جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
مغز دکارتی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Denis Kambouchner, Damien Lacroux, Tad M. Schmaltz, Ruidan She
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Routledge,
تحلیل تطبیقی اثر نظریه علیت اشرابی بر غایت‌شناسی طبیعی دکارت و سوارز
نویسنده:
محمدعلی سلطان‌مرادی ، یوسف شاقول ، غلامحسین توکلی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فرانسیسکو سوارز با ابداع نظریۀ علیت اشرابی ادعا کرد که علل اربعه وجود را به معلول اشراب می‌کنند. بدین ترتیب، نظریه اشرابی علّیت مفهوم هر چهار علّت -به ویژه علّت غایی- را شبیه علّت فاعلی می‌گرداند. از این رهگذر، سوارز می‌توانست در فلسفۀ خود ارادۀ آزاد و بی‌غایت الهی را با کنش غایتمند او در طبیعت جمع کند. دکارت نیز، با تأثیرپذیری از نظریه اشراب، علت غایی را از فلسفه خود حذف کرد تا راه را برای توضیح مکانیکی طبیعت هموار نماید. بدین نحو نظریه‌ای که با اهدافی الهیاتی ابداع شده بود، مبنای توضیح علمی طبیعت قرار گرفت. در این پژوهش تفاوت‌ها و شباهت‌های غایت‌شناسی طبیعی را در متافیزیک دکارت و سوارز بررسی می‌کنیم. مطالعۀ تطبیقی این دو نظام مابعدالطبیعی نشان می‌دهد که چگونه ممکن است دو نظریه از مبانی واحدی متأثر باشند، اما به نتایج متضادی بینجامند. بنابراین، در ابتدا مفهوم نظریۀ اشرابی علیت را تحلیل خواهیم کرد، پس از آن با تکیه بر شواهد متنی تأثیر نظریۀ اشراب بر غایت‌شناسی سوارز و دکارت را آشکار خواهیم ساخت. سپس بررسی می‌کنیم که چگونه دکارت، با بسط نظریه علیت سوارز، ضرورت علّی (فاعلی) را تنها خیر در طبیعت در نظر گرفت.
صفحات :
از صفحه 79 تا 100
نسبت میان مابعدالطبیعه و اخلاق در اندیشه دکارت
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از شالوده‌های نظام فکری دکارت تعریف تازه‌ای است که از انسان به‌دست می‌دهد. در کتاب تأملات (تأمل دوم) و نیز در کتاب جست‌وجوی حقیقت، تعریف رسمی ارسطویی انسان در مقام «حیوان ناطق»، بر اساس وضوح و تمایز دکارتی، آشکارا دست‌خوش این چالش می‌گردد که در این تعریف، دو مفهوم مبهم «حیات» و «نطق» محوریت دارد. در تعریف تازه دکارتی،‌ انسان «شیئ اندیشنده ناممتد» است. اما باید توجه داشت که اندیشنده ‌بودن انسان دکارتی با ناطق‌ بودن انسان ارسطویی بسیار فرق دارد، به این معنا که اندیشه تنها در ساحت «ذهن» تحقق می‌یابد در حالی­که نطق متعلق به وادی «نفس» است. نظر به این‌که دکارت می‌خواهد خود را از هرچه مفهوم مبهم و کیفی است، برهاند، نه‌تنها نطق که حیوانیت انسان نیز دست‌خوش چالش می‌شود، چراکه «حیات» نیز مفهومی است که در دوگانه‌انگاری اندیشه/امتداد دکارتی جای نمی‌گیرد. حال، باید دید آیا انسانی که در او نفس به ذهن، نطق به سخن‌گفتن، و حیات به صرفِ حرکت و حرارت اندام‌های درونی فروکاسته می­شود، می‌تواند مانند انسان ارسطویی به عالم، به دیگر انسان‌ها و به دیگر حیوانات نگاه اخلاقی داشته باشد یا خیر؟ آیا انسانی که در تعریف او، حتی احساس و تخیل نیز در زمره قوای درجه دوم اوست، می‌تواند وارد ساحت اخلاق شود؟ آیا چنین انسانی می‌تواند در قبال جهانِ یک‌سره ممتد و فاقد حیات، احساس تکلیف اخلاقی داشته باشد؟
صفحات :
از صفحه 7 تا 32
سرشت و جاودانگی نفس انسانی در نگرش دکارت
نویسنده:
