برهان نظم چیست؟ | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
برهان نظم چیست؟
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
برهان نظم چیست؟
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
برهان مصادیق نظم
,
ادله عقلی
,
01. خداشناسی (کلام)
,
براهین خداشناسی
,
اثبات وجود خدا
,
برهان نظم
کلید واژه فرعی :
اثبات خدا ,
براهین اثبات واجب(حکمت نظری) ,
برهان لم ,
اعلام و شخصیت ها :
امام ششم(امام صادق), جعفر بن محمد (ع), 83ق./702م. ۱۴۸ق./766م.
امام اول (امام علی), امیر المومنین علیبن ابیطالب(ع) , ۲۳ قبل از هجرت ۴۰ق./661م.
بیشتر
سوال:
برهان نظم چیست؟
پاسخ اجمالی:
1. براهین و راههایى که براى شناخت و اثبات وجود خدا بیان مىشود، متعدد مىباشد و در آنها روشهاى گوناگونى مورد استفاده قرار گرفته است. این براهین از جهت روش به سه دسته تقسیم مىگردد: راه روانى یا فطرى، راه علمى و شبه فلسفى و راه فلسفى. برهان نظم یکى از موارد راه علمى و شبه فلسفى است. 2. دلایل و راههاى اثبات خداوند، از جهت صحیح و کامل بودن و یا معیوب و فاسد بودن، ارزش و محدوده، نتایج و مطلوب هر یک متفاوت بوده، در یک سطح و مستوا نمىباشند. برهان نظم از جمله براهینى است که نیازمند تکیه بر دیگر براهین مىباشد و به همین جهت حکما و فلاسفه ی اسلامى براى اثبات ذات واجب از این برهان استفاده نکردهاند. 3. برهان نظم رابطه ی نزدیکى با مسأله ی "حکمت الاهى" دارد و از مسائلى است که پرداختن به آن فرصت دیگرى را مىطلبد. 4. شکل کلى برهان نظم را مىتوان چنین بیان نمود: جهان منظوم (داراى نظم) است و هر منظومى، ناظمى دارد، پس جهان ناظم دارد. مقدمه ی اوّل، مقدمهاى تجربى و مقدمه ی دوم، مقدمهاى عقلى است. 5. مراد از ناظم، موجود مشخص خارجى و عینى است که سبب به وجود آمدن نظم و هماهنگى مخصوص در نظام داخلى یا غایى موجودات مىباشد. 6. معرفى برهان نظم را با ذکر مطالبى پیرامون تعریف نظم، اقسام نظم، اثبات وجود نظم و دلیل و چرایى نظم مىتوان ارایه داد. 7 نظم یا "اعتبارى" است یا "صناعى" و یا "تکوینى" (طبیعى). نظم اعتبارى از اعتبار کنندگان حاصل مىشود و نظم صناعى بر پایهى قانون صنعت و حرفهى خاص تهیه و اعمال مىگردد و نظم طبیعى و تکوینى در مدار تکوین و حقیقت یافت مىشود. و در برهان نظم، محور بحث همان نظم طبیعى و تکوینى است. 8. نظم طبیعى، خود داراى انواع و اقسامى است: هماهنگى درونى عناصر یک نظام محدود، هماهنگى عناصر هستى در مجموع هستى، هماهنگى و مسانخت فعل با فاعل و هماهنگى و ارتباط ضرورى هر فعل با غایت مخصوص به همان فعل در سلسله ی علل غایى. در برهان نظم محور بحث همان نظم داخلى و نظم غایى است. 9. مدار و متعلق نظم تکوینى گاه موجودات مادى و طبیعىاند، گاه موجودات مثالى (مجرد مثالى)، گاه موجودات عقلى (مجرد عقلى). و آنچه مورد نظر طرفداران برهان نظم و یا منتقدان آن است، همان نظم طبیعى موجودات مادى است. 10. اثبات نظم در مجموع هستى (جهان طبیعت، جهان مثال و جهان عقل) جز با برهان عقلى ممکن نیست. 11. قرآن کریم در برابر مشرکان که به توحید خالق و وقوع اصل تدبیر در مخلوقات قایل مىباشند، از برهان نظم استفاده کرده و به جدالِ احسن مىپردازد. نظم در شب و روز، آرامش زمین به وسیلهى کوهها،... نمونههایى از نظم موجود در طبیعت است که در قرآن مجید به عنوان آیتها و نشانههایى از مبدأ هستى به آنها اشاره شده است. 12. امام صادق (ع) ، منظم بودن جهان هستى و پشت سر هم قرار گرفتن شب و روز و... راههایى براى توحید ناظم و مدبر جهان مىداند.
