ترجمه ماشینی :
در این پایان نامه به بررسی انتقادی فلسفه تجربه گرایی استعلایی می پردازم. تجربه گرایی استعلایی، در میان چیزهای دیگر، فلسفه محتوای ذهنی است. تلاش
... ش میکند تا با تقسیم تفاوت بین دو گزارش کاملاً متضاد از محتوا، یک معضل معرفتشناختی محتوای ذهنی را حل کند. تجربه گرایی حداقلی جان مک داول و تجربه گرایی مینیمالیستی ریچارد گاسکین دو نسخه از تجربه گرایی استعلایی هستند. خود تجربه گرایی متعالی از آثار مک داول سرچشمه می گیرد. این پایان نامه در پنج بخش تنظیم شده است. ابتدا، در مقدمه، جهت گیری متافلسفی ویتگنشتاینی تجربه گرایی استعلایی را بیان می کنم. این رویکرد متافلسفی فلاتی را فراهم می کند که بر اساس آن می توان بسیاری از بقیه این کار را مورد بررسی قرار داد. دوم، من شرح مفصلی از تجربه گرایی حداقلی مک داول ارائه می کنم. سوم، من نقد گسکین و اصلاح تجربه گرایی حداقلی مک داول را نقد می کنم. من استدلال می کنم که (1) نقدهای گسکین ناقص است و (2) تجربه گرایی حداقلی گسکین بسیار مشکوک است. چهارم، من اعتبار ادعایی تجربه گرایی حداقلی مک داول را به دقت بررسی می کنم. من استدلال می کنم که نسخه مک داول از ایده آلیسم زبانی مشکل ساز است. سپس درباره گفتگوی اخیر بین تجربه گرایی استعلایی و پدیدارشناسی هوبرت دریفوس اظهار نظر می کنم. دیالوگ با اتهام دریفوس به «اسطوره ذهنی» به اوج خود می رسد. من استدلال می کنم که این اتهام درست است که در آن صورت واقع گرایی مستقیم مک داول مشکل ساز است. نتیجه میگیرم که تجربهگرایی حداقلی معضل محتوای ذهنی را حل نمیکند. در نهایت، من استدلال میکنم که تایلر بورگ با موفقیت دکترین گسستگرایی را تضعیف میکند، اما گسستگرایی برای تجربهگرایی استعلایی حیاتی است. با این حال، در نهایت، هدف من نشان دادن این است که تجربهگرایی استعلایی جایگزین جذابی برای فلسفههای محتوای ذهنی است.
بیشتر