آسیه بیستونی ، محمداکوان ، مهدی نجفی افرا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«نفس» یکی از پرتکرارترین واژه‌ها درآثار فلسفی دکارت و از مفاهیم بنیادی در ساختار فلسفی او شمرده میشود، بگونه¬یی که نمیتوان بدون در نظر گرفتن معنا و مفهوم نفس، به بنیاد ساختار فلسفی وی دست یافت. او نفس را جوهری غیرمادی میداند که بمعنای واقعی، متمایز از بدن است که میتواند‌ بدون‌ بدن وجود داشته باشد. دکارت نفس را جوهر ذاتاً مجرد از ماده، بسیط و تجزیه‌ناپذیر میداند که پس از نابودی، یعنی تجزیه‌پذیری بدن بعد از مرگ، بحسب تجرد ذاتیش، به حیات خود ادامه میدهد و نوعی خاطره از اتحاد با بدنش دارد. او دلایلی بر سرشت غیرمادی نفس انسانی اقامه کرده که عبارتند از: امکان تردید در وجود اجسام، بینیازی تصور نفس از صفات جسمانی، قدرتمندی خداوند بر خلق دو عنصری که بطور واضح و متمایز جدا از هم ادراک میشوند، و یگانگی و تجزیه‌ناپذیری نفس. بر این اساس، دکارت به سه جوهر خدا، نفس‌ و جسم‌ معتقد‌ است و آنها را متمايز از يکديگر ميداند. مقصود او از تمايز‌ بين‌ جواهر، تمايز واقعي است. اما این تمایز برای وی مشکل‌ساز شده و باید پاسخ دهد که دو جوهر واقعاً متمایز، چگونه میتوانند بر هم تأثیر بگذارند و با هم متحد شوند؟ او تلاش کرده با واسطه قرار دادن روح بخاری و «غدۀ صنوبری»، قوۀ تخیل یا قائل شدن به نوعی توازی میان آنها یا حتی اتحاد جوهری آنها، به این پرسش پاسخ دهد، اما هرچه پیش رفته، بیشتر با چالش روبرو شده است. او درباب جاودانگی‌ نفس نیز‌ دو موضع کاملاً متفاوت ابراز کرده است؛ در موضع نخست، جاودانگی نفس را‌ از‌ اصلیترین موضوعات فلسفۀ اولی میداند که باید با براهین عقلی و فـلسفی اثبات شود، اما در موضع دوم، فناناپذیری نفس را مقوله‌یی کاملاً ایمانی معرفی میکند که در چارچوب عقل طبیعی و بدون کمک گرفتن از ایمان، نمیتوان به جاودانگی ‌‌نفس‌ رسید. در این مورد نیز دکارت موفق عمل نکرده و نتوانسته ادعای خویش را اثبات نماید.
صفحات :
از صفحه 75 تا 96
عقل و اراده الهی و نسبت بین آن دو از نظر ابن‌سینا و دکارت
نویسنده:
اکبر عروتی موفق ، ابوالقاسم اسدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث اوصاف الهی و چگونگی تعریف، توصیف و تبیین آن‌ها از مسائل بسیار مهم و اساسی کلام و فلسفه در طی تاریخ اندیشة بشری بوده است. از جمله صفات الهی که در معرض مناقشات فراوان علمی‌‌قرار داشته، صفت علم و اراده و رابطة بین آن‌ها است. آیا علم از اراده بر می‌خیزد؟ و یا اینکه اراده مسبوق به علم و تابع آن است؟ به عبارت دیگر آیا فعل فاعل مختار بلافاصله پس از تعقل صرف به وجود می‌‌آید و تنها معلول آن است یا این که برای تحقق یک فعل تعلق اراده بر آن کافی بوده و هیچ ضرورتی برای دخالت عقل وجود ندارد. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی عقل و اراده و نسبت بین آن دو از منظر شیخ‌الرئیس ابوعلی‌سینا و رنه دکارت بررسی شده است. مطابق نظر ابن‌سینا عقل مقدم بر اراده بوده و اصل ضرورت علیّ و معلولی بر همة اتفاقات حاکم است و از نظر او نظام خلقت احسن و اتقن است. ولی دکارت برخلاف ابن‌سینا اراده را بر عقل - هم در انسان و هم در خداوند- مقدم می‌دارد. از نظر دکارت خداوند هم خالق وجودات است و هم جاعل ماهیات. لذا از نظر وی حتی حقایق ازلی نیز به ارادة خداوند متکی هستند.
