آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 336
جایگاه منطق در معرفت بشری
نویسنده:
احد فرامرز قراملکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
تحلیل مفهومی و گزاره‌ای قاعده زرّین اخلاق
نویسنده:
محمد کریمی لاسکی، احد فرامرز قراملکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«آنچه را بر خود می‏پسندی، بر دیگران هم بپسند.» این گزاره در اخلاق به قاعده زرّین (طلایی) معروف است. به نظر می‎رسد دشواری‎های نظری و کارکردیِ احتمالیِ قاعده به عدم وضوح محتوای آن باز می‎گردد. بررسی و تحلیل مفهومی و گزاره‏ای این قاعده نشان می‏دهد مؤلفه‏های مهم این قاعده که عبارت‎اند از: «خود»، «دیگری»، «پسندیدن» و مشارالیه «آنچه» هر کدام حاوی دشواری‏هایی هستند که در آغاز، امکان فهم و عمل به قاعده را با تردید مواجه می‏کند. تحلیل گزاره‏ای قاعده و نقایص ناظر برآن نیز به‏گونه‏ای با مؤلفه‏های مذکور پیوند می‏خورد. نوشتار حاضر با تدقیق در محتوای قاعده نشان می‏دهد خودگروی، نسبی‎گرایی فرهنگی، سلایق متفاوت در پسندها و ناپسندها و بی‏شماری افعال در مواجهه عملی با دیگران، هیچ کدام زیانی به قاعده نمی‏زند؛ درنتیجه امکان تصور معقول و عمل به قاعده وجود دارد.
صفحات :
از صفحه 227 تا 252
ه‍ن‍دس‍ه‌ م‍ع‍رف‍ت‍ی‌ ک‍لام‌ ج‍دی‍د
نویسنده:
اح‍د ف‍رام‍رز ق‍رام‍ل‍ک‍ی‌
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
ت‍ه‍ران‌: م‍وس‍س‍ه‌ ف‍ره‍ن‍گ‍ی‌ دان‍ش‌ و ان‍دی‍ش‍ه‌ م‍ع‍اص‍ر,
چکیده :
کتاب هندسه معرفتی کلام جدید تألیف احد فرامرز قراملکی بر آن است که با ترسیم هندسه معرفتی کلام جدید، مفهوم تجدد در کلام را تبیین کرده و نسبت کلام جدید و کلام سنتی را توضیح دهد. تمایز کلام جدید از الهیات نوین مسیحی، فلسفه دین و دیگر روی آوردهای دین پژوهی بی تردید منوط بر چنین تحلیلی است. هویت کلام جدید از طریق طرح دو مساله قابل تحلیل است: کلام چیست؟ تجدد کلام چیست؟ بر اساس این دو سؤال، جستار از هندسه معرفتی کلام جدید در دو بخش عمده شکل می گیرد. توضیح برخی از آفات روش شناختی اندیشه کلامی معاصر شکاف بین کلام معاصر در مقام تحقق و کلام جدید را(آنگونه که باید باشد) نشان می دهد. گزارش اجمالی برخی از اهم مسائل جدید کلامی، مانند علم و دین، ایمان و وحی و تجربه دینی، زبان دین، دین و دنیا، ساختار مسائل نوین کلامی را نشان می دهد. این مبحث که در بخش سوم کتاب آمده است با بررسی یکی از نظریات عمده روانشناختی در تحلیل علل و پیامد گرایش به دین نمونه ای از روش، روی آورد مبانی تحلیل مسائل جدید کلامی را ارائه می کند تا در عمل حدود و ثغور تحلیلهای جدید کلامی شناخته شود.
