آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 943
بررسی حس نوستالژی در مثنوی مولانا با نگرش به توابع(میانجی‌های) شوق بازگشت
نویسنده:
حوا مرغوب، قدمعلی سرامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش«نوستالژی» یا غم غربت همان حس دلتنگی شاعر یا نویسنده است، در فقدان چیزهایی از قبیل دوری از سرزمین مادری، میل حب الوطنی و... که در موقعیت کنونی برای او دور از دسترس است. تغییر و تحول اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی در برانگیختن این حس غریب غربت بسیار موثر است. عرفان تماما نوستالژی است برای نمونه می­توان به غم غربت، جدایی نی از اصل که نیستان نامیده می­شود، سیر و سفر روح و نیز به تنگنای جسم و... در آثار شاعر صاحب سبک و عارفی همچون مولانا، که به این حس زیبا جلوه ویژه­ای داده است، ‌اشاره نمود. یکی ازمواردی که به دنبال غم غربت و دوری درآثار سنتی ومعاصر، مخصوصا در اشعار و نوشته­ های گرانقدر مولانا جلال الدین، احساس می­گردد میل به تجدید وضعیت و شوق وصال و بازگشت به اصل است. در این مقاله با پژوهش در شش دفتر مثنوی معنوی مولانا، شیوه‌ها ومیانجی ­های علاقمندی، آرزو، طلب و جستجو مورد بررسی قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 305 تا 327
وحدت و کثرت ادیان با رویکرد عرفانی در مثنوی مولوی
نویسنده:
معصومه صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پرواضح است که مولوی بلخی یکی از شگفتی های ادبی و عرفانی است که در بسیاری از اشعار خود بر وحدت ادیان در مثنوی تأکید دارد. مولوی­ پژوهی فراوان ایران و جهان گویای این است که مولانا دارای اندیشه ­های بلند و فراجهانی است. او بر این باور بوده است که یکی از بزرگ­ترین بیماری­های بشریت، بیماری نفس اماره، خودخواهی­ وتکبر انسان­ها برای رسیدن به مراتب مادی ودنیایی است. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی به چگونگی تأثیر وحدت ادیان در آموزه­ های مولانا همت گمارده است که شاخص اصلی این بحث عرفان اسلامی است. ­یافته ­های پژوهش نشان می­دهد که مولوی در تمثیلاتی که به ویژه از ادیان می­ آورد، تأویلات آزاداندیشانه­ اش درپذیرش عقاید را آشکارابر زبان جاری می­سازدو گوناگونی حکایات و موضوعات، یک هدف واحد دارد، همچون جامعه متکثری که دارای وحدت و یکرنگی است وتأکید بحث بر عرفان است که در تقویت روحیه­ معنوی، عشق­ورزی و محبت به انسان­ها دورنمایی دارد و دروحدت و اتحاد ادیان متکثرپیوندی شگفت‌انگیزبرقرارمی‌کند و انسان را به حقیقت هستی پیوند می­دهد.
صفحات :
از صفحه 326 تا 341
وصف‌ناپذیری جمال در غزلیات شمس
نویسنده:
ناصر کاظم خانلو، فرهاد عیسایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله حاضر، با هدف تببین توصیف ناپذیری جمال از منظر غزلیات شمس تهیه و تنظیم شده است. بر این مبنا ضمن رجوع به مطالعات استتیک و بهره مندی از نظریات فلاسفه قدیم، متفکران و محققان علم الجمال، دربارة جمال و زیبایی، با نگاهی گذرا به منشأ و درک زیبایی، به زیبایی شناسی مولانا پرداخته و در آن از تجاذب زیبایی، زیباشناسی معنوی، بی مانندی زیبایی مطلق، شناخت ناپذیری زیبایی مطلق انسان و زیبایی، زیبایی سخن و بیان، سخن گفته‌ایم. در نهایت وصف ناپذیری جمال و انعکاس زیبایی مطلق، در زیبایی‌های محسوسات را در تصویرهای شاعرانة دیوان کبیر پی گرفته‌ایم. سرانجام به این نکته دست یافته‌ایم که اولاً مولانا، در کنار فلاسفه و محققان از زیبایی در چارچوب حکمت ذوقی سخن گفته و ثانیاً باور ندارد که انسان بتواند زیبایی را، آن چنان که هست وصف نماید او این ناتوانی را به دلیل مطلق بودن زیبایی از سویی و از دیگر سوی به دلیل در اختیار نداشتن ابزار مناسب برای شناخت زیبایی می‌داند.
