.تبارشناسی او شامل افکار و احساسات مختلف انسان و ارزش‌های انسانی می‌شود.او قصد داشت نشان دهد که اخلاق یک پدیده تاریخی است و نمی توانیم منکر تنوع در آن شویم. بنابراین ارزش های اخلاقی نیز متنوع هستند.او قصد نقد کردن اخلاق را نداشت بلکه هدف نیچه نشان دادن مواردی بود که برای پیشرفت انسان مهم و ضروری هستند. نیچه از ما می‌خواهد که تمام قضاوت ها و پیش داوری های قبلی خود را کنار بگذاریم و بار دیگر به اجزای تشکیل دهنده اخلاق که در گذشته ریشه دارند توجه کنیم تا با بررسی کردن اتفاقات بین گذشته و حال ریشه نابسامانی های اخلاقی را پیدا کنیم . نیچه در حقیقت با روش تبارشناسی نشان داد که چون اخلاق امری متنوع می باشد و مطلق و یگانه نیست بنابراین معنایی اصیل و یگانه هم ندارد و از این رو می توان گفت که بنیادی برای معرفت و شناخت اخلاق نیز وجود ندارد و ما باید مرگ اخلاق را شاهد باشیم(اژدریان شاد،1396: ص 1). همان چیزی که در عصر حاضر به علت بی توجهی به اصول اخلاقی و ارزش های انسانی هر روز بیشتر از پیش شاهد آن هستیم.اما مساله اینجاست که در کشور ما ،ایران با وجود این که برای تعلیم و تربیت سند بزرگی با عنوان سند تحول بنیادین نوشته شده است،علت و ریشه ی این بی اخلاقی ها در چیست؟بنابراین شایسته است مبانی ارزشی و اخلاقی سند مورد بررسی دقیق تری قرار گیرند که برجسته ترین آن ها به شرح زیر است: 1) اعتبار ارزش های حقیقی به واقعیت‌های مربوط به عمل آدمی و نتایج آن بستگی دارد. این گزاره در واقع می خواهد بیان کند که اولاً ارزش‌هایی معتبرند که مربوط به واقعیت‌های زندگی باشد یعنی همان ویژگی‌های اساسی آفرینش انسان که به آنها طبیعت و فطرت می گوییم.ثانیا تحقق پیدا کردن ارزشها و عمل به آن ها بستگی به رابطه کارهای اختیاری انسان و سعادت حقیقی او دارد . 2)اعتبار ارزش ها از جمله ارزش‌های اخلاقی در درجه اول با مراجعه به عقل و فطرت ما انسانها و سپس بر اساس دین سنجیده می‌شود. در واقع ملاک خوبی و بدی کار های اختیاری انسان را عقل شناسایی می کند.اما استثنا هم وجود دارد.گاهی مسائلی پیش می‌آید که تشخیص خوبی یا بدی مشکل می‌شود و عقل نمی‌تواند به تنهایی قضاوت کند و حکم دهد که در اینجا باید به شرایع دینی رجوع شود . 3)ارزش ها دو نوع مطلق و نسبی دارند یعنی بعضی از ارزش ها مطلقا با ارزش هستند اما بعضی از آنها با توجه به شرایط و موقعیت موجود ممکن است مطلوب باشند . 4)ارزش غایی زندگی قربتا الی الله است که تمام کارهای ما از جمله کسب فضایل اخلاقی و پیشگیری از شکل گیری صفات و رذایل غیر اخلاقی باید برای رسیدن به این هدف انجام شود . 