جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 306
صنعت و فضیلت در گفتگوهای اولیه افلاطون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Cecilia Z. Li
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : فیلسوفان باستان درگیر ایده صنعت (فن) هستند - هنر، تخصص، مهارت، و به ندرت به عنوان دانش یا علم ترجمه شده است. این ایده اغلب توسط متفکران باستان به عنوان اوج عاملیت عقلانی تلقی می شود و به آنها یک الگوی حیاتی برای تفکر در مورد جهان و جایگاه ما در آن ارائه می دهد. یکی از سنت‌های دیرینه این دیدگاه است که فضیلت ویژگی‌های مهمی با نوع تخصص مربوط به تمرین یک صنعت دارد. در این پایان نامه، من به بررسی رابطه بین مهارت و فضیلت در افلاطون می پردازم و به ویژه بر دیالوگ های اولیه تمرکز می کنم. هدف کلی این پایان نامه نشان دادن این است که تفکر افلاطون در مورد صنعت محوری برای دیدگاه های او در مورد فضیلت است، از جمله اینکه چگونه او فضایل خاصی مانند خرد و عدالت را به عنوان مبنایی برای حکومت سیاسی توسعه می دهد. در نیمه اول این پایان نامه (فصل های 1 و 2)، من راه هایی را ارائه می کنم که درک افلاطون از صنعت (و مجموعه متنوع و گسترده نمونه هایی که این ایده را برای او تجسم می دهند) به عنوان یک الگوی ثمربخش از دانش برای او ارائه می کنم. ماهیت و ساختار فضیلت را توسعه می دهد و همچنین ویژگی های روانی کلیدی فرد با فضیلت را روشن می کند. در نیمه دوم این پایان نامه (فصل 3 و 4)، من بر روش مهم دیگری تمرکز می کنم که در آن افلاطون برای تفکر در مورد فضیلت بر ایده صنعت تکیه می کند. این در چارچوب روایت او از حکومت سیاسی است. در اینجا، من بر ایده صنعت به عنوان یک الگوی دانش تمرکز نمی کنم، بلکه بر این موضوع تمرکز می کنم که چگونه نوع دانش مناسب برای حکومت سیاسی (مثلاً خرد، عدالت) با صنایع دستی معمولی مرتبط است، که دومی نشان دهنده شاخه های تخصصی موجود در زمینه های مختلف است. تعقیب انسانی من معتقدم که افلاطون ماهیت حکومت سیاسی را به‌عنوان شکل معمارانه‌ای از دانش درک می‌کند – دانشی استادانه که برای ارتقای رفاه بشری مناسب است تا بر صنایع دستی معمولی ریاست کند.
قضاوت دین؟ : قانون، سیاست و آزادی در مواجهه با کفر در دموکراسی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Anastasia Colosimo
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
ترجمه ماشینی : توهین به مقدسات از ابتدای تاریخ ثبت شده آن نه تنها یک مفهوم مذهبی بلکه یک مفهوم سیاسی است. اورشلیم، آتن، روم، مرگ بنیانگذار سقراط و عیسی مسیح، هر دو محکوم به اعدام، اولی به دلیل بی تقوایی، دومی به دلیل کفر، اما همچنین تورات، انجیل و قرآن نشان می دهد که ممنوعیت کفر بیش از هر چیز یک کارکرد سیاسی، یعنی از بین بردن هر کسی که به جامعه آسیب می زند. با مدرنیته، اختراع مدارا و اعلام آزادی بیان به عنوان یک حق اساسی، کفر باید از بین می رفت. در عوض، مسخ شد. از سلمان رشدی تا شارلی ابدو، این موضوع به یک موضوع جهانی تبدیل شد. در جهان اسلام، ممنوعیت آن به ابزاری وحشتناک برای سرکوب اقلیت های مذهبی در سطح ملی و تسریع برخورد تمدن ها در سطح بین المللی تبدیل شده است. برای رویارویی با این چالش، اروپا وانمود می‌کند که با آزادی بیان پاسخ می‌دهد، اما اکثریت کشورهای اروپایی هنوز توهین به مقدسات را ممنوع می‌دانند و این توهین به خدا نیست، بلکه توهین به مؤمنان است که نشانه سکولاریزاسیون سرکش است. این امر به ویژه در فرانسه صادق است، جایی که گسترش قوانین محدود کننده آزادی بیان به معرفی مجدد ممنوعیت توهین به مقدسات و به طور کلی تر از جنایات عقیده ختم شد.