صفحات :
از صفحه 21 تا 40
نقش فطرت در معرفت بخشی از دیدگاه دکارت و ایت الله جوادی املی
نویسنده:
ابراهیم ابرسجی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود فطرت در انسان و نقش آن در معرفت بخشی و رفتاری مورد گفتگو قرار گرفته است. برخی دانشمندان وجود آن را مسلم گرفته و درباره گستره و چگونگی آن سخن گفته‌اند در برابر برخی به انکار آن پرداخته اند. در میان دانشمندان اسلامی وجود فطرت تقریباً قطعی تلقی شده است و سخن به سوی حوزه نفوذ و چگونگی تاثیرگذاری آن نشانه رفته است. در میان دانشمندان غربی دکارت بر جایگاه و نقش مفاهیم فطری در معرفت بخشی و گستره آن تاکید تام دارد. در یک مقایسه اجمالی میان آنچه این دو فیلسوف گفته اند به تفاوت ها و احیاناً اشتراکات آنها پی می بریم. از نگاه دکارت انسان وجود خداوند و انسان و طبیعت را به گونه ای روشن و متمایز که ویژگی مفاهیم فطری است درک می‌کند. از نظر آیت الله جوادی نیزفطرت انسان وجود خداوند و صفاتش همچون توحید و نبوت و معاد و به طور کلی اصول اعتقادی و اخلاقی و حتی رفتاری را می شناسد. به هر دو فیلسوف اعتراض شده که ما این مفاهیم فطری را در آغاز حیات خویش نمی‌یابیم. جوادی با پذیرش فقدان مفاهیم فطری در آغاز آفرینش انسان این نوع معرفت را بر اساس وجود فطرت و نفس مجرد انسان به گونه شهودی می‌دانند اما دکارت بدون تاکید بر معرفت شهودی و صرفا یاد کردن از شهود عقلی این مفاهیم فطری را در آغاز آفرینش انسان موجود می دانند ولی به صورت نهفته که با پیدایش زمینه ظهور آشکار شده و عقل آنها را کشف می‌کند.
صفحات :
از صفحه 249 تا 271
تصور خدا در تأملات در فلسفة اولی دکارت
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دکارت گرچه در همه‌جای تأملات از وجود خداوند و اثبات او خداوند سخن می‌گوید منظورش نه وجود خداوند در الهیات و حتی فلسفة سنتی که بازتعریف خدا و رسیدن به مفهومی تازه از خداست که به کار دستگاه معرفتی‌اش بیاید. دکارت در تأملات دو هدف را با هم به پیش می‌برد: نخست، ساختن دستگاه فکری تازة خویش بر اساس بازتعریف انسان، خدا و جهان؛ دوم، پرهیز حداکثری از درافتادن با کلیسا و الهی‌دانان مسیحی تا جایی که حاضر است دست از اندیشه‌اش بردارد ولی با کلیسا درنیافتد. برای او هدف نخست، اصلی و هدف دوم فرعی نیست چراکه فلسفه‌ورزی را در فضای چالشی و بی آرامش، دست‌یافتنی نمی‌داند. در تأملات، از سویی، نخست باید تعریف تازه‌ای از خدا طرح گردد که در آن اصالت سوژة دکارتی و استقلال من اندیشنده لحاظ شده باشد، و از دیگر سو، باید از این خدای بازتعریف‌شده، در قالبی سنتی و به زبان متعارف چنان سخن به میان آید که مخالفت کلیسا و الهی‌دانان را برنیانگیزد. در خدای دکارتی آنچه اصل است تصور خداست ولی در خدای سنتی آنچه اصل است اثبات وجود خدای بیرونی است. از اینرو گرچه دکارت در سرتاسر تأملات از وجود خدا سخن می‌راند و در پی اثبات وجود اوست او این کار را با استناد به تصور خداوند پیش می‌برد و کاری به وجود بیرونی خدا و مخلوقات ندارد. او در این راه پیوسته تصور خداوند را بازتعریف می‌کند تا به تعریف مدنظر خویش از خداوند برسد و سرانجام در تأمل پنجم است که این تعریف آشکار می‌گردد.