الهندسة المعرفية للكلام الجديد
نویسنده:
احد قراملکی؛ ترجمة: حيدر نجف, حسن العمري؛ مراجعة: عبد الجبار الرفاعی
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دارالهادی للطباعة والنشر والتوزیع,
نقد سازگاری نظریه اصالت وجود با معقول دوم انگاری مفهوم وجود
نویسنده:
مرتضی جعفریان، احد فرامرز قراملکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بسیاری از فیلسوفان پیش از ملاصدرا وجود را اعتباری و معقول دوم می‌دانستند؛ به این معنی که دارای مابإزای عینی و بالذات نیست. اگر در نظریة اصالت وجود، وجود عین تحقق و خارجی بودن است، مفهوم وجود ضرورتاً دارای مصداق یا مابإزای عینی خواهد بود و به همین دلیل نمی‌تواند اعتباری و معقول دوم به معنای پیش گفته باشد. در واقع بین اصیل بودن، منشأ آثار بودن و خارجی بودن وجود و نحوة دلالت مفهوم وجود به امور که معقول اول یا دوم بودن آن را مشخص می‌کند، رابطه‌ای برقرار است. ما نشان خواهیم داد بر اساس هر دو تعریفی که از معقول‌های اول و دوم ارائه شده، مفهوم وجود در معنایی که در نظریة اصالت وجود مد نظر است، معقول اول خواهد بود. بر این اساس اصالت وجود، در بردارنده و ملازم با این حقیقت است که مفهوم وجود معقول اول است. مفهوم وجود معانی دیگری هم دارد که به اعتبار برخی از آنها معقول دوم است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 18
همرنگی مرگ و زندگی در مثنوی معنوی
نویسنده:
زهرا حسینی، احد فرامرز قراملکی، علیرضا حاجیان نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
واکنش افراد در برابر اندیشیدن به مرگ، متفاوت است. اکثراً به آن نمی اندیشند و اکثر آنها که می اندیشند نیز، از آن می هراسند؛ عده ی کمی به آن اشتیاق دارند. مولانا در مثنوی معنوی این واکنشها را نمایش داده و به بوته نقد گذاشته است. مولوی مرگ اندیشی مرگ دوست است؛ اما، مرگ اندیشی و مرگ دوستی وی لطمه ای به زندگی نمیزند، او را به کنج عزلت نمیکشاند، مخالف با ارزش زیستن نیست و نظام احسن را زیر سؤال نمیبرد. زیرا در پس آن انگیزه ای غیر از پوچ گرایی و گریز از زندگی وجود دارد. روایت مولانا از مرگ در اینگونه مواقع، توجه به آن سوی مرگ است نه این جهان؛ بنابراین، تعریف وی چیزی است ورای درک ظاهری. مرگ در نظر او توأم با کمال، وصال، جاودانگی، بازگشت به اصل، رهایی روح و معرفت به حقیقت است. گاه نیز مراد وی از مرگ در این اشتیاق و دعوت به مرگ، موت اختیاری و ریاضت نفس است نه جسمانی؛ از اینرو "اعتراف به بی ارزش بودن زندگی" و "دهن کجی به نظام احسن" نیست. او اصناف دیگری برای مرگ میشمارد که در خود زندگی این جهانی تجربه میشوند. وی با این نگاه مرگ رابه متن زندگی میکشاند؛ مرگ، دیگر آن مهیب عجیب پرده نشین نیست که به یکباره برون آید و زندگی را ببلعد. وی از مطرح نمودن این نکته در پی ایجاد معرفت نسبت به مرگ، ملموس ساختن آن و در نتیجه زدودن مرگ هراسی برخاسته از جهل نسبت به مرگ است. البته نتایجی دیگر نیز از این باور قابل تحصیل است. مولوی مرگ را آینه ی زندگی و همرنگ با آن میداند؛ این، هم ناظر به مرتبه ی واقع است؛ یعنی وی معتقد است مرگ و زندگی پس از آن متأثر از زندگی است و هم ناظر به مرتبه ذهن و نگرش؛ هرکسی زندگی را متناسب با شخصیت خود می بیند؛ و مرتبه ی دوم خود از نتایج باور به همرنگی در مرتبه ی واقع است. اعتقاد به تأثر مرگ از زندگی که نگاهی کاملاً دینی است می تواند موجب گردد فرد زندگی خود را چنان مدیریت نماید که عاقبتی نیک و مرگ خوش داشته باشد. او همچنین از مرگ برای پند دادن استفاده می نماید. در اینجا او برخلاف زمانی که مشتاقانه به مرگ می نگرد، جنبه ی هلاکت بار بودن مرگ را که قابل درک برای همگان نیز است، برجسته می سازد. وی با این کار، وی با مرگ به عنوان محکی برای ارزش سنجی ناپایداری آن دسته از ارزش هایی را که بسیاری از افراد به خاطرشان زندگی می کنند، می نمایاند و به جای آن ارزش های پایدا
