جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 306
سقراط و اقتدارگرایی سیاسی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Antony Hatzistavrou
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
روح آیرونی و مشکل منفی گرایی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Patrick W Colfer
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مقاله استدلال می کند که کنایه بخش ضروری و مرکزی روحیه است که گفتار اصولی را زنده می کند. این مفهوم که کنایه منفی است، به ویژه همانطور که کی یرکگور بیان می کند، از درون با ارائه مجدد کنایه پرداز منفی در گفتگو بررسی می شود. هدف این ارائه کشف و تبیین بحران طنز منفی است. سپس بحران به عنوان آغازگر تأمل در مورد مشکلات اعتدال و عدالت توسعه می یابد. مشکل اعتدال از طریق تجربه منفی طنزپردازان از خشم مطرح می شود. خشم مشکل ارتباط گفتار با طبیعت را مطرح می کند. اعتدال به عنوان تسلط بر خود در رابطه ما با طبیعت از طریق مفهوم تسلط بر خشم ایجاد می شود. از طریق بررسی Charmides افلاطون، این بحث مطرح می شود که توسعه عدالت به اعتدال بستگی دارد، زیرا، از قضا، عدالت از نوعی بی اعتدالی سرچشمه می گیرد. اعتدال با پرورش میل آن به ارزش، عدالت را تربیت می کند. عدالت را قادر می سازد از طریق کار زنده کردن و ارزش گذاری مجدد ارث به بلوغ برسد. عدالت معتدل توسعه مثبت منبع در جهت تحقق ارزش است. این در رابطه کنایه آمیز سقراط با طبیعت تجسم یافته است. مشکل عدالت از طریق طرد هیبت توسط آیرونیست منفی مطرح می شود. هیبت مشکل ارتباط گفتار با پولیس را مطرح می کند. عدالت به مثابه تقاضای رضایت در میان نام ها از طریق مفهوم به کمال رسیدن آرزو توسعه می یابد. از طریق بررسی بیشتر غرمیدس افلاطون، این بحث مطرح می شود که توسعه اعتدال به عدالت بستگی دارد، زیرا از قضا، اعتدال از نوعی بی عدالتی سرچشمه می گیرد. عدالت اعتدال را با درک آنچه برای آن ضروری است تربیت می کند. کار عدالت توسعه اعتقاد گوینده ایده آل است، یعنی ظرفیت او برای حفظ حرکت توسعه. اعتدال عادلانه در رابطه کنایه آمیز سقراط با نام ها تجسم یافته است.
درباره آنچه سقراط امیدوار بود در آگورا به آن دست یابد: عمل سقراطی که توجه ما را به حقیقت معطوف می کند [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Fotini Pantelides
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این تز می خواهد بگوید که سقراط معلم یاران خود بوده است. او از طریق گفتگو با آنها درگیر شