آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 22
دازاین در «وجود و زمان» هیدگر
نویسنده:
سکینه دوستداری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پایان‌نامه حاضرکوششی برای ارائه تصویری روشن از «دازاین» در کتاب «وجود وزمان» که یکی از بهترین نوشته‌های مارتین هیدگر در زمان خود بوده‌است. هیدگر در این کتاب با انتقاداز تعاریف ارائه شده از انسان در فلسفه مدرن که اوج آن در دکارت و با جدایی سوژه و ابژه به ظهور رسید به ارائه تصویری جدید از انسان می‌پردازد و به همین دلیل نام «دازاین» را بر این موجود می‌گذارد تا با انسان به معنای سنّتی آن متمایز شود.دازاین موجودی‌است گشوده به سوی «وجود» که شأن هرمنوتیکی یا تفسیری آن او را از دیگر موجودات متمایز می‌کند. او با معنادهی و توجّه خود می‌تواند هر موجود دیگری راهم با وجود مرتبط سازد. زمانمند بودن و برون‌بودگی یعنی حاضر ساختن همه زمان‌ها در حال برای گذر از وضع موجود و دست‌یابی به اهداف آینده برای کشف وجود به عنوان هدف نهایی، او را موجودی ساخته که غم و نگرانی ذاتی و همراه همیشگی اوست. بدین ترتیب دازاین در ارتباط با وجود و کشف حقیقت، که احساس موقعیت، فهمیدن و کلام و گفتار به عنوان خانه وجود یا هستی از ویژگی‌های بنیادین اوست، اصالت می‌یابد و اگر دچار روزمرگی و گرفتاری-های موجود باشد و به همین موقعیت راضی باشد و به آرامش ظاهری تکیه کند به یک انسان غیراصیل تبدیل خواهد شد.
هایدگر در وجود شناسی تطبیقی ‏
نویسنده:
محمود نوالی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
وجود و زمان
عنوان :
نویسنده:
مارتین هیدگر؛ مترجم: محمود نوالی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
چکیده :
«وجود و زمان»، یکی از آثار «مارتین هایدگر» [18891976م] است که هدف اساسی آن، بررسی مقدّمات و راه‌های طرح مناسب پرسش از هستی است. «هایدگر» در شرح موضوع رسالة خود گفته است: «موضوع کتاب وجود و زمان، فراهم کردن ملموس و انضمامی پرسش از هستی است، هدف ثانوی آن، تهیة تفسیری از زمان به عنوان افق هر گونه فهمی از هستی است.» این اثر، یک پژوهش انسان‌شناسی فلسفی است. نگارنده، به چگونگی هستی در جهان انسانی توجّه خاصّی دارد. هایدگر در این نوشتار، روشی پدیدارشناسانه را اتخاذ کرده است و منظور از روش پدیدارشناسانه این است که نقش هر عاملی، آن‌گونه که هست، در راه شناخت در نظر گرفته شود.
نشست « فلسفه و جامعه »
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
مرگ اندیشی و مساله جاودانگی نزد اونامونو و هایدگر
نویسنده:
آصف رستم نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله‌ی مرگ از دیرباز یکی از پیچیده‌ترین و مهم‌ترین دغدغه‌های فکری انسان‌ها بوده است. در این پایان نامه تلاش بر این است که مرگ اندیشی و مسئله جاودانگی از نگاه دو فلیسوف یعنی اونامونو و هایدگر بررسی شود و نظرهای این دو در این باره ارائه شود تا مخاطب افزون بر آشنایی تخصصی با اندیشه‌های این دو فیلسوف، بر پایه‌ی دانش و پیش زمینه‌هایش به نتیجه‌ای درخور درباره‌ی این موضوع مهم دست یابد. اونامونو در کتاب درد جاودانگی با روش اگزیستانسیالیستی نشان می دهد، که تشنه جاودانگی است و شوق و عطش بی پایان به نامیرایی دارد.او به دنبال جاودانگی‌ای است که ادامه همین حیات کنونی باشد. اما عقل در این باره نمی‌تواند به او کمک کند؛ به ایمان پناه می‌برد. بنا به عقیده ی او تنها خداوند می تواند ضامن بقا و نامیرایی ما شود. اگر خدا باشد، به تبع او وجودی ابدی خواهیم داشت.هایدگر در کتاب وجود و زمان می کوشد تا با روش پدیدارشناسی مرگ را تحلیل کند. تنها دازایناست که به نیستی خود می‌اندیشد و مرگ اندیش است.او مرگ را آخرین امکان دازاین می‌داندکه با آن هستی دازاین پایان می‌پذیرد.دازاین در ارتباط با وجود و کشف حقیقت مرگ اصالت می‌یابد. در غیر این صورت دچارروزمرگی می‌شود،هویت اصلی‌اش را گم می‌کند، تحت حاکمیت دیگران قرار می‌گیرد، و در نهایت از خود بیگانه می‌گردد.اما مرگ آدمی را به پایان پذیر بودن زندگی آگاه می سازد و او را متوجه ابعاد وجودی خویش می‌کند. در پایان تطبیق بین آرا دو متفکر در خصوص مرگ و جاودانگی انجام گرفته است.
