مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
خداشناسی خود شناسی معرفت برهانی معرفت تقلیدی معرفت شهودی
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 177
ضرورت و ملاک بدیهیات در فلسفه اسلامی
نویسنده:
منصور ایمان پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم و تاثیر گذاری که در فلسفه اسلامی وجود دارد و امروزه، تحت عنوان «معرف شناسی» قابل طرح است، مسئله بدیهیات در حوزه تصورات و تصدیقات است. این مساله با وجود اهمیت فراوان و نقش بی بدیلش در نظام معرفتی فیلسوفان ما، از زوایای مختلف و به نحو کامل مورد بحث قرار نگرفته است به گونه ای که به جهت ابهامات نهفته در ملاک تفکیک آنها از ادراکات نظری، گاهی یک قضیه نظری به جای یک قضیه بدیهی می نشیند و گاهی یک قضیه بدیهی در جای قضیه نظری قرار می گیرد و مورد چون و چرا واقع می شود. تبیین جایگاه بدیهیات در نظام فکری فیلسوفان اسلامی و ارایه و تشریح و ارزیابی ملاک های اصلی مرزبندی بدیهیات از غیر بدیهیات مساله ای است که این مقاله به عهده گرفته است. پاسخ اجمالی این مقاله به مساله فوق آن است که اولا، بدیهیات، اساس و خمیرمایه نظام معرفت یقینی را تشکیل می دهند و درغیاب آنها هیچ شناخت یقینی و قابل وثوقی حاصل نخواهد شد. ثانیا، گرچه در زمینه تفکیک آنها از معارف غیر بدیهی، ملاک هایی در کتب متفکران اسلامی مطرح شده است، لکن اصلی ترین ملاک در تشخیص بدیهیات تصوری ، بساط این مفا هیم در حوزه بدیهیات عقلی است و اصلی ترین ملاک در تشخیص قضایای بدیهی نیز، تصدیق پذری الزامی و بی درنگ آنها توسط عقل بدون نیاز به تصدیقات و استدلال های خارجی است.
بررسی و تحلیل نظریه اعتمادگرایی مبتنی بر فضیلت لیندا زاگزبسکی
نویسنده:
اکرم عسکرزاده مزرعه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
لیندا زاگزبسکی با مطرح کردن نظریه معرفت شناختی اعتمادگرایی مبتنی بر فضیلت کوشیده است مناقشه میان نظریه های معرفت شناختی درون گرایانه و برون گرایانه را حل کند. او برای حلّ مناقشه از مؤلفه های اصلی نظریه اخلاقی فضیلت گرایانه ارسطو، مانند فضایل و رذایل عقلانی و اخلاقی، وجدان و عاطفه، استفاده کرده است. نظریه اعتمادگرایی مبتنی بر فضیلت با نظریه های درون گرایانه در اخذ مؤلفه های وظیفه گروی، اراده گروی و آگاهی فاعل شناسا در معرفت شباهت دارد و وجه اشتراکش با نظریه های برون گرایانه در توجه به تأثیر علّی عوامل بیرون از باور بر نحوه شکل گیری باور است و در حل مناقشه تا حدودی موفق بوده است.
تأثیرپذیری معرفت از مؤلفه های غیر معرفتی از دیدگاه لیندا زگزبسکی
نویسنده:
غلامحسین جوادپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه تهران,
چکیده :
معرفت از مهم ترین دستاوردهای بشر در مواجهه با پدیده ها و حقایق هستی است که با توانایی شناختی خویش به آن دست می یابد. در طول تاریخ فلسفه همواره این دغدغه وجود داشته است که آیا باورهای انسان از ساحت های غیرمعرفتی وی و نیز عوامل بیرونی تأثیر می پذیرد یا خیر و اگر چنین است، آیا به لحاظ معرفتی امری مقبول است یا باید عامل را از این تأثیرات آگاه کرد و او را از این تأثیر برحذر داشت. زگزبسکی، از معرفت شناسان جدید است که بیشتر با نظریه معرفت شناسی فضیلت محور شناخته می شود، وی در فرایند نظریه پردازی خود از تأثیر برخی عوامل غیرمعرفتی سخن می گوید که به مثابه بنیان معرفت به شمار می روند. عواطف و احساسات، فضایل و رذایل، اراده انسان و زمینه های اجتماعی از جمله مهم ترین این عوامل هستند که وی از آنها نام می برد و نظریه خویش را نیز بر همین موارد بنا می نهد. در مقاله به بررسی این عوامل و فرایند تأثیر آن ها بر سامان یافتن معرفت می پردازیم.
صفحات :
از صفحه 623 تا 652
شک و یقین از دیدگاه ابن سینا
نویسنده:
فرشته رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله‌ی معرفت و مباحث مربوط به آن، از جمله شک و یقین از دیرباز یکی از دغدغه‌های اصلی انسان‌ها و به خصوص فلاسفه بوده است؛ زیرا انسان همواره جویای حقیقت و کسب معرفت در مورد خود و جهان پیرامون خود است. فلاسفه برای این امر نیازمند نقطه اتکایی هستند تا معرفت را برآن بنا کنند. هدف این پژوهش یافتن چنین تکیه‌گاهی از منظر ابن‌سیناست. ما در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی سعی کرده‌ایم دیدگاه ابن‌سینا درباره‌ی چگونگی خروج از شکاکیت و راه حصول معرفت یقینی را بیان کنیم. شکاکیت دیدگاهی است که منکر حصول معرفت در همه یا بخشی از قلمرو معرفت بشری می‌شود و بر حسب اینکه در چه قلمرویی رخ می‌دهد، شامل اقسام گوناگونی از قبیل شکاکیت مطلق، محدود، عملی، نظری و غیره است. شکاکان برای اثبات مدعای خود براهینی مانند استدلال از طریق خطا، تجربه و استدلال معروف به مغز در خمره اقامه کرده‌اند. ابن‌سینا عوامل بروز شکاکیت را در اختلاف آراء دانشمندان، شنیدن سخنانی از طرف آنان که مطابق عقل نیست و دیدن قیاس‌هایی که نتایج متقابل دارند می‌داند. او تلاش می‌کند به وسیله‌ی اصل امتناع تناقض شکاک را از شکاکیت خارج کند. به‌علاوه سعی شده است به اقسام جدید شکاکیت از دیدگاه ابن‌سینا پاسخ داده شود. معرفت یا ادراک که حصول صورت مدرِک نزد مدرَک است، انواعی دارد شامل حسی، خیالی، وهمی و عقلی. هرکدام از این اقسام بخشی از معرفت ما را به جهان خارج تشکیل می‌دهند. اما در این میان فقط ادراک عقلی به علت خطاناپذیری، معرفت یقینی تولید می‌کند. علم نیز به دو قسم حضوری و حصولی تقسیم می‌شود که علم حضوری به علت بی‌واسطه بودن، خطا در آن راه ندارد و معرفت یقینی تولید می‌کند. اما علم حصولی شامل دو قسم تصور و تصدیق است و فقط قسم اخیر در صورت دارا بودن شرایطی خاص می‌تواند معرفت یقینی تولید کند. ابن‌سینا یقین را دارای دو نوعِ روان‌شناختی و منطقی می‌داند و منظور از معرفت یقینی همان یقین منطقی است که حاصل آن باوری صادق و زوال‌ناپذیر است. او کسب معرفت یقینی را به وسیله‌ی قیاس برهانی ممکن می‌داند؛ زیرا برهان از مبادی‌ بدیهی تشکیل شده است و این قیاس نیز بر اصل امتناع تناقض استوار است.
تاثیر پذیری فخر رازی و محمد غزالی از اندیشه های اخلاقی ابن سینا
نویسنده:
فایزه سادات نبوی زاده نمازی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله درباره ی تاثیر پذیری فخر و غزالی از اندیشه های اخلاقی ابن سینا تحقیقاتی به عمل آمده است.بین عقاید کلامی اشاعره و امامیه اختلاف نظر وجود دارد ولیکن در حوزه ی اخلاق ای اختلاف کمتر به چشم می خورد و کماکان میتوان به مشابهت هایی دست یافت و به این نتیجه رسید که در حوزه ی اخلاق،آرای این دو متفکر با حکیم ابن سینا شباهت هایی دارد.در متن پیرامون اموری چون نفس،سعادت،کمال،عقل و مراتب آن و معرفت از دیدگاه هر سه فرد تحقیقاتی انجام شده و به نتایجی رسیده ام.لازم به ذکر است که افراد بسیاری در زمینه های متفاوت از ابن سینا تاثیر پذیرفته اند و این نکته حائز اهمیت است.
بررسی و نقد نظریه اشراقی علم الهی
نویسنده:
مهدی عباس زاده
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر در صدد ارائـه تصـويری از سـیر تكـاملی تبيـین نظريـه اشـراقی علـم الهـی ـ آنگونه كه از سوی شهاب الـدين سـهروردی (شـيخ اشـراق) مطـرح شـده اسـت ـ و بيـان نقدهای صدرالمتألهين و نيز برخی ملاحظات نگارنده بر اين نظريـه اسـت. سـهروردی در بحث از علم الهی، طی سه گام مشخص، از رويكرد مشـائی بـه نظريـه اشـراقی علـم الهـی منتقل می شود. اين سه گام را می توان به ويژه در سه اثر اصلی او: تلويحـات، مطارحـات و حكمه الاشراق ملاحظه كرد. سهروردی بر اين باور است كه علم خدا، بـه ذات خـودش و به مخلوقات تعلّق می گيرد و از سنخ «علم حضوری» است. او علم حضوری خـدا بـه ذات خود را از طريق حضور ذات خدا برای ذاتش و علم حضوری خدا به مخلوقـات «در مقـام فعل» را از طريق اضافه اشراقی توجيه می كند؛ اما از علم الهی به مخلوقات «در مقـام ذات » (يا علم قبل از معلوم) غافل می شود. به همين لحـاظ نظريـه اشـراقی علـم الهـی، اگرچـه از جهاتی، نسبت به نظريه مشائی علم الهـی پيشـرفت قابـل تـوجهی را نشـان مـی دهـد، لكـن نقدهايی بر آن وارد است كه از سوی صدرالمتألهين در كتاب مهم او با عنوان تعليقات بـر شرح حكمه الاشراقِ قطب الدين شيرازی مطرح شده است و فلاسفه اسلامی بعدی نيز گاه تقريرات جديدی از آن ارائه داده اند. ملاحظـات ديگـری نيـز قابـل طـرح انـد كـه بـه نظـر می رسد در آثار سهروردی بی پاسخ مانده اند.
صفحات :
از صفحه 89 تا 106
تحلیل نقش متقابل ملکات اخلاقی و معرفت از نگاه، خواجه نصیر، ملاصدرا و علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
ابراهیم علی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در بین حکمای مسلمان، ملاصدرا بیش از دیگران به تأثیر ملکات بر معرفت اهتمام داشته‌است. وی معتقد است که برای تحصیل معرفت، انسان باید به آنچه در ساحت‌های معنوی و روحی او می‌گذرد توجّه نماید. به همین دلیل، در کسب معرفت، تنها ابزار منطق و استدلال کافی نیست و عوامل معنوی و ملکات هم نفیاً و هم اثباتاً با ساحت معرفتی او مرتبط هستند از منظر وی این تأثیرگذاری در حوزه‌هایی از شناخت که موضوع آن به کانون هستی انسان نزدیکتر و از اشتداد وجودی و مرتبت تجریدی بالاتری برخوردار باشد گسترده‌تر و عمیق‌تر خواهد بود.علامه طباطبایی نیز گرچه در فلسفه پیرو حکمت متعالیه است ولی بررسی اندیشه‌های وی- به عنوان مفسری کم نظیر در احاطه به مبانی کتاب وسنت-پژوهش حاضر را در شناخت دیدگاه دینی-فلسفی یاری خواهد کرد.به دلیل همین رویکرد، علامه اختصاصاتی در نگاه فلسفی خود دارد که در نوع خود جالب توجه و کم نطیر است.او کهحقیقت علم را نه یک امر بشری بلکه امری الهی و عطیه ای از جانب حق می داند از این رو برای دریافت این لطف حق شرایطی معنوی و غیر معرفتی خاصی لازم است.خواجه نصیر الدین طوسی نیز- به عنوان متفکری جامع در معقول و منقول – از ویژگی منحصر به فردی برخوردار است. او که در مرز کلام ، فلسفه و اخلاق قرار دارد. و در همه این شاخه های مهم علوم از آثار فاخری برخوردار است آراء مهمی در تعامل ملکات و معرفت دارد. وی جزئ معدود اندیسمندان اسلامی است که به تفصیل در باب فضیلت‌های عقلانی و اخلاقی سخن رانده است.از دیدگاه وی، همه تصدیق‌ها و تکذیب‌های انسان خاستگاه معرفتی ندارد و بسیاری از افعال شناختی آدمی، متأثر ازملکات و عناصر غیرشناختی می‌باشد. این تأثیرات می‌تواند مثبت یا منفی، قوی یا ضعیف، پیدا یا پنهان، مستقیم یا غیرمستقیم، ارادی یا غیرارادی، درونی یا بیرونی و... باشد. این متفکران انسان را به دوری از رذائل و کسب فضایل و ورود به حیات معقول از دالان حیاط طیبه فرا می‌خوانند. آنها تهذیب نفس و عمل صالح راشرط اساسی و عامل محوری در عقل‌ورزی و معرفت اندوزی می‌دانند.