5)عدالت اساسی ترین ارزش اخلاقی در نظام معیار اسلامی است.حال اگر ما عدالت را به طور عام در نظر بگیریم یعنی قرار دادن هر چیزی در جای خود که در این صورت شامل احسان و مهربانی هم می‌شود ولی اگر عدالت را در معنای خاص آن در نظر بگیریم به معنای حسابگری و دقت در دادن حق افراد است(شورای عالی آ.پ ، 1390:ص87). بر این اساس نگارنده باید مبانی فوق را با توجه به تبارشناسی اخلاقی نیچه با تفضیل بیشتری مورد بررسی قرار دهد تا دریابد که آیا مبانی ارزشی و اخلاقی سند تحول بنیادین نیز همانند گفته ی نیچه نسبی هستند یا نه؟و نقاط شباهت و تفاوت مبانی گفته شده در سند با نظرات نیچه در مورد اخلاق چیست؟و در نهایت می توان گفت که چون سند تحول بر اساس روایت های اسلامی نوشته شده است، با انجام این تحقیق می توان به این مطلب پی برد که تا چه حد تفکرات نیچه به مبانی دینی ما در حوزه ی اخلاق نزدیک بوده است؟ و اگر تفاوتی بین این دو تفکر وجود دارد،نقطه ی رویارویی آن ها در چیست؟
نقش الهیات یهودی-مسیحی در تکوین فلسفه هایدگر
نویسنده:
ملیحه احمدبایی یوسف آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پرسش از ساحت دینی در اندیشه هایدگر، یکی از ماندگارترین پرسش هایی است که به رابطه میان دین، الهیات و فلسفه در زندگی و اندیشه های او می پردازد. بسیاری از فیلسوفان در صدد تفاسیر دینی از اندیشه وی برآمده و تعابیر متفاوتی را از اندیشه ی او در باب دین و الهیات ارائه داده اند. هرچند هایدگر از اظهارنظر صریح درباره ی حقیقت خدا دوری جسته و منتقد تلقی ما بعدالطبیعی از دین بوده است، اما اوصافی که از هستی ارائه می دهد، می تواند مسیری را برای تفکر دینی بگشاید. گر چه تفکر هایدگر دارای سرچشمه های متعددی است اما الهیات یهودی و به طور خاص الهیات مسیحی تاثیر پایداری بر آن داشته است. به عقیده ی برخی از متفکرین مبنای هایدگر در تحلیل وجود با مبنای متفکران مسیحی مانند آگوستین و اکهارت مشترک است. وی با استفاده از روش پدیدارشناسی به بررسی زندگی اصیل پرداخته و معتقد است که این زندگی در یک روش دینی قابل تجربه است و چنین تجربه ای را می توان در مسیحیت اولیه بدان دست یافت. هر چند تجربه دینی تنها تجربه مورد علاقه ی او نیست با این حال، او دین را یک امکان اساسی زندگی انسانی و کاملا متفاوت با فلسفه می داند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که هایدگر وجود خدا را در هیچ کجا انکار نکرده است بلکه فقط اثبات خدا را موکول به پرسش هرچه عمیق تر و اصیل تر از وجود قائل بوده و همچنین قابل تردید دانستن اصل موضوع خدا در مابعد الطبیعه سنتی باعث شده تا برخی او را ملحد و منکر خدا در نظر بگیرند.
