جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 94
پیچش و تلاطم در کار امانوئال لویناس: بررسی انتقادی صحنه‌سازی و تنظیم فضای اخلاقی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Edward Brian Patrick Roesch-Marsh
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه با قرار دادن «تولید» چیزی که لویناس «چهره» (/e visage) را در برابر افق نهادش می‌نامد، به مشکل فضای اخلاقی در کار امانوئل لویناس می‌پردازد. در برابر این افق‌ها است که حفظ می‌شود، افق‌هایی مناسب برای بازسازی پدیدارشناختی، که چهره به‌عنوان صورت آشکار می‌شود. از طریق گستردگی تبیین‌های لوینازی مانند «فرزندپرستی»، «باروری»، «برادری»، «آموزش» و «مادری»، وراثت‌پذیری چهره استنتاج می‌شود و چهره در چارچوب محیط ضروری آن - اخلاقیات قرار می‌گیرد. شرایط دلالت آن این محیط دستوری، صحنه‌پردازی یا میزانسن برای رابطه رو در رو که لویناس می‌گوید، با سرعت لویناس، بر اساس اساسنامه و منشأ آن به نمایش گذاشته می‌شود تا میراث چهره ممکن باشد. پیچیده باشد و وضعیت غیر تاریخی آن به چالش کشیده شود. استدلال می‌شود که لویناس، به‌طور غیرضروری، گستره‌ی آنچه را که اجازه می‌دهد به‌عنوان صورت دلالت کند، محدود می‌کند، و بنابراین، فرض‌های نهفته در ضمن، ترکیب و پیکربندی صورت را در اثر او تنظیم می‌کنند. این پوزیتاها از جایگاه خود رها شده و با هدف ارزیابی تأثیر آنها بر توسعه اندیشه لویناس مورد بررسی انتقادی قرار خواهند گرفت. با توسل به پدیدارشناسی های ادموند هوسرل و مارتین هایدگر، ارائه لویناس از فضای اخلاقی (فضای اخلاق) در پرتو پدیدارشناسی هایی که ظاهراً آنها را قطع می کند، ارزیابی خواهد شد. قاطعیت بینش اخلاقی اولیه لویناس در رابطه با تصویرهای فرهنگی و مذهبی که او به آنها متوسل می شود ارزیابی خواهد شد. تنش یا پیچش بین آثار «اعترافی» و «فلسفی» لویناس آشکار خواهد شد و تلاقی زیربنایی آنها مطرح خواهد شد. تلاش شده است تا خط سیر کلی اندیشه لویناس ترسیم شود و پروژه لویناس به عنوان یک کل مورد بررسی قرار گیرد، به گونه ای که ممکن است مشکل انتخاب شده به اندازه کافی مورد توجه قرار گیرد.
The Turn to the Neighbor: Emmanuel Levinas's Conceptual Affinities with Liberation Theology
نویسنده:
Alain Mayama
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پایان نامه من برخی قرابت های مفهومی را بین پروژه فلسفی امانوئل لویناس و الهیات رهایی بخش برقرار می کند. من کار لویناس را با مقایسه آن با دو الهی‌دان مهم آزادی‌بخش، گوستاوو گوتیرز و جان سوبرینو، تحلیل می‌کنم، که آثارشان، مانند او، باید به بحث‌های معاصر بیشتری درباره مواجهه سوژه با دیگری وارد شود. من استدلال می‌کنم که بنیادی برای لویناس، گوتیرز و سوبرینو این واقعیت است که همه آنها یک ویژگی اصلی را به نمایش می‌گذارند: بعد امر الهی در چهره انسان آشکار می‌شود. برای لویناس، گوتیرز و سوبرینو، تعهد به همسایه زمینه لازم برای «درک» خداست. آنها دیگری انسانی را امکان سوبژکتیویته سوژه قرار می دهند. انسان بودن یعنی رفتار با محبت نسبت به همسایه. پایان نامه من با استفاده