این پژوهش به مطالعۀ آراء فارابی و دکارت درباب زیبایی در موسیقی و نحوة تأكيد بر ملايمت و ناملايمت فواصل بين نغمات و توضيح دريافت آن توسط مخاطب میپردازد. روش مطا
... العۀ دادهها، توصيف و تحلیل، و مقايسۀ آراء دو متفكر بر محور زيبايي در موسيقي بوده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که فارابی و دکارت با توجه به داشتن وجه اشتراک در استفاده از فلسفة یونان بمثابه مبنای فکری و ریاضیات بمنزلة روش کار، همخوانی اصوات با احساسات طبیعی انسان را عامل زیبایی موسیقی میدانند؛ هرچند در تعریف معیارهای این اصل بشکلی متمایز عمل کردهاند. این موضوع در سنجش ملایمت فواصل، بیشتر هویدا میشود. وجه تمايز آنها اينست كه فارابي علاوه بر منظر فرماليستي به زيبايي در موسيقي، به ادراک زیبایی توسط مخاطب نیز توجه ميكند. رویکرد او به موسیقی اجتماعمحور است. فارابي ادراك زيبايي را یاریدهندة انسان و جامعة مدنی، برای رسیدن به سعادت میشمارد. اما نگاه دکارت فردمحور است و غایت لذت بردن از موسیقی را صرفاً سرخوشی میداند. اتکای دکارت به ریاضیات موجب شد پس از تأیید ناملايمتِ فاصلة چهارم در اقتران، که فارابی نیز به آن اذعان داشت، ملایمت دو فاصلة سوم و ششم را برای نخستینبار پیشنهاد دهد. اما از طرفی، دیدگاه متمرکز بر محاسبات وي باعث شد در معرفی ملایمتِ ترتیبها، نتواند پیشنهادی ارائه کند که آهنگسازان و موسیقیدانان از آن استقبال كنند. برخلاف او، فارابی با اتکا بر تجربه در حوزة عملی موسیقی، ترتیبهایی را تعریف کرد که از خواص ملودیک بیشتری برخوردار بودند.
بیشتر