آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 943
بررسی نمادهای «ابدال» در حکایت دقوقی مثنوی معنوی
نویسنده:
احمد خاتمی، صدیقه کاردان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حکایت دقوقی در مثنوی معنوی مولانا، شرح «واقعه»ای استثنایی و دیدار با اولیاء الله، آن هم در صورت‌ها و تبدیل‌های گوناگون، برای عارفی واصل به نام «دقوقی» است. اگرچه برای مولانا جلال‌الدین بلخی نیز، مانند دیگر ارباب و اصحاب تصوف، رمز و تمثیل اهمیت حیاتی دارد؛ تا آنجا که جهان با آنان به زبان رمزی سخن می‌گوید و هر چیز در جنب ارزش خارجی خود، معنا و ارزش رمزی نیز دارد، و هرچند در این حکایت، از نخستین صحنۀ آن تا دم پایانی، رخدادهایی شگرف و نمادین و موضوعاتی عمیق طرح می‌شود؛ آنچه در این گذار بدان پرداخته شده، تأملی دقیق‌تر بر صورت‌های مبدل «ابدال» است تا پیشینۀ حضور این جلوه‌ها در فرهنگ و باورهای دیگر ملل و نحل و در پی آن، علل تصویر شدن آن‌ها در جایگاه نمادهای این واقعه، قدری بیشتر روشن شود. در رویۀ پژوهشی و مطالعۀ کتابخانه‌ایِ این نوشتار و در پیوند با مفاهیم مرتبط با تبدیل‌های پیاپی جلوه‌های ابدال، از موضوعات انسان‌شناسی مولانا، وحدت وجود و نور در دو عالم شهادت و غیب نیز بحث به میان آمده است. بهره‌گیری مولانا از سه جلوۀ «نور، درخت و انسان» که اغلب در باور اقوام و ادیان گوناگون، رمز هدایت‌گری و حیات‌بخشی و خلیفه‌اللهی‌اند، برای تصویرسازی از اولیاء الله، در بستر نگاه ویژۀ مولانا به جایگاه حقیقی انسان در محضر آفریدگار خویش و چگونگی تلاش او برای دستیابی دوباره به آن جایگاه، از دقایق ظریف و نکات لطیف عرفانی این حکایت است که در کنار دیگر پدیده‌های خارق عادت و حیرت‌افزای آن، حکایت دقوقی را بی‌شک در زمره یکی از تامل‌برانگیزترین حکایات اسرارآمیز اندیشۀ عرفانی ادب ما معرفی می‌کند.
صفحات :
از صفحه 115 تا 142
دیگری به‌مثابه خود ارتباط شمس و مولانا از دیدگاه ژاک لکان
نویسنده:
فواد مولودی، مریم عاملی رضایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم «دیگری»، از وجوه ممتاز و واسازانۀ دستگاه نظری ژاک لکان و یکی از مهم‌ترین فراروی‌های او از اندیشۀ فرویدی است. دستگاه فکری فروید بر مفهوم «خود» بنا شده بود. وی بخش اعظم مباحث مربوط به ناخودآگاهی روان را در رابطه با «خود»ی تعریف کرده بود که ذاتی روشن و قوام‌یافته داشت و حدفاصل «نهاد» و «فراخود» بود، اما لکان از همان آغاز در تعریف وجودی «خود» شک کرد و نشان داد در مراحل رشد روانی انسان، هیچ‌گاه تصویری یکه و همگن از «خود» وجود ندارد. به تعبیر لکان، «خود» همان دیالکتیک «خود-دیگری» شکل‌گرفته در مرحلۀ خیالی و نمادین است. «دیگری» بخش وجودی «خود»، و از همان آغاز آمیخته با آن است. «دیگری» به طرق مختلف درونی می‌شود و آمیخته با «خود» همیشه در روان حاضر است (حتی برداشت و تصویر از «خود» نیز آمیختۀ «دیگری» ذهنی است). زمانی که «دیگری» به‌مثابۀ متعینی بیرونی وجود دارد، ممکن است به شدیدترین شکل ممکن درونی‌سازی و همذات‌پنداری شود و حیاتی ذهنی یابد؛ همان چیزی که در رابطۀ شمس و مولانا شاهدش هستیم: دو روح سرگشته‌ای که هریک امکانات ذهنی و روانی خود را در دیگری می‌بیند و هردو در طول فرایند کشف یکدیگر، مرتباً دیالکتیک «خود-دیگری» ذهنی‌شان را بر هم اعمال می‌کنند. اگر از منظر شمس به این رفت‌وبرگشت‌های روانی بنگریم، درمی‌یابیم که اساس رابطۀ او و مولانا، جابه‌جایی‌های مکرر موقعیت ذهنی عاشقی و معشوقی برای هردو آن‌هاست؛ به‌گونه‌ای که در تمثیل‌های مختلف تکرارشونده می‌توان وجوهی از این آیینه‌گردانی‌ها را در مقالات شمس یافت.