استعدادهای معرفتی انسان در قرآن از منظر علامه طباطبایی و سید قطب
نویسنده:
صفر نصیریان آذر بناب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحقیق حاضر، با عنوان استعدادهای معرفتی انسان در قرآن،در رابطه با مبادی اصلی کسب معرفت در انسان به طور کلی و مبدا واحد همه این مبادی به طور خاص بحث می کند .این مبادی عبارتند از: معرفت رشد طبیعی و معرفت حس طبیعی به عنوان معرفت های مشترک انسان با سایر مخلوقات و معرفت سخن‌وری ، ایمانی، عقلانی ، اختیار و انتخاب و همچنین معرفت وحیانی به عنوانمعرفت های اختصاصی انسان.الهی دانان سه دیدگاه عمده راجع به انسان دارند؛ دیدگاه منطقی ،دیدگاه فلسفیو دیدگاه اخلاق مدار و اما قرآن هم در این رابطه دیدگاه دیگری دارد. استعداد خاص انسان از منظر برخی مفسرین تألّه(خدا خواهی) فطری اوست ؛به طوری که این موجود الهی در هر سه زمینهبینش گرایش و عمل سیر إلی الله‌ دارد.از جمله ی آیاتی که در زمینه اثبات استعدادهای خاص انسان مهم تلقی می شود ،آیه امانت است .این آیه بیان می کند که استعدادهای معرفتی انسان خلاصه در استعدادهای پیش پا افتاده نیستند . در تفسیر این آیه، علامه طباطبایی و سید‌قطب ، هر یک نظر جداگانه ای دارند.از نظر علامه طباطبایی، این استعداد ولایت (معرفت) خدا و از نظر سید قطب علم و عمل اختیاری انسان است. این استعدادها از اصول و ریشه های استعداد انسان به شمار می روند؛ به گونه ای که همه استعدادهای عملی و معرفتی بایستی سرانجام به همین استعدادها ختم شوند.البته نباید غافل شد که این استعدادها به شکل عمومی و البته فطری در همه انسانها وجود دارد .همچنین باید گفت که اشتراک انسانها در بسیاری از استعدادها ،منافاتی با آن استعداد خاص در انبیاء که استعداد و قوه دریافت وحی و روح‌‌القدس است ندارد. قوه روح القدس در جهت تکمیل و هدایت آن قوای دیگر است. این قوه در پیامبران نقش بی واسطه و در انسانهای عادی نقش با واسطه ای ایفا می کند ؛از این رو از اهمیتی حیاتی برخوردار است.وحی و شرع مکمل ایمان و عقل و سایر استعدادهایانسان و در حقیقت راهنمای این استعدادها می باشند .عمل به تعالیم وحی و شریعت اعم از ظاهر و باطن ، تنها راه رسیدن به مقامات عرفانی همچونایمان ، یقین ،رضا و به طور کلی معرفت است.
