آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
گفتاری از بیژن عبدالکریمی: ما با دومین شکاف تمدنی خود مواجه ایم؛ بحران تعلیم و تربیت
نویسنده:
بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
خبرگزاری مهر,
تأویل و فهم شعر از نظر هرمنوتیک فلسفی
نویسنده:
زهرا زواریان ، بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
زبان در «هرمنوتیک فلسفی» جایگاه ویژه­ای دارد. تجربة زندگی انسان، ساحتی از بودن در جهاناست که تنها به‌واسطة «زبان» قابل شناسایی است. زبان واسطه­ای است که «فهم» در آن تحقق می­یابد. هر فهمی تأویل است و هر تأویلی در چارچوب زبان شکل می­گیرد. از نظر گادامر، حقیقت امری است که در واقعه فهم بر ما آشکار می­شود و این ظهور بیش از هرچیز، متکی بر حالت گشودگی و گفتگوگرانه است. رابطة زبان با هستی، رابطه­ای آینه­ای و انعکاسی است. زبان ذاتاً ساختاری «تأملی» دارد و در بیان‌ و گفتار به‌ »وجود» این امکان را می­دهد که خود را به ‌ظهور رساند. از دیدگاه گادامر، شعر و تفکر همپای یکدیگرند. شعر ساحتی است که در آن تفکر، شاعرانه می­شود. شاعر از راه همدلی و رهاشدگی شاعرانه، توانایی شنیدن ندای وجود را حاصل می­کند و به ذات وجود نزدیک می­شود. عنصر مشترک میان شاعر و متفکر، ضمن همدلی آنها با وجود، مشارکت ایشان در امر زبان است. آنها خود را در زبان منکشف می­سازند. گویی هستی، فقط از راه زبان است که در تفکرِ شاعرانه و شعرِ متفکرانه خود را آشکار می­کند. اما سخن بر این است که این ظهور چگونه اتفاق می­افتد؟ تأویل‌گر یا مفسّر چطور می­تواند به فهم شعر نزدیک شود؟ آیا فهم از طریق روش امکان­پذیر است یا گادامر نحوة دیگری برای تأویل پیشنهاد می­کند؟ این مقاله تلاش می­کند به شرح دیدگاه گادامر در باب نسبت فهم و حقیقت، رابطة زبان و وجود و نیز رابطة شعر و تأویل آن بپردازد.
صفحات :
از صفحه 25 تا 44
نقدی بر ترجمه فارسی کتاب مفهوم امر قدسی
نویسنده:
بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
سنت روشنفکری جدید
نویسنده:
بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
طرح و تبیین مبانی هستی شناسی معرفت حجمی در مقابل معرفت‌های درختی و ریزوماتیک و دلالت‌های آن برای تدریس
نویسنده:
تحسیم الیاسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اگر در یک طبقه بندی کلان رویکردهای موجود معرفتی را در دو طبقه ی درختی و ریزوماتیک قرار دهیم امتداد چون ویژگی مشترک رویکردهای موجود نمایان می شود چنان که در رویکرد درختی امتداد در طول است و در رویکرد ریزومی در عرض. این این پایان نامه در صدد ارائه ی رویکرد جدید به معرفت با عنوان معرفت حجمی است که ویژگی عمده ی آن عدم امتداد و به تمام حاضر بودن چون یک حجم است. این رویکرد برخاسته از هستی شناسی ویژه ای است که قائل به ئحدت هستی و هستنده است. در معرفت حجمی شدن ذاتی هستی است، هست- نیست است، کوانتوم است؛ چون از هستی سخ رود، از هستنده سخن است، و چون از هستنده بگوید از هستی گفته است. رابطه ی هستنده و هستی، رابطه ی جزء و کل نیست؛ چرا که هستی قابل تجزیه به اجزا نمی باشد. هستی امری زیبا شناختی است، شاهکار هنری است، راز است، و رازآلودگی اش در تجلی است. فروکاست هستی و انسان به مسأله برای وضوح بخشی و شفافیت، دغدغه ی رویکرد های