صفحات :
از صفحه 47 تا 62
رساله گفتار در روش به راه بردن عقل
نویسنده:
رنه دکارت؛ ترجمه: محمدعلی فروغی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: امید انقلاب,
چکیده :
رنه دکارت در سال 1637 ميلادي رساله‌اي به چاپ رسانيد موسوم به گفتار در روش درست راه بردن عقل و طلب حقيقت در علوم. مندرجات اين رساله همه نتيجه تحقيقات و تفکرات شخصي دکارت است و اين نخستين کتاب علمي و فلسفي است که به زبان فرانسه نوشته شده است. زيرا پيش از آن در سراسر اروپا دانشمندان نوشته‌هاي خود را به زبان لاتين مي‌نوشتند. مقدمه کتاب چون مشتمل بر سرگذشت روحاني دکارت و اصول عقايد فلسفي و بيان روش علمي اوست، از لحاظ تاريخي به اهميت و اعتبار خود باقي مانده است.
بررسی تطبیقی ساختار شناخت در فلسفۀ دکارت و جان دیویی
نویسنده:
سیدصابر سیدی فضل اللهی ، محمد اکوان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دکارت در ساختارِ شناختی خود قصد دارد تا بر مبنای ریاضیات، روشی مؤثر از جنس یقین را برای تحقیق و پژوهش ساماندهی نماید. ازنظر او ریاضیات، مجموعه‌ای از حقایق ضروری و فراگیر است که مابین حالات مختلف ذهن، نظم و ارتباط ایجاد می‌کند. طبق معرفت‌شناسی دکارت، انسان تبدیل به محقق و کاشفی شده است که باید به کشف خودش بپردازد. ازنظر دکارت شناختِ یقینی امکانپذیر است. در سبک ‌شناختی ساختارگرایانۀ او، عمل تابع صورت است درحالی‌که سبک شناخت دیویی عملکردگرایی است که در آن صورت تابع عمل و رفتار است. دیویی با بررسی پیامدهای نگاه داروینی به جهان دیدگاه دکارت را نقد نموده و بیان می‌کند که شناخت درگرو تجربۀ انسان است و پرسشی که از امکان شناخت و معرفت آدمی می‌شود اساساً نادرست بوده است. دیویی در رویکرد پراگماتیستی خود با نگاهی دوباره به امر مطلق، نامشروط و یقینی، آن را تنها به‌عنوان ابزاری پذیرفته که در صورت داشتن نتایج موفقیت بار به کار بسته می‌شود. شناخت، سازمان‌دهی ذهنی از حقیقتی ابدی و مطلق نیست، بلکه فناوری، روش و تکنیک است و بایستی ابزاری برای اصلاحات اجتماعی، تنظیم و بهبود رفتار انسان و جامعه باشد.
صفحات :
از صفحه 27 تا 50
دکارت: قدم اول [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
دیو رابینسون
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
Icon Books,
چکیده :
مطالعه کتاب حاضر، قدم اولي است در جهاني که دکارت از منظر جايگاه انسان مورد پرسش قرار مي‌داد و همچنين روايت روشني است از سهم دکارت در علوم مدرن،‌ رياضيات و فلسفه علم.