صفحات :
از صفحه 95 تا 114
ماخذیابی و تحلیل تصرفات مولانا و شمس در ادبیات عاشقانه عصر اموی
نویسنده:
محمدامیر جلالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در پژوهش حاضر، به بررسی نحوۀ بازتاب ادبیات عاشقانۀ عرب عصر اموی در آثار مولانا (مثنوی، مکتوبات، فیه ما فیه، مجالس سبعه، غزلیات شمس) و مقالات شمس تبریزی، مأخذیابی داستان‌ها و ابیات، و بررسی برخی از تصرفات هنری مولانا و شمس در اشعار و روایات اصلی پرداخته می‌شود. پرسش‌های این پژوهش این است که در آثار مولانا و شمس، چه نمودهایی (اعم از داستان و سروده) از ادبیات عاشقانۀ عصر اموی وجود دارد و این نمودها در این متون چه تغییراتی یافته‌اند. همچنین آیا این تغییرات، ناشی از تصرفات شخص مولانا و شمس‌اند یا برخاسته از منابعی هستند که از آن‌ها بهره جسته‌اند؟ چنانکه خواهیم دید، آثار شمس و مولانا دربردارندۀ ابیات شاعرانی از عصر اموی و نیز داستان‌هایی دربارۀ زندگی آن‌هاست. تصرفات مولانا از گونۀ تغییراتی در شخصیت‌ها، قهرمان، زمان تاریخی داستان، نام سراینده و متن اشعار است. برخی از این تصرفات، ناشی از خلاقیت‌های فردی مولاناست و منشأ برخی نیز منابع پیش از مولاناست. تصرفات مولانا در متن اشعار نیز برخی آگاهانه و در برخی موارد ناآگاهانه و ناشی از نقل از حافظه است. در پژوهش حاضر، برخی از ابیات قیس بن مُلَوح عامری، عمر بن ابی‌ربیعه، عروة بن حزام، اَحوَص انصاری، ابن‌مَیاده، معاویة بن ابی‌سفیان (از دورۀ اموی)، حلاج، متنبی، ابوفراس حمدانی و انوری (از سده‌های بعد) در آثار مولانا و شمس مأخذیابی شده و پیشینۀ برخی از روایات، در متونی نظیر الأغانی، دیوان مجنون به روایت ابی‌بکر والبی، مصیبت‌نامۀ عطار، هزار حکایت صوفیان، فتوحات ابن‌عربی، رسالۀ عینیۀ غزالی، تمهیدات و نامه‌های عین‌القضات نشان داده شده است.