رویکرد سقراطی: بررسی سیاهی وجودی و سهم آن در کلیسای سیاه [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Christopher A. Rush
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مقاله سه نقد را بررسی می‌کند که به طور گسترده بر بعد کلیسای سیاه‌پوستان متمرکز است: هویت قوم سیاه‌پوست از دریچه مسیحیت. محتوای ذهنی آنچه یک مسیحی سیاه پوست تشکیل می دهد اغلب تحریف می شود. اهمیت عینی کلیسای سیاه که آلوده شده است. 1 با ادغام نظریه سیاسی و فلسفه دین، بازتعریف معنای مسیحیت برای کسانی که صلیب را جدی می گیرند، مهم است. به این معنا که صلیب نماد دعوتی است که رنج و فداکاری را با مصیبت سیاه پوستان آشتی می دهد. در پرتو این نقدها، من دو شیوه بازسازی را ارائه می کنم که ممکن است به گفتمان مسیحیت سیاه پوست کمک کند. اولین مورد به نام "شالوم" شناخته می شود که توسط وزیر پروتستان تیموتی کلر بزرگ شده است. نسخه دوم اصطلاحی است که من ایجاد می کنم به نام «خودکشی وفادار».
اسطوره و عرفان در فایدئون افلاطون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Nour Abu Husan
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی اهمیت فلسفی اسطوره آخرت شناختی در فائدون افلاطون می پردازد. برخلاف این دیدگاه که اسطوره‌های معاد شناختی فایدون غیرفلسفی هستند یا فقط با اسطوره‌زدایی فلسفی می‌شوند، در تز خود استدلال می‌کنم که اساساً فلسفی هستند، جایی که فلسفه به عنوان عشق به خرد درک می‌شود. من ادعا می‌کنم که سقراط زمانی که فلسفه را نوعی عشق می‌داند که ریشه در رابطه پیچیده ما با الوهیت دارد، به طور معناداری صحبت کرد. من این دیدگاه را با خواندن ادعاهای سقراط مبنی بر جهل و توسل به مفهوم رمز و راز در فایدون به عنوان عمیقاً جدی تأیید می کنم. من در پایان نامه خود به منظور تبیین چرخش سقراط به اسطوره آخرت شناختی و دفاع از جایگاه فلسفی آن، تفسیر گسترده ای از مفاهیم اسطوره و راز در متن ارائه می کنم.
مبانی آموزه تربیت سقراطی- افلاطونی در محاوره پروتاگوراس
نویسنده:
مجید صدرمجلس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشته می­ کوشیم مبانی آموزه تربیتِ سقراطی-افلاطونی را در محاوره پروتاگوراس بررسی کنیم. این محاوره، سقراط و پروتاگوراس را در آتن قرن پنجم پ. م. در حال بررسی و نقد آراء تربیتی رایج، به تصویر می ­کشد. چالش فکری آن دو با پی­بردن به وجود نوعی تعارض میان آراء خویش، به نوعی بازنگری فکری و همگرائی فکری نسبی نیز روی می­نهد. این همگرائی، درواقع موضعی است که افلاطون به عنوان نویسنده محاوره در برهه ­ای از دوره اولیه تفکر خویش به آن دست می­ یابد. نشانه همگرائی نسبی در پایان محاوره، عبارت است از این جمع ­بندیِ سقراط که اگر فضیلت معرفت باشد، آنگاه آموختنی است؛ افلاطون همین ادّعا را بعداً با اندکی توضیح و به صورت مشروط در محاوره منون نیز می ­آورد. گفتنی