امتدادی است. رویکرد حجمی، هستی را در رازبودگی، در فروبسته ماندن چون راز می یابد. در چنین رویکردی، فاصله ای بین انسان، هستی و معرفت وجود ندارد. ابژه ای وجود ندارد، بل، هر چیز ماهیتی ابژکتیو- سوبژکتیو دارد. دورگه بودن عالم سبب می شود هر کس در عالم خویش زیست کند. لذا، یک عرصه ی عمومی برای به اشتراک گذاشتن مفاهیم یا هر چیز دیگر وجود ندارد. عالم، در یک کلان تئوری شخصی می عالمد. مفهوم کلی بین الاذهانی جایی در رویکرد حجمی ندارد. فرد خود یک نوع است و اقتضای ویژه ای دارد. در این رویکرد «کلی» ناضر به این معناست که هر احساس، ادراک و تصمیمی تبلور کلیت انسان است. نمی توان هر احساس ، ادراک و تصمیمی داشت، این سه برخاسته از ضرورت وجودی اند. ضرورتی که جبری اجتناب ناپزیر تحمیل می کند. یکی شدن هستی و انسان به سبب در عالم بودگی انسان و در انسان بودگی عالم دوآلیسم متافیزیکی را بر نمی تابئ؛ دوآلیسمی که در پوست و گوشت اندیشه رسوخ کرده و بنیادی ترین سنگ بنای رویکردهای امتدادی است. زبان چون یک نظام نشانه ای از عمده تریبن دست آویزهای متافیزیک برای سیطره بر انسان است. نظام نشانه ای با ارجاعات بی پایان منجر به خلق دنیایی مجازی شده و دست انسان را از عالم و امر واقع کوتاه می کند. برای مقابله با نظام ارجاعی، رویکرد حجمی هنر را توصیه می کند و دلالت های تربیتی و تدریس را از منظری زیباشناختی مطرح می سازد.
بیژن عبدالکریمی :جامعه ما بسیار دیرهنگام با نیروی عقل نقاد آشنا شده
نویسنده:
بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
هگل يا مارکس :‏ ‏نقدى بر جريان روشنفکرى ايران
نویسنده:
محمد رضایی، بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , مناظره،گفتگو و میزگرد
چکیده :
این کتاب، حاصل گفت و گوی "بیژن عبدالکریمی" با "محمد رضایی" است که در آغاز عبدالکریمی خاطرنشان می‌کند: "به گمان من، حق مطلب در دعوت رضایی این است که حکومت‌گران و روشنفکران ما بیش از اندازه درگیر نزاع‌های ایدئولوژیک هستند، در حالی که باید با نگرشی مارکسی به مسائل نظر کنند و در صدد فهم ساختارهای بنیادین جامعه‌ی معاصر ایران برآیند. انتقادات این کتاب به جریان روشنفکری بی شباهت به نقدی نیست که "مارکس" به "هگل" می‌کند. از نظر "مارکس"، "هگل" به جای پا با سرش راه می‌رود. به تعبیر ساده‌تر اندیشه‌ی اکثریت فیلسوفان، اهل نظر و روشنفکران ایرانی، اندیشه‌هایی پا در هوا، سردرگم و بی ارتباط با سرنوشت عمومی جامعه‌ی ایرانی و حرکت این جامعه است. انتقاداتی که در این کتاب بر روشنفکران وارد شده عبارت است از: عدم تمایز میان حقیقت و اعتبار یا قانون و قانون‌مندی، عدم توجه به ساختارها و ساختار جهانی، فقدان نگاه تاریخی، فقدان اکترناتیو، عدم توجه به مسائل اساسی و نگاه "وبری" در برابر نگاه "مارکسی". رضایی یادآور می‌شود: "مهم‌ترین انتقاد بنده به جریان روشنفکری ایران، اعم از جریانات فکری دینی یا لائیکن ملی یا مذهبی، باهرایسم و گرایشی، این است که آن‌ها میان قانون و قانون‌مندی تمایز قائل نشده و نمی‌شوند. از زمان ظهور جریان روشنفکری (منورالفکری) در ایران حتی تا به امروز، روشنفکران ما در نظر و عمل خود همواره در حوزه و فضای مفهومی قانون حرکت کرده‌اند و قلمرو قانون‌مندی را به کلی فراموش کرده یا کم‌تر بدان توجه داشته‌اند".
