جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 46
معنای حکمت در قرآن از نظر جوادی آملی و مقایسه‌ی آن با فهم در معرفت شناسی فضیلت محور زاگزبسکی
نویسنده:
نجف یزدانی؛ استاد مشاور: فخر علوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکمت به عنوان یکی از مفاهیم پرکاربرد در متون اسلامی، در تفسیر و فلسفه اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. آیت‌الله جوادی آملی با نگاه فلسفی به تحلیل مفهوم «حکمت» در قرآن پرداخته‌اند. وی با تقسیم حکمت به نظری و عملی چنین بیان می‌کند: «قسمی که مربوط به جهان‌بینی است که در جهان چه چیزی هست و چه چیزی نیست، می‌شود حکمت نظری؛ یک حکمت مربوط به جهان‌داری است که در جهان چه باید کرد و چه نباید کرد؟ می‌شود حکمت عملی؛ و اگر کسی هم به جهان‌بینی دست یافت، و هم به جهان‌داری، آن‌گاه به جهان‌آرایی هم موفق می‌شود که چگونه عالَم را بیاراید که بشود زینت عالَم؛ و آن نصیب اوحدی از اهل ایمان خواهد شد» (جوادی آملی، 1403، ج77). جوادی آملی در بیان مؤلفه‌های دستیابی به حکمت، هم به جنبه نظری و هم به جنبه عملی توجه می‌دهد. همچنین وی حکمت را خیر کثیر معرفی کرده و درجه کامل عقل می‌داند که عاقل متذکر از آن بهره مند خواهد بود. در جای دیگر حکمت، تفضل الهی و به نوعی عطا و پاداش خداوند تلقی می‌شود که جنبه موهبتی نیز پیدا می‌کند. در قرآن برخورداری از این سطح از معرفت، فضایل خاصی را می‌طلبد که اعمال درست آگاهانه آن فضیلت‌ها یا شایستگی‌ها را به همراه دارد و در غیر این صورت، دستیابی به دانش غیرممکن می شود. در حقیقت حکمت با تحقق فضایل اخلاقی و فکری به دست می‌آید. از سوی دیگر، در معرفت شناسی فضیلت محور بر مسأله فهم و مدخلیت فضائل فکری و اخلاقی فاعل شناسا در حصول فهم تأکید شده است؛ لیندا زاگزبسکی یکی از نظریه پردازان به نامِ این نوع معرفت شناسی است (زاگزبسکی، 1998). وی و عموم معرفت شناسان فضیلت محور معتقدند که فضایل فکری ساختاری مشابه فضایل اخلاقی نزد ارسطو دارد؛ بر همین اساس نزد ایشان فضایل فکری درست همانند فضایل اخلاقی استعدادهای اکتسابی از انگیزه، احساس، عمل و ادراک است. پارادایم فضیلت در میان این گروه متشکل از ویژگی های شخصیتی نهادینه شده همچون سعه صدر، انسجام در مقام نظر و عمل، شجاعت، عدالت، صداقت، وفاداری، انصاف و فروتنی فکری است. به باور این گروه، فضایل و رذایل فکری ویژگی‌هایی شخصیتی هستند که ما در قبال آن‌ها مسئول شناخته می‌شویم. این نوع معرفت شناسی به جای تمرکز بر تحلیل ماهیت معرفت به عنوان یک گزاره، بر فاعل شناسا به عنوان صاحب و دارنده معرفت تاکید دارد و قائل است فضایل معرفتی فاعل شناسا، شایستگی معرفتی است که دستیابی به حقیقت و اجتناب از خطا را در پی دارد. در صورتی فاعل شناسا به باور صادق و مطابق با واقع دست می‌یابد که واجد دو دسته از فضایل باشد: فضایل عقلانی که مربوط به قوا و استعدادهای عقلانی است و فضائل اخلاقی که عواطف، احساسات، میل و اراده را در بر می‌گیرد. زاگزبسکی در تبیین نظریه معرفت شناسی فضیلت محور خود از تعبیر «با وجدان بودن» استفاده می‌کند و معتقد است فضایل علاوه بر تاثیر در فرایند شکل‌گیری باور، «با وجدان بودن» معرفتی را نیز ایجاد می کنند. با توجه به آنچه بیان شد، می‌توان از نسبت این دو معرفت پرسش نمود؛ معرفتی که نزد جوادی آملی از آن تعبیر به حکمت می‌شود و نزد زاگزبسکی تعبیر به فهم؛ با وجه مشترک مدخلیت فضایل در حصول این معرفت؛ و اکنون می‌توان پرسید چه مولفه‌هایی برای دستیابی به «حکمت» در قرآن بیان شده است و چنین مولفه‌هایی تا چه اندازه در معرفت شناسی فضیلت محور مورد تاکید اند؟ و نیز اینکه در قرآن، فاعل شناسا چه وظایفی در این مورد برعهده دارد، به عبارت دیگر، دستیابی به معرفت از منظر قرآن بر چه تکالیفی استوار است و در معرفت شناسی فضیلت محور این هنجارها چگونه تبیین می‌شود و تاثیرگذاری آن‌ها بر رسیدن به «فهم» چگونه است؟ در این پژوهش، تلاش می شود با تحلیل معنای «حکمت» در قرآن از منظر آیت‌الله جوادی آملی و تبیین «فهم» در معرفت شناسی فضیلت محور زاگزبسکی به مقایسه و بررسی این دو مقوله و پاسخ به پرسش‌هایی از قبیل پرسش‌های فوق پرداخته شود.
ارزیابی و مقایسه دیدگاه ارسطو و لیندا زاگزبسکی در باب «ماهیت و اقسام فضیلت»
نویسنده:
محمد سعید عبداللهی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ماهیتِ فضیلت، موضوعی است که از زمان ارسطو تا کنون، دست‌مایة تأمل فلسفی برای فیلسوفان بوده است. ارسطو نخستین کسی است که تبیینی کلاسیک از فضیلت به دست داد. در اندیشة ارسطو، فضیلت، صفت مشخصه‌ای است که در حد وسط نهفته است. او با تحلیل نفس آدمی، فضیلت را به دو گونة اخلاقی و عقلانی تقسیم می‌کند. از سویی، لیندا زاگزبسکی، فیلسوف برجستة آمریکایی که در زمرة نوارسطوئیان به‌شمار می‌آید، بر این نکته اصرار می‌ورزد که مفاهیم اخلاقی، در نهایت، از مفهوم فضیلت مشتق می‌شوند و ازاین‌رو تمام تلاش خود را به‌کار می‌بندد تا تعریفی دقیق از ماهیت فضیلت و ویژگی‌های آن فراهم آورد. در این مقاله، پس از آشکار ساختن موضع هر دو فیلسوف پیرامون ماهیت فضیلت، با مقایسه و آشکار ساختن نقاط اشتراک و اختلاف، نشان خواهیم داد که چگونه و چرا این دو فلیسوف، در تعریف ماهیت و تقسیم فضیلت، با یکدیگر اختلاف‌‌نظر دارند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 20
سه ضرورت جدا‌ناپذیر در فلسفۀ شهاب‌الدین سهروردی و لیندا زگزبسکی
نویسنده:
زهرا صادقی منش ، سیدمحمدکاظم علوی ، محمد کاظم علمی سولا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در تفکر شهاب‌الدین سهروردی و لیندا زگزبسکی، دو فیلسوف نام‌دار از دو دورۀ زمانی و حوزۀ تمدنی متفاوت، به مؤلفه‌هایی برمی‌خوریم که نوعی رهیافت مشترک در رویکرد آنها پدید آورده است. هر دو فیلسوف، با نگاه کانونی به عامل معرفتی، ارزش معرفت را محصول ارزش فرایندهایی می‌دانند که در نبود آن فلسفه محکوم به فروپاشی است. سه ضرورت مشترک در فلسفۀ سهروردی و زگزبسکی عبارت‌اند از (1) ضرورتِ تعالی درونی، که با تلاش برای تقویت ارادۀ آدمی، قائل به سیری کیفی و درونی برای معرفت است؛ (2) ضرورت حکمتِ وحدت‌بخش، که با اعتماد به خود و دیگر سنت‌های فکری، به وحدت نظر و تجربۀ انسانی می‌اندیشد و افزون بر پرورش نفس، فهم حکمت و اعتلای آن را نیازمند شهود و خلاقیت‌های شخصی در هر دوره می‌داند؛ (3) ضرورت روایت، که لازمۀ بسط نیات فلسفی را با نوعی نبوغ در اندیشیدن، در ایجاد ذوق و انگیزش و رجوع به الگوهای فکری و اخلاقی می‌جوید. این پژوهش با درنگی تازه در عوامل ارتقای معرفت، به گستره‌هایی پرداخته است که هرچند اهمیت معرفتی آنها نادیده گرفته شده ولی حیات معنوی و معرفتی فلسفه برای اثربخشی بیشتر به آن محتاج است.