تحلیل انتقادی روش شناسی عابد الجابری در نقد عقل عربی
نویسنده:
رضا احمدی، احد فرامرز قراملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف این پژوهش، مطالعه نظام مند و دقیق پروژه فکری محمد عابد الجابری، متفکر و نواندیش معاصر عرب، و تحلیل و ارزیابی اندیشه های وی،بویژه روش شناسی او در سامان دادن به پروژه نقد عقل عربی، است. برای دست یافتن به این هدف، پس از بررسی ادبیات تجربی موجود در خصوص بررسی اندیشه های متفکران جهان اسلام،کوشیده ایم با استفاده از مفاهیمی همچون فراتحلیل، فرااندیشه و بالاخره مفهوم کلیدی «فراگفتمان» به تدوین یک مبانی نظری روشن و راهنما برای بررسی متون و اندیشه های خلق شده توسط عابدالجابری بپردازیم. بنا به این چارچوب نظری و اصول راهنمایی که برای اندیشه شناسی در اختیار ما قرار داده است، نخست به بررسی کیستی عابدالجابری در تاریخ زندگی اش و آنچه خود در متون اش و از طریق زبان درباره خود خلق کرده است، پرداخته ایم.در مرحله بعد کوشیده ایم با استخراج روشمند محتوای اندیشه های عابدالجابری در خصوص مسائلی از قبیل نحوه هویت سازی او از اسلام و تاریخ اسلام، نحوه هویت سازی او از پروبلماتیک بنیادین جهان معاصر اسلامی، نحوه مفهوم سازی او از «عقل» و «میراث» و همچنین استخراج روشمند فرم زبانی- منطقی اندیشه های او، بویژه نحوه استدلال ورزی و روش شناسی او در سامان دادن به روایت سازی های فکری اش، به فراتحلیل اندیشه ها و نظام فکری او در پروژه نقد عقل عربی بپردازیم. در مقام نتیجه گیری، این پژوهش به ما نشان داد که عابد الجابری در پروزه فکری «تقد عقل عربی» اصولا از دو روش شناسی بهره می گیرد: او در برخورد با میراث موجود فرهنگی در جهان اسلام از یک سو می کوشد همچون یک متفکر ساختارگرا به ورای داده های موجود در حوزه های متفاوت از قبیل سیاست، اخلاق، فلسفه، و...برود و نشان دهد که در پشت این تنوعات مشهود چه ساختارهای ثابتی(ساختارهای منطقی- زبانی) نهفته که این تنوعات را ممکن ساخته است و از سوی دیگر می کوشد همچون یک متفکر «عصری ساز» نشان دهد که اگر بخواهیم از درون میراث فرهنگی موجود و قرائت آن به فهم دقیق تر و روشن تری از «وضعیت ممکن شده امروزی خود» بپردازیم چگونه باید به تدوین سناریوهای فکری خود بپردازیم که «امکان» های فکری نوین بر ما گشوده گردند. به اعتقاد عابدالجابری،آن امر ناشناخته که قاعدتاً باید مشکلات شناخته شده جهان اسلام را توضیح دهد عبارتست از قواعد و الگوهای مربوط به ساختار فکر و زبان. قواعد و الگوهای مزبور به دلیل استفاده جمعی بدیهی انگاشته می شود، با این حال، همین قواعد و الگوها هستند که چارچوب های اندیشه و تفکر را معین می سازند و به موانع موجود در مقابل ارتباط عصری با جهان تداوم می بخشند.
هویت معرفتی فلسفه برای کودک
نویسنده:
زهرا حاج امینی، احد فرامرز قراملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تبیین هویت معرفتی فلسفه برای کودک موضوع اصلی این نوشتار است. فلسفه برای کودک توسط لیپمن، به منظور ارتقای قوه استدلال و داوری در دانش آموزان ارایه شد، اما نوعی تحویل نگری در کاربرد واژه فلسفه در آن، روی داده است. در نتیجه ما در شیوه آموزشی لیپمن، تنها شاهد پیشرفت تفکر خلاق و تفکر انتقادی کودک هستیم، و این پاسخگوی پرورش روحی متعالی کودک نیست. فلسفه برای کودک، در دیدی وسیع تر، هویت بین رشته ای دارد و از تعامل تفکر فلسفی، تفکر منطقی، تجارب فلسفی ، رهیافت انتقادی، بینش حکمی و اخلاق باور حاصل می شود. و کودک آموزش دیده با نگرش، بر هستی، گشودگی وجودی داشته، در دنیای برون به جستجوی گمشده خویش نخواهد بود.