صفحات :
از صفحه 279 تا 303
مطالعۀ تطبیقی اندیشه‌های مولانا جلال‌الدین با تفکرات اگزیستانسیالیستی
نویسنده:
عزیز جوانپور هروی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مهم­ترین مکاتب فلسفه قاره‌ای در قرن بیستم، مکتب اگزیستانسیالیسم است که با توجه عمدۀ خود به مسائلی همچون وجود انسانی، فردیت، اخلاق و ایمان با ادبیات عرفانی و صوفیانۀ ایرانی، مشابهت‌های فراوانی دارد. مولانا جلال­­الدین بلخی، عارف و شاعر بزرگ ایرانی، از جمله نمایندگان مهم ادبیات عرفانی و صوفیانۀ ایران است که دستگاه فکری­ و نبوغ و بدعت اندیشۀ عرفانی و فلسفی­ا­ش، از جهات بسیاریبا تفکر اگزیستانسیالیستی مشابهت و مطابقت­ دارد. در این مقاله، کوشیده شده است تا همانندی ­های فکری مولانا با فیلسوفان اگزیستانسیالیست غربی مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین ابتدا به معرفی اصول و ویژگی­های کلی نحلۀ فلسفی اگزیستانسیالیسم پرداخته شده است و بعد به مختصری از آرای اندیشمندان این مکتب همچون سورن کی‌یرکگارد، گابریل مارسل، کارل یاسپرس و میگل د.اونامونو و سارتر اشاره خواهد شد و پس از آن، به جنبه­ هایی از اندیشۀ مولانا که با نکات برجستۀ این نحله مناسبت و سازگاری دارد، پرداخته شده است و نشان داده شده است که میان مبانی فکری فیلسوفان اگزیستانسیالیست و تفکرات مولانا چه اشتراکاتی وجود دارد.
صفحات :
از صفحه 163 تا 184
رابطه بین انسان و خدا از نگاه مارتین بوبر
نویسنده:
الهام غزازانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مارتین بوبر فیلسوف بزرگ آلمانی معاصر بسبب نظریه خاص او در باب رابطه آدمی با دیگری، نامبردار و مورد توجه اندیشمندان است. از نظر بوبر هر زندگی واقعی مواجهه است، مواجهه ای میان انسان و دیگری. در این مواجهه، فرد با حفظ وجود مستقل خویش، مبادرت به ایجاد رابطه با دیگری می کند اما اینگونه نیست که در دیگری مستحیل شود. بوبر قائل به دو نوع رابطه اساسی است که انسان می تواند با جهان پیرامون خود داشته باشد، یکی رابطه «من-تو» است که رابطه ای دوسویه و بی قید و شرط است و دیگری رابطه «من-آن» است که متضمن صورتی از بهره مندی و تسلط است. البته از نظر مارتین بوبر، اختلاف این دو حوزه مربوط به ماهیت ابژه-هایی که انسان با آنها رابطه برقرار می سازد نمی شود، بنابراین چنین نیست که هرگونه رابطه میان اشخاص «من- تو» و هرگونه رابطه با حیوانات و اشیاء «من-آن» قلمداد شود، بلکه اختلاف میان آن دو، به نفس رابطه مربوط است. رابطه «من- تو» می تواند بین انسان با هر چیز دیگری رخ دهد مانند انسان، حیوان، گیاه و یا با یک شیء یا اثری هنری، و با فراتر رفتن از آنها، رابطه میان انسان با خداوند برقرار می شود. بنابراین رویکرد انسان به جهان، از این حیث که کدام یک از این دو رابطه را در نظر داشته باشد، متفاوت است. بوبر رابطه من-تو را ارجح از رابطه من-آن می داند اگرچه در عالم خاکی گریزی از رابطه من-آن نیست، اما ماندن در این رابطه (من-آن) به دور شدن از خود منتهی می گردد. به نظر فیلسوف والاترین مرتبه رابطه، برقراری ارتباط میان انسان و خداوند است که از طریق رابطه من-تو می توان به «تو»ی ابدی (خدا) نائل شد. بحث از این موضوع در زبان فارسی کاملا بدیع است و پیش از این به شکل جدی بدان نپرداخته اند. بنابراین مارتین بوبر والاترین نوع رابطه را رابطه