آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 74
صیرورت انسان بعد از عالم دنیا از منظر حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: قدسیه‌سادات هاشمی دولابی ؛ استاد راهنما: علی حقی ؛ استاد مشاور: عباس جوارشکیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
غایت، سرانجام و مقصد، از دغدغه های همیشگی انسان بوده و هیچگاه بشر نتوانسته است خودش را از این دغدغه رهایی بخشد، در پاسخ به این دغدغه، اندیشمندان نظرات گوناگونی را تبیین نموده اند؛ این رساله در رابطه با صیرورت و چگونگی سیر انسان در عوالم پس از مرگ؛ برزخ و آخرت؛ از نگاه صدرالدین شیرازی؛ به عنوان یک فیلسوف مسلمان؛ در هماهنگی با آیات و روایات پرداخته و در این رابطه برخی از مبانی فکری مهم صدرا؛ حرکت جوهری، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقابودن نفس و ... مورد بحث قرار گرفته است. ذات طبیعت به حرکت جوهری در سیلان و تجدد است همه اشیاء در جهان مادی و محسوس و نیز عالم مجردات آرام ندارند و گام‌به‌گام در حرکت یک‌طرفه و پیش‌رونده‌ای می‌باشند و نفس انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ عوالم و نشئات تکامل و تحول انسان کاملاً به‌هم‌پیوسته و متحدند؛ درواقع نوعی وحدت شخصی و تشکیکی حاکم بوده و همه آن مراحل با هم یک سلسله به‌هم‌پیوسته را تشکیل می‌دهد.نفس انسان پس ازطی مرحله تجرد برزخی و نیل به مرتبه تجرد عقلی به تکامل خود تا بی نهایت که قرب یا فنای الی الله است ادامه داده و درآخرت نیز این صیرورت با سرعت و کیفیت بهتری ادامه دارد. چنانکه بر اساس تعالیم قرآنی و روایی در تمام مراحل هستی، سیر الی الله و الیه راجعون وجود دارد. این امر زمانی با چالش روبرو می‌شود که می دانیم در جهان پس از مرگ به دلیل آنکه وجود ماده قابل فرض نیست لذا حرکت جوهری نیز قابل فرض نیست وصدرالمتألهین نیز معتقد است که آخرت دار بقا و عالمی تام و تمام و معرا از ماده و لوازم آن است لذا حرکت و تکامل در آن راه ندارد زیرا حرکت نیاز به ماده دارد و در عوالم مجردات ماده وجود ندارد. این پژوهش با روش اَسنادی و مطالعات کتابخانه ای و تحلیل و استدلال کوشیده با استخراج مطالب مربوطه از متون معتبر، تجزیه‌ و تحلیل و استدلال‌های لازم و نتایج عقلی و نقلی صیرورت انسان پس از مرگ و نسبت او با عوالم اخروی را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که ازنظر ملاصدرا قطعا در جهان پس از مرگ حرکت و صیرورت به معنای مادی و دنیایی آن محال است ولی حرکت اخروی خروج از قوه به فعل نیست بلکه در عالم برزخ و نیز عالم آخرت، حرکت و صیرورت خاص و ویژه همان عالم حاکم است که می توان از آن به ظهور باطنی تکامل دنیوی یا بروز و ظهور ملکات وشئونات صورت های پنهان وکامن در باطن نفس و یا ازدیاد حب یا القای غرائب و حجب و ... یا تجلی نام برد، تجلی آن چیزی که در باطن هست و فقط تعینی در مقام ظهور پیدا می‌کند مانند اینکه چیزی از اجمال به تفصیل برود.
