جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 46
بررسی تطبیقی تئوری دلالت و اثبات ذات فردی در آراء کریپکی و علامه طباطبایی
نویسنده:
هاجر آویش ، علی محمد ساجدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اثبات ذات فردی برای اشیا، مسأله‌ای هستی­شناختی است که ریشه در آرای فلاسفۀ یونان دارد. ذات‌گرایی ارسطویی؛ اوصافی ضروری را برای اشیا ثابت می‌کند که ذات شیء وابستۀ به آن‌ها بوده و با تغییر آن­ها ذات شیء از بین می­رود. کریپکی با ارائۀ نظریۀ علّی دلالت، اسم خاص را دالّ ثابت می­داند. دالّ ثابت بودن اسم خاص بدین معناست که مدلول اسامی خاص در تمامی جهان­های ممکن ثابت است؛ یعنی در هر مدلول، امری وجود دارد که در تمامی حالات و فروض ثابت می­ماند و این به معنای اثبات ذات فردی برای اشیاست. مقالۀ حاضر، با روش تحلیلی - تطبیقی و با هدف مقایسۀ آرای کریپکی و علامه طباطبایی، سعی در تبیین مفهوم ذات­گرایی در دو سنت فلسفۀ تحلیلی و فلسفۀ اسلامی دارد. ذات فردی از منظر علامه طباطبایی در سنت فلسفۀ اسلامی و با گذر از ماهیت­گرایی به اصالت وجود معنا می­یابد. نظرات علامۀ طباطبایی و کریپکی علی‌رغم شباهتی که در اثبات ذات فردی برای اشیا دارند، به دلیل تعلق داشتن به سنت‌های فلسفی متفاوت، تفاوت‌های بنیادین و پارادیمیک با یکدیگر دارند.
صفحات :
از صفحه 7 تا 28
مفهوم شناسی ضرورت از منظر کریپکی و علامة طباطبایی
نویسنده:
هاجر آویش ، علی محمد ساجدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسألة ضرورت از مهم‌ترین مباحث منطق و فلسفه است که تبیین صحیح مفهوم آن نقش بسزایی در حل بسیاری از مسائل فلسفی دارد. در فلسفة تحلیلی و پس از انقلاب کپرنیکی کانت، ضرورت عمدتاً به مفهومی زبان شناختی مرتبط با گزاره ها تحویل می شد که ورای زبان، جایگاهی برای آن وجود نداشت. کریپکی با نقد نظریات سنتی در باب مفهوم ضرورت، و ارائة نظریات جدید در این خصوص معتقد شد که برخی از انحاء ضرورت (مانند ضرورت متافیزیکی) اموری فرازبانی و فراذهنی هستند. در این مقاله مفهوم ضرورت از دیدگاه کریپکی با آرای علامة طباطبایی در این خصوص مقایسه و تطبیق داده خواهد شد. کریپکی و علامة طباطبایی هر دو، مفهوم ضرورت را مفهومی متافیزیکی و فلسفی می دانند و معتقد به بدیهی بودن مفهوم ضرورت می‌باشند، اما در تعیین مصادیق و انواع ضرورت متافیزیکی آرای متفاوتی دارند. کریپکی ضرورت متافیزیکی را تنها در موارد محدودی مانند ضرورت موجود در گزاره های این همان و گزاره های مشتمل بر اوصاف ذاتی صادق می داند، اما دایرة شمول ضرورت متافیزیکی در آرای جناب علامة طباطبایی تمام موجودات عالم را در بر می گیرد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 26
بایدها و اندیشه‌ها: شکاکیت و هنجارگرایی معنا [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Anandi Hattiangadi (آناندی هاتیانگادی)
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
USA: Oxford University Press,
کلیدواژه‌های فرعی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: آناندی هاتیانگادی در کتاب «بایدها و اندیشه‌ها» پاسخی بدیع به استدلال شکاکیت معنا ارائه می‌کند که توسط سائول کریپکی در کتاب ویتگنشتاین درباره قوانین و زبان خصوصی ارائه شده است. کریپکه می‌پرسد چه چیزی باعث می‌شود که هر کسی با هر کلمه‌ای چیزی را معنا کند، و استدلال می‌کند که هیچ واقعیتی در مورد اینکه هیچ‌کس به چه معناست وجود ندارد. استدلال کریپکی الهام‌بخش بحث‌های پر جنب و جوش و گسترده‌ای در فلسفه زبان است، زیرا برخی از اساسی‌ترین مسائل را در این زمینه مطرح می‌کند: یعنی واقعیت، حریم خصوصی و هنجاری بودن معنا. هاتیانگادی استدلال می‌کند که برای رسیدن به این نتیجه ریشه‌ای که هیچ واقعیتی در مورد معنای شخص از یک کلمه وجود ندارد، شکاک باید بر این تز تکیه کند که معنا هنجاری است و این تز شکست می‌خورد. از آنجایی که هر «راه‌حل شک‌آمیز» برای مشکل شک‌گرایانه به‌طور غیرقابل اصلاحی ناسازگار است، هتیانگادی نتیجه می‌گیرد که باید یک واقعیت در مورد منظور ما وجود داشته باشد. هاتیانگادی علاوه بر ارائه یک مرور کلی از بحث در مورد شک معنا و محتوا، بحث مفصلی از مشارکت‌های سایمون بلکبرن، پل بوگوسیان، رابرت براندوم، فرد درتسکه، جان مک‌داول و کریسپین رایت و دیگران در این مناقشه ارائه می‌کند. پیرامون استدلال کریپکه موضوعات مورد بررسی شامل هنجاری بودن معنا و ارتباط آن با هنجاری بودن احکام اخلاقی، نظریات تقلیل و غیر تقلیل معنا، هنجار زدایی در مورد حقیقت و معنا و حریم معنا است.