گفتوگو با دکتر بیژن عبدالکریمی؛ مرگ دانشگاه در حوزة علوم انسانی را اعلام میکنم
نویسنده:
وحید رستمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 24 تا 30
انتقادات ویکو به تفکّر دکارتی، به منزله یکی از مهم‌ترین سرآغازگاه‌های ظهور تفکّر تاریخی
نویسنده:
مریم دربانیان ، بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خاستگاه اندیشه تاریخی ویکو به عنوان پیشگام متفکّران تاریخی‌اندیش طرح انتقادات از روش دکارتی است. تفکّر تاریخی‌اندیش، نحوۀ اندیشیدن را متأثر از شرایط زمانی و تاریخی می‌داند و به تاریخی‌بودن هرگونه فهم، تفکّر و تعقّل قائل است. در مقابل تفکّر غیرتاریخی به همسانی تعقّل در همه شرایط و به عبارتی به یک نوع عقلانیّت قائل است. انتقاد ویکو به تفکّر دکارتی ناظر به همین دیدگاه است. ویکو، تلاش دکارت برای یقینی‌کردن همه علوم با ملاک وضوح و تمایز را مورد نقد قرار می‌دهد و معتقد است که در علوم انسانی و از جمله تاریخ، نمی‌توان به این وضوح و تمایز دست یافت. ویکو - برخلاف دکارت- به صیرورت و تحوّل دائمی ذات و سرشت انسان و به تبع آن تفکّر و تعقّل وی در طول تاریخ معتقد است و این تحوّل را بر اساس دوره‌های مختلف تاریخ و شکل‌های متناظر آن مورد توجّه قرار می‌دهد. ویکو حاصل روش دکارتی را که مبتنی بر تحلیل و انفکاک است، گسست انسان از تاریخ و اجتماع می‌داند. از نظر ویکو معرفت راستین درباره هر چیز، دانش از راه علل یا به عبارتی دانش تاریخی درباره آن است. ویکو گرچه تاریخ را ساخته آدمی می‌داند، امّا هدایتگر آن را مشیّت الهی معرّفی می‌کند. در این مقاله کوشش شده است تا از رهگذر مقایسة تفکر تاریخی ویکو با تفکر ذات‌گرایانه دکارتی و ریاضیاتی‌گرایی وی به فهم بهتری هم از سرشت تفکّر تاریخی و هم تفکّر ذات‌گرایانه و غیر تاریخی نائل شویم.
صفحات :
از صفحه 562 تا 577
متون مقدس: حیث تاریخی و فراتاریخ
نویسنده:
بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دین آنلاین,
چکیده :
آدمی و تفکر او همواره از دو سو در خطر است. جریان «اعتزال‌گرایی و نواعتزال‌گرایی» نه تنها نمی‌تواند سدی در برابر رشد فرایندة بسط عقلانیت مدرن و نتایج و لوازم اجتناب‌ناپذیر آن، یعنی سکولاریسم و نیهیلیسم در جوامع مسلمان باشد، بلکه خود نیز به عاملی در جهت شدت و حدّت یافتن روند پرشتاب کنونی تبدیل گشته است. اما از سوی دیگر، «اشعریت و اشعریت‌گرایی» نیز خطر بزرگ دیگری است که جهان اسلام را تهدید می‌کند و صرفاً باید دجّال و یک چشم بود که خطر «اعتزال‌و اعتزال‌گرایی» را دید لیکن خطر «اشعریت و اشعریت‌گرایی» را ندید و درنیافت که چگونه جریانات منحط، تباه‌کننده و غیرانسانی‌به اصطلاح بنیادگرایی‌ایی چون داعش، طالبانیسم، بن‌لادنیسم و بوکوحرام از دل همین جریان «اشعریت و اشعریت‌گرایی» بیرون آمده‌اند و همان‌گونه که در تاریخ اسلام نشان می‌دهد میان جریان منحط خوارج و شخصیتی چون ابوموسی اشعری با جریان اشعریت به رهبری ابوالحسن اشعری پیوندهای «نسب»ی و «سبب»ی آشکار و پنهانی وجود داشته است. اساساً خود همین جریان «اشعریت و اشعریت‌گرایی» یکی از مهم‌ترین عوامل و دلایل ضعف مسلمانان در جهان کنونی، روگردانی نسل‌های جوان مسلمان از سنت تاریخی خویش و طغیان علیه این سنت و استقبال از فرهنگ و عقلانیت جدید و نیز‌ــ همان‌گونه که تاریخ خود ظهور این جریان در قرون اولیه تاریخ تفکر مسلمانان نشان می‌دهد‌ــ زمینة واکنش و ظهور جریان اعتزال و اعتزال‌گرایی، هم در گذشته و هم در روزگار کنونی‌بوده است.