صفحات :
از صفحه 115 تا 140
بررسی مفهوم تکاملی مرگ در اشعار مولانا براساس نظریه استعاره شناختی مدل فرهنگی استعاره زنجیره بزرگ
نویسنده:
زهرا عباسی، امین خسروی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نگاه زبان‌شناسان شناختی، استعارۀ مفهومی به هرگونه فهم و بیان تصورات انتزاعی در قالب تصورات ملموس اطلاق می‌شود. در این پژوهش، از میان راهکارهای مختلفی که لیکاف و ترنر در تحلیل استعارۀ مفهومی استفاده کرده‌اند، با استفاده از ویژگی سلسله‌مراتبی مدل استعارۀ زنجیرۀ بزرگ، به بررسی مفهوم تکامل در اشعار مولانا پرداخته می‌شود. بررسی اشعار مولانا نشان داد خصوصیت سلسله‌مراتبی استعارۀ زنجیرۀ بزرگ که نشان‌دهندۀ نوعی تکامل است، در نظام ذهنی مولانا نیز برقرار است. او تکامل انسان را در گذشتن از قالب جمادات و گیاهان و حیوانات و حتی خود انسان و رسیدن به مراتب بالاتر یعنی فرشتگان و قرب الهی بیان می‌دارد که این دو مرتبۀ اخیر از نظر زبان‌شناسان شناختی دور مانده است. مولانا شرط گذشتن و عبور از مراتب پایین‌تر را مردن و فنا می‌داند و آن را با نوعی استعارۀ جهتی یعنی حرکت روبه‌جلو نشان می‌دهد که در آن، درک استعاری ویژگی‌های یک ماهیت در یک سطح، از طریق ویژگی‌های یک ماهیت در سطح دیگر امکان‌پذیر است؛ یعنی هر بار با زایشی مجدد روبه‌رو هستیم. با توجه به ماهیت جهانی جسم انسان و محققاً الگوهای جهانی تعاملات فیزیکی ما با جهان، این نوع رابطه در میان فرهنگ‌های مختلف همچنان تا حدی یکسان عمل می‌کند، اما جهان‌بینی و تجربیات مولانا تکاملی افزون‌تر از نگاه زبان‌شناسان برای انسان ترسیم کرده است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 29
مفهوم «الصوفی غیرالمخلوق» با تأکید بر تعبیر بقا در دو مکتب هجویری و مولوی
نویسنده:
ولی الله ساکی، میثم خوئینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله با کمک شرح مفهوم ­سازی­ های عرفا که در اوج هیجانات روحی آنان شکل می­گیرد، به واکاوی سرچشمۀ برخی از شطحیات صوفیه می­پردازیم، از سوی دیگر با تکیه بر نظر دوگانۀ دو مکتب هجویری و مولوی دربارۀ تعبیر کلمۀ بقا در عرفان، برآنیم تا به تعریف روشنی از اصطلاح «الصوفی غیرالمخلوق» برسیم، به دلیل بُعد جهانی و گستردۀ نگاه صوفیه به مسئلۀ بقا و فنا، میکوشیم تا در بخشی از این جستار، گریزی به تطبیق دو شاخۀ عرفانی «اورفه ­گری» در حکمت یونان و عرفان بودایی با عرفان و تصوف اسلامی بزنیم، زیرا که فهم اشتراکات موجود در عرفان­های دیگر تمدن­ها به شناخت و درک هر چه عمیق­تر برخی از اعتقادات صوفیه کمک خواهد کرد، درک مفهوم عبارت «الصوفی غیر المخلوق» نیاز به یک نگرش کلی نسبت به تعابیری همچون کاشف و مکشوف، فقر و غنا و،،، دارد که نگارندگان در راستای نگاه همه جانبه به این مفاهیم و جمع­بندی آنان، به مداقه در آثار طراز اول صوفیه می­پردازند.
صفحات :
از صفحه 89 تا 108
مقایسه‌ خمریه‌ ابن فارض مصری با اشعار مولانا و غزلیات سعدی و حافظ
نویسنده:
زرین تاج فرجی، محمدرضا شاد منامن
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله ضمن مطالعه و بررسی خمریّه‌ ابن فارض و تطبیق آن با اشعار مولانا، غزلیات سعدی و حافظ به عقاید مشترک عرفانی برمی‌خوریم که همگی به مشرب عشق و مستی و نیز اندیشه‌های وحدت‌گرایانه متمایل بودند.ابن شاعران گرانقدر، جهان بینی، عرفان و سلوک اجتماعی و فردی خودرا بر شالوده عشق بنا نهاده‌اند؛ به گونه‌ای که در باور آنها عشق، مهم‌ترین موضوع هستی، مبدأ و معادشناسی، انسان‌شناسی و بزرگ‌ترین انگیزه برای تعالی آدمی است. ابن فارض در خمریّه‌ خود که در حقیقت یک توحیدیه عرفانی است بیشتر به توصیف باده و حالات عرفانی آن پرداخته است که عاشق از جمال حقیقت و زیبایی آن که باعث لقا و وصل حضرت دوست می‌شود مست می‌شود. کلام سعدی صرف عشق و مستی است و در این رهگذر گاهی به عشق زمینی برای گداخته شدن نفوس مقربان اشاره می‌کند تا ناخالصی‌ها فرو ریزد و افرادشایستگی وصال ودیدار جمال یار را پیدا کنند. کلام مولانا بیشتر بر وجد و غلبه‌ هیجانات روحی و عرفانی است که مبتنی بر تجربه‌های روحانی است اما حافظ که بیشترین بسامد دربارة‌ باده و عشق را در غزلیّات خود به‌کاربرده، حکایت از آن دارد که تحت تأثیر مضامین ابن فارض بوده و با زبان رمزی و نمادین به بیان اندیشه‌های خاصّ عرفانی می‌پردازد.
صفحات :
از صفحه 223 تا 239
از جمادی تا آدمیت (نگاهی به جایگاه آگاهی و ادراک از منظر عرفانی مولانا و پدیدارشناسی مرلوپونتی)
نویسنده:
سروه کریمی، ایرج اعتصام، آزاده شاهچراغی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
آگاهی و ادراک از جمله مسائلی هستند که از دیرباز مورد بحث و بررسی محققان، فلاسفه و حکما بوده با وجود این که هیچ نظریة مورد اتفاقی دربارة آگاهی وجود ندارد، اجماعی گسترده دربارة این رأی وجود دارد که تبیین بسنده‌ای از ابعاد مختلف روحانی و جسمانی انسان مستلزم فهم روشنی از آگاهی و جایگاه آن در هستی و خلقت است، مرلوپونتی با طرح دیدگاه (conscious- bodyبدن/تن- آگاه)، بدن را به عنوان آگاهی پدیدارشناسی معرفی می‌کند و نه صرفاً به عنوان جسم دارای امتداد، از این رو بدن خودِ آگاهی است نه واسطه آگاهی و عالم و ظهور آگاهی ما به صورت بدن است؛ یعنی آگاهی بدنمند،طرح چنین مسائلی از دیرباز در عرفان شرق نیز به اشکال گوناگون دیده شده است، اینکه ادراک و آگاهی چگونه وجود مدرِک را دستخوش تغییر و دگرگونی قرار می‌دهنداز جمله در اشعار مولانا عارف بزرگ اسلامی نیز این سیر تحول مشهود است،به عبارت دیگر،بانگاهی نو به متون عرفانی کلاسیک چون مولانا،بسیاری ازنظریه‌های مدرن را می‌توان بررسی کرد؛به عبارت دیگر، نمود نظریه‌های مدرن را درمتون کلاسیک نشان داد وبه تازگی‌ها در آن دست یافت، نگارنده در پژوهش حاضر به روش پژوهشی توصیفی- تحلیلی ازنوع کیفی،در نظر دارد با طرح مسأله آگاهی و ادراک از منظراین دو عارف و فیلسوف، به تبیین دیدگاه‌های آنان پرداخته و وجوه شباهت و افتراق آنان را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
صفحات :
از صفحه 159 تا 174
رستاخیز عرفانی ‌انواع‌ نادر صوت‌ در غزلیات ‌شمس
نویسنده:
پروین پارسا، ماندانا کمرخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
غزلیات شمس پیوندخروش ناخودآگاه درونی شاعر و آواهای طبیعی نظام هستی است، این دو در تطبیق با فضای عرفانی ومعناییمتن شاعرانه به سبکی موسیقیایی احضار می‌شوند،مولانا بی‌هیچ انتخاب گزینشی یا تحمیلی برمتن، مفاهیم عرفانی را در بستر جویباری غزل می‌نشاند و در این راستا به جلوه‌های طبیعی و شاعرانۀ صوت روی می‌آورد،رویکرد درونی و جوششی مولانا به اصوات، مجموعه‌ای از حرف‌آهنگ‌ها، واژه‌آهنگ‌ها، متن‌آهنگ‌ها و صدامعناهارا در حریم غزلیات شمس‌فراهم آورده‌است،این اصوات دارای مصادیق متعددی‌است‌و در این‌ جستار با عناوین:اصوات شاعرانه، اصوات قرردادی، اصوات موکد، اصوات ممتد، اصوات وابسته و اصوات نواختی نامگذاری شده وکیفیت دیگر انواع شناخته شدۀ صوت و صوت‌آفرینی در غزلیات شمس، ازجمله:نام‌آوا، صدامعنا، نغمۀ‌حروف، تکرار، تجنیس‌و،،،تحلیل شده‌است،در غزلیات شمس منشااصوات، حرکت است و این‌دو، کفه‌ها یک ترازو هستند،دراین جستار مهمترین عناصرایجاد حرکت که به خلق ابزارهای صوت‌آفرینی منجر می‌شود، برشمرده شده است،رابطۀ صدا و حرکت و مقاصد ثانویۀ اصوات در غزلیات شمس، دیگر محورهای این پژوهش هستند.