مسأله هستی از دیدگاه هایدگر و ارسطو
نویسنده:
فاتح سعیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله‌ای که هایدگر پژوهش خود را در کتاب هستی و زمان با آن آغاز می‌کند بی‌شباهت با آغاز کتاب گامای متافیزیک نیست. ارسطو در آن‌جا می‌گوید «دانشی هست که به هستی چونان هستی و اعراضِ ذاتی آن، به خودی خود، نگرش دارد» (1003 الف 23 – 22). ارسطو برای هستی چهار معنی قایل است: هستی بالعرض، هستی به معنای صادق بودن، هستی بالقوه و بالفعل و هم‌چنین هستی بر حسب اشکال مقولات. ارسطو سپس می‌گوید که پرسشِ هستی چیست؟، در حقیقت این پرسش است که جوهر چیست؟ و به این ترتیب هستی را با جوهر یکی می‌داند. هایدگر از همان آغاز این پرسش برایش مطرح بود که چه مفهومی این معناهای چندگانه را وحدت می‌بخشد و هستی چونان هستی (نه صرفاً هستنده چونان هستنده) تعین خود را از کجا کسب می‌کند؟ هایدگر کتاب هستی و زمانرا با بحث از ضرورتِ به روشنی بازگفتنِ پرسش از هستی آغاز می‌کند. هایدگر معتقد است پرسش از هستی که فلسفه‌ی افلاطون و هایدگر را در جوش و خروش نگه داشته بود و از فرط ابهام و مستوری برای یونانیان مایه‌ی تشویش خاطر بود، در این زمانه در بداهت و خودپیدایی از روز روشن‌تر فرض می‌شود و به همین دلیل است که پرسش از هستی امروز فراموش شده است. فیلسوفان به جای پرداختن به هستی، هستنده‌ها را موضوع پژوهش خود قرار داده‌اند. هایدگر با روش پدیدارشناسی و هم‌چنین با تخریب فرادهش متافیزیکی تلاش می‌کند که این هستی را آشکار ‌کند. اما برای این کار از هستنده‌ای که دازاین نام دارد آغاز می‌کند زیرا تنها دازاین است که از هستی خود پرسش می‌کند. از نظر هایدگر بنیاد آغازین دازاین هستی ـ در ـ جهاناست که دازاین را چون اگزیستانس ظاهر می‌کند. اگزیستانس به ارتباط دازاین با هستی و نه با هستنده‌ها مربوط می‌شود، و از این‌رو مهیای غلبه بر متافیزیک می‌گردد. هایدگر در هستی و زمان تلاش می‌کند که نشان دهد هستنده‌ی دیگری وجود دارد که نه فقط هست، بلکه با خویش و با سایر هستنده‌ها نسبتی دارد.هایدگر که خود در کتاب هستی و زمان برای فهم هستی تقریباً به همان راه سنت متافیزیکی رفته بود، یعنی به جای این‌که پژوهش خود را از هستی آغاز کند هستنده‌ای به نام دازاین را برای فهم هستی بررسی کرد. وی در کتاب درآمدی بر متافیزیک تلاش می‌کند با نشان دادن کاربردهای مختلف کلمه‌ی هستی در گفتار روزانه و از طریق افقی معین، از هستنده‌ها دور شود و به خود هستی بپردازد، اما در این‌جا نیز نمی‌تواند خود هستی را بدون هیچ‌گونه دلالت و ارجاعی فهم کند. زیرا در درآمدی به متافیزیک نیز، هستی را از طریق تعینات و حالاتی که خود هستی موجب ظهورشان می‌شود، می‌شناسد.
موقعیت خاص انسان از دیدگاه کارل یاسپرس، مارتین هایدگر و ژان پل سارتر
نویسنده:
زینب عبدالهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
حقیقت و عدم در نظر مولوی و هیدگر
نویسنده:
محمود نوالی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در ضمن مطالعات تطبیقی همواره ملاحظه می شود که اکثر افکار و آرای فلاسفه جدید و معاصر، به نحوی پراکنده ولی به صورت روشن در نزد عرفا و بعضی از فلاسفه و دانشمندان ایرانی نیز مطرح شده اند. ملاحظه این امر پربرکت می تواند اعتماد به نفس نسبت به گذشته خویش و امیدواری برای توجه بیشتر به همدلی و همفکری موجود میان غرب و شرق به ارمغان آورد. از این جمله است تعبیری سازنده از «عدم» که در سنت اسلامی آن را جایگاه و خاستگاه آزادی و سازندگی و آفرینش تلقی نموده اند و فیلسوفان پیرو مکتب اصالت وجود خاص انسانی نیز آن را وعاء هر هستی و مرکز ثقل حقیقت دیده اند.از دیدگاه فلاسفه اخیر چنین ادعا شده که حقیقت از لاحقیقت، به مدد کشف و انکشاف انسان، به دست می آید. مقدمه و لازمه این کشف و آفرینش خروج از هستی های فعلی و حرکت به سوی آنچه فعلا «نیست» می باشد. توفیق در این راه همانا نجات از زندان یقین های کاذب و تحجرهای چنبرگونه بوده و توفیق نیل به طرب و ابتهاج دیدار عوامل تازه است. این ابتهاج، حاصل تحقق و ظهور جلوه های گوناگون این حدیث مسرت بار یعنی خلق الله آدم علی صورته است که به نحوی متضمن آزادی نامحدود انسانی در بطن محدودیت ها و الزامات این جهانی می باشد. مقاله حاضر به بررسی رابطه میان حقیقت و عدم در مولوی (به عنوان نماینده سنت اسلامی) و هیدگر (به عنوان یکی از چهره های برجسته مکتب اصالت وجود خاص انسانی) می پردازد.
نگرشی دیگر به فلسفه
نویسنده:
محمود نوالی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تبریز: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان به فهمیدن چرایی امور و لذا به فلسفه علاقه دارد اما نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که چگونگی علاقه انسان همیشه در حال تحول و دگرگونی است. در این مقاله ضمن انتقاد از تلقی متداول نسبت به فلسفه که اصل تحول و دگرگونی علایق انسانی را نادیده می گیرد، توصیه هایی برای تجدیدنظر در نحوه آموزش فلسفه و کاربردی کردن آن ارائه شده است.
صفحات :
از صفحه 167 تا 180
  • تعداد رکورد ها : 22