است که در بررسی مباحث محاوره پروتاگوراس، از چشم ­اندازی بهره می­ بریم که از پرسش آغازین و آموزه یادآوری در محاوره منون برگرفته شده است. اگر آموزه یادآوری را بر موضوعِ تربیت اطلاق کنیم؛ خواهد دید که به طور کلّی، امکانِ تربیت بر وجود استعداد طبیعی و تمرین، وابسته است. توجه به فضیلت نیز، محتوای ارزشی تربیت را مشخص می­ سازد. مرور مبانی معرفت­شناختی و وجودشناختی در گفت­وگوی سقراط و پروتاگوراس، کمک می­ کند تا تأثیر این دو نفر در شکل گیری تدریجی تربیتِ سقراطی-افلاطونی را نیز بهتر بفهمیم. پس از بیان مسأله و چشم­انداز، بیشتر می­کوشیم به بررسی و تحلیل مبانی زیر بپردازیم: جدائی معرفت و جهل؛ جدا نبودن مقام نظر از عمل؛ فضیلت به عنوان ویژگی واقعی و مؤثر در بروز رفتارها؛ وحدت فضیلت و معرفت همراه با انکار ضعفِ اراده؛ اجزاء فضیلت؛ امکان آموختن به معنی یادآوری؛ آموختنی بودن فضیلت به شرط معرفت بودن؛ مباحث منطقی مانند تناقض، تضاد، نسبت تساوی؛ توجه اجمالی به نفس و سعادت آن؛ فروکاستن خیر و شرّ به لذت و درد؛ لزوم استعدادهای متفاوت و تمرین برای تربیت.
صفحات :
از صفحه 127 تا 148
واکاوی معنای تعلیم و تعالی آدمی در نظام فکری سقراط-افلاطون
نویسنده:
علیرضا شفیعیون ، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بررسی مسئلة تعلیم‌وتربیت نزد سقراط-افلاطون و سوفیست‌ها به‌معنای بررسی نگرش ایشان نسبت به رشد انسان در هستی و چگونگی حرکت آدمی در مسیر نیک‌بختی خویش است. در دوران کلاسیک یونان، سوفیست‌ها بیان کردند که تلاش برای کشف قواعد هستی امری بیهوده است. از نظر ایشان انسان تربیت‌یافته و نیک‌بخت با یادگیری مهارت‌های انضمامی نظیر سخنوری و کاربست این مهارت‌ها در زندگی اجتماعی شکل می‌گیرد. در برابر این شیوۀ تربیتی، سقراط معتقد بود که معنای حقیقی تربیت نمی‌تواند منحصر در این نوعِ از آموزه‌ها باشد بلکه انسان باید نسبت به خودِ نیک‌بختی معرفت پیدا کند. آدمی تا زمانی که معرفتی حقیقی نسبت به معنای نیک‌بختی نداشته باشد هرگز نمی‌تواند جایگاه خواسته‌ها و امیال خود و مهارت‌هایی نظیر سخنوری را در جهت نیل به نیک‌بختی راستین دریابد. سقراط با بیان ایدۀ خیر به‌عنوان منشأ و غایت نیک‌بختی و با طرح تمثیل غار نشان می‌دهد که هستی شامل واقعیات ذومراتب است. او ضمن نقد تعریف و کاربست سوفیست از سخنوری، شاگردان او را فاقد معرفت دانسته و رشد حقیقی را در دیالکتیک می‌باید. دیالکتیکِ سقراط بیانگر ضرورت طی‌کردن مراتب واقعیت همراه با پرسش از حقیقت جایگاه هر امری توسط انسان است. در همین راستا او به گفت‌وگو با مردمان جامعة خویش می‌پرداخت. در این نظام تربیتی، مربی فردی است که با واقعیت عالم آشنا بوده و با ایجاد پرسش، مرتبة فهم متربی و تناقضات دانسته‌های وی را به او نشان می‌دهد. بدین ترتیب او را نسبت به جهل خود، آگاه کرده و بستر حرکتی مشترک را برای یافتن حقایق ایجاد می‌کند.