از روشی تحلیلی- تطبیقی ​​و بدون ادعای تطابق کامل بین فلسفه لویناس و الهیات رهایی بخش، نشان می دهد که گفت و گو بین این دو رویکرد به ناکافی چرخش فلسفی مدرن به موضوع برای پرداختن مناسب به مسئله عدم شناخت می پردازد. انسان دیگری در تاریخ; من همچنین اظهار می‌کنم که تعهد تزلزل ناپذیر آنها به همسایه انسانی چیزی از حساسیت پست مدرن را آشکار می‌کند که در این مطالعه بر حسب غیریت و تفاوت، رابطه و وابستگی متقابل تعریف شده است. من ادعا می کنم که اخلاق متعالی لویناس، الهیات رهایی بخش را با چارچوب فلسفی قابل اجرا که با حقیقت مسیحیت سازگار است فراهم می کند: نگرانی برای همسایه. به نوبه خود، تبدیل الهیات رهایی بخش به همسایه گواه مسئولیت اخلاقی لویناس در زمان واقعی تاریخ است. به منظور نشان دادن ارتباط فلسفه لویناس برای الهیات مسیحی به طور کلی، سه محقق مسیحی، انریکه دوسل، ژان لوک ماریون و مایکل پورسل را مورد بحث قرار می‌دهم که در عین به چالش کشیدن برخی از جنبه‌های فلسفه لویناس، همچنان اهمیت آن را برای الهیات مسیحی می‌دانند. مردم شناسی. این پایان نامه با پیشنهاد فلسفه و الهیات رهایی بخش لویناس به همسایه به عنوان مهمی برای پرداختن به درگیری های اجتماعی-سیاسی و قومی آفریقای جنوب صحرای معاصر به پایان می رسد. من همچنین به چند نمونه تاریخی عینی از این چرخش به همسایه اشاره می‌کنم که اگر دنبال شود، می‌تواند از انحطاط انسان در جنوب صحرای آفریقا و به طور کلی در جهان بکاهد.
پدیدارشناسی مرگ: بعد مذهبی در اندیشه اخلاقی امانوئل لویناس [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Changhyun Kim
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی پدیدارشناسی مرگ لویناس می پردازد تا با بررسی لحظه سیاسی شخص ثالث، بعد دینی را در اندیشه اخلاقی او آشکار کند. من استدلال می‌کنم که مرگ نه پدیده‌ای ناب است که به وضوح در ساختار نوئما-نوزیس غرض‌ورزی قابل درک است و نه یک غیرپدیده محض است که کاملاً به بررسی پدیدارشناختی بی‌ربط است. بلکه مرگ پدیده‌ای فراپدیده‌ای است که ویژگی غیرقابل درک آن دو پیشینه مهم فلسفی لویناس را زیر سؤال می‌برد: 1) پدیدارشناسی استعلایی هوسرل، به معنای روش‌شناختی، و 2) تفسیر هستی‌شناختی هایدگر از مرگ، به معنای موضوعی. از یک سو، لویناس در فراپدیداری مرگ با شکست پدیدارشناسی مواجه می شود، به این معنا که پدیدارشناسی نمی تواند ویژگی پارادوکسیکال مرگ را در قالب یک همبستگی نوئتیکو-نوئماتیک به تصویر بکشد. از سوی دیگر، لویناس بی‌وقفه با مضمون‌سازی هستی‌شناختی هایدگر، که فراپدیده‌گرایی مرگ را خنثی می‌کند، به چالش می‌کشد و در نتیجه راز معمایی مرگ را به تسلط قهرمانانه مرگ تقلیل می‌دهد. در مجموع، فرا پدیدار بودن مرگ در ساختار معنایی هستی‌شناسی قرار می‌گیرد. این رساله با توسل به خصلت پارادوکسیکال مرگ، ادعا می‌کند که ساختار معماری هستی‌شناسی هایدگر، دلالت اولیه‌تر و ضروری‌تری از مرگ دیگری را غیر از مینیت هستی‌شناختی [Jemeinigkeit] مرگ، شبیه‌سازی می‌کند یا می‌پوشاند. بنابراین، پدیدارشناسی مرگ لویناس، دلیل وجودی خود را نه در دستاورد ماهرانه اش در مضمون سازی