حرکت جوهری ملاصدرا و تطبیق آن با علم فیزیک
نویسنده:
حسن هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از مهمترین مسائل فلسفه در قرون جدید که ملاصدرا آن را برهانی کرد، بحث حرکت جوهری است. موضوعی که از زمان قبل از ارسطو وجود داشته و فلاسفه قدیم به آن پرداخته بودند اما در این میان، فیلسوفانی بوده و هستند که حرکت در جوهر را قبول ندارند؛ مانند پارمنیدس، زنون، بوعلی سیناو...در پژوهش این سوال مطرح است با توجه به اینکه هم اینک فیزیک از رشد و تعالی قابل توجهی در دنیای علم برخوردار شده است، آیا حرکت جوهری در فلسفه ، ارتباط و تطابقی با مسائل حرکت در فیزیک دارد؟ آیا حرکات عناصر اتم می تواند مصداق حرکت جوهری باشد؟ از آنجایی که دانشمندان فیزیک از جمله ماکس پلانک و نیلز بور ثابت کردندکه انرژی داخل یک اتم حالت پرتو افشان نوسان کننده را دارد و الکترون داخل آن از مداری به مدار دیگر حرکت می کند و انرژی در طول مسیر، دچار نوسان می شود بدون اینکه از بین برود. از طرفی مباحث نور نیز با موضوع حرکت جوهری در فلسفه مطابقت دارد؛ لذا می توان یک آشتی و ارتباط تنگاتنگی بین فلسفه و فیزیک برقرار نمود و اعتقاد پروفسور هاوکینگ، مبنی بر تمام شدن عمر فلسفه را به بوته فاموشی سپرد و در واقع فیزیک و فلسفه را کامل کننده یکدیگر دانست. از آنجایی که مسائل فیزیک علی رغم حسی و تجربی بودن، از زیر بنای ریاضی و عقلی برخوردار هستند، می توان به ارتباط بین حرکت مطرح در فیزیک و فلسفه حکم کرد؛ با این تفاوت که فلسفه در انقسام ماده که بستر حرکت است، از نظر ذهنی و عقلی، تا بی نهایت پیش می رود اما فیزیک از حد فرضیه، نمی تواند فراتر برود، چراکه هنوز ابزار اندازه گیری حرکت تا بی نهایت که از ذهن فیلسوف طراوش می کند، ساخته نشده است!
عقل منفی و ضد عقل: عقل‌گرایی انتقادی پوپر و ساختارزدایی دریدا
نویسنده:
مهدی خبازی کناری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
به لحاظ معرفت شناسی، پوپر متعلق به نحلۀ عقل‌گرایی انتقادی و دریدا به رویکرد ساختارزدایی است. هر دوی این جریان‌ها بر آن هستند که هر گونه بنیادگرایی فلسفی، اجتماعی، سیاسی، زبانی... را به پرسش بگیرند. آن‌ها می‌خواهند بر فراز دوگانه رئالیسم و ایده آلیسم بایستند، اما در این مسیر هر کدام تعریف مختص خود را از ماهیت عقل و قلمرو آن ارائه می‌دهند. پوپر میان دو وجۀ ایجابی و سلبی عقل تمایز قائل می‌شود. وجۀ ایجابی عقل را بنیادگرایانه می‌داند که باید کنار گذاشته شود و وجه سلبی و منفی عقل را قوه‌ای ضروری برای تبیین هر گونه فلسفۀ علمی می‌داند. در حالی که دریدا در قالب نقد به لوگوس محوری و متافیزیک حضور غربی، تمامیت ماهیت عقل را به پرسش می‌گیرد. این مقاله در ادامه رویکرد پوپر و دریدا را در فلسفۀ علم مورد مقایسه قرار می دهد و در ضمن آن، ماهیت فلسفه علم ساختارزدایانه را تشریح خواهد کرد.