صفحات :
از صفحه 52 تا 67
آموزش آگاهی اخلاقی: مطالعه رشد آگاهی اخلاقی در فرد [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
John MacDonald
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : رشد آگاهی اخلاقی در فرد توسط روانشناسان به اندازه کافی مورد مطالعه قرار نگرفته است. این سوال در واقع توجه بسیاری از نویسندگان را به خود جلب کرده است، اما برخورد با آن در کل رضایت بخش نبوده است. برای این چند دلیل وجود دارد. در مواردی نیز مسئله به صورت کم و بیش اتفاقی در ارتباط با بحث برخی نظریه ها یا نظریه های خاص مورد بررسی قرار گرفته است. با این حال، مشکل بیش از حد جامع است که نمی‌توان به این روش به اندازه کافی درمان شد. در جایی که مستقیم‌تر مورد حمله قرار گرفته است، دو چیز از ارزش بحث کاسته است. یا نویسنده نتوانسته است گزارش ژنتیکی خود را با تحلیلی از آگاهی اخلاقی توسعه‌یافته پیش‌گفته کند، یا در جایی که چنین تحلیلی ارائه شده است، دیدگاه اتخاذ شده از آن آگاهی بسیار محدود بوده است تا بتوانیم مشکلات ژنتیکی را در کانون واقعی خود ببینیم. . در مورد اول، جایی که هیچ تحلیلی ارائه نشده است، نویسنده یا فرض می‌کند که آگاهی اخلاقی آنقدر آشناست که نیاز به تحلیل دقیق ندارد. یا این تحلیل را فیلسوفانی که اخلاق را ولایت ویژه خود قرار داده اند به اندازه کافی انجام داده است. تاریخ تئوری اخلاقی از سقراط به بعد، رد دائمی این مفهوم است که می‌توانیم با خیال راحت از تحلیل مورد بحث صرف نظر کنیم. برعکس، می توان گفت که بحثی از علاقه عمومی فلسفی وجود ندارد که تقاضای شدیدتری بر منابع روانشناس داشته باشد.
شک‌گرایی فلسفی و سنت آن در مقالات میشل دومونتن [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Manuel Bermúdez Vázquez
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مونتن به طور گسترده ای به عنوان یکی از مهم ترین شکاکان قرن شانزدهم در نظر گرفته شده است. با این حال، اگر مقالات او را به عنوان یک کل در نظر بگیریم، معلوم می شود که او بیشتر یک متفکر شکاک مانند سقراط یا آگوستین مقدس است تا پیرونیستی مانند سکستوس امپریکوس. او بیشتر به شکاکیت آکادمیک نزدیک است تا به شکاکیت مطلق پیرونیسم. این تز ادعا می کند که علیرغم اکثر تحقیقات مدرن، بزرگترین بدهی مونتن به منابع باستانی به سقراط، افلاطون، سیسرو، سنت پل، سنت آگوستین و پلوتارک است تا سکستوس امپیریکوس. من استدلال می کنم که مونتن با تمایز بین شکاکیت آکادمیک و پیرونی آشنا بود و جست و جوی او برای حقیقت به این معنا بود که او بیشتر با سقراط و سنت آگوستین میل داشت تا سکستوس امپریکوس یا پیرو. او قضاوت خود را بیشتر به تعلیق نینداخت: برعکس، او آن را در هر موقعیتی اعمال می کرد. سنت مسیحی نشانی مهم‌تر از آنچه در ابتدا در مقالات مونتن تصور می‌شد بر جای گذاشت. این بازنگری در شک مونتن منجر به ارزیابی مجدد جنبه‌های مختلف سنت شک‌گرایانه از دوران باستان می‌شود. در این پایان نامه من نشان می دهم که شک مونتن تا حدی با حضور شکاکیت در سنت یهودی-مسیحی، عهد عتیق و در سنت پل، لاکتانتیوس و آگوستین قدیس شکل گرفته است. جریان‌های