چکیده :
ترجمه ماشینی :
پایان نامه من برخی قرابت های مفهومی را بین پروژه فلسفی امانوئل لویناس و الهیات رهایی بخش برقرار می کند.
من کار لویناس را با مقایسه آن با دو الهیدان مهم آزادیبخش، گوستاوو گوتیرز و جان سوبرینو، تحلیل میکنم، که آثارشان، مانند او، باید به بحثهای معاصر بیشتری درباره مواجهه سوژه با دیگری وارد شود.
من استدلال میکنم که بنیادی برای لویناس، گوتیرز و سوبرینو این واقعیت است که همه آنها یک ویژگی اصلی را به نمایش میگذارند: بعد امر الهی در چهره انسان آشکار میشود.
برای لویناس، گوتیرز و سوبرینو، تعهد به همسایه زمینه لازم برای «درک» خداست.
آنها دیگری انسانی را امکان سوبژکتیویته سوژه قرار می دهند.
انسان بودن یعنی رفتار با محبت نسبت به همسایه.
پایان نامه من با استفاده از روشی تحلیلی- تطبیقی و بدون ادعای تطابق کامل بین فلسفه لویناس و الهیات رهایی بخش، نشان می دهد که گفت و گو بین این دو رویکرد به ناکافی چرخش فلسفی مدرن به موضوع برای پرداختن مناسب به مسئله عدم شناخت می پردازد.
انسان دیگری در تاریخ; من همچنین اظهار میکنم که تعهد تزلزل ناپذیر آنها به همسایه انسانی چیزی از حساسیت پست مدرن را آشکار میکند که در این مطالعه بر حسب غیریت و تفاوت، رابطه و وابستگی متقابل تعریف شده است.
من ادعا می کنم که اخلاق متعالی لویناس، الهیات رهایی بخش را با چارچوب فلسفی قابل اجرا که با حقیقت مسیحیت سازگار است فراهم می کند: نگرانی برای همسایه.
به نوبه خود، تبدیل الهیات رهایی بخش به همسایه گواه مسئولیت اخلاقی لویناس در زمان واقعی تاریخ است.
به منظور نشان دادن ارتباط فلسفه لویناس برای الهیات مسیحی به طور کلی، سه محقق مسیحی، انریکه دوسل، ژان لوک ماریون و مایکل پورسل را مورد بحث قرار میدهم که در عین به چالش کشیدن برخی از جنبههای فلسفه لویناس، همچنان اهمیت آن را برای الهیات مسیحی میدانند.
مردم شناسی.
این پایان نامه با پیشنهاد فلسفه و الهیات رهایی بخش لویناس به همسایه به عنوان مهمی برای پرداختن به درگیری های اجتماعی-سیاسی و قومی آفریقای جنوب صحرای معاصر به پایان می رسد.
من همچنین به چند نمونه تاریخی عینی از این چرخش به همسایه اشاره میکنم که اگر دنبال شود، میتواند از انحطاط انسان در جنوب صحرای آفریقا و به طور کلی در جهان بکاهد.
my dissertation establishes some conceptual affinities between the philosophical project of emmanuel levinas and liberation theology.
i analyze levinas's work by comparing it to two important liberation theologians, gustavo gutiérrez and jon sobrino, whose work, like his, needs to be brought into greater contemporary debate about the subject's encounter with the other.
i argue that fundamental to levinas, gutiérrez, and sobrino is the fact that they all bring forth one major characteristic: the dimension of the divine opens forth in the human face.
for levinas, gutiérrez and sobrino, commitment to the neighbor is the necessary context for "understanding" god.
they posit the human other as the possibility of the subject's subjectivity.
to be human is to act with love toward one's neighbor.
using an analytical-comparative method and without claiming a perfect matching between levinas's philosophy and liberation theology, my dissertation demonstrates that the dialogue between these two approaches addresses the insufficiency of the modern philosophical turn to the subject to appropriately address the question of the non-recognition of the human other in history; i also assert that their unwavering commitment to the human neighbor reveals something of postmodern sensitivity defined, in this study, in terms of otherness and difference, relationality and interdependence.
i contend that levinas's transcendental ethics provides liberation theology with a viable philosophical framework that is compatible with the truth of christianity: the concern for the neighbor.
on its part, liberation theology's conversion to the neighbor bears witness to levinas's ethical responsibility in the real time of history.
in order to show the relevance of levinas's philosophy for christian theology in general, i discuss three christian scholars, enrique dussel, jean-luc marion, and michael purcell, who, while challenging some aspects of levinas's philosophy, still see its significance for christian theological anthropology.
this dissertation concludes by proposing levinas's philosophy and liberation theology's turn to the neighbor as significant for addressing contemporary sub-saharan africa socio-political and ethnic conflicts.
i also point out a couple of concrete historical examples of this turn to the neighbor which, if followed, could lessen the degradation of the human other in sub-saharan africa and in the world in general.