ریشه تاریخی مفهوم و مصداق مادة المواد و صادر اول در فلسفه یونان
نویسنده:
علی حقی، عباس جوارشکیان، حسین بلخاری قهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تردیدی نیست تاریخ اندیشه در حیات بشر، خصوصیتی تداوم یافته و سیری تسلسلی دارد. البته ابداعات و خلق مسائل و موضوعات جدید در این تاریخ حضوری مداوم و مبارک داشته است، اما هرگز این ابداعات سیر تسلسلی کمال اندیشه در حوزه فلسفه را منقطع نساخته است. فلسفه که تابناک ترین وجه تعقّل بشری در سرگذشت اندیشه هاست، عهده دار تبیین عقلی مهمترین موضوعات حیات بشر بوده که بی شک از جمله بارزترین آنها تبیین نسبت میان خالق و فاطر عالم با موجودات و مخلوقات است. حال اگر ظهور فلسفه در یونان را وجه برجسته تاریخ فلسفه بدانیم چگونگی رویکرد این فلسفه به مادةالمواد و سپس صادر اول از جمله جذابترین و مهمترین وجوهات این تاریخ است. نوشتار حاضر با روش تحلیلی کوشیده است سابقه تاریخی صادر اول در تاریخ فلسفه اسلامی (عقل: اول ما خلق‌الله العقل) را با رجوع به اندیشه یونانیان در اینباب مورد تأمل و تحقیق قرار دهد. فرض بر این است که سرگذشت اندیشه در تمدن اسلامی با تأمل بر روی برخی اندیشه‌های یونانی همراه است و با بازخوانی عمیق مصادر فکری خود (چون قرآن و روایات) به پی ریزی ساختار فلسفی خویش همّت گمارده است؛ با این تأکید و تنبیه این نکته که قرآن و روایات محور مطلق این پی‌ریزیند.
صفحات :
از صفحه 7 تا 28
تبیین صادراول ازمنظرفلاسفه عرفان اسلامی و روایات
نویسنده:
حسین بلخاری قهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله در پی تبیین صادر اوّل از منظر احادیث و روایات اسلامی، فلاسفه و عرفای مسلمان است. دغدغه بنیادی آن نیز کشف نسبت میان روایات و آراء حکما و فلاسفه مسلمان است. زیرا در بادی امر به نظر می‌رسد مسیر روایات و فلاسفه، دو مسیر کاملاً جداست. این رساله همان راهی را در جمع آراء شریعت و حکمت پیش گرفته که در مکتب بغداد به عنوان نخستین مکتب فلسفی جهان اسلام، طریق اصلی بود. هدف از انتخاب چنین موضوعی نیز چنان چه بیان شد کشف نسبت‌ها میان روایات، حکمت و عرفان اسلامی در جهت کاهش تعارضات میان این دو و اُنس آن ها با هم است. امری که یقیناً هم به عرفان و حکمت جهتی کاملاً اسلامی می‌بخشد و هم روایات را شرح و تبیینی عرفانی و فلسفی می‌دهد. روش تحقیق، تحلیلی و تفسیری است و مهم‌ترین دستاورد آن تبیین فقدان تعارض میان آرای عقلی و روایی است. به عنوان مثال روایت (ان اول ما خلق الله العقل) در جهان فلسفه به‌ویژه فلسفه سینوی به تبیین بسیار دقیق از عقل می‌رسد و نیز آراء حکما و عرفایی که عقل را محترم می‌شمرند
درامدی بر فلسفه اخلاق
نویسنده:
جان هاسپرس، علی حقی‌
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
جبر و اختیار از منظر باور به عالم ذر
نویسنده:
یعقوب مختاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این رساله اولاً: با توجه به ذو مراتب بودن نفس ناطقه و عین الربط بودن او به مبدا اعلی، ثابت می‌شود که عهد وجودی او(عهد عالم ذر) با خالق هستی در تمام مراتبش، شأنی سعی و امتدادی از وجود ذومراتب او با تمایز در مرتبه و شخصیت واحد در تمام مراتب است، لذا نه اینکه این عهد تقدم زمانی بر مرتب? مادی او( نفس) ندارد، بلکه عهد وجودیِ نفس در مراتب فوق طبیعت،تقدم سعی و رتبی بر عالم طبیعت دارد، به عین معیتِ قیومیه؛( دلایل: در نتایج فصل دوم...) و ثانیاً: با توجه به اصل تشکیک در ظهوراتِ وجود و طبق اصل وحدتِ وجود، ابتداً ثابت می‌شود که جبر در پیکر? هستی راه ندارد،( چرا که جبر از تعدد و وحدت عددی شکل می‌گیرد) و بعداً طبق این اصل که «جبر به طور مطلق در کلِ سعیِ عالم وجود» نفی شد، ثابت می‌شود که جبر در مراتب و ظهورات این حقیقت احدی و صمدی(که یک ظهور آن نفس است) نیز مرتفع می‌شود؛ و با توجه به آنچه گذشت، با چند دلیل ثابت می‌شود که نفس ناطقه در پیمان خود در عالم ذر مختار بوده است( نه بدان اختیار که در برابر جبر تعریف می‌کنند، بلکه اختیار ظلّی)، و با چند تقریر نظری? امر بین امرین ثابت می‌شود.(دلایل: در نتایج فصل چهارم).