صفحات :
از صفحه 209 تا 234
عقلانیت باور دینی از نگاه جان گرکو و لیندا زاگزبسکی :دفاعی نابسنده بر پایۀ معرفت‌شناسی گواهی
نویسنده:
مرتضی متولی ، علیرضا دری نوگورانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عقلانیت باورهای دینی در درازنای تاریخ موضوع بررسی‌های فلسفی بوده است. در روزگار حاضر دو تن از برجسته‌ترین معرفت‌شناسان، یعنی جان گرکو و لیندا زاگزبسکی، در چارچوب معرفت‌شناسی گواهی از آن دفاع کرده‌اند. گرکو با درانداختن طرح فراگیر پادفروکاست‌گروی‌اش ادّعا می‌کند که معرفت دینی از طریق کانال‌های انتقال اعتمادپذیر به دریافت‌کنندگان فرافرستاده می‌شود. زاگزبسکی با توجیه مرجعیت دینی از طریق اَپِستام [=اطمینان] خودسگالانه‌ی وظیفه‌شناسانه به دیگری، در حالی که این اَپِستام از اَپِستام به خود برآمده است، عقلانیت باور دینی را نتیجه می‌گیرد؛ استدلالی که دلیلی ژرف‌سنجانه است. ما با رویکردی تحلیلی-انتقادی، همراه با جنیفر لکی، نابسندگی سخن ایشان را نشان می‌دهیم. به عبارت دیگر، هدف ما این است تا با تحلیل دیدگاه این دو اندیشمند به لوازمِ منطقیِ غیرقابل‌پذیرشی که به دنبال دارد به نقد ایشان بپردازیم و نشان دهیم که اثبات عقلانیت باور دینی، آنگونه که ایشان تقریر کرده‌اند، معتبر نیست. به این ترتیب، سه اشکال در گفته‌ی گرکو شناسایی می‌شود: ۱. جلوی بخت را نمی‌گیرد؛ ۲. در باورهای دینی بنیادی، که شرط ورود در اجتماعات دینی هستند، کابردپذیر نیست؛ ۳. با مسئلۀ زباله مواجه است که نمی‌تواند آن را حلّ کند. نیز سه اشکال در سخن زاگزبسکی شناسایی می‌شود: ۱. باید باورهای جوامعی چون تروریست‌ها و نژادپرستان را عقلانی بداند؛ ۲. باید گواهی مرجعیت را حتی در جایی که آشکارا خطاست بپذیرد؛ ۳. در پرسش‌های مهمّ دلیل ژرف‌سنجانه کافی نیست. بنابراین، اثبات عقلانیت باور دینی از طریق معرفت‌شناسی گواهی، دست‌کم به تقریر گرکو و زاگزبسکی، به بن‌بست می‌خورد.
صفحات :
از صفحه 285 تا 305
تحلیل تطبیقی نظریه الگوگرایی اخلاقی زگزبسکی و دیدگاه قرآنی
نویسنده:
محمدمهدی ولی زاده ، مرضیه محصص
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
نقش الگو در تعلیم و تربیت اخلاقی با قطع نظر از جزئیات، انکارپذیر نیست و این جایگاه در اخلاق هنجاری و تربیت اخلاقیِ مبتنی بر فضیلت‌گرایی، پررنگ‌تر می‌شود تاجایی که لیندا زگزبسکی نظریه‌پرداز معاصر، الگو را از نقش مکمّل فراتر برده و معیار شناختِ مفاهیم اخلاقی دانسته است. در نصوص دینی به‌ویژه قرآن کریم نیز جدا از انتساب فضیلت‌گرایی به نظریه هنجاری آن، بر نقش الگو تأکید شده است اما چارچوب جایگاه آن مورد بررسی قرار نگرفته است. این پژوهش با درنظر‌گرفتن نظریه «الگوگراییِ اخلاقیِ» زگزبسکی به عنوان محور، به مقایسه آن با ابعاد الگو در قرآن پرداخته؛ از این رو ارکان نظریه را در پنج بخش استخراج کرده و پس از تبیین آنها، منظر قرآن به هریک را بر اساس آیات مرتبط، استنطاق کرده است. یافته‌های پژوهش حاضر حاکی است که از دیدگاه قرآن، اُسوگی در مرتبه پسینی از شناخت مفاهیم قرار دارد و قرآن علاوه بر معرفی الگوها، به دعوت نظری نیز پرداخته است. نیز با گزینش داستان‌های گذشتگان، الگوهای خوب و بد را برای تعقل و عبرت‌گیری نقل کرده است، هم‌چنین علاوه بر الگوهای متنوع برای سطوح و عرصه‌های مختلف، الگوی کامل و مطلق را نیز شناسانده است.
ایرادات ناظر به کاربست خصایص طبیعی آدمی در شناخت (مربوط به نظریه زاگزبسکی)
نویسنده:
اکرم عسکرزاده مزرعه ، سید علی علم الهدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رویکرد طبیعت­گرایانۀ لیندا زاگزبسکی به شناخت، ورود خصایص فضیلت­گرایانۀ انسان به حوزۀ معرفت‌شناسی را مجاز نموده است. فضایل و احساسات و عواطف از وجوه طبیعت آدمی‌هستند که از منظر زاگزبسکی در تشکیل معرفت سهم دارند. انگیزۀ برآمده از عواطف، باور را به سوی صدق، هدایت می‌کند. کاربست خصایص طبیعی در معرفت، مستلزم مهارتی خاص است که از نظر زاگزبسکی از مهارت به‌مثابۀ فن و استادی متمایز است. فضیلت، انگیزه و موفقیت از مهمترین اجزای طبیعت­گرایانۀ شناخت از نگاه زاگزبسکی هستند. در کنار اجزای طبیعی یادشده، عناصر دیگری مانند آگاهی، اراده، وظیفه و غیره از سوی معرفت‌شناسان سنّتی برای تشکیل معرفت معرفی شده­اند. نویسندگان در تحلیل و نقد نگاه زاگزبسکی به سه جزء طبیعی معرفت یعنی عناصر فضیلت، انگیزه و موفقیت می‌پردازند. سه جزء نامبرده آن­گونه که زاگزبسکی به آنها نقش می­دهد، خالی از خطا نیستند و به‌کاربستن آنها در ساختار معرفت، مستلزم دقّت در معنا، حدود و کارکرد است. برای مثال چنانچه تنها فضایل معرفتی رفتاری، فضایل مؤثر در شناخت برشمرده شوند، احتمال وقوع تزاحم فضایل و از دست رفتن ظرفیت فضایل طبیعی در معرفت و محدود شدن دامنۀ باورهای آسان­یاب به وجود می‌آید. در این صورت، انحصار باورهای صادق به باورهای حاصل از انگیزۀ حقیقت­یابی، به نادیده گرفتن باورهایِ صادقِ برآمده از دیگر انگیزه­ها منتهی خواهد شد و فضیلت ندانستن مهارت­ها، موجب زایل شدن فضیلت مستتر در فنون می‌شود.
صفحات :
از صفحه 9 تا 24
بررسی تطبیقی الگوگرایی در مسیحیت و اسلام، با تأکید بر دیدگاه زگزبسکی و اخلاق ولایی
نویسنده:
سیدمحمدباقر میرصانع
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
الگوگرایی یکی از گونه‌های اخلاق فضیلت است که مطابق آن اسوهٔ اخلاقی معیار اساسی اخلاق است. تاکنون دو قرائت مختلف از الگوگرایی ارائه شده است؛ قرائت برخاسته از سنت مسیحی و قرائت برخاسته از سنت اسلامی - شیعی. الگوگرایی در سنت مسیحی با نوشته‌های زگزبسکی و تحت تأثیر اندیشۀ مسیحی و شخصیت حضرت عیسی علیه السّلام مطرح شده است. نظریۀ اخلاق ولایی که بر پایهٔ معارفِ نقلی شیعه طرح شده است، شباهت بسیاری به نظریۀ زگزبسکی دارد. در اندیشهٔ شیعی اسوه‌های تمام‌عیار، معصوم از گناه و خطا هستند و گفتار و رفتار معصومان معیاری برای شناخت مفاهیم و مصادیق اخلاقی است. هدف نوشتار تبیین و تطبیق این دو دیدگاه، نشان‌دادن برخی مزایای اخلاق ولایی بر الگوگرایی مسیحی با بیان عنصر عصمت اسوه و نقش باور به آن در دفع برخی اشکالات الگوگرایی است. در این مقاله، روش جمع‌آوری داده‌ها کتابخانه‌ای و روش تحلیل تطبیقی است. باور به عصمت اسوه‌ها در نظریۀ الگوگرایی، اشکالاتی همچون اعتمادنداشتن به همۀ کنش‌ها و منش‌های الگو، طفولیت اخلاقی و نسبیت را از این نظریه دفع می‌کند. باور به عصمت الگوی تمام‌عیار، سبب مزیت الگوگرایی برخاسته از سنت شیعی بر الگوگرایی برخاسته از سنت مسیحی خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 38
بررسی برهان اجماع عام برای اثبات وجود خدا بر اساس تقریر لیندا زاگزبسکی
نویسنده:
سجاد خاکی صدیق ، منصور نصیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برهان اجماع عام از ‌جمله برهان‌های اثبات وجود خدا است. در این برهان باور عمومی به وجود خدا دلیلی برای وجود اوست. اگرچه این برهان به اندازۀ برهان‌های دیگر مورد توجه فیلسوفان قرار نگرفته، ولی با این حال همیشه مورد بحث، بررسی، اصلاح و تعدیل بوده است. در چند دهۀ اخیر با مطرح‌شدن بحث‌های جدید در معرفت‌شناسی، لیندا زاگزبسکی، معرفت‌شناس و فیلسوف دین معاصر، تقریر جدیدی از این برهان ارائه داده است. او معتقد است که تقریر سنتی این برهان که بر اساس استنتاج بهترین تبیین صورت‌بندی‌شده دارای اشکال است و تبیین‌های رقیب، مثل تبیین روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه نیز معقول به نظر می‌رسند. زاگزبسکی برهان اجماع عام بر وجود خدا را بر اساس بحث‌های خود در معرفت‌شناسی اعتماد صورت‌بندی می‌کند. او با نقد خودمداری معرفتی معتقد است اعتماد معرفتی به قوای معرفتی خویشتن ما را ملزم می‌کند که به قوای معرفتی دیگران نیز اعتماد داشته باشیم؛ بنابراین این واقعیت که دیگران به خدا باور دارند، یک دلیل فی‌بادی‌النظر برای باور به وجود خداوند است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی نشان خواهیم داد که تقریر زاگزبسکی مشکلات تقریرهای پیشین را ندارد و با وجود مشکلاتی که دارد، از جهاتی از تقریرهای سنتی موفق‌تر خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 83 تا 114
درباره کتاب «فضائل ذهن» لیندا زگزبسکی