پاسخ تفصیلی:
براهین و راههایى که براى شناخت و اثبات وجود خداوند متعال اقامه و ارایه شده است، متعدد بوده و در آنها از روشهاى متفاوتى استفاده گردیده است. در یک دسته بندى کلى، این براهین را از جهت روش مىتوان به سه دسته تقسیم نمود: راه روانى یا فطرى، راه علمى و شبه فلسفى، راه فلسفى. برهان نظم را به عنوان یکى از اقسام راه علمى و شبه فلسفى مىتوان تلقى نمود.[1]
قبل از بیان و شرح برهان نظم، توجه به این مطلب ضرورى است که براهین و راههاى اثبات خداوند از جهت صحیح و کامل بودن و یا معیوب و فاسد بودن، ارزش و محدودهاى هر یک از آنها در اثبات مطلوب و نتیجه، میزان پاسخ گویى به شبهات و اشکالات و انتقاداتى که بر هر یک وارد شده است، و میزان استفاده از مقدمات حسّى و تجربى، و حتى از جهت بیان و تقریرى که از هر یک از آنان ارایه گردیده است، در یک سطح و مستوا نمىباشند، و در نظر گرفتن این مطلب، مانع بسیارى از مغالطههاى رهزن خواهد بود.[2]
از این رو، براهینى را که براى اثبات خداوند، اقامه مىشود، از جهت صحت و فساد و کمال و نقص و شرایط افادهى یقین، به سه گروه مىتوان تفکیک کرد: أ. براهینى که معیوب بوده و از درون فاسد و پوسیده مىباشند و فاقد شرایط افادهى یقین مىباشند. در حقیقت این گونه از براهین، برهان نیستند.
ب. براهینى که معیوب و فاسد نمىباشند، ولى ناقص بوده و توانایى اثبات واجب الوجود را به نحو تمام ندارند. نهایت کارآیى این براهین اثبات وصفى از اوصاف و اسمى از اسماى الاهى مىباشد و براى این که بتوانند وجود واجب (خداوند) را اثبات نمایند نیازمند تکیه بر دیگر براهین مىباشند. و برهان نظم، از این گونه برهانها مىباشد.
ج. براهینى که صحیح و کامل بوده و مطلوب خویش را که اثبات واجب تعالى مىباشد، به خوبى محقق مىسازند.[3]
برهان نظم: همان طور که قبلاً اشاره گردید، یکى از اقسام راه علمى (حسّى) و شبه فلسفى شناخت خداوند، برهان نظم مىباشد. در این برهان از مقدمهاى که حسى و تجربى است استفاده مىشود بدین معنا که از راه مطالعه ی حسى و تجربى واقعیات و مخلوقات خارجى طبیعى و مشاهده آثار و آیات الهى و به کارگیرى آن در استدلال برهانى، به نتیجه و مطلوب دست مىیابیم. از این روى است که برهان نظم، استدلال حسّى و تجربى محض نمىباشد و پاى عقل و مقدمهى عقلى در میان خواهد بود.[4]
بررسى برهان نظم که به تعبیر بعضى از بزرگان، مشهورترین و معروفترین و عمومىترین دلیلى است که الاهیون بر وجود خداوند اقامه نمودهاند![5] همان دلیل و مسألهى نظام موجودات (نظام متقن) است که، استفاده از آیهى کریمهى "صنع اللَّه الذى اتقن کل شى"[6] مىتوان با نام "اتقان صنع" از آن یاد کرد. برهان نظم، رابطهى نزدیکى با مسأله ی "حکمت الاهى" دارد که پرداختن به آن مجال دیگرى را مىطلبد.[7] گرچه مىتوان گفت حکما و فلاسفه ی اسلامى از برهان نظم براى اثبات "ذات واجب" به دلیل محدودیتى که این برهان در ذات خود دارد، استفاده ننمودهاند.[8]
برهان نظم را به صورتهاى گوناگون مىتوان اقامه نمود، لکن همان گونه که قبلاً اشاره شد، هر نتیجهاى که به دست آید، متکى بر دو مقدمه است که یکى تجربى و دیگرى عقلى است.[9] و مقدمهى عقلى، که همان کبراى قیاس است (هر نظم نیازمند به ناظم است) بدون اعتماد به یک قیاسى که از حرکت، حدوث و یا امکان استفاده کرده باشد، نتیجه نمىدهد، مانند این که گفته شود: نظم واقعیتى حادث و یا ممکن است و هر حادث و یا ممکن نیازمند به مبدئى محدث و یا واجب است، پس نظم نیز داراى مبدئى محدث و یا واجب است.
البته، این مبدأ چون نظم از او صادر مىشود، "ناظم" نیز نامیده خواهد شد، بنابراین مىتوان گفت، برهان نظم در هر محدودهاى که بخواهد نتیجه دهد، نیازمند به برهان دیگرى بوده و هرگز یک برهان مستقل نمىتوان محسوب شود.[10]
از سوى دیگر، به دلیل این که (برهان) نظم به کمک یکى از براهین دیگر، مبدأ ناظم را اثبات مىنماید، و چون فعلى که از ناظم صادر مىشود (نظم) عالمانه است، صفت علم را براى ناظم نیز مىتوان اثبات کرد.[11]
صورت کلى برهان نظم را مىتوان چنین بیان داشت: نظم موجود است، یعنى جهان منظوم (داراى نظم) است، و هر منظوم ناظمى دارد، پس جهان ناظم دارد.[12]
معرفى برهان نظم نیازمند به چند امر مىباشد: 1. تعریف نظم (چیستى نظم) 2. اقسام نظم، 3. اثبات وجود نظم، 4. دلیل و چرایى نظم.[13]
تعریف نظم: چنان که در بخش بعدى، بیان خواهد شد، نظم نوعى ربط وجودى میان اشیا مىباشد و آنچه که نظم را محقق مىسازد، همان وجود و ربط وجودى است، و ربط وجودى در نظم تکوینى حاصل مىگردد، از این رو مىتوان به وضعیتى که از "گردآمدن و همکارى و هماهنگى اجزاى متفاوت یک مجموعهى محدود و یا مجموع هستى و یا از مسانخت فعل با فاعل و یا از ارتباط ضرورى فعل با غایت" به دست مىآید، تعریف نمود.[14] هرچند که در هر یک از انواع ربط وجودى، نظم مخصوص به همان نوع، وجود خواهد داشت.
اقسام نظم: از این رو که آنچه در ابتداى برخورد با واژهى نظم در اذهان ظهور مىکند، یک امر قیاسى و نسبى است (که از سنجش دو یا چند چیز به هم در شرایط خاص به دست مىآید) و قیاس و سنجش، گاهى اعتبارى است و گاهى صناعى و گاهى طبیعى و تکوینى. نظم هم به اعتبارى و صناعى و تکوینى (و طبیعى) تقسیم مىگردد. "نظم اعتبارى که از اعتبار و قرارداد اعتبارکنندگان حاصل مىشود و در حالات گوناگون متفاوت خواهد بود، مانند نظم صف سربازان و یا صف نمازگزاران. "نظم صناعى" که بر اساس قانون صنعت و حرفهى خاصى، تهیه و اعمال مىشود، مانند نظم رادیو، ساعت و... . "نظم طبیعى و تکوینى" که در مدار تکوین و حقیقت، یافت مىشود و از مقایسه و سنجش موجودات خارجى و عینى به دست مىآید، حکم خاص خود را خواهد داشت.
محل بحث در برهان نظم، نظم طبیعى و تکوینى است نه اعتبارى و یا نوع صناعى آن، هرچند از این نوع (صناعى) براى تأیید ذهن متعلم استمداد[15] و در قیاس تمثیلى کمک گرفته شود. مثلاً وقتى انسان در جزیرهاى ساعتى را مشاهده مىکند، نظم صناعى ساعت بیننده را به ناظم و سازندهى آن راهنمایى مىنماید و در تمثیل، از مشابهت نظم تکوینى با نظم صناعى بر وجود ناظم نسبت به نظم تکوینى استدلال مىشود.[16]
اقسام نظم طبیعى و تکوینى: ربط وجودى (در طبیعت و تکوین) که به همراه خود، نظم طبیعى و تکوینى را محقق مىسازد، سه قسم است؛ زیرا ربط وجودى فقط در مدار علت و معلول است و امورى که با هم پیوند علّى و معلولى ندارند، هیچ گونه نظمى براى آنها نسبت به هم نخواهد بود و ربط علت و معلول از سه حال بیرون نیست: 1. ربط علت فاعلى، 2. ربط علت غائی، 3. ربط علت قوام (داخلى).