صفحات :
از صفحه 289 تا 314
بررسی سخن و خاموشی سیاه وسپید در اندیشه و آثار مولانا جلال‌الدین بلخی و شمس تبریزی
نویسنده:
مریم رضایی، قدمعلی سرامی، محمدرضا قاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سخن گفتن یکی از ویژگی‌های مهم بشراست که پیوند ناگسستنی با اندیشه وتفکرآدمی دارد، ونکته مهم آن است که هریک ازگروه‌های اجتماعی زبان خاصی رابرای بیان مقاصدخود برمی‌گزینند؛یکی از این زبان‌ها زبان عرفانی است واز جمله اینعارفان وارسته مولانا جلال‌الدین بلخی و شمس تبریزی هستند که آثاری ارزشمند بنام‌های مثنوی معنوی و مقالات شمس رابه مجموعه متون عرفانی اضافه نموده‌اند؛ یکی ازموضوعات موردتوجه ایشانتوجه به مسأله خاموشی و سکوت و سخن درعرفان است که درزیر بنای فکری ایشان گنجانیده شده است وبا بکارگیری ازعنصر رنگ وواژه‌هایی چون سیاه وسپید آنها راخاص و ویژه نموده‌اند، آنچه ما در این مقاله بدان می‌پردازیم، بررسی سخن وخاموشی سیاه و سپید در اندیشه این دو عارف استواین که این عبارات در اصل به چه معنی بوده است.
صفحات :
از صفحه 193 تا 212
بررسی تحلیلی داستان عرفانی شیر و نخچیران مثنوی بر اساس نظریه آلبرت الیس
نویسنده:
حمیدرضا کلاهی رستمی، علی رمضانی، نرگس اصغری گوار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مولانا جلال‌الدین بلخی (672-604 ه.ق) عارفی اندیشمند و شیفته حقیقت بود. این حقیقت‌جویی با مشرب عشق و اشتیاق در هم آمیخته و به آثار عرفانی او رنگ و بویی خاص بخشیده است. به طوری که نه، کسی به آن روش تقدم دارد و نه با فضل به اقتفای آن قدم نهاده است. مثنوی معنوی سرشار از قصه‌های تعلیمی و داستان‌های حکمت‌آموزی است که ارتباط چشمگیری با مفاهیم روان‌شناسی دارد. آلبرت الیس(متولد 1913م.)روانشناس شهیر آمریکایی دوازده نظریه ارائه کرده است که در میان روانشناسان از شهرت خاصی برخوردار است. یکی از نظریات وی موضوع اهمال کاری است و مقصود این که چرا انسان بدون علت مشخص تصمیمات خود را به تعویق می‌اندازند و یا آن را با تاخیر انجام می‌دهد؟ و علت این رفتار غیرمنطقی در چیست؟نویسندگان در این مقاله می‌کوشند تا موضوع اهمالکاری را در داستان شیر و نخجیران دفتر اول مثنوی بر اساس نظریة آلبرت الیس مورد نقد و واکاوی قرار دهند و نکات مشترک و زمینه‌های این رفتار غیرمنطقی و شیوه برخورد با این مشکل و نابسامانی را بررسی کنند. همچنین در این تحقیق ثابت می‌شود که نظریه یرفتار درمانی عقلانی هیجانی الیس به دلایل مختلف، قبل از آن که یک مدل روان درمانی از نوع پزشکی باشد یک مدل تربیتی است.
صفحات :
از صفحه 159 تا 181
  • تعداد رکورد ها : 943