چکیده :
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش اراده سیاسی ملتها در تعیین و تغییر سرنوشت سیاسی خویش است.
این تحقیق با روش تحلیل محتوا، درصدد آزمون این فرضیه است که، اراده سیاسی ملتها، در تغییر سرنوشت سیاسی جامعه، نقش تعیینکننده دارد.
بر این اساس؛ هدف از این بررسی، دستیابی به مولفههای اثرگذار بر سرنوشت سیاسی جوامع و میزان تعیینکنندگی آنها است.
در این پژوهش به سه رأس یک مثلث، یعنی تعامل سهم و تاثیر متقابل و همافزای سهگانه تکوین، تدبیر و طبیعت، و نقش و سهم هر یک در تعیینکنندگی سرنوشت یک جامعه پرداخته، و سعی در تبیین نظریه استاد مطهری در این زمینه گردید.
به ترتیب نخست تکوین، یعنی سنّتهای جاویدان خدایی حاکم بر نظام جهان آفرینش، و انسانی (بهسان اصل علیت و یا ضرورت امنیت، نظام و دولت و عدالت)، سبب یا علت موجبه، یعنی ایجابکننده و ضرورتبخش هستند.
دوم، تدبیر فردی، جمعی و اجتماعی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی انسانی، سبب یا علت موجده، یعنی ایجادکننده میباشند.
سوم، طبیعت نیز عامل موثره، یعنی تاثیرگذار در تسهیل و تسریع و تشدید اثربخشی یا برعکس سخت سازنده، تأخیر اندازنده و کاهنده داشته و دارند.
یافتههای پژوهش حاکی از آن است که استاد مطهری، با مطرح ساختن نظریه «امر بین الامرین»، سایر علل و عوامل تکوینی و طبیعی را از علل موجبه و موثره تعیین و تغییر سرنوشت انسان، ملتها و نظامهای سیاسی دانسته، و از علل و اسباب ارادی، اختیاری و انسانی، به عنوان علل موجده یاد میکنند.
this research aims to examines the role of nations' political will in determining and changing their political destiny.
using content analysis, this study seeks to test the hypothesis that the political will of nations plays a decisive role in changing the political destiny of society.
accordingly, this investigation aims to identify the practical components influencing the political destiny of societies and their level of determinacy.
in this research, the interaction of three elements, namely formation, strategy, and nature, and the role and contribution of each in determining the destiny of society are explored, with an emphasis on elucidating professor motahhari's theory in this regard.
in order, firstly, formation, i.e., the eternal divine traditions governing the cosmic system, and human aspects (such as the principle of causality or necessity, security, system, government, and justice) are both the cause and the necessary factor, i.e., the enforcer and necessity provider.
secondly, personal, collective, socio-economic, political, and cultural strategies of human agency serve as the cause and the productive factor, i.e., the creator.
thirdly, nature is an influential factor, i.e., effective in facilitating, accelerating, intensifying, or conversely, hindering, delaying, and diminishing efficacy.
the research findings indicate that professor motahhari, by introducing the theory of "commanding the good and forbidding the evil," considers other formative and natural causes and factors as causative and influential in determining and changing the destiny of humans, nations and political systems, and classifies intentional, discretionary, and human causes as causative factors.