صفحات :
از صفحه 117 تا 140
ارزیابی باورهای دینی ازدیدگاه ویلیام جیمز، زیگموندفروید و کارل گوستاو یونگ
نویسنده:
مهدی دلاکه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهمسأله‌ی دین، همواره یکی از دغدغه های بشر بوده و هست. گستره وسیع ادبیات تولید شده در این باب در حوزه ها و رشته‌های مختلف علمی از جملهفلسفه، کلام، جامعه‌شناسی و روانشناسی، خود شاهدی بر این ادعاست. در روان‌شناسی دین، به عنوان یکی از رشته‌های علمی نسبتاً نوظهور، ریشه‌ها و مبانی درون فردی دین مورد بحث و بررسی قرار می گیرد که تاکنون بحث و جدل های درازدامنی را به دنبال داشته است. در این میان نظرات ویلیام جیمز، زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگ از اهمیت قابل توجهی برخوردارند. پژوهش حاضر، نظر به آنکه یکی از رسالت‌های کلام جدید پرداختن به شبهات جدید و برون دینی است، ضمن مراجعه به منابع و مستندات متعدد و با روشی توصیفی و تحلیلی،به بررسی دیدگاه های این سه تن در باب باورهای دینی پرداخته است. بنا بر یافته های این پژوهش، دیدگاه ویلیام جیمز در تحلیل روانشناختی گزاره‌های دینی، عمدتاً مبتنی بر تفکرات پراگماتیستی اوست. او سعی می‌کند با توجه به پیامدهایی که باورهای دینی در زندگی شخصی افراد دارند، ارزش حقیقی دین را ارزیابی کند. از طرف دیگر، توجه فروید به ریشه های عمیق روانی دین منعطف است. او ترس انسان‌های اولیه از سختی‌های طبیعت و نیز ناکامی‌های جنسی وی را منشاء اصلی دین معرفی می کند. اما یونگ با تأکید بر ضمیر ناخودآگاه جمعی بشر، بر این عقیده است که باورهای دینی ریشه در روان و سرشت بشر دارند. در واقع به باور او، یکی از کارکردهای ذاتی روان بشر، تمایلات دینی است. در مجموع باید گفت جیمز، فروید و یونگ به ترتیب نگرشی مادی و دنیوی به ادیان دارند و از جنبه‌ی مافوق طبیعی و سعادت‌بخش ادیان غافل شده‌اند. نتیجه‌ای که می‌توان از یافته‌های این پژوهش گرفت، این است که باورهای دینی به هیچ وجه ریشه در جهل و ترس انسان‌ها ندارند و در گذشته و نیز امروزه، دانشمندان خداباوری وجود داشته و دارند. همچنین ترس از امور طبیعی، امروز هم وجود دارد، بدون آنکه انسان‌ها به آن منبعی الهی بدهند. در باب جنبه‌ی روانی دین باید گفت، باورهای دینی اگر مبنایی مافوق طبیعی نداشته باشند، جنبه روانی آن‌ها هم معنادار نخواهد بود. در نهایت باید گفت صرف سودمند بودن گزاره‌های دینی و اعتقاد به آن، جنبه‌ی اخروی و سعادت بخش ادیان را توجیه نمی‌کند و لذا انسان‌ها باید در حیات دینی خود هم به جنبه‌ی شهودی دین و هم مافوق طبیعی آن، توجه کنند. واژگان کلیدی: دین، روانشناسی دین، زیگموندفروید، کارل‌گوستاو یونگ، ویلیام جیمز، پراگماتیسم
تحلیل ماهیت نشانه از منظر سوسور و فارابی
نویسنده:
ندا راه بار ، مهدی خبازی کناری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
نشانه‌شناسی بخش مهمی از مطالعات جدی سوسور در حوزه زبان‌شناسی است. از نظر سوسور، ماهیت نشانه به دو بخش دال و مدلول تقسیم می‌شود. در تلقی متعارف، دالّ امری بیرون از ذهن و مدلول امری درون‌ذهنی است. اما سوسور به تبعیت از کانت، دیدگاه متعارف را به چالش کشیده و خاستگاه تکوین هر یک را منطوی در ذهن می‌داند. در سنت فلسفه اسلامی، فارابی نخستین فیلسوفِ زبانی است که به ساختار همزمانی زبان، صرف‌نظر از وجه تاریخی آن توجه می‌کند. وی با به کارگیری مفهوم لفظ و معقول، ضمن قراردادی خواندن روابط میان آن‌ها، خوانشی سوبژکتیویستی از تحلیل ماهیت نشانه ارائه می‌دهد. مقاله حاضر دو هدف دارد: نخست، دیدگاه سوسور و فارابی در باب ماهیت نشانه بررسی خواهد شد. دوم، دیدگاه فارابی نسبت به لفظ و معقول و چگونگی روابط میان آن‌ها در نسبت با دالّ و مدلولِ سوسور واکاوی خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 157 تا 170