با «تو»ی ابدی، که همان خداوند است می داند؛ رابطه ای که هرگز به «من-آن» بدل نمی شود. تلقی بوبر در باب رابطه، منجر به الگویی شده که بسیاری از اندیشمندان از آن تاثیر پذیرفته اند، هرچند مدل من - توی مارتین بوبر قابل استفاده در تفکرات شرقی است، اما شایان ذکر است که در سنت شرقی-اسلامی الگویی با چنین مضمونی یافت می شود، هرچند از حیث زمانی قرن ها پیش تر از مارتین بوبر مطرح گشته است، اما چه بسا کامل تر و کاربردی تر باشد (به ویژه جهت استفاده متفکران و اندیشمندان اسلامی). برای مثال می توان نمونه جامعی از بحث رابطه میان انسان و خدا را در آثار مولانا جلاالدین بلخی یافت. در این الگو، که نام آن را می توان «من-من» نهاد، مراتب متفاوتی از رابطه را جهت برقراری رابطه با خداوند ذکر نموده است، هرچند الگوی «من-تو»ی بوبر ارزشمند و کاربردی است، اما به نظر می رسد در مقام قیاس الگوی مولانا موثرتر واقع گردد.
صفحات :
از صفحه 31 تا 49
رابطه بین انسان و خدا از دید مولانا
نویسنده:
الهام غزازنی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث رابطه بالاخص رابطه میان خدا و انسان از مهم ترین دغدغه های دینداران محسوب می شود. از این روی مولانا جلاالدین بلخی جهت تحقق چنین نسبتی قائل به وجودهای مستقل، هم برای خدا و هم برای انسان است، تا قابلیت برقراری رابطه با یکدیگر را فراهم سازد. از این روی در آثار این عارف بزرگ بصورت مستمر و مداوم نسبت میان انسان و خدا مشهود است، خدایی که در عین تسلط بر همه هستی، خود را به گونه ای متجلی ساخته است که انسان بتواند با او نسبتی برقرار سازد و قادر باشد تا بی قیاس و بی تکیف و بی واسطه، خداوند را "تو" خطاب کند. نسبت میان انسان و خدا به دو بخش تقسیم می شود ، رابطه خدا با انسان و رابطه انسان با خدا. در این مقاله این نسبت بر اساس الگوی من و توی مارتین بوبر مورد بررسی قرار می گیرد. مولانا در برقراری رابطه انسان با خداوند قائل به مراتبی است که می توان آن را به چهار مرتبه تقسیم نمود. رابطه "من-آن" ، رابطه "من-او" ، رابطه "من- تو" و رابطه "من-من". رابطه "من-آن" پایین ترین درجه رابطه محسوب می شود که در آن بنده با نگاهی سود جویانه و از سر رفع حاجات، به برقراری آن می پردازد که پس از برطرف شدن نیاز، خداوند به فراموشی سپرده می شود. در رابطه "من-او" از نگاه سودجویانه فاصله می گیرد اما همچنان فاصله ها موجود است . رابطه "من-تو" فراتر از دو رابطه پیشین است؛ زیرا در این مرتبه رابطه ای صمیمی و نزدیک میان انسان و خداوند شکل می گیرد تا بدان جایی که عابد، معبود خود را "تو" خطاب می کند، این رابطه، نه از حیث رفع حاجات، بلکه از روی تقرب الی الله و وصال با محبوب شکل می گیرد، اما مراتب رابطه به اینجا ختم نمی شود و مرتبه ای بالاتر نیز قابل مشاهده است و آن رابطه "من-من" است؛ رابطه ای که در آن اندک فاصله موجود در "من-تو" نیز محو شده و انسان بی هیچ فاصله ای با خدای خود رابطه برقرار می سازد. تصویر چنین نسبتی را در اندیشه متفکران غربی همچون مارتین بوبر نمی توان مشاهده کرد؛ چه بسا نهایت نسبتی که برای انسان قائل هستند رابطه من- تو است، هرچند مارتین بوبر فیلسوف معاصر در بحث نسبت، گامی نو برمی دارد و کتاب کوچکش تحت عنوان من و تو سر لوحه بسیاری از متفکران هم عصر و پس از خود می شود اما دریافت مولانا چیز دیگر است.
