جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8
پرسش از واقع‌گرایی در اندیشۀ هیدگر
نویسنده:
محمدحسین محمدعلی خلج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله که به پرسش از واقع‌گرایی و ناواقع‌گرایی در هیدگر می‌پردازد از چهار بخش تشکیل شده است. در بخش نخست در مروری تاریخی تصویری کلی از سه دسته تفسیر متفاوت از واقع‌گرایی و ناواقع‌گرایی در فلسفۀ هیدگر در میانِ مفسرانِ انگلیسی‌زبانِ او عرضه خواهد شد. دستۀ نخست هیدگر را واقع‌گرا می‌دانند؛ دستۀ دوم تفسیری ایده‌آلیستی از او ارائه می‌کنند و دستۀ سوم او را نه واقع‌گرا و نه ایده‌آلیست به شمار می‌آورند. در بخش دوم تفسیرِ واقع‌گرایی حداکثری دریفوس –اسپینوزا از هیدگر و دو استدلال ایشان یعنی برهانِ جهان‌های چندگانه و استدلالِ پدیده‌شناختی در دفاع از آن روایت می‌گردد. در بخش سوم نقدهای سه نمونه از مهم‌ترین منتقدان این تفسیر، یعنی راتال، مالپس و رورتی، ارزیابی و نقاطِ ضعف و قوتِ آن نقدها آشکار می‌گردد. در بخش چهارم در ذیلِ ارزیابیِ نهایی بر پایۀ نقدهایی مستقل موضعِ دریفوس-اسپینوزا از دیدِ فلسفی از جهاتِ گوناگون به چالش کشیده می‌شود و نگرانی‌هایی تفسیری نیز در موردِ آن مطرح می‌گردد.
صفحات :
از صفحه 175 تا 203
فلسفه، دین و الهیات، معرفت شناسی، فلسفه زبان، فلسفه ذهن، تجربه گرایی متعالی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Charles Macmillan Urban
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه به بررسی انتقادی فلسفه تجربه گرایی استعلایی می پردازم. تجربه گرایی استعلایی، در میان چیزهای دیگر، فلسفه محتوای ذهنی است. تلاش می‌کند تا با تقسیم تفاوت بین دو گزارش کاملاً متضاد از محتوا، یک معضل معرفت‌شناختی محتوای ذهنی را حل کند. تجربه گرایی حداقلی جان مک داول و تجربه گرایی مینیمالیستی ریچارد گاسکین دو نسخه از تجربه گرایی استعلایی هستند. خود تجربه گرایی متعالی از آثار مک داول سرچشمه می گیرد. این پایان نامه در پنج بخش تنظیم شده است. ابتدا، در مقدمه، جهت گیری متافلسفی ویتگنشتاینی تجربه گرایی استعلایی را بیان می کنم. این رویکرد متافلسفی فلاتی را فراهم می کند که بر اساس آن می توان بسیاری از بقیه این کار را مورد بررسی قرار داد. دوم، من شرح مفصلی از تجربه گرایی حداقلی مک داول ارائه می کنم. سوم، من نقد گسکین و اصلاح تجربه گرایی حداقلی مک داول را نقد می کنم. من استدلال می کنم که (1) نقدهای گسکین ناقص است و (2) تجربه گرایی حداقلی گسکین بسیار مشکوک است. چهارم، من اعتبار ادعایی تجربه گرایی حداقلی مک داول را به دقت بررسی می کنم. من استدلال می کنم که نسخه مک داول از ایده آلیسم زبانی مشکل ساز است. سپس درباره گفتگوی اخیر بین تجربه گرایی استعلایی و پدیدارشناسی هوبرت دریفوس اظهار نظر می کنم. دیالوگ با اتهام دریفوس به «اسطوره ذهنی» به اوج خود می رسد. من استدلال می کنم که این اتهام درست است که در آن صورت واقع گرایی مستقیم مک داول مشکل ساز است. نتیجه می‌گیرم که تجربه‌گرایی حداقلی معضل محتوای ذهنی را حل نمی‌کند. در نهایت، من استدلال می‌کنم که تایلر بورگ با موفقیت دکترین گسست‌گرایی را تضعیف می‌کند، اما گسست‌گرایی برای تجربه‌گرایی استعلایی حیاتی است. با این حال، در نهایت، هدف من نشان دادن این است که تجربه‌گرایی استعلایی جایگزین جذابی برای فلسفه‌های محتوای ذهنی است.