تبیین غایت شناختی در زیست شناسی ارسطو
نویسنده:
علی حقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در علم ارسطویی تبیین یک چیز یا یک امر بر وفق صورت حقیقی یا ذات معقول آن و غایتی که داشت و هدفی که برمی آورد انجام می شد. مثلاً چرا اشیا سقوط می کنند؟ بر اساس رأی ارسطو و پیروانش حرکت طبق تمایل ذاتی هر چیز به بازجست قرارگاه طبیعی اش، تبیین می شود. قرارگاه یا «مقر طبیعی» آتش بالاست و مقر خاک پایین است. اشیا سنگین تر گرایش نیرومندتری به سمت اسفل دارند و لذا باید سریع تر سقوط کنند. غایت حرکت- غایت به هر دو معنا، هم به معنای نهایت و هر به معنای غرض و غایت – بیش تر مورد توجه است تا جریان هایی که در آن میان و پیش از آن اتفاق می افتد. بدین جهت علیَت با توجه به هدف های آینده (علل نهایی) و تمایلات ذاتی (علل صوری) توصیف می شود، نه صرفاً با آثار رویدادهای گذشته (علل فاعلی) که بر مواد منفعل و مستعد (علل مادی) عمل می کند.سخنان فوق به این معنا نیست که در علم ارسطویی مشاهده جایی نداشت. ارسطو خود در رده بندی زیست شناختی، پژوهش های فراوانی کرده بود که مستلزم مشاهده دقیق بود. ولی بحث غایت یعنی همان مسئله هدف دار و با قصد و غرض انگاشتن هر چیز و هر کار، علیالاصول جای خود را به نظریه هایی که بتوان با تجربه های بیش تر امتحانشان کرد، نپرداخته بود.
اتمیسم منطقی ویتگنشتاین و راسل
نویسنده:
مسلم قربانی دیزاوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اتمیسم منطقی, نظریه‌ای درباره‌ی رابطه زبان وجهان است, که از نظر هر دو ویتگنشتاین و راسل, ما می‌توانیم از طریق تحلیل به گزاره هایی دست یابیم که به واسطه‌ی آنها بتوانیم جهان را به طور کامل توصیف کنیم. این گزاره‌ها در ترکیب با یکدیگر, گزاره‌های مرکبی را می‌سازند که در نهایت, مشابه گزاره‌های روزمره‌ی ما خواهند بود. هر دو‌ی آنها, نظریه‌شان الزاماتی هستی شناختی دارد که بر اساس نظریه‌شان درباره‌ی معناداری, هستی موجودات خاصی رابرای معرفت داشتن و همچنین معنا داشتن زبان, الزامی می‌دانند. ویتگنشتاین در این باره در مقابل راسل, با دقت ویژه‌ی خودش, این الزامات ر ا به کمترین حد خود رسانده است. رویکرد اتمیسم منطقی راسل, رویکردی معرفت شناسانه است, چرا که اولا اتمهای او, امور جزئی در داده‌های حسی ما هستند و دیگر اینکه اتمیسم منطقی او نظریه‌ای است که از جهات دیگر مسائل معرفت شناسی او را حل می‌کنند. در مقابل, رویکرد اتمیسم منطقی ویتگنشتاین معنا شناسانه است, چرا اتمهای او, بر اساس الزامی معنا شناختی باید وجود داشته باشند, چرا که رابطه‌ی زبان و جهان چنین ایجاب می‌کند که اعیانی وجود داشته باشند که به طور مستقیم و بی‌واسطه با نامهای زبان در ارتباط باشند و بنابراین آنها مسئله‌ای معنا شناختی را حل می‌کنند.