نقش قاعده زرین در تعارض دین و اخلاق
نویسنده:
محمد کریمی لاسکی، احد فرامرز قراملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بررسی رابطه دین و اخلاق از مسائل مهم فلسفه دین است. تاریخ بحث فلسفی از این مسئله به سقراط در رساله اثیفرون افلاطون باز می گردد. چالش اشاعره و معتزله در سنت کلام اسلامی نیز تبلور همین نزاع است. نسبت دین و اخلاق را می توان در سویه های وجودشناسانه، معرفتشناسانه، معناشناسانه و نیز روانشناسانه دنبال کرد. پژوهش حاضر بر منظر معرفتشناسانه این نسبت، استوار است. هم دین و هم اخلاق می توانند افعال آدمی را به خوبی و بدی و یا باید و نباید متصف کنند. در یک قضاوت اخلاقی ممکن است مدلول هر کدام از دین و اخلاق ظاهراً معارض مدلول دیگری باشد. چه راهکار پیشینی برای رفع این تعارض ابتدایی می توان جست؟ چگونه می توان چنین تعارضاتی را به حداقل رساند؟ برخی از دین پژوهان گفته اند هیچ راهکار پیشینی برای تعدیل و یا رفع تعارض دین و اخلاق نمی توان سراغ گرفت. پژوهش حاضر ضمن ردّ این ادعا، مدعی است قاعده زرّین که می گوید با دیگران چنان رفتارکن که خوش داری با تو همانگونه رفتار کنند، می تواند به مثابه یک قاعده مشترک در اخلاق دینی و اخلاق فلسفی؛ سنجه ای پیشینی و نقض ناپذیر در تعدیل و یا رفع تعارض ظاهری دین و اخلاق باشد. این قاعده به صورت یک اصل حاکم می تواند در معرفت دینی موثّر باشد تا از این رهگذر در تعارض معرفتشناسانه دین و اخلاق نقش محوری ایفا کند. بررسی متون هفت دین بزرگ و زنده جهان: یهودیت، مسیحیت، اسلام، کنفسیوس، بودا، هندو و زرتشت نشان می دهد اکثر ادیان، خصوصا ادیان ابراهیمی صورت مشهور قاعده را به پیروان خود توصیه کرده اند. "دیگری"، مهمترین مولفه مفهومی قاعده زرّین، به مثابه هویتی مقابل "خود" در روابط بین شخصی در ادیان مذکور ارج می بیند. اکثر مکاتب اخلاقی نیز هر کدام با معیاری که در فرا اخلاق و اخلاق هنجاری مطرح کرده اند مویّد و توجیه کننده قاعده هستند اگر چه حتی برخی، خود قاعده را معیاری خودبسنده برای اخلاق معرفی می کنند. در این میان عده ای از فیلسوفان، مانند کانت رویکرد نقادانه به کارکرد و امکان تحقق قاعده نشان داده و فیلسوفانی چون هیر، واتلز و گنسلر نگاه همدلانه به قاعده زرّین داشته اند و برنارد گرت در پاسخ به نقد کانت صورتهایی علاج کننده از قاعده را توصیه می کند. پژوهش حاضر ضمن رد برخی از مهمترین نقدها از جمله نقد کانت بر قاعده، با تکیه بر وجه بین الادیانی و جهانی بودن و نیز توجیه مندی اخلاقی قاعده زرّین، آنرا فراتر از دیگر قواعد و اصول اخلاقی و فقهی ادیان می نشاند و نشان می دهد نقض ناپذیری قاعده می تواند راهی برای تعدیل و یا رفع تعارض ظاهری دین و اخلاق بگشاید.
بداهت تصورات حسی نزد دانشمندان مسلمان
نویسنده:
قراملکی احدفرامرز
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
واژه «بداهت» در عرف و در دانش منطق به صورت مشترک لفظی به دو معنای متفاوت به کار می رود؛ در عرف به معنای نسبی روشن و مانوس استعمال می شود ولی در اصطلاح منطق مفهومی نفسی دارد و به معنای ادراک غیرمسبوق به ادراکات پیشین و غیرماخوذ از آنها به کار می رود. در بحث از بداهت تصورات حسی، مفهوم دوم به کار می رود. بداهت تصورات حسی توسط فخر رازی به صورت مسأله منطقی تدوین شد و نزد دانشمندان متاخر مورد بحث قرار گرفت. وی با ارایه دو قاعده کاربردی در تمایز مفاهیم نظری و بدیهی، مساله بداهت تصورات حسی و وجدانی را مطرح کرد. او را در این نوآوری دلایلی است و عواملی مسبوقیت تصدیق اولی بر تصورات اولی عمده ترین دلیل اوست و مهمترین انگیزه اش انکار تصورات نظری و بدیهی انگاری همه تصورات حاصر برای انسان است. اگرچه منطق دانان مسلمان با بدیهی انگاشتن تصورات هم رای وی نیستند؛ بسیاری از آنان از جمله خواجه طوسی و میرسید شریف جرجانی در بدیهی انگاری تصورات حسی با وی همداستان شده اند. از سوی دیگر کسانی که ملاک بداهت تصورات را بساطت مفهومی می دانند، تصورات حسی را بدیهی نمی پندارند. نظریه بداهت تصورات حسی علاوه بر رخنه های عمده، اساسا بر درآمیختن دو مفهوم عرفی و اصطلاحی بداهت مبتنی است.
صفحات :
از صفحه 181 تا 193
  • تعداد رکورد ها : 336