چکیده :
ترجمه ماشینی :
هیوم به عنوان یک «آناتومیست» طبیعت انسان معتقد است که «علم انسان تنها پایه محکم برای سایر علوم است».
تحليل طبيعي و تجربي طبيعت انسان، چنان كه از معرفت شناسي او خبر مي دهد، مبناي ساير عرصه هاست.
بنابراین، برای درک کامل فلسفه او، باید ارتباط بین تحلیل تجربی هیوم از ماهیت انسان در معرفت شناسی، و روایت طبیعت گرایانه او در اخلاق، زیبایی شناسی و فلسفه سیاسی را روشن کنیم.
با این حال، اغلب، نویسندگان در مورد دومی همیشه به طور کامل از فلسفه عمومی او مطلع نیستند و بالعکس.
هدف اصلی این پژوهش گردآوری بررسی معرفتشناسی طبیعتگرایانه و اخلاق، زیباییشناسی و فلسفه سیاسی وی است.
این پروژه با تمرکز بر سه مفهوم کلیدی: همدردی، قاعده کلی و تأمل، توجه زیادی را به همه این حوزه ها جلب می کند.
ابتدا ماهیت همدردی را بررسی می کنم.
من با مفسران اخیری که از مفهوم همدردی او برای ایجاد راه حلی برای مشکل ذهن های دیگر استفاده می کنند، بحث می کنم.
به تعبیر من، هیوم مفهوم همدردی را برای اخلاق، زیبایی شناسی و فلسفه سیاسی خود به کار می گیرد، نه برای معرفت شناسی خود.
دوم، نشان می دهم که مفهوم قاعده کلی در فلسفه او نقش اساسی دارد.
بر اساس تفسیر من، هیوم ابتدا قواعد کلی طبیعت انسان را تعیین می کند.
سپس قواعد کلی اخلاق، زیبایی شناسی و فلسفه سیاسی خود را وضع می کند.
سوم، نقش تأمل را در فلسفه او کشف می کنم.
به نظر او، اعمال استدلال انتزاعی در امور واقعی، اشتباه است; در عوض، ما باید استدلال تجربی را اتخاذ کنیم که او «بازتاب» را برای مشاهده و تعمیم امور واقعی مینامد و بدین ترتیب قواعد کلی در اخلاق، زیباییشناسی و فلسفه سیاسی وضع میکند.
به این ترتیب می توان پیوندهای صمیمی بین این جنبه های متنوع نوشته های فلسفی او را مشاهده کرد.
hume, as an “anatomist” of human nature, believes that “the science of man is the only solid foundation for the other sciences”.
the naturalistic and experimental analysis of human nature, as it informs his epistemology, is the basis for other areas.
thus, in order fully to understand his philosophy, we need to shed light on the connection between hume’s experimental analysis of human nature in epistemology, and his naturalistic account in ethics, aesthetics, and political philosophy.
however, too often, writers on the latter are not always fully informed on his general philosophy and vice versa.
a principal aim of this research is to bring together investigation of his naturalistic epistemology, and his ethics, aesthetics and political philosophy.
this project brings close attention to bear on all of these areas, focusing on three key concepts: sympathy, general rule, and reflection.
first, i examine the nature of sympathy.
i argue against recent interpreters who use his concept of sympathy to construct a solution to the problem of other minds.
on my interpretation, hume employs the concept of sympathy for his ethics, aesthetics and political philosophy, not for his epistemology.
second, i show that the concept of general rule plays an essential role in his philosophy.
on my interpretation, hume first establishes the general rules of human nature.
he then establishes the general rules of his ethics, aesthetics and political philosophy.
third, i uncover the role of reflection in his philosophy.
according to him, it is wrong to apply abstract reasoning to matters of fact; instead, we should adopt the experimental reasoning that he terms “reflection” to observe and generalise matters of fact, thus establishing general rules in ethics, aesthetics and political philosophy.
in this way, we can see the intimate connections between these diverse aspects of his philosophical writings.