مرگ، بلکه در ناکامی اش در مضمون سازی و معنا بخشیدن به آن توجیه می کند، زیرا معنای اخلاقی مرگ از سقط مضمون سازی معنایی- هستی شناختی مرگ ناشی می شود. . لویناس برای آشکار ساختن معنای اخلاقی مرگ که در معماری هستی‌شناسی «راس بالای سین» پنهان، مبهم و سرکوب شده باقی می‌ماند، تلاش می‌کند تا آنچه را هستی‌شناسی پوشانده است، یعنی برهنگی بی‌رحمانه وجود [être] را آشکار کند. در برخورد اخلاقی با دیگری که دستور می‌دهد: «نباید بکشی» مشخص می‌شود. این منع اولیه، بیش از اضطراب [ترس] برای مرگم، مرا وسواس می‌کند و بر من غالب می‌کند، گویی مرگ دیگری برایم مهم‌تر از مرگ من است. دلالت اخلاقی مرگ از ندای اولیه ناشی می‌شود در مواجهه با دیگری که مرا نسبت به مرگ دیگری هوشیار، بیقرار و بی تفاوت می کند، اما ظهور شخص ثالث مسئولیت انحصاری، بی قید و شرط یا بی چون و چرای من را در قبال دیگری زیر سوال می برد و دستور می دهد که چه دیگری دستور می دهد: "من صدایم." با وجود این، بازجویی سیاسی از شخص ثالث هرگز ساختار اخلاقی را به خطر نمی اندازد، بلکه برعکس، این امکان را برای اخلاق فراهم می کند که بدون بازگشت به شکل ناتوان، خاموش یا فرشته ای از اخلاق، که مستلزم خشونت، غیرسیاسی و ضد اخلاقی است، اخلاقی باقی بماند. این پایان نامه اصرار دارد که ویژگی رادیکال پدیدارشناسی مرگ لویناس در برداشت پارادوکسیکال او از دین، «Raport sans rapport» به اوج می رسد، که در آن رابطه اخلاقی همیشه به عنوان یک پرسش عالی در زمینه سیاسی باقی می ماند. دینی بودن مستلزم پرسش هستی شناسانه «بودن یا نبودن»، بودن یا نبودن نیست؛ بلکه غیر از بودن، فراتر از ماهیت، یا فراتر از conatus essendi است که در آن لویناس معنای اولیه را تشخیص می دهد. مرگ، مانند جانشینی، فداکاری، یا مردن برای دیگران.
تریلکتیک عهد قدیم:  تفسیری پدیدارشناسانه از عشای ربانی به مثابه تجلی- اعلامیه- تصدیق
نویسنده:
Donald Lee Wallenfang
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این تز به دنبال ایجاد انقلابی در تفکر مقدس، به ویژه عشای ربانی است. به جای اینکه عشای ربانی را بر حسب ماهیت یا نماد تفسیر کنیم، از نظر پدیدارشناسانه به مظهر- اعلام- تصدیق تعبیر می شود. به این ترتیب، تأکیدات خاص تفکر کاتولیک (تجلی)، یهودی و پروتستان (اعلام، تصدیق) حول مسئله پدیداری پدیده دینی، به‌ویژه پدیده عشای ربانی، جمع می‌شود. به عنوان نماینده هر یک از این سه سنت ایمانی، متفکران برجسته زیر در تقابل دیالکتیکی قرار می‌گیرند: ژان لوک ماریون (کاتولیک، تجلی)، پل ریکور (پروتستان، اعلام/تصدیق) و امانوئل لویناس (یهودی، اعلام/تصدیق). این پایان نامه با تکیه بر اثر اصلی لوئی-ماری شووه، نماد و مقدسات: un relecture sacramentelle de l'existence chrétienne (1987)، به منظور پیشبرد هرمنوتیک انتقادی از آیین مقدس، جنبه پدیدارشناختی متمرکزی را اتخاذ می کند. علاوه بر این، روش الهیات تجدیدنظر طلبانه دیوید تریسی به منظور انجام فرآیندهای توصیف پدیدارشناختی، و به دنبال آن تامل استعلایی، برای ارزیابی وضعیت ادعاهای حقیقتی که توسط پدیده عشای ربانی بیان شده است، به کار می رود.
