چکیده :
از سویی شیخ اشراق با پذیرش وجود قوای گوناگون برای نفس، و اینکه خیال را به عنوان قوهای از قوای نفس می داند، دیدگاهی همسو با نظر ابنسینا پیدا کرده است.
ابنسینا، تمامی قوای مربوط به نفس، غیر از قـوه عـاقله را مادی میانگارند.
لذا طبق مبنای ابنسینا، خیال علاوه بر اینکه خود دارای ماهیتی مادی است، منطبع در محل مادی نیز است.
قوه خیال بر اساس عملکرد «ترکیب و تفصیل»، صورتها و معانی لازم را برای عقل در جهت تحقق ادراک عقلی مهیا می سازد.
از سوی دیگر شیخ اشراق با انکار قوه خیال و متخیله به معنای مورد نظر ابنسینا، صورتهای خیالی را صور معلق دانسته که در محل و مکان منطبع نیستند؛ و اگرچه این صورتها بعضاً در مظاهری ظهور می یابند، اما این مظاهر نباید محل و مکان آن صور پنداشته شود.
یعنی سهروردی ادراک خیالی را مانند همه ادراکات به علم حضوری نفس تحویل می کند.
درواقع سهروردى با وجود تبعیت از ابنسینا در جسمانی بودن خیال، صورتهای خیالى را مجرد، باقى و موجود در مثـال اکبـر (خیال منفصل) مىداند.
هرچند قوه متخیلـه را مادى قلمداد می کند و میان مـدرک و مدرک قائل به سنخیت نبوده و معتقد است که نفس به مشاهده صورتهای خیالى در مثال می پردازد.
ازاینرو به نظر میرسد سهروردی، گرچه دیدگاهی همسو با نظر ابنسینا پیدا کرده، اما در عین حال از چند جهت دیگر در بحث خیال از ابنسینا فاصله گرفته است.
نگارنده در فرایند پژوهش به این نتیجه رسیده است که شالوده سخن سهروردی در قالب ملاحظات انتقادی او در این بحث، ریشه در سخنان ابنسینا دارد؛ چراکه خود شیخ، هرچند نه به نحو تفصیلی و سازمانیافته، بلکه به نحو اجمالی، در برخی آثار خویش مانند کتاب المباحثات و طبیعیات شفاء به مجرد بودن خیال به عنوان مبنای انتقادات توجه داشته است.
sheikh eshraq, by acknowledging the existence of various faculties for the soul and considering imagination as one of these faculties, he has aligned his perspective with ibn sina's view.
ibn sina contends that all soul faculties, except the rational faculty, are material.
therefore, according to ibn sina, imagination, besides having its own material nature, is also impressed in a material locus.
the faculty of imagination, based on the functions of "combination and elaboration," provides the necessary forms and meanings for reason to achieve intellectual perception.
on the other hand, sheikh eshraq rejects the concept of the imaginative faculty and imaginal forms in the sense intended by ibn sina, considering imaginary forms as suspended images not located in any place or space.
although these forms occasionally manifest in appearances, those appearances should not be considered the actual place or space of those forms.
in other words, suhrawardi attributes imaginative perception, like all perceptions, to the immediate knowledge of the soul.
despite adhering to ibn sina regarding the corporeality of imagination, suhrawardi views imaginal forms as independent, remaining, and existing in the "greater imagination" (khayal mutaqaddim).
although he designates the imaginative faculty as material, he doesn't find compatibility between the perceiver and the perceived and believes that the soul engages in perceiving imaginal forms through examples.
therefore, it seems that while suhrawardi aligns with ibn sina's perspective to some extent, he diverges in various aspects of the imagination discourse.
the researcher concludes that suhrawardi's foundational thoughts in this discussion are rooted in his critical considerations of ibn sina's statements.
sheikh eshraq, albeit not in a detailed and organized manner but generally, pays attention to the simplicity of imagination as the basis for criticisms in some of his works such as "al-mabahith" and "tebi'at" in "al-shifa
نویسنده :
علی اصغر جعفری ولنی ، دنیا اسدی فخر نژاد
منبع اصلی :
https://jop.ut.ac.ir/article_92187_80e811fdb2a8770b8bdd6bcfb9582c02.pdf
پایگاه :
پایگاه مجلات 5
(فلسفه (دانشگاه تهران)- سال 1402- دوره 21- شماره 2- از صفحه 15 تا 36)
یادداشت :
کلیدواژهها
ابن سینا سهروردی معرفت شناسی قوه خیال خیال منفصل
کلیدواژهها [English]
Ibn-Sina Suhrawardi epistemology imagination detached imagination