تفکر بودایی در فلسفه شوپنهاور
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه کوکبی دلاور ؛ استاد راهنما: علی حقی ؛ استاد مشاور: مهدی حسن‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
آیین بودا در قرن ششم پیش از میلاد به ظهور رسید، آیینی با دیدگاه‌هایی منحصربفرد. در این آیین سخنی از خدا به میان نیامده است و بنیان آن بر تعالیم بودا (درمه) استوار است. تا دویست سال پیش این آیین در جهان غرب تقریبا ناشناخته بود. آرتور شوپنهاور که در 22 فوری? 1788 در شهر دانزیگ Gdansk)کنونی در لهستان( متولد شد، اولین فیلسوف غربی است که فلسف? آسیایی را جدی گرفت و تشابه بنیادین آن را بر فلسف? خود به رسمیت شناخت. شوپنهاور زمانی که اثر اصلی‌اش کتاب جهان همچون اراده و تصور را در 1818 منتشر کرد، در مقدمه کتاب عنوان کرده بود که خواننده باید کاملا با فلسف? کانت آشنا باشد؛ و دانش فلسفه افلاطون خواننده را آماد? پذیرش دیدگاه وی می‌سازد؛ همچنین به گفته وی خواننده‌ای که از وداها و اوپه‌نیشدها مطلع باشد بسیار بهتر فلسفه‌اش را درک خواهد کرد، زیرا در این‌صورت زبان شوپنهاور برای این فرد، عجیب و حتی بیگانه نخواهد بود. شور و شوق شوپنهاور به بودا با چاپ شدن اثری از او با عنوان On Will in nature (=در باب اراده در طبیعت) در سال 1836 نمود پیداکرد. او در این کتاب سخنی از آموزه‌های بودایی به میان نیاورده‌ بود اما در مقاله‌ای در چین‌شناسی بخش قابل‌توجهی را به آیین بودایی اختصاص داد که شامل فهرستی از خواندنی‌های پیشنهادی او برای مطالعات عمومی زندگی و آموزش بودا بود. او منشاء رنج و بدبختی بشر را خواست زندگی و در نتیجه گرفتاری در وهم (مایا) می‌داند و تقوای واقعی و عدالت کامل و انسان دوستی خالص را تنها وسیل? پیشبرد ترک نفس و لذا انکار اراد? زندگی و درنتیجه رستگاری می‌داند. شوپنهاور در فلسفه خویش به بیشتر آنچه بودیزم در اصل چهار حقیقت برین آموزش می‌دهد معتقد است و به‌علاوه به هرکدام از این چهار حقیقت مطالبی را نیز افزوده است. او به نخستین واقعیت برین بودیزم مبنی بر اینکه زندگی رنج است چنین افزوده است که کل جهان تجربه شده سرشار از واقعیت نیست بلکه صرفا تصویر است و تنها نوعی واقعیت پدیداری دارد، همانطور که سایه‌ها در غار افلاطون دارند! شوپنهاور به دومین حقیقت برین بودیزم که ریشه تمام رنجها در میل قرار دارد دو مطلب افزوده است. 1) رنج در واقع ریشه در خواستن و نیز در ترس دارد. دو محرک اصلی تمام اعمال آدمی. از دید شوپنهاور هر دو محرک بالا متضمن مفهوم اراده هستند. بنابراین تمام رنجها ریشه در اراده دارند. 2) رنج دو سرچشمه متضاد دارد. رنج چون آونگی میان نیاز و بیحوصلگی در حرکت است.شوپنهاور در فلسفه خود مفهومی دارد به اسم حالت کسالت یا رنج بی رنجی که با سومین سطح از دوکه کمی شبیه است اما سطح سوم دوکه بیشتر مبتنی بر نگرانی از آینده است تا کسالت. اما در سوتره معانی بیشمار حالتی هم‌چون حالت کسالت تحت عنوان حالت آسمان به آن ذکر شده است. شوپنهاور این حالت را رنج انسان‌های نافرهیخته میداند که به نظر با حالت آسمان به‌نظر کاملا برابر می‌آید. همچنین از بررسی منفردانه آیین بودا در مهایانه وترواده و فلسف? شوپنهاور اینگونه بدست می‌آید