مراقبت معنوی به عنوان وقفه خلاق: کاوش یک استعاره مولد برای روحانی خدمات بهداشتی بین فرهنگی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jamie Beachy
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : موسسات مراقبت های بهداشتی عمومی به طور فزاینده ای از نظر فرهنگی متنوع هستند و چالش های اخلاقی را ایجاد می کنند که از پیچیدگی های ارزش ها و باورهای رقابتی ناشی می شود. مسئولیت اخلاقی روحانیون برای ارائه مراقبت معنوی در زمینه‌های مختلف مراقبت‌های بهداشتی مستلزم بازنگری در باورها و شیوه‌های عمیق است که با هم بودن و درک متقابل را بر تفاوت‌های جذاب اولویت می‌دهد. وقفه خلاق به عنوان یک استعاره الهیاتی برای مراقبت معنوی می تواند به عنوان یک چارچوب مولد برای درگیر کردن دیگران فرهنگی و مذهبی در زمینه روحانیت و آموزش مراقبت های بهداشتی عمل کند، که بر اساس کار اخیر الهیدانان شبانی در ارتباط با مراقبت بین فرهنگی است (دویرینگ، 2010، 2012، 2015؛ لارتی، 2003، 2006). یک روش همبستگی انتقادی مفاهیم کلیدی را از امانوئل لویناس فیلسوف و گوردون کافمن الهی‌دان به گفت‌وگو با داستان‌های بالینی بین فرهنگی و بین مذهبی می‌آورد. بینش‌های لویناس پایه‌ای فلسفی برای درک مراقبت به‌عنوان وقفه‌کننده و لزوماً جابجایی برای روحانی و مربی مراقبت معنوی فراهم می‌کند. درگیر شدن در زمینه نظریه کاربردی لویناس، پدیده های دگرگونی. چهره دیگری؛ و گفته ها و گفته ها در چهارچوب نقاشی های مراقبت معنوی مورد بررسی قرار می گیرد. نقش انسان ساز روحانی شامل توجه به مرئی ساختن نامرئی و برتری دادن حکمت عشق بر عشق به حکمت نظام پزشکی است. الاهیات گوردون کافمن از خدا به عنوان خلاقیت و نه خالق بیشتر به درک مراقبت به عنوان یک ظهور خلاق و منقطع کمک می کند. وقفه خلاقانه به عنوان استعاره ای برای مراقبت معنوی، درک کافمانی از خلاقیت را به عنوان ظهور غالباً ناخوشایند جدید و بدیع از طریق تکامل خلاقانه و منقطع مداوم جهان درگیر می کند. وقفه خلاق به عنوان یک استعاره راهنما، نیازمند توجه به حرکت و رمز و راز وقفه ای خلاقیت به عنوان مولد و ضروری برای مراقبت معنوی و آموزش مراقبت معنوی است. وقفه خلاق به عنوان یک استعاره مولد می تواند مراقبت معنوی را به عنوان یک فرآیند پویا و نوظهور که توسط آن امر الهی از طریق درگیری با دیگری شناخته می شود، نشان دهد.
آینده در پدیدارشناسی: وعده و روش در هوسرل، لویناس و دریدا [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Neal DeRoo
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Fordham University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: از گزارش هوسرل در مورد توجه تا چرخش اخیر به آخرت شناسی در پدیدارشناسی «الهیاتی»، آینده همیشه جنبه کلیدی نظریه های پدیدارشناختی زمان بوده است. این کتاب اولین تأمل پایدار را در مورد اهمیت آینده برای خود روش پدیدارشناسی ارائه می دهد. در ردیابی توسعه این موضوع، نویسنده نشان می دهد که تنها درک درست از ماهیت دوگانه آینده (به عنوان قانون اساسی و به عنوان باز بودن) می تواند راهی را که در آن پدیدارشناسی موضوع و جهان را به هم نزدیک می کند، روشن کند. از این رو آینده ما را به محوریت وعده پدیدارشناسی اشاره می‌کند و پدیدارشناسی را به‌عنوان رشته‌ای قول‌دهنده از نو می‌سازد. این کتاب که به وضوح نوشته شده و به دقت استدلال شده است، بینش تازه ای را در مورد منشأ پدیدارشناختی چرخش «الهیاتی» و نتایج پدیدارشناختی هوسرل، لویناس و دریدا ارائه می دهد. با بررسی دقیق مضامین پروتشن، آخرت شناسی و مسیحا، خواندن آن برای هر کسی که به پدیدارشناسی، فلسفه دین، ساختارشکنی، یا الهیات فلسفی علاقه دارد ضروری خواهد بود.
