چکیده :
ترجمه ماشینی :
تحلیل درونیای که در مورد نقد فویرباخ معطوف به دین و الهیات مسیحی و فلسفه نظری مطرح میکنیم، نشان میدهد که هدف اصلی این نقد توسعهیافته با ادعای انسانشناسی فویرباخ و بنابراین درک انسان بهعنوان عقلانی و عقلانی مرتبط است.
حساس.
فویرباخ نقد خود از دین و الهیات مسیحی را از فرآیند بیگانگی از جوهر عمومی انسان بیان می کند.
فویرباخ در منابع اولیه مسیحیت کلاسیک و شارحان ماوراء طبیعی آن، همبستگی واقعی، مادی، ابهام زدایی از تصاویر مذهبی و جزم گرایی الهیاتی را جستجو می کند.
از آن پس فوئرباخ نشان می دهد که دین مسیحی بیانگر احساسات انسانی، روابط انسانی، حساسیت و بنابراین انسان شناسی است.
با این حال، احساسات ابراز شده توسط این دین توسط دکترین الهیات در روند توسعه و تأیید جزمی الهیات و عقلانیت، با ادعای آرمان مرد اخته، غیرجنسی، دناتوره مهار می شود.
به همین ترتیب، فلسفه نظری مدرن، که حداکثر توان آن هگل است، به عنوان مبنای نظام منطقی، بر ادعای وجود مطلق از انتزاع انسان و حساسیت استوار است.
از نظر فویرباخ، فلسفه مدرن خود را در بیان مفاهیمی میداند که عناصر آنها به صورت ایدهآلیستی مبتنی بر عقل است، به عبارت دیگر، مفاهیم از دنیای معقول پانورامای واقعیت استخراج میشوند.
بنابراین، برای فویرباخ، فلسفه نظری مدرن به یک فلسفه دلبخواه تبدیل می شود.
علاوه بر این، فلسفه فویرباخ با رادیکالیسم رو به رشدی مشخص می شود که در دفاع از فلسفه جدیدی که باید با غیرفلسفه آغاز شود، بیان می شود.
با عقبگردی روششناختی که «فلسفه مکتب» یعنی اشیاء معقول ایجاد کرده است.
فلسفه جدید باید از اشیاء معقول شروع شود تا پس از آن به مبانی عینی و درونی در توسعه مفاهیم دست یابد و ماهیت مناسب را به عنوان چیزی که انسان منشأ و منابع مادی آن را مدیون وجود آن است اعتبار بخشد.
فلسفه جدید یا فلسفه حس گرایانه به دنبال بازسازی معرفت کامل است: عقل و حساسیت متحد در مسئله سازی و درک انسان و جهان.
هدف این مقاله، مشخص کردن محوریت مفهومی انسان و حساسیتی است که در چارچوب انتقادی فویرباخ وجود دارد و نشان میدهد
the immanent analysis that we direct about feuerbach ’s criticism directed to religion and christian theology and speculative philosophy, shows that the main purpose of these developed criticism is linked to the assertion of feuerbach’s anthropology and,therefore,to understand of man as rational and also sensitive.
feuerbach articulates his critique of religion and christian theology from the process of alienation of the generic human essence.
feuerbach search in primary sources of classical christianity and its supernatural exponents his correlative true, material, the demystification of religious images and theological dogmatism.
from then on, feuerbach shows that the christian religion is an expression of human feelings, human relations, sensitivity, and therefore it is anthropology.
however, sentiment expressed by this religion is inhibited by the theological doctrine in the process of development and dogmatic affirmation of theological and rationality, claiming an ideal of castrated male, asexual, denatured.
likewise the modern speculative philosophy, whose maximum exponent is hegel, based, as the base of the logical system the assertion of absolute being from the abstraction of man and the sensitivity.
to feuerbach the modern philosophy holds itself in the articulation of concepts whose elements are idealistically founded, based in the reason, in other words, the concepts are extracted from the sensible world of panoramas of reality.
thus, for feuerbach, the modern speculative philosophy becomes an arbitrary philosophy.moreover,the feuerbach ’s philosophy is marked by a growing radicalism that is expressed in the defense of a new philosophy that should begin with the non-philosophy, in other words, with the methodological setback established by the "philosophy of school," namely, the sensible objects.
the new philosophy must start from the sensible objects for then getting concrete and immanent foundations in the development of the concepts, validating the proper nature as that which man owes its origin and material resources for its existence.
the new philosophy or sensualist philosophy seeks to reconstitute the complete knowledge: reason and sensitivity united in the problematization and understanding of man and the world.
the goal of this paper is to specify the conceptual centrality of man and the sensitivity that exists in feuerbach ’s critical framework and show tha t the criticism aimed at the…