ارزیابی و نقد نظریه هماهنگی حقیقت
نویسنده:
مرتضی فتحی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرف‌شناسان از هنگام نگارش رساله متون و ته نه تنوس افلاطون تاکنون کوشیده‌اند مولفه‌ها با شرایط اساسی معرفت را تعیین کنند. تعیین این موله‌ها یا شرایط به نوعی تحلیل معرفت می‌انجامد. دیدگاه سنتی و مشهور فیلسوفان از جمله افلاطون و کانت این است که معرفت گزاره‌ای (این که چیزی چنان است) سه شرط منفردا لازم و مجموعها کافی دارد که عبارتند از: باور، صدق و توجیه. طبق این دیدگاه، معرفت گزاره‌ای فقط باور صادق نیست ، چون برخی باورهای صادق گمانهای خوش‌شانسی بیش نیستند و در نتیجه معرفت به شمار نمی‌آیند. لازمه معرفت این است که ارضای شرط باور به "نحو مقتضی" با ارضای شرط صدق آن "مرتبط" باشد. بنابراین، معرفت باید "چیزی بیشتر" از باور صادق باشد. این "چیزی بیشتر" چیست که برای تبدیل باور صادق به معرفت ضروری است ؟ ما آن را شرط توجیه تحلیل استانده معرفت می‌نامیم. به طور کلی دو نوع نظریه برای توضیح شرط توجیه معرفت پیشنهاد شده است . طبق یک نوع از آنها، اگر فرایندهایی که به حصول، باور می‌انجامند قابل اعتماد باشند، باور ما معرفت به شمار می‌آید. در این نوع نظریه‌ها تاکید بر پیشینه تاریخی باور است که آن را پدید می‌آورد. نظریه‌های نوع دوم این فرایندها را با مساله توجیه بی‌ارتباط می‌دانند و توجیه را فقط تابعی از قوت و تناسب قرائن موجود برای یک قضیه می‌پندارند. ما این مدعا را "فرض باوری" و نظریه‌های معرفت‌شناختی پیرو آن را "نظریه‌های باور محور" می‌نامیم. هماهنگی نیز نظریه‌ای باوری است . جان نظریه هماهنگی در دو بعد مثبت و منفی آن نهفته است . بعد منفی این است که هماهنگی ضد نظریه بنیادگرایی است ، یعنی ضد این نظریه که مراتب معرفتی باورها نهایتا به باورهای پایه می‌رسد یا از آنها سرچشمه می‌گیرد. نظریه هماهنگی وجود چنین باورهایی را انکار می‌کند. بعد مثبتش این است که ادعا می‌کند رابطه هماهنگی میان باورها سبب توجیه منزلت معرفتی باورهاست . موضوع برنامه پژوهشی حاضر ارزیابی این دو بعد به روش نقادی عقلی است .
بررسی رابطه معرفت با بصیرت در آیات و روایات
نویسنده:
فاطمه شکری بهین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
به طور طبیعی علم اولین گام در رسیدن به آگاهی و رهایی از جهل و کوردلی و زدودن زنگار غفلت از روح انسان است ـ و گاه با عوامل دیگری جایگزین می‌شود ـ و به ایمان و معرفت عمیق منجر می‌شود. یعنی انسان از راه علم و با بحث و استدلال به باور و ایمان می‌رسد آنگاه برای پذیرش معرفتی از نوع برتر که بصیرت و روشن ضمیری و شناخت و آگاهی و رهایی واقعی از جهل است، آماده می‌شود.آنچه در این پژوهش نامه منعکس است، حاصل بررسی علمی برای روشن شدن ربط مفاهیم علم و معرفت با بصیرت است و یافتن راه‌های حصول و تقویت بصیرت و نیز اسباب از بین رفتن و تضعیف آن در قرآن و روایات است. در فصل کلیات پژوهش نامه، مفاهیم دخیل و نزدیک به موضوع فوق و نیز مباحث نظری کلی و در فصل دوم راه‌های حصول و تقویت و در فصل سوم موانع و تضعیف کننده‌های بصیرت بررسی شده‌اند. برآمد این پژوهش علاوه بر آشکار شدن این راه‌ها و موانع این واقعیت است که بین علم و معرفت با بصیرت تلازم و عینیت برقرار نیست بلکه بصیرت نوعی خاص از روشن ضمیری است که گاه بدون علم حاصل می‌شود و گاهی با علم نیز به دست نمی‌آید.
  • تعداد رکورد ها : 177