قدرتمند شک‌گرایی در سنت‌های مختلف در قرون وسطی نفوذ کردند و اگرچه وجود آنها تأیید شده است، اما بدهی احتمالی آنها به دوران باستان یونانی-رومی و تأثیر آنها در بازیابی و انتقال شک‌گرایی در اوایل دوره مدرن هنوز نیاز به بررسی بیشتر دارد. من استدلال می کنم که در بحران شکاک اوایل دوره مدرن، نوشته های سکستوس ممکن است به این بحران دامن بزند، اما آنها آن را آغاز نکردند. من ادعا می کنم که احیای Sextus Empiricus بیشتر یک نتیجه بود تا یک علت بحران شک. با توجه به اینکه شک گرایی بخش اساسی از کل مقالات است، می توان گفت که مونتن بخش مهمی از بحران شک بود، اما شک او توسط سکستوس شکل نگرفت. من در این پایان نامه اصالت مونتن و پیچیدگی اندیشه او را ارائه می کنم، و اگرچه گاهی پیگیری آن دشوار است، دیدگاه او کاملا هماهنگ و منسجم است. مونتن ایده های بسیاری را که پیش از او رفته بودند، در نظر گرفت، گاهی آنها را دنبال می کرد، گاهی راه خودش را می گرفت. مونتنی به امکان دانش واقعی معتقد بود، حتی اگر به سنت سقراط و آگوستین، از دستیابی به آن در زندگی یک نفر ناامید بود. مونتن شکاکی بود که به وجود حقیقت اعتقاد داشت و آن حقیقت را از طریق مقاله جستجو می کرد.
فلسفه دین: ارسطو و اسلاف او [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Emmanuel Kofi Ackah
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : الهیات ارسطو آنطور که در متافیزیک توضیح داده شده است، به طور بنیادی متمایز از پیشینیان او و دورتر از مذهب سنتی دیده می شود. سه ویژگی مفهومی ظاهراً خاص خدای ارسطو به این دیدگاه کمک می‌کنند: (1) اینکه خدا صرفاً یک علت نهایی است که همه چیزهای دیگر را به‌عنوان دوست‌داشتنی یا مطلوب حرکت می‌دهد. (2) اینکه خدا یک تفکر خوداندیش است. (iii) و اینکه خدا از نظر هستی شناختی از کیهان مرئی جدا است. از آنجایی که هیچ فیلسوف ماقبل ارسطویی (i)-(iii) را در استدلالی به وجود و ماهیت خدا اقامه نکرده است، این سؤال را برانگیخته است که چگونه الهیات ارسطو در برابر تفکر قبلی قرار دارد. در اینجا انگیزه اصلی این پایان نامه بوجود آمد. اما نمی‌توان امیدوار بود که بدون توضیح کامل مفاهیم پیشین خدا، سنتی یا فلسفی، به طور مناسب به این مسئله پرداخت. اتفاقاً جهت‌گیری سؤال ما را قادر می‌سازد تا از پاسخ سؤال قبلی مطلع شویم - آیا مفهوم «خدا» همانطور که در فلسفه‌های پیش از ارسطویی وجود دارد دینی و الهیاتی است؟ پاسخ به این پرسش مقدماتی، دیدگاه فرهنگی-تاریخی مرتبطی را برای ارزیابی مناسب رابطه خدای ارسطو با مفاهیم پیشین خدا فراهم می کند. این نیز نقطه‌ی برتری است که انگیزه‌ای جانبی برای این تز از آن برمی‌خیزد: ارزیابی توجیه یا غیر آن ارزش قرائت پیش‌سالاری‌ها به‌عنوان پیش‌آگهی‌های احتمالی علم مدرن که حداکثر علاقه‌ای حاشیه‌ای به دین و الهیات داشتند. تحقیقات مقدماتی ما (فصل 1) به یک نتیجه فرضی استدلال می‌کند، یعنی اینکه شرک یونان باستان حاوی یک مفهوم اساسی از خدا است: خدا اساساً یک قدرت علّی و/یا منشأ است که مجموعه‌ای از شرایط اساسی الوهیت را برآورده می‌کند. برتری، خودکفایی، آرمان یا کمال و