تحلیل و بررسی امکان هوش مصنوعی هیدگری در آرای هیوبرت دریفوس
نویسنده:
محمدمهدی مقدس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هیوبرت دریفوس با روش پدیدارشناسانۀ خود که برگرفته از آموزه‌‌های هیدگر و مرلوپونتی است، دو پارادایم هوش مصنوعی، یعنی نمادگرایی و پیوندگرایی را به نقد می‎کشد. وی سپس جریانی را از پارادایم سوم هوش مصنوعی، یعنی حیات مصنوعی با قید شروطی ویژه می‌پذیرد. این جریان به هوش مصنوعی هیدگری مشهور است. در این مقاله با بیان اجمالی نقد‌های دریفوس بر دو پارادایم نخست هوش مصنوعی، رأی نهایی وی در خصوص امکان پذیرش هوش مصنوعی هیدگری بررسی می‌شود. به‌نظر نویسندۀ این مقاله، دست‌کم به سه طریق می‌توان امکان هوش مصنوعی هیدگری بر مبنای نظریات دریفوس را نشان داد. راهکار نخست با استفاده از رهیافت دنیل سوسر و بر اساس تعاملگرایی ارائه می‌شود؛ راهکار دوم با استناد به دیدگاه جان سرل و تفکیک هوش مصنوعی قوی و ضعیف بیان می‌شود؛ راهکار سوم باتوجه‌به آموزۀ هم‌تحققی، میان‌آگاهی، هوشمندی و رفتار هوشمندانه نشان می‌دهد که این امکان به چه ترتیب میسّر است.
صفحات :
از صفحه 161 تا 183
در مرز مفسر و فیلسوف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
دریفوس و تاریخ فلسفی هوش مصنوعی
نویسنده:
محمدحسین محمد‌علی خلج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله برای ارائة روایتی تاریخی از تحولاتِ هوش مصنوعی در قرن 20 و 21 از نظرگاهی فلسفی، سه دوره را از هم جدا کرده است: 1. تسلطِ پارادایم نمادی؛ 2. بازگشت به پیوندگرایی؛ 3. ظهور حیات مصنوعی. مدعای اصلی مقاله آن است که هم بازگشت به پیوندگرایی و هم ظهور حیات مصنوعی، نقدهای دریفوس بر رویکردهای پیشین در هوش مصنوعی را تأیید می‌کند. به باور دریفوس یک نگرشِ اتمیستی ـ فورمالیستی به ذهن، دانش، و هستی، پشتوانۀ اصلیِ پارادایم نمادی است. شکستِ هوش مصنوعی نمادی در صوری‌سازیِ فهمِ هرروزه و چرخش به سوی نگرشی کل‌گرایانه در پیوندگرایی مؤیدِ نقدهای دریفوس است. همچنین حیات مصنوعی با بدن‌مندانه و موقعیت‌مند دانستنِ شناخت موضع وی را تأیید می‌کند. با این وجود، حمایت واپسین دریفوس از هوش مصنوعی هیدگری و این ادعا که این جریان، هستی‌شناسیِ هیدگری را در آزمونی تجربی قرار می‌دهد قابل نقد است. همچنین همراه با ارزیابی نقد دریفوس نشان داده می‌شود که وی از نقد فلسفی هوش مصنوعی به نقدِ کلِ فرهنگ و اندیشۀ غربی پل می‌زند و نشان می‌دهد که برای اصالت‌دادن به فهمِ تئوریک و فراموشیِ جهان انسانی، خطر پیش روی این فرهنگ ظهور انسان‌هایی با فهم ماشینی و نه ماشین‌هایی با توانایی‌های ورای انسانی است.