نویسنده:
مصطفی ملکیان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مصطفی ملکیان، بحث خود را با اشاره به اهمیت کتاب فضائل ذهن لیندا زگزبسکی آغاز کرد و آن را یکی از ۵۰ کتاب مهمی که در طول زندگی مطالعه کرده نامید و گفت:‌ در سال ۱۳۷۶ یعنی دو سال بعد از انتشار متن اصلی این کتاب،‌ آن را خواندم و همیشه آرزو داشتم آن را به فارسی ترجمه کنم که متاسفانه فرصت نشد. الان هم از مشاهده ترجمه آن بسیار خوشحال شدم. اما همچنان به یاد شعری افتادم که می‌گوید:‌ ای آرزوهای رفته برباد/ رفتید و فقط گرد و غبار پیری بر سر و رویم نشاندید. وی ادامه داد: کتاب‌ها را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد،‌ نخست آثاری که از مطالعه آن‌ها عالم تر و متفکرتر و فیلسوف‌تر می‌شویم،‌ یعنی به لحاظ ذهنی غنی‌تر و سرشارتر می‌شویم، دوم آثاری که وقتی آن ها را می‌خوانیم انسان بهتری می‌شویم،‌ همچنان که ویتگنشتاین آرزو می‌کرد که کتابهایش به گونه‌ای باشد که خواندن آن‌ها خواننده را بهتر کند. کتاب فضایل ذهن در عین حال که از نظر علمی و فکری قوی است،‌ آدم را بهتر می‌کند. به تعبیر شاعر ما کتابی است که در آن باد می‌وزد. از این حیث اگرچه در نظر نخست مطالعه آن دشوار به نظر می‌رسد،‌ اما خواندن آن باعث می‌شود ما در خودمان فضایی معنوی حس کنیم، ‌ضمن این که این فضای معنوی موید به تاییدات آکادمیک است. این پژوهشگر و استاد فلسفه و اخلاق بحث خود درباره این کتاب را تقطیع و نه تلخیص آن خواند، بدین معنا که نکاتی شاخص از آن را بیان می‌کند و گفت: بعضی از نکات کتاب فضایل ذهن جای بسط و تفصیل و تعمیق دارد و بعضی انتقادات نیز بدان وارد است،‌ اما فعلا مجال پرداختن به آن نیست.
اعتماد معرفتی: ماهیت، گستره و کاربردهای آن
نویسنده:
زهرا پاک نیا ، زهرا خزاعی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به‌رغم اهمیت اعتماد در معرفت‌شناسی، دربارۀ ماهیت و مسائل آن اتفاق‌نظر وجود ندارد. برخی آن را نگرشی شناختی و بعضی آن را نگرشی عاطفی تلقی می‌کنند. تلفیق دو عنصر شناختی و عاطفی، دیدگاه دیگری است که لیندا زگزبسکی برگزیده است. ترکیب دو عنصر باور و احساس به‌اضافۀ عنصر رفتار و تبیین آن در بستر نظریۀ فضیلت، دیدگاه زگزبسکی را از بقیه متمایز می‌کند. مقالۀ حاضر با تمرکز بر دیدگاه زگزبسکی، به تحلیل ماهیت، گستره و کاربردهای اعتماد معرفتی پرداخته است. ضمن پذیرش دو گونۀ خوداعتمادی و اعتماد به دیگری، وی التزام خاصی میان این دو برقرار ساخته و دامنة خوداعتمادیِ معرفتی را به‌عنوان یک ویژگی پیشاتأملی، بنابر اصلِ برابری تا اعتمادِ به دیگران امتداد می‌دهد. اعتباربخشی به گواهی در توجیه باورها، الگوگرایی و تقریری نو از برهان اجماع عام ازجمله کاربردهای اعتماد معرفتی است که در مقاله به آن پرداخته می‌شود. با وجود تلاش زگزبسکی برای ارائۀ تبیینی دقیق‌تر از اعتماد معرفتی و کاربست آن در حوزه‌های مختلف معرفت‌شناسی، فلسفۀ دین و فلسفۀ اخلاق، هنوز ابهامات و ضعف‌هایی در دیدگاه وی وجود دارد که توجیه نقش اعتماد معرفتی را با مشکل مواجه می‌کند.
صفحات :
از صفحه 71 تا 87
  • تعداد رکورد ها : 46