صفحات :
از صفحه 111 تا 132
استعاره شناختی عشق در مثنوی مولانا
نویسنده:
داوود اسپرهم، سمیه تصدیقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«عشق» مهم‌ترین کلیدواژه تمام متون عرفانی، به‌ویژه در مکتب فکری مولاناست. از عشق نمی‌توان با بیانی صریح و مستقیم سخن گفت. از این ‌رو، عرفا با ابزارهای گوناگون زبانی و مفهومی سعی در روشن ساختن منظور خود از این مقولة اساسی‌نموده‌اند. در مثنوی نیز عشق، عنصری کلیدی است که باید بدان اهتمام ویژه‌ای داشت. در این مقاله، استعاره‌هایی بررسی شده‌اند که با محوریت عشق در مثنوی مولانا بازتاب یافته‌اند. مبنای نظری و اساس تحقیق، همان نظریة استعارة مفهومی/ شناختی لیکاف و جانسون است که مطابق با آن، برخلاف رویکرد سنّتی، استعاره تنها نقش زیبایی‌آفرینی ندارد، بلکه ابزاری شناختی برای پی بردن به جهان‌بینی و تفکر نویسنده است. در ابتدای مقاله، گزارشی از استعاره‌های مفهومی/ شناختی عشق در مثنوی مولانا آمده‌است و این استعاره‌ها بر پایة حوزة مبدأ و مقصد بررسی و تحلیل شده‌اند. هدف از این کار، مشخص کردن استعاره‌های کانونی و اصلی عشق در مثنوی و سرانجام، کشف دیدگاه مولانا دربارة عشق بوده‌است. این استعاره‌ها از نظر مضمون و محتوا در چهار گروه اصلی قرار می‌گیرند: 1ـ گروهی که تصویری مثبت از عشق ارائه می‌دهند. 2ـ آن‌ها که صفات و ویژگی‌های منفی عشق را برجسته می‌کنند. 3ـ استعاره‌هایی که دوجانبه و دوپهلو هستند. 4ـ استعاره‌هایی هستند که از نظر مفهومی، خنثی هستند. تحلیل شناختی هر گروه/ شبکه از استعاره‌ها با توجه به استعاره‌های مرکزی آن‌ها ارائه شده‌است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که سوزندگی، مست‌کنندگی و ذی‌شعور بودن عشق، بیشتر از سایر جنبه‌های آن مدّ نظر مولانا بوده‌است و در نگاه وی، تمام اقتدار از آن معشوق است و عاشق دنباله‌رو، بیمار و نیازمند معشوق است.
صفحات :
از صفحه 87 تا 114
نفس ناطقه بشری از ديدگاه مولوی
نویسنده:
نفيسه هاشمی گلپايگانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حكماي مسلمان در بحث از نفس ناطقه، به مسائلي چون قديم يا حادث بودن، مجرد يا مادي بودن و بقا و عدم بقاي نفس پس از مرگ ميپردازند. مولوي بعنوان يك عارف برجسته كه در اين سنت مي‌انديشد، تلاش كرده به اين پرسشهاي فلسفي در باب نفس نيز پاسخ دهد، گرچه راهبرد او تمايزهايي با رويكرد و نگرش فلاسفه دارد. محوريترين مسئله نزد او، استكمال نفس از طريق سلوك و خروج از عالم ماده و اتحاد آن با ذات حق در مقام واحديت و ربوبيت است. از آنجا كه در وصول، معرفت محور و اصل است، مولوي همت خويش را صرف آن ميكند كه نفس را در پرتو علم شهودي معنا كند و تمايز اصناف بشر از يكديگر را تا سرحد تفاوت نوعي ميان آنها پيش ببرد. او به اتحاد نفس با ذات حق معتقد است و آثاري را در نتيجه اين اتحاد، متوجه نفس ميداند. راهبرد مولوي به اين مسئله، متفاوت از فلا‌سفه است.