که اگرچه ممکن است از نظر مفهوم، همدردی در بودیزم مهایانه و هینه یانه و نیز فلسف? شوپنهاور یکی باشد، اما از نظر اهمیت در عمل متفاوت است. همدردی در ترواده بیشتر به عنوان یک نظریه و یکی از چهار مقام برهمه ویهاره مطرح است، در حالی‌که در مهایانه علاوه بر این جنبه، تاکید بر جنبه عملی نیز مطرح است که به معنای حذف خودخواهی و رسیدن به نگرش برابری با یکدیگر است. فلسف? شوپنهاور از جهت حذف خودخواهی و عملی شدن آموزه نه خود و اهمیت به تحقق همدردی در زندگی اشخاص بسیار شبیه به مهایانه است. همچنین همدردی در مهایانه ارتباط نزدیکی با مفهوم بودیستوه دارد و مشخصه و وظیف? اصلی بودیستوه است، اما در ترواده هرچند که همدردی یکی از مقامات ارهت است، اما مشخص? اصلی او نیست و فلسف? شوپنهاور به دلیل عدم وجود منجی فاقد چنین برداشتی است. با این حال در هر سه مکتب همدردی شامل عشق و همدردی و احترام نسبت به تمام موجودات زنده است نه فقط انسان‌ها.با آنکه سنت ترواده به هیچ وجه همدردی و همدلی با دیگران را نادیده نمی‌گیرد، اما تاکیدش بر روشن شدگی فردی است. از سوی دیگر، مهایانه با آنکه از فرزانگی و فراشناخت غافل نیست، اما تاکیدش بر همدلی تا آن حد آشکار است که در این بخش از آیین بودا بر ترواده سایه می‌اندازد. در مهایانه رسیدن به فرا شناخت برای پرداختن به همدردی است و در فلسف? شوپنهاور نیز پس از زدون مایا و رسیدن به این معرفت که کثرت و تنوع افراد در جهان، صرفا ظاهری است و اینکه وجود درونی و جوهر در هم? افراد یکسان است، همدردی متحقق می-گردد که اساس اخلاق و رستگاری است.شوپنهاور با بهره‌گیری از تفکر هندویی و اوپه‌نیشدها آموز? تو همانی را به عنوان وحدت وجودی که در هستی جریان دارد بیان کرده و آن را زیر بنای اصل همدردی قرار می‌دهد. در مهایانه این حالت وحدت وجود و فراتر از طبیعت بودن مهاکرونا یعنی همدردی عمیق و بی کران نامیده می‌شود که به مقام سمبوگه کایه متعلق است؛ وجودی که در جهان وحدت وجود غرق است نه در جهان نسبیت.سرانجام اینکه در مهایانه هر انسانی می‌تواند با خاموشی عطش و امیال خود، بودیستوه شود. بر خلاف ترواده که در آن تنها راهبان نجات می‌یابند. در فلسف? شوپنهاور با وجود اینکه همچون مهایانه هر انسانی می‌تواند رستگار شود اما امید چندان زیادی به وقوع این رستگاری ندارد چرا که اغلب انسان‌ها شرایط واقعی‌‌ای که در آن قرار داریم را درک نمی‌کنند، اگر فردی موقعیت واقعی امور این جهان را نداند، امید چندانی برای رهایی از رنج برایش وجود نخواهد داشت. اما برای فردی که از موقعیت واقعی این جهان آگاه است و می‌داند که این جهان جهان رنج، اراده، وهم است، امید بسیار کمی وجود دارد چرا که حتی اگر انسان‌ها آن را درک کنند، اغلب آن‌ها از خرد یا قدرت لازم برخوردار نیستند تا آنچه برای خروج از این وهم و رنج ضروری است را عهده‌دار شوند. این عدم خرد یا قدرت لازم در انسان‌ها، در فلسف? شوپنهاور بسیار پررنگ است زیرا در فلسف? وی حرفی از منجی زده نشده است اما در مهایانه به دلیل وجود منجی امید به نجات بر پایه همدردی افزایش پیدا می‌کند. فلسف? شوپنهاور در کم بودن امید به ترواده نزدیک‌تر است و در پررنگ بودن بنیان همدردی در آموزه‌هایش به مهایانه نزدیک‌تر است.
روش‌شناسی تحقیق در علوم قرآنی
نویسنده:
احمد قرایی سلطان‌آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امروزه فلسفه علم با کارکردهای خاص خود، علوم و معارف بشری از آن جمله علوم انسانی را با مسایلی جدی مواجه ساخته است . در حوزه علوم اسلامی از آن به عنوان فلسفه های مضاف یا معرفت های درجه دوم یاد کرده اند .فلسفه علوم قرآنی به عنوان یکی از معرفت های درجه دوم درصدد آن است که مبادی و مبانی دانش علوم قرآنی را مورد ارزیابی و تنقیح قرار دهد.روش شناسی تحقیق در علوم قرآنی به مثابه یکی از مسایل مطرح در این حوزه بر آن است که به ما کمک نماید تا بتوانیم روش ها و رویکردهای پژوهشی شکل گرفته در این دانش اسلامی را کشف و بررسی نماییم.با تکیه بر چنین موضوعی می توان به این نتایج دست یافت :1 ـ مطالعات و تحقیقات زیادی در دانش علوم قرآنی به وسیله روش های مختلف شکل گرفته است .2 ـ امکان استفاده از روش های پژوهشی چوننقلی ، عقلی ، تحلیلی ، تطبیقی، میان رشته ای و ... در علوم قرآنی وجود دارد .3 ـ هر یک از پژوهشگران و اندیشمندان علوم قرآنی از روش یا روش های خاص خود برای بررسی مباحث علوم قرآنی بهره جسته اند. از این مطلب می توان به بحث مهم کثرت گرایی روش شناختی در این حوزه معرفتی دست یافت .4 ـ در هر یک از الگوهای روش شناختی مطرح در این رساله، با روشهای متعددی مواجه هستیم : سیوطی بیشتر از روش های نقل و اقتباس کمک گرفته است . زرقانی به جهت رواج شبهات مختلف در اطراف هر موضوع قرآنی ، روش های تحلیلی و انتقادی را ترجیح داده است . آیت الله خویی از روشهای نقلی ، عقلی ، تحلیلی ، تطبیقی و میان رشته ای مدد جسته است . علامه طباطبایی با نگرش فلسفی و منطقی ، روش های تحلیلی و استدلالی و میان رشته ای را برگزیده است . آیت الله معرفت نیز با رویکردی جامع نگر به تحلیل مباحث علوم قرآنی پرداخته است ، هم تقریبا توجه به اصول و فنون روش شناختی در تحقیقات ایشان به چشم می خورد و هم از روش‏های مختلف پژوهشی چون : نقلی و تاریخی ، عقلی و استدلالی ، توصیفی و تحلیلی ،تطبیقی و میان رشته ای و ... بهره جسته است .
بررسی و نقد اومانیزم در اندیشه نیچه
نویسنده:
حسین شوروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نیچه متفکری است که همه تمدن غرب را مورد انتقاد قرار می‌دهد و هیچ امر را استثنا نکرده است، عقل، دموکراسی، اخلاق و... با این همه یکی از موثرترین متفکران سده اخیر است. وی زبان وجود را زبان اراده معطوف به قدرت می‌داند والبته مراد او از قدرت آن نیست که در روانشناسی مطرح می‌شود، بلکه اراده و تفکر در او عین وجود و موجود است یعنی وجود با اراده تشخص پیدا می‌کند. این اراده مساوی با قدرت است و برای تثبیت و تحکیم خود اقدام به تاسیس ارزش‌ها می‌کند. اما یکی از مهم‌ترین مسائلی که در فلسفه نیچه مطرح می‌شود اومانیسم است، این اومانیسم در ابر انسان تحقق پیدا می‌کند. باید توجه داشته باشیم که اومانیسم در اندیشه‌ی نیچه به معنای خاصی مربوط می‌شود، در واقع اومانیسم نیچه با ارزش‌مداری پیوند تنگاتنگی دارد. دلیل اصلی مطرح شدن اومانیسم در اندیشه نیچه تاسیس ارزش‌ها می‌باشد و آن نیز به خاطر بحرانی است که انسان معاصر را فراگرفته است و آن بحران نیهیلیسم و به تعبیری بی‌معنایی است.
  • تعداد رکورد ها : 74