مشاهده "میل" از طریق اپتیک اخلاقی: مطالعه تطبیقی دای ژن و لویناس [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Fei Lan
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پروژه تحقیقاتی، متفکر کنفوسیوسی دای ژن (1724-1777) و متفکر یهودی امانوئل لویناس (1906-1995) گفتمان های فلسفی میل را از منظری تطبیقی ​​بررسی می کند. ابتدا، من به دای ژن و لویناس به طور جداگانه هر یک در زمینه های فلسفی خود نگاه می کنم، در حالی که خوانش هایم را با ساختاری موازی که بر استراتژی هرمنوتیکی متمرکز است برای بررسی ایده های آنها از میل در چشم انداز بزرگتر رابطه انسانی با متعالی، چارچوب می دهم. سپس، تحقیق من به تحلیلی انتقادی از چندین موضوع جالب منتهی می‌شود که در خوانش‌های تفسیری من از این دو متفکر در رابطه با تعالی و درون‌گرایی و رابطه خود-دیگری به دست آمده است. از نظر روش شناختی، مطالعه من ترکیبی از تحلیل متنی دقیق، تأمل فلسفی و حساسیت تاریخی است. شاید بخواهیم بگوییم که در واقع هیچ همبستگی با میل لویناسی در فلسفه دای ژن وجود ندارد. تصور دای ژن از میل شاید به مفهوم نیاز لویناس نزدیکتر باشد. با این حال، نابرابری صورت‌بندی‌های مفهومی آن‌ها ما را از تشخیص نگرانی اخلاقی مشترک آن‌ها برای گروه دیگر، گروه ضعیف، حاشیه‌نشین و محروم جامعه باز نمی‌دارد، که زمینه را برای مقایسه گفت‌وگویانه بین این دو متفکر فراهم می‌کند. از این پس، نوشته‌های من به درک درک آنها از میل به عنوان بیان تلاش انسان برای چیزی که فراتر از خودشان است، به عنوان یک تعریف مجدد از هستی یا ذات نوع بشر در ارتباط با امر متعالی است که در تفکر اخلاقی هر دو فیلسوف چنین است. به درک همدلانه و مراقبت از دیگری، به ویژه غریبه، بیوه، یتیم، جوان، ضعیف و امثال آن ترجمه شده است. از طریق مطالعه تطبیقی ​​ایده های دو متفکر در مورد میل، من می خواهم استدلال کنم که "میل" که در سنت های فلسفی کنفوسیوسی و غربی به آسانی به سمت خودپرستی و گرایش غریزی انسان سوق داده می شود، می تواند در آن واحد نیروی محرکه ای باشد. ما را به سوی دیگری فراتر از خودمان و یک خلاقیت اخلاقی واقعی برای تولید وجود اخلاقی از وجود مادی باز کنیم.
چرخش تلمودی امانوئل لویناس: فلسفه و اندیشه یهودی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Ethan Kleinberg
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Stanford University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: در این تاریخ غنی فکری از سخنرانی‌های تلمودی فیلسوف فرانسوی-یهودی امانوئل لویناس در پاریس، اتان کلینبرگ به زندگی یهودی لویناس و ارتباط آن با نوشته‌های فلسفی او می‌پردازد و در عین حال استدلالی برای نقش و اهمیت درس‌های تلمودی لویناس ارائه می‌کند. کلاینبرگ با جفت کردن هر فصل با یک سخنرانی تلمودی مرتبط، از تمایزی که لویناس بین «خدا در سمت ما» و «خدا در سمت خدا» ارائه می‌کند استفاده می‌کند تا دو رویکرد مجزا و گاه متناقض برای خوانش‌های تلمودی لویناس ارائه دهد. یکی از نظر تاریخی موقعیت دارد و از «طرف ما» بحث می‌شود، در حالی که دیگری از خود خوانش‌های تلمودی لویناس استفاده می‌کند تا به موضوعاتی بی‌زمان و برگرفته از «خدا از جانب خدا» نگاه کند. با کنار هم قرار دادن این دو رویکرد، کلاینبرگ می‌پرسد که آیا پیام اخلاقی و فوریت اخلاقی سخنرانی‌های تلمودی لویناس را می‌توان فراتر از متون و باورهای یک قوم، مذهب یا حتی واحد به ظاهر اولیه خود گسترش داد؟ کلینبرگ با دست زدن به فلسفه غرب، جهان‌شمولی روشنگری فرانسوی و سنت تلمودی لیتوانیایی، تحقیقاتی را در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد که در مورد ریشه‌ها، تأثیرات و علل روی‌آوردن و استفاده لویناس از تلمود، مرزها را تحت فشار قرار دهند.