صفحات :
از صفحه 103 تا 128
بررسی حیات دین در عصر رسانه‌های جديد
نویسنده:
محمد لعل‌عليزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام,
چکیده :
ظهور و گسترش رسانه‌های جديد به عنوان بخشی از جهانی شدن فرهنگی، تغييرات و تحولات گوناگون در حوزه‌های مختلف را به همراه داشته است. مذهب از مهم‌ترين حوزه‌هايی است كه در معرض اين تغيير و تحول قرارگرفته است. در اين راستا، پرسش اصلی اين است كه «ظهور و گسترش رسانه‌های جديد چه تأثيری بر جايگاه مذهب داشته است؟». به استناد شواهد و يافته‌های اسنادی، توصيفی و تحليلی موجود نشان خواهيم داد که جهانی شدن فرهنگی و رسانه‌های جديد با وجود داشتن پيامدهای منفی، مروج امت واحد اسلامی و نزديک‌کننده‌ی آنها به يکديگر است. در واقع ادعای ما در اين نوشتار اين است که: فرايند جهانی شدن فرهنگی و گسترش رسانه‌های جديد اجتناب‌ناپذير است؛ باوجود چالش‌ها و بحران‌هايی که به همراه دارد و با مديريتی که از سوی امپرياليسم غرب می شود، امکانات و فرصت‌هايی را برای شبکه‌ای شدن دين، همبستگی و هويت‌يابی مسلمانان فراهم می کند. استفاده از اين فضا و امکانات تقويت‌کننده و مروج امت واحد اسلامی و زمينه‌ساز جهانی شدن اسلام خواهد بود. در اين راستا، فرضيه‌ی پژوهش حاضر چنین صورت بندی شد: «رسانه‌های جديد با ويژگی هايی چون سرعت، فراگيری، حضور همه‌جايی، همزمانی، شفاف‌سازی و... امکانات و فرصت‌هايی را از يک سو برای گسترش، تبليغ، ترويج و تقويت ارزش‌های دينی و امت واحد اسلامی و از سوی ديگر، نقد و رد حمله‌ها و تبليغ‌های منفی پروژه جهانی سازی را فراهم می کند».
نقد دیدگاه هوبرت دریفوس مبنی بر تقدم هایدگر بر کوهن در طرح علم هنجاری و انقلاب‌های علمی
نویسنده:
حمیدرضا سعادت نیاکی، محمدتقی چاوشی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
این مقاله در صدد اثبات این مطلب است که بر خلاف ادعای هوبرت دریفوس مبنی بر تقدم هایدگر بر کوهن در طرح ایده علم هنجاری و انقلاب­های علمی، هیچ رابطه­ای میان دیدگاه فلسفی هایدگر در باب علم مدرن و فلسفه علم کوهن وجود ندارد و بنابراین، نوبت به سخن گفتن از تقدم هایدگر بر کوهن در مباحثی که مطرح شد نمی­رسد. برای نیل به این مقصود، ابتدا دیدگاه هایدگر درباره ماهیت علم مدرن را مطرح می­کنیم. سپس به تبیین و نقد دیدگاه دریفوس درباره تقدم هایدگر بر کوهن در بحث از علم هنجاری می­پرداز­یم. بعد از آن، نظر دریفوس در باب تقدم هایدگر بر کوهن در طرح ایده­ی انقلاب علمی را نقد و بررسی می­کنیم و در پایان نتیجه­گیری حاصل از مطالب مطروحه را بیان می­نماییم.
صفحات :
از صفحه 125 تا 141
از کارکردگرایی تا بسترگرایی: بازسازیِ گفتگوی دریفوس و پاتنم
نویسنده:
محمدحسین محمدعلی خلج,محمدتقی طباطبایی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در 1960 پاتنم در مقالۀ ""اذهان و ماشین ها"" بر پایۀ قیاسِ میانِ ذهن و ماشینِ تورینگ نگرشی نو به ذهن به نام کارکردگرایی را پی ریزی نمود. یک دهه پس از آن دریفوس براساسِ تفسیرش از پدیدارشناسیِ مرلوپونتی و هیدگر کارکردگراییِ پاتنم را نقد کرد. دریفوس نشان داد که نمی توان ذهن را به مثابه ماشینی تورینگ به شمار آورد که با بهره گیری از قواعدی صوری کار می کند و ورودی و خروجی هایش عناصری فارغ از بستر هستند. دو دهه بعد پاتنم بر پایۀ شکست کارنپ در صوری سازی استقرا، چرخش به سوی کل گرایی و خارجیت گرایی معناشناختیِ خودش از نگرشِ کارکردگرایانه- محاسبه گرایانه در فلسفۀ ذهن دست کشید و به نگرشی خارجیت گرا- بسترگرایانه روی آورد. نقدی که پاتنم بر پایۀ آن کارکردگرایی را از ریشه نادرست دانسته بود همان نقدی بود که دریفوس سال ها پیش بر وی وارد آورده بود. در این مقاله گفتگوی نقادانۀ میانِ دریفوس و پاتنم بازسازی می شود و بر پایۀ آن نشان داده می شود که فیزیکالیسم به مثابه نظریه ای در بابِ ذهن نادرست است و به جای آن ""سوژه ای در جهان"" الگوی مناسبی را برای ذهن فراهم می آورد.
  • تعداد رکورد ها : 8