صفحات :
از صفحه 41 تا 54
نظریه شادی مولانا در فیه‌مافیه
نویسنده:
مجاهد غلامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با رواج روانشناسی مثبت‌نگر، مطالعات روانشناسی از تفکر در جنبه‌های منفی روان انسان به تأمل بر جنبه‌های مثبت روانی تغییر مسیر داد و روانشناسان، شادی را نیز در جایگاه یکی از عوامل مؤثر در موفقیت و سلامت روانی بازخوانی کردند. این موضوع در مطالعات ایشان، به‌ویژه کنجکاوی در عوامل ایجاد شادی، فصل پردامنه‌ای را دربرگرفت. سرانجام آنان عوامل متعددی مانند اعتقادات دینی، عزت نفس، سلامت، وضعیت اقتصادی و... را عوامل شادی‌آفرین معرفی کردند. توجه به این مسئله در کنار ضرورت آگاهی از راهکارهای بومی برای رسیدن به شادی و رضایت از زندگی، کافی بود تا توجه نویسندۀ این جستار به یکی از شادترین شخصیت‌های عرفانی ـ ادبی، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی جلب شود. در همین راستا و با هدف پی‌بردن به نظریۀ شادی مولوی و راهکارهای رسیدن به شادی و رضایت از زندگی در اندیشه‌ها و آرای او، کتاب فیه‌مافیه از این چشم‌انداز به صورت تحلیلی ـ توصیفی مطالعه شد. نتایج این بررسی چنین است: 1) مولانای فیه‌مافیه به‌طور نظری، به شادی و عوامل شادی‌آفرین توجه داشته است؛ 2) بخش اصلی نظریۀ شادی مولوی ـ چه دربارة وابسته‌کردن احساس شادی به ارادۀ الهی و در جایگاه جزای اعمال انسان و چه دربارة استغراق ـ در متنِ تجربۀ تفسیری و باور دینی، تفسیرپذیر است؛ 3) شادی ازنظر مولوی انعکاسی است و این موضوع را باتوجه‌به نظریۀ شادی‌آفرین‌بودنِ سرمایۀ اجتماعی نیز می‌توان بازخوانی کرد. این نظریه به تقویت سلامت اجتماعی توجه دارد.
صفحات :
از صفحه 89 تا 108
جاودانگی عشق الهی با تکیه بر آیات قرآن درسروده های ابن فارض و مولوی
نویسنده:
مرتضی کاظم شیرودی، ابراهیم دیباجی، غلام عباس رضایی هفتادر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
عشق از او صاف الهی و سرآغاز خلقت است، این عشق در واقع بر «هستی مطلق» دلالت دارد، و زندگی بدون آن چون پوست های بی روح است. مولوی، عشق را شیوه سلوکی خود قرار داده ،آن گونه که ابن فارض درگام به گام مقامات عرفانی، آن را اساس کار خویش قرار داده است. بنابراین نگاه ابن فارض و مولوی، نگاه یک عاشق به معشوق حقیقی است و این نشانه معرفت و آگاهی این دو شاعر عارف است. در این مقاله ضمن بررسی واژه «عشق» با تکیه برآیات قرآن و احادیث و نظرعرفا، به موضوع «جاودانگی عشق الهی» در سروده­های تائیه کبرای ابن فارض و غزلیات عربی مولوی در دیوان شمس، با اسلوب تطبیقی پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 86 تا 105
  • تعداد رکورد ها : 943