پدیدارشناسی و نابینایی: مرلوپونتی، لویناس، و دیدگاه متافیزیکی جایگزین [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jesse Younger Workman
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پروژه با تمرکز بر تفکر پدیدارشناختی و قاره‌ای، به مشکل تعصب «چشمی محوری» در فلسفه می‌پردازد. من که یک پدیدارشناس نابینا بودم، متوجه گرایش چشم محوری شدم که بر دیدگاه‌های فیلسوفان، از جمله استدلال‌ها، استفاده از استعاره‌ها، و انتخاب مثال‌ها، حاکم بود. به عنوان یک خواننده نابینا متوجه شدم که چنین چشم محوری مانع از درک ادعاهای آنها می شود. این باعث شد به این فکر کنم که آیا تعصبات چشم محور ممکن است آنها را به استدلال ها و جهان بینی های نامتعادل یا نامعتبر سوق دهد. سؤالات مطرح شده عبارتند از: آیا فلسفه ای وجود دارد که بیش از همه حواس دیگر متکی به بینایی نباشد؟ آیا ممکن است که فلسفه اساس خود را در بینش و مفاهیم بصری قرار ندهد؟ در پروژه‌ام، من آثار موریس مرلوپونتی و امانوئل لویناس را بررسی می‌کنم تا مشخص کنم آیا می‌توان از منظری غیر چشم‌مرکزی فلسفه‌ورزی کرد یا خیر. به عنوان بخشی از پروژه ام، من روندی در تفکر قاره ای را به سمت آنچه مارتین جی «ضد چشم محوری» می نامد بررسی می کنم. در حالی که بسیاری از بینش‌های او را بسیار ارزشمند می‌دانم، به این نتیجه می‌رسم که موارد «ضد چشم» بررسی‌شده توسط جی، در نهایت عاری از چشم‌محوری نیستند، و نه جایگزین مناسبی برای آن ارائه می‌کنند: تا زمانی که بینایی (یا نقطه مقابل آن، نابینایی ) بخش اصلی یک جهان بینی فلسفی باقی می ماند، در هسته خود چشم محور باقی می ماند.
حقوق دیگری: فراپدیدارشناسی امانوئل لویناس به عنوان نقدی بر «مقاله‌ای درباره حقوق» هیلل اشتاینر
نویسنده:
Andrew Thomas Hugh Wilshere
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در فلسفه معاصر درباره عدالت، تقابلی بین رویکردهای تجربی و استعلایی قابل شناسایی است. هیلل اشتاینر یک رویکرد تجربی را نشان می دهد: او برای ساختن گزارشی از عدالت به عنوان حقوق از حداقل مواد استقرایی شهودهای زبانی و اخلاقی روانشناختی بحث می کند. از این گشایش، او در نهایت به این نتیجه می‌رسد که افراد دارای حقوق اولیه برای مالکیت شخصی و در ابتدا سهم برابر از منابع طبیعی هستند. امانوئل لویناس رویکردی استعلایی را نشان می‌دهد: او استدلال می‌کند که عدالت از یک رابطه اخلاقی متعالی مسئولیت در قبال دیگری ناشی می‌شود. این رابطه زیربنای همه شناخت های ذهنی است و عقلانیت، استدلال و حقوق را ممکن می سازد. تجزیه و تحلیل هر یک از این موقعیت ها مشکلات خاصی را آشکار می کند. از یک سو، استدلال اشتاینر حاوی تعدادی پیش فرض روش شناختی، مفهومی و ساختاری پنهان است. اینها شامل مفاهیم پیش‌نظری «شخص»، «برابری» و «ثابت» است. این پیش‌فرض‌ها نتایجی را که اشتاینر به آن‌ها می‌رسد، پیش‌فرض و شرط می‌کنند. از سوی دیگر، لویناس نمی‌تواند گزارش قانع‌کننده‌ای از این که چگونه خود به موضوعی از تاملات خودم درباره اخلاق و عدالت تبدیل می‌شود، ارائه دهد. این به معنای نابودی سوژه است که استدلال او را برای موضوع به عنوان محل عمل مسئولانه تضعیف می کند. همانطور که اشتاینر مشخص می کند، عدالت عوامل اخلاقی برابر را در بر می گیرد. بنابراین توصیف هذلولی لویناس از عدم تقارن رابطه اخلاقی باید تجدید نظر شود. با این وجود، آنچه باقی می‌ماند، قدرت استدلال لویناس برای اولویت رابطه اخلاقی بر موضوع‌سازی، عقلانیت و آگاهی است. پیش فرض های پنهانی که از کار اشتاینر حمایت می کنند، شاهدی بر معقول بودن لویناس در این زمینه است. شرح اشتاینر از عدالت به عنوان حقوق مستلزم یک رابطه اخلاقی قبلی است که در آن ما یکدیگر را به عنوان افراد جداگانه ای می شناسیم که هر یک دارای وضعیت اخلاقی خاص خود هستند. نگرش عدالت انگیز توصیف اشتاینر از عدالت است. این نگرش در زبان مشهود است که قبل از اندیشیدن، ارتباط است. از آنجایی که حقوق فردی را می توان تنها بر اساس یک رابطه مسئولیت تصور کرد، حقوق اساساً حقوق دیگری است.
  • تعداد رکورد ها : 94