ماهیت زبان در اندیشه سوسور و فارابی
نویسنده:
مهدی خبازی کناری، ندا راه بار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
سوسور با نقد جریان‌های تاریخی – تطبیقی پیرامون زبان، نقطه عزیمت تفکر خود را بررسی مختصات و عناصر درون زبانی قرار می‌دهد. از نظر وی، وجه تحقق یافته و پویای زبان نمی‌تواند ماهیت حقیقی آن را نشان دهد. بنابراین باید به وجه ایستای زبان و یا، بنیادهای همزمانی زبان توجه عمیق داشت. سوسور تحت تأثیر معرفت شناسی کانت حدود قلمرو زبان را از طریق لانگاژ، لانگ و پارول از هم متمایز می‌کند و ابژه انضمامی و یا به نحوی ساحات تقرر زبان را به لانگ محدود می‌کند. فارابی در سنت فلسفه اسلامی در نسبتی بسیار نزدیک با سوسور، به تاملات زبان شناسانه پرداخته است. وی مطالعات زبان شناختی خود را با برداشتی تازه از روابط میان زبان و منطق آغاز می‌کند و با ریشه یابی واژه نطق از منطق، خاستگاه منطق را به سمت زبان سوق می‌دهد. در تلقی فارابی، نطق وجه بنیادین و عام زبان است. وی سه ساحت زبان را به نفس ناطقه، نطق درونی و نطق بیرونی تلخیص می‌کند که نطق درونی محل تقرر عناصر زبانی تعیین شده است. صرف نظر از این مساله؛ در نشانه شناسی، روابط میان دال و مدلول نیز در نسبتی متناظر با لفظ و معقول، به شکل قراردادی مطرح شده است. مقاله حاضر با بررسی ساحات سه‌گانه زبان در اندیشه سوسور می‌خواهد نشان دهد این تلقی ساختارگرایانه تلقی تازه‌ای نیست. قرن‌ها پیش در سنت فلسفه اسلامی نیز، فارابی به چنین تاملاتی پرداخته است. تلقی فارابی با تقسیم‌بندی نشانه‌های زبان به دو بخش الفاظ و معقولات و تقسیم سه‌گانه ساحات زبان، تلقی تازه‌ای در زبان شناسی است که به نوعی آغاز سیر مطالعاتی تازه در حیطه زبان شناسی اسلامی است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 72
مسئولیت در برابر مرگ دیگری: بنیاد سوژه در فلسفه لویناس
نویسنده:
مهدی خبازی کناری، صفا سبطی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم دیگری در فلسفه لویناس به مفاهیم دیگر او هویت می بخشد. وی با نقدی معرفت شناختی - هستی شناختی، تمامیت سوژه و کلیت دیگری را به پرسش می گیرد. به زعم لویناس دیگری امکان نفی تمامیت سوژه و امکان تعالی سوژه در فراروی از هویت ایستای خود است. این مقاله بر آن است تا نشان دهد نسبت سوژه با دیگری نسبتی معرفت شناختی - هستی شناختی نبوده بلکه از بنیان، نسبتی اخلاقی است. سوژه در مجاورت دیگری شکل می گیرد. مهمترین ساحتی که هستی دیگری با هستی دیگری مجاور می شود، لحظه ی نیستی و مرگ اوست. این امر به رابطه اخلاقی بنیادینی منجر می شود که در آن مسئولیت در برابر مرگ دیگری بنیاد و مهمترین وجه مسیر تحقق هستی ما ست. به زعم ما فهم هستی چنان که هایدگربر آن پافشاری می کند هستن به سوی مرگ خود، از طریق رابطه ی اصیل دازاین با مرگ خود نیست، بلکه مرگ دیگری، نقطه ی عزیمت ویران کننده ی دریافتن نیستی گره خورده با هستی است. هستی در هستن برای دیگری و سوبژکتیویته در کنش های ارتباطی انسان با دیگری و متعاقب آن با مراقبت از دیگری در برابر مرگ متحقق می شود.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
  • تعداد رکورد ها : 25