جاودانگی. فرض بر این است که علیت الهی دلالت بر حیات دارد. اما این شرایط نیز در درجه اول دلالت بر تضاد با وابستگی، نقص و متناهی زندگی انسان دارد. به طور عمده، آنها همچنین دلالت بر این دارند که امر الهی یک واقعیت زنده است - اگرچه این واقعیت ممکن است شکل روانی یا جسمانی داشته باشد یا ممکن است یک وضعیت علّی تصور شود. و کارکرد علّی واقعیت الهی اساساً تبیینی است; این شامل مدلی از تبیین است که بر اساس آن جهان یا یکی از ویژگی‌های آن زمانی که منشأ یا علت الهی آن ردیابی یا مشخص می‌شود، به‌اندازه کافی توضیح داده می‌شود. بنابراین «خدا» واقعیتی است که لزوماً به عنوان چیزی است که در نهایت در گزارشی از جهان یا ویژگی آن پیش‌فرض می‌شود. این یافته فرضی در معرض تلاشی برای تأیید در تفاسیر فلسفه‌های پیش از ارسطویی است (پیش از سال‌ها - فصل 2؛ سقراط - فصل 3؛ افلاطون - فصل 4). تزهای پیشسوکرات ها به عنوان جابه جایی های منطقی-فلسفی کیهان شناسی های اساطیری سنتی ظاهر می شوند که در اصول اولیه متافیزیکی (که اغلب خدا نامیده می شود) که شرایط اساسی الوهیت را برآورده می کند به اوج می رسد. افلاطون را نیز می توان در این پرتو دید. بنابراین این فرضیه در سراسر این موارد تایید می شود
سیاست و آموزش در فلسفه غرب باستان
نویسنده:
Umut Arat
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ریشه‌های پیوند نزدیک بین سیاست و آموزش، که توسط بسیاری از فیلسوفان مدرن و همچنین محققان معاصر به رسمیت شناخته شده است، را می‌توان در فلسفه غرب باستان یافت. این دوره از تاریخ بشر شاهد ظهور نهضت‌های فلسفی بود که اندیشه‌های سیاسی، تربیتی و متافیزیکی کم و بیش منسجمی داشتند که از آموزش به عنوان شکل اصلی فعالیت سیاسی خود استفاده می‌کردند و امیدوار بودند که نظام تعلیم و تربیت را شکل دهند. سیاست. بررسی و درک این رویکردهای مختلف باستانی برای درک پیوند بین سیاست و آموزش امروز حیاتی است. با این وجود، تحقیقات کمی در مورد بررسی این پیوند در ریشه های باستانی آن انجام شده است. این مطالعه بر جنبش های فیثاغورثی، سقراطی، افلاطونی، سینیکی و رواقی تمرکز دارد. سیاست این جنبش‌ها عمدتاً از طریق دیدگاه‌های آن‌ها درباره جنسیت، برده‌داری و نظام‌های اجتماعی-اقتصادی بررسی می‌شود و در طیفی از محافظه‌کاران از یک سو و رادیکال‌ها از سوی دیگر طبقه‌بندی می‌شوند. آموزش‌های این جنبش‌ها عمدتاً به‌عنوان معلم‌محور یا دانش‌آموز محور طبقه‌بندی می‌شوند و برنامه‌های درسی، نظریه‌های آموزشی، شیوه‌ها و پروفایل‌های دانشجوی ترجیحی آن‌ها بررسی می‌شود. هدف این مطالعه نشان دادن این است که رویکردهای سیاسی و آموزشی این جنبش‌ها با یکدیگر همسو بوده است، حتی اگر محافظه‌کار یا رادیکال بودن جنبشی مستقیماً تعلیم و تربیت آن‌ها را تعیین نکرده باشد، که بیشتر با کارکرد سیاسی آن بر اساس نیازها تعیین می‌شود. از جنبش، و اینکه آموزش برای ایجاد تغییرات اجتماعی و سیاسی لازم اما ناکافی است. این مطالعه با درس‌هایی به پایان می‌رسد که از تجربیات فلسفه باستان برای کسانی که می‌خواهند از طریق آموزش تغییر ایجاد کنند، به پایان می‌رسد.
  • تعداد رکورد ها : 306