کتاب راهنمای فلسفه راتلج: درباره کریپکی و نام‌گذاری و ضرورت [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Harold Noonan
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
مقایسۀ استدلال موجهۀ چالمرز و کریپکی علیه مادی‌انگاری (نظریۀ این‌همانی)
نویسنده:
عباس مهدوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از استدلال‌ها به نفع دوگانه‌انگاری و علیه مادی‌انگاری استدلال تصورپذیری است. طبق استدلال تصورپذیری کریپکی، اگر جهان زامبی‌ تصوپذیر باشد، وجود زامبی‌ها به‌لحاظ متافیزیکی ممکن است. از‌این‌رو، آگاهی غیرفیزیکی است. به اصل تصورپذیری کریپکی اعتراض شده است که با پدیده ضرورت پسینی کریپکیایی سازگار نیست. از این‌رو، استدلال تصورپذیری صرفا حاکی از آن است که جهان زامبی منطقا ممکن است، اما امکان منطقی مستلزم امکان متافیزیکی نیست. چالمرز برای پاسخ‌گویی به این اعتراض از ایدۀ معناشناسی دوبعدی‌گرا بهره می‌گیرد. ضرورت پسینی کریپکیایی آن چیزی را که بروفق مفهوم اولیه تصورپذیر است، به‌لحاظ متافیزیکی غیرممکن نمی‌سازد. چالمرز می‌کوشد صورت‌بندی جدیدی از استدلال کریپکی علیه ماتریالیسم براساس ایدۀ دوبعدی‌گرایی به‌دست دهد. در نهایت، استدلال تصورپذیری کریپکی را با استدلال تصورپذیری چالمرز مقایسه می‌کنم.
صفحات :
از صفحه 101 تا 115
نقد راتیکاینِن بر کتاب «فلسفۀ تحلیلی چیست؟»: فلسفۀ تحلیلی چه بود؟
نویسنده:
پانو راتیکاینِن؛ ترجمۀ: علیرضا کاظمی
نوع منبع :
مقاله , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ترجمان علوم انسانی,
چکیده :
نگاه‌های متفاوتی وجود دارد دربارۀ ماهیت فلسفۀ تحلیلی و این که دقیقاً چه کسی یک فیلسوف تحلیلیِ واقعی به شمار می‌آید. اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، دوگانۀ تحلیلی-قاره‌ای مسلماً مشکل‌ساز است. همان‌طور که برنارد ویلیامز اشاره کرده‌است، تقسیم فلسفه به تحلیلی و قاره‌ای یک دسته‌بندی عجیب و بدون معیار واحد است. فلسفۀ تحلیلی را سنتی می‌دانند که از یک طرف از فرگه و از طرف دیگر از مور و راسل شروع شده ‌است و در کشورهای انگلیسی‌زبان رواج و غلبه دارد. پارادایم فلسفۀ تحلیلی از یک طرف پوزیتیویسم منطقی حلقۀ وین و به طور عام‌تر تجربه‌گرایی منطقی است که از دل آن برخاسته‌ است و از طرف دیگر فلسفۀ تحلیل زبانی که در کمبریج و آکسفورد رایج بوده و خویشاوند آن است.
نگاهی بر آراء سول کریپکی (1) : سول کریپکی در باب معنای نام‌ها
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نقدی بر انتقاد کریپکی از نظریه معنای فرگه در فرایند معنابخشی و تثبیت مدلول
نویسنده:
علیرضا ملکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریه معنا و فرایندهای حصول و تطابق آن با کلمات، عبارات یا جملات همواره مورد نظر و مناقشه بوده است. شیوه معنابخشی به یک کلمه یا عبارت، به‌خصوص نام‌های خاص، یکی از موضوعات مورد توجه در این بحث است. علاوه بر موضوع معنا‌بخشی، شیوه دلالت لفظ از طریق معنا بر مدلول، که به فرایند تثبیت مدلول مشهور شده، نیز همواره مورد مناقشه قرار گرفته است. کریپکی انتقاداتی را بر نظریه گوتلوب فرگه درباره معنای نام‌های خاص و توصیفاتِ او از روند معنابخشی به یک نام خاص و به دنبال آن، فرایند تثبیت مدلول از طریق معنای مطرح‌شده وارد می‌کند. او با بیان خلط موجود در فرایندهای دوگانه نظریه فرگه، و به تبع آن راسل، معتقد است که این نظریه ناکارآمد، ناقص و باعث گمراهی است. این نوشتار در پی به دست دادن تمام زوایای نگاه و توصیف کریپکی از نظریه معنای فرگه نیست، بلکه درصدد است مهم‌ترین توصیف کریپکی از این نظریه، که در نام‌گذاری و ضرورت منعکس شده، را مطرح کند و نقد کریپکی را به چالش بکشد. از این رو، دامنه مباحث به کتاب نام‌گذاری و ضرورت و آثار مورد ارجاع کریپکی از فرگه و راسل محدود خواهد بود؛ در تشریح نظریات، فراتر از این آثار خواهیم رفت، اما در نقد دیدگاه کریپکی، بر اساس مدعیات او در کتابش عمل خواهیم کرد. انتقاد کریپکی بر فرگه مبنی بر خلط بین دو فرایند تثبیت مدلول و معنابخشی به یک عبارت در معنا در این نظریه صحیح نیست و کریپکی با یک مصادره به مطلوب و انتساب رأی محتمل به آرای فرگه، این نظر را خلق و نقد می‌کند، در صورتی که فرگه هیچ تصریحی به ادغام این دو فرایند در معنا ندارد و نمی‌توان برداشت دقیقی از نظر او اراده کرد. از آنجا که کریپکی این نظریه را برای گسترش دیدگاه خود نقد می‌کند، می‌توان انتظار داشت که برخی از زوایا نادیده انگاشته شوند یا حتا میزان دقت لازم و وفاداری مورد نیاز برای تشریح نظریه مخالف و آنچه واقعاً مورد نظر فرگه و راسل بوده است، به کار نرفته باشد. جهت حصول این نتیجه، ابتدا باید نظریه معنای فرگه بر اساس مقاله «معنا و مدلول» به‌خوبی تشریح شود و پس از آن، بر اساس مدعیات کریپکی در باب دو فرایند تثبیت مدلول و معنابخشی به یک عبارت تحقیق شود. این مقاله مدعی است که نمی‌توان بر اساس نظرات فرگه این دو مقام را در معنا جست و کریپکی در توصیف خود از این نظریه و تشریح آن، به‌عمد یا به‌سهو، دقت کافی را به کار نبرده است.
صفحات :
از صفحه 25 تا 41
نسبیت‌گرایی در پژوهشهای فلسفی ویتگنشتاین
نویسنده:
امیررضا جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نحوۀ بحث و بررسی پیرامون برخی مسائل در کتاب پژوهشهای فلسفی به گونه‌ایست که امکان ارائۀ تفاسیری نسبی‌گرایانه از آنها را فراهم می‌کند. بازیهای زبانی و قرائت کریپکی از مفهوم پیروی از قاعده از جملۀ مهمترینِ این مسائل هستند. در باب استقلال سبکهای مختلف زندگی و بازیهای زبانی و امکان گفتگو و سنجش آنها با یکدیگر نیز مباحثات دامنه داری میان برخی فلاسفۀ معاصر در گرفته است. عده ای با تکیه بر بعضی فقرات پژوهشها و نیز انگشت نهادن بر تفاوت میان سبکهای مختلف زندگی، امکان مقایسۀ آنها با یکدیگر و فهم یکی از دیگری را منتفی دانسته اند. در مقابل عده ای با اشاره به فقراتی دیگر از پژوهشهای فلسفی و نیز یادآوری مشی ویتگنشتاین در رویارویی با سبکهای زندگی و بازیهای زبانی گوناگون، وی را از اتهام نسبیت‌گرایی مبرّی می‌سازند. ادعای دستۀ دوم مشخصا با تکیه بر این مطلب شکل می‌گیرد که چنانچه سبکهای زندگی را بصورت کاملا مجزا و مستقل از هم بدانیم، شرکت کنندگان در یک سبک زندگی قادر نخواهند بود هیچ شناختی از سبکهای زندگی دیگر حاصل کنند، یا در باب آنها سخنی بگویند یا حتی از آنها ذیل عنوان سبک زندگی یاد کنند. به همین ترتیب، در باب قرائت کریپکی از ویتگنشتاین نیز، صف‌آرایی ادلۀ دو جبهه خودنمایی می‌کند. یکی جبهه ای که بر عدم وجود معیاری عینی به منظور تعیّن معنا تکیه می‌کند و دیگری که کاربرد صحیح بر اساس قاعده، مطابق با آنچه کاربران زبان انجام می‌دهند، را معیاری کافی جهت تعیّن معنا می‌داند
صفحات :
از صفحه 31 تا 68
  • تعداد رکورد ها : 46