قسم نخست که ربط علت فاعلى با معلول است، "نظم" آن عبارت از "لزوم سنخیت خاص هر فعل با فاعل" مىباشد. "کلّ یعمل على شاکلته" و گرنه هر اثر از هر مؤثرى متوقع خواهد بود و هر مؤثرى مىتواند داراى هر اثرى باشد، که این امر، همان تصادف و انکار قانون علیت و معلولیت مىباشد.
قسم دوم که ربط علت غائى با معلول است، "نظم" آن نیز عبادت از "لزوم ربط تکاملى مخصوص هر موجود غیر واجب با هدف معین" مىباشد، و گرنه چیزى به هر سمت و سویى گرایش خواهد داشت و پایان و معاد هر موجودى، هر چیز دیگرى خواهد بود و این ناهماهنگى غایى، نظیر ناهماهنگى فاعلى، سبب هرج و مرج است.
قسم سوم که ربط داخلى اجزاى یک شىء است، مخصوص چیزى است که داراى ماده و صورت، جنس و فصل و یا عناصر و ذرّات متعدد باشد و چیزى که بسیط خارجى است، نظم داخلى به لحاظ خارج براى او تصور نمىشود. گرچه نظم داخلى به لحاظ ذهن در اثر ترکیب از جنس و فصل و مانند آن، براى او معقول مىباشد. و چیزى که بسیط ذهنى است، همانطور که نظم داخلى به لحاظ خارج براى او متصور نیست، نظم داخلى به لحاظ ذهن هم براى او معقول نخواهد بود.[17]
نظم درونى و داخلى، خود به دوگونه مىتواند باشد: نظمى که از "ماهنگى درونى عناصر یک نظام و مجموعهى محدود" حاصل مىشود و نظمى که از "ماهنگى عناصر هستى در مجموع هستى" به دست مىآید.[18]
البته، این گونه نظمها منحصر در اقسام یاد شده نبوده و از حصر عقلى برخوردار نیستند و ممکن است اقسام دیگرى هم بر آنها اضافه گردد. نیز برخى از اقسام ذکر شده مىتوانند متداخل باشند.[19]
به بیان دیگر، چهار نوع نظم وجود دارد: أ. هماهنگى درونى عناصر یک نظام محدود. ب. هماهنگى عناصر هستى در مجموع هستى. ج. هماهنگى و مسانخت فعل با فاعل. د. هماهنگى و ارتباط ضرورى هر فعل با غایت مختص به همان فعل در سلسله علل غایى.
تفاوت نتیجه در هر یک از نظمها: نظم وقتى از نظر به "ماهنگى درونى عناصر یک نظام محدود" یا "ماهنگى عناصر هستى در مجموع هستى" به دست مىآید، غیر از نظمى است که در نتیجهى "مسانخت فعل با فاعل" در سلسلهى علل فاعلى و یا از "ارتباط ضرورى هر فعل با غایت مختص به همان فعل" در سلسلهى علل غایى وجود دارد. برهانى که با استفاده از هماهنگى عناصر یک نظام شکل مىگیرد در صورت تمامیت، به غایت بالذات که همان فاعل نخست است راه نمىبرد و فقط مبدأ و علتّى را اثبات مىکند که عهده دار هماهنگى معیّن بوده و نسبت به آن آگاه است و چنین فاعلى مىتواند یک امر ممکن، حادث و یا متحرک باشد. حتى اگر نظم عمومى مجموع هستى، مدار استدلال قرار گیرد، ناظم آن مىتواند یک موجود مجرد عالم و قدیر که خارج از مجموع هماهنگ است، باشد و در عین حال واجب نباشد، آنگاه براى تتمیم برهان نظم و اثبات واجب باید از برهان امکان استفاده کرد.[20]
آنچه در برهان نظم، محور بحث است، همان (هماهنگى و) نظم داخلى و نظم غایى است[21] و بیشتر، همان "ماهنگى" مراد است که در افعال و رفتار عناصر و اعضاى مختلف یک مجموعه در تحصیل غرض واحد مشهود است و این غرض به گونهاى است که در محدودهى فعل و رفتار هیچ یک از عناصر و اعضا به تنهایى قرار نمىگیرد. مانند نظم صناعى تعیین وقت و زمان به وساطت رفتار هماهنگ اجزاى ساعت و یا حتى تأمین لذت و نشاط بینندگان در ترکیب رنگهایى که در یک تابلو به نمایش گذارده شدهاند. و شاید کسانى که تکرار افعالى مشابه را از فاعلهاى مشابه و همانند، مقدمه (صغرا) برهان نظم قرار دادهاند یکسانى و هماهنگى فعل با فاعل را در نظام علّى جهان نیز بر همین قیاس تحلیل نمودهاند.[22]
اثبات وجود نظم (هستى نظم): بعد از بیان تعریف و اقسام نظم، مىبایست وجود نظم ثابت شود، زیرا همانگونه که قبلاً اشاره شد، مقدمهى اول برهان نظم (صغرا) وجود نظم (تکوینى، نه نظم اعتبارى و صناعى) مىباشد.[23]
مدار و متعلق نظم تکوینى گاه موجودات مادى و طبیعىاند و گاه موجودات عالم مثال (مجردات مثالى) و زمانى هم موجودات عالم عقل (مجردات عقلى).[24]
آنچه در نزد ارایه کنندگان برهان نظم، و نیز منتقدان آن مطرح است[25] همان نظم طبیعى موجودات مادى است که علوم تجربى عهدهدار اثبات آن مىباشند.
البته با توجه به تعریف و تحلیل نظم که نوعى پیوند ضرورى و ربط لزومى دو یا چند چیز است، مقدمهى تجربى برهان نظم (صغرا) مقدمهاى "تجربى" است نه "حسّى"، زیرا حداکثر بهرهاى که حس از مشاهدهى امور طبیعى دارد، ادراک اشیایى است که در کنار هم و متعاقبت یا متداخل یکدیگر قرار دارند. و نظم (پیوند ضرورى و ربط لزومى) از راه احساس به دست نمىآید.[26]
در برهان نظم اگر نظر به وجود نظم در بخشى از طبیعت باشد، نتیجهاى که با ضمیمه نمودن کبراى برهان (هر نظمى، ناظم دارد)، به دست مىآید اثبات نظم در همان محدوده خواهد بود و اگر نگاه به تمام جهان طبیعت باشد، باز نتیجه در محدودهى همان جهان طبیعت خواهد بود که وجود مدبر و ناظم براى جهان طبیعت مىباشد و چون از راه مشاهده و حس و تجربه به بخشى از جهان طبیعت مىتوان دست رسى یافت مشکل خاصى در سر راه نخواهد بود.[27]
لکن اگر کسى به دنبال اثبات نظم در مجموعهى هستى (جهان طبیعت، جهان مثال و جهان عقل) باشد، جز با برهان عقلى ممکن نیست.[28]
با برهان لِم،[29] یعنى از طریق نظر به مبادى عالیه و به وساطت اوصاف و اسماى الهى، نه تنها مىتوان نظم طبیعت و یا نظم کلى عالم، بلکه مىتوان احسن بودن نظام موجود را نیز اثبات کرد.
البته کسى که از راه برهان لم براى اثبات نظم و هماهنگى و یا احسن بودن نظام استدلال مىکند، قبل از پى بردن به اصل نظام به وجود مبدأ آگاهى پیدا کرده است.[30]
دلیل و چرایى نظم (علت نظم): اینکه چرا در عالم (در بخشى از طبیعت یا در تمام جهان طبیعت یا در مجموعه هستى) نظم وجود دارد، همان بحث از کبراى قیاس است که با کدام علت فاعلى، نظم وجود دارد. اگر براى نظم موجود، ناظم و مبدأى فاعلى وجود نداشته باشد و در اثر تصادف پدید آمده باشد، مقدمهى دوم استدلال (کبرا) که هر نظمى، ناظمى دارد، صحیح نخواهد بود زیرا در غیر این صورت فرقى میان اینکه تمام نظمها بدون ناظم پدید آمده باشند و یا برخى بر اثر تصادف و برخى دیگر به وسیلهى ناظم، نخواهد بود.[31]
مراد از ناظم، موجود مشخص خارجى و عینى است که سبب به وجود آمدن نظم و هماهنگى مخصوص در نظام داخلى یا غایى موجودات طبیعى مىباشد و وجود آن براى تحقق این نظم ضرورى است. از این رو باید احتمال تصادف به طور کامل منتفى گردد.[32]
استفاده از برهان نظم در قرآن: با چشم پوشى از محدودیتهایى که در برهان نظم وجود دارد و به برخى از آنان اشاره گردید، استفاده از این برهان در برابر کسانى که نظم را در بخشى از طبیعت و یا در کل جهان مىپذیرند و به ذات واجب و به خالقیت و توحید ذاتى باور دارند، مفید است.
هر موجود ممکن، آیه و نشانهاى از خداوند است. قرآن مجید آفرینش آسمانها و زمین، نفوس و ابدان، ذى روح و غیر ذى روح را نشانه خداوند مىداند و از همه آنها به عنوان آیه یاد مىنماید و موجودهاى منظم، از جهات گوناگون، آیت و نشانهاى از مبدأ هستى بخش مىباشند.[33]
نظم زمان از جهت شب و روز و ایلاج یکى در دیگرى در فصول مختلف یا در فصل واحد، در اماکن متفاوت و یا نظم زمین از جهت تأمین آرامش آن توسط کوهها و... از دیگر نمونههاى نظم موجود در جهان طبیعت مىباشند که ذکر تمام موارد، سبب طولانى شدن نوشتار مىگردد.[34]
از این رو در قرآن کریم برهان نظم به شیوهاى خاص در خطاب با مشرکان به کار رفته است.[35]
قرآن کریم در برابر این گروه که به توحید خالق و وقوع اصل تدبیر در مخلوقات قایل مىباشند، لکن مدبر و ناظم آنها را ارباب انواع و شفیعانى مىدانند که واسطهى بین خدا و خلق هستند به جدال احسن مىپردازد.[36]
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار[37]
در پایان، به نمونههایى از آیات و روایات اشاره مىگردد که متذکر آیتها و نشانههاى خداوند و ناظم جهان هستى مىباشد.[38]
"ومن آیاته خلق السماوات والارض و..." یا "من آیاته ان یرسل الریاح مبشرات..." یا "افلا ینظرون الى الابل کیف خلقت و...".
در کلمات امیرمؤمنان على (ع) نیز اشارات فراوانى به نظم و شگفتى مخلوقات الاهى شده است که با مطالعه ی نهج البلاغه مىتوان از این چشمهى زلال، سیراب شد.[39]
امام صادق (ع) در سخنان خود به نظم و هماهنگى جهان اشاره نموده، فرمود: "فلمّا راینا الخلق منتظماً والفلک جاریاً و اختلاف اللیل والنهار والشمس والقمر دلّ صحة الامر والتدبیر وس ائتلاف الامر على انّ المدبر واحد"[40] که منظم بودن جهان آفرینش و پشت سر هم قرار گرفتن شب و روز، حرکت منظم خورشید و ماه ما را به این موضوع رهبرى مىکند که ناظم و مدبر جهان یکى است. و نیز هنگامى که "شام بن حکم" از حضرت دلیل بر یگانگى خدا مىخواهد، حضرت مىفرماید: "اتصال التدبیر و تمام الصنع"[41] به هم پیوستگى و دوام نظام هستى و تمامیت آفرینش، گواه بر یگانگى او است.
صاحب محتوی:
اسلام کوئست نت
متکلمان و سایر شخصیت ها :
ب. امام اول(حضرت امام علی ع)
,
ح. امام ششم(حضرت امام صادق ع)
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa996
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ کلامی اسلام کوئست نت
یادداشت :
[1] ر.ک: مطهرى، مرتضى، توحید، ص 31 و 58؛ روش رئالیسم، ج 5، ص 34؛ مصباح، محمد تقى، آموزش فلسفه، ج 2، ص 367 - 365.
[2] جوادى آملى، عبداللَّه، تبیین براهین اثبات خدا، ص 23 - 22.
[3] همان، ص 23 - 22.
[4] مصباح یزدى، آموزش فلسفه، ج 2، ص 366؛ الهیات؛ سبحانى، جعفر، ص 56 و 57؛ جوادى آملى، عبداللَّه، تبیین براهین اثبات خدا، ص 32 و 231.
[5] مجموعهى آثار شهید مطهرى، ج 8؛ درسهاى الهیات شفا، ص 454؛ روش رئالیسم، ج 5، ص 40.
[6] نمل، 88.
[7] ر.ک: مجموعهى آثار، ج 8، ص 454؛ اسفار، ج 7، ص 94 - 56 و 95 و 101 و 106 و 188؛ آموزش فلسفه، ج 2، ص 423 و 424؛ الهیات، جعفر سبحانى، ص 227؛ المیزان، ج 4، ص 269؛ مفاتیح الغیب، ج 1، ص 352 - 350؛ تبیین براهین اثبات خدا، جوادى آملى، عبداللَّه، ص 42 - 41 و 233.
[8] جوادى آملى، عبداللَّه تبیین براهین اثبات خدا، ص 42 و 227.
[9] همان، ص 22 و 231؛ سبحانى، جعفر، الهیات، ص 57 - 56.
[10] جوادى آملى، عبداللَّه، تبیین براهین اثبات خدا، ص 231.
[11] همان، ص 232.
[12] همان، ص 39 و 40.
[13] همان؛ مرتضى مطهرى، توحید، ص 61 - 60.
[14] ر.ک: تبیین براهین اثبات خدا، ص 30 - 29 و ص 230 - 228.
[15] همان، ص 29.
[16] همان، ص 228.
[17] همان، ص 33.
[18] همان، ص 230.
[19] همان، ص 228.
[20] همان، ص 230.
[21] همان، ص 32؛ سخن در رابطهى نظم على (مسانخت فعل با فاعل) و نظم غایى (ارتباط ضرورى هر فعل با علیت) نیازمند مجال دیگرى است و از حوصلهى فعلى بحث خارج است. ر.ک: تبیین براهین اثبات خدا، ص 229 - 228.
[22] همان، ص 230.
[23] همان، ص 32 و 228.
[24] همان، ص 32.
[25] اشکالات و شبهات گوناگونى پیرامون برهان نظم مطرح گردیده است که با مطالبى که بیان شد بسیارى از آنان برطرف شده، به ویژه اینکه سخن در این باره مجال دیگرى را مىطلبد. ر.ک: مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، ج 8، ص 486 - 454؛ جوادى آملى، عبداللَّه، تبیین براهین اثبات خدا، برهان نظم؛ سبحانى، جعفر، الهیات، ج 1، ص 59 - 55 و... .
[26] تبیین براهین اثبات خدا، ص 33.
[27] همان، ص 233.
[28] همان، ص 35 و 233.
[29] براى اطلاع از اقسام برهان، به کتابهاى منطق، بخش صناعات خمس، سنعت برهان مراجعه شود.
[30] تبیین براهین اثبات خدا، ص 233.
[31] همان، ص 37 - 36.
[32] همان، ص 37.
[33] همان، ص 43.
[34] ر.ک: مصباح یزدى، محمد تقى، معارف قرآن، ج 1 - 3، ص 317 - 225؛ مطهرى، مرتضى، روش رئالیسم، ج 5، ص 48 - 39 و توحید، ص 153 - 44؛ صدر، رضا، نشانههایى از او؛ نجفى خردمند، احمد، هستى بخش جهان و... .
[35] "لئن سالتهم من خلق السماوات والارض لیقولن اللَّه" (لقمان، 25).
[36] تبیین براهین اثبات خدا، ص 238.
[37] سعدى
[38] روم، 25 - 22 و 46؛ لقمان، 31؛ فصلت، 37؛ شورى، 29؛ غاشیه، 21 - 17 و... .
[39] نهج البلاغه، صبحى صالح، خطبههاى: 1، 83، 91، 155، 165، 182، 185، 186، 211، ... .
[40] صدوق، توحید، ص 244.
[41] صدوق، توحید، ص 250.
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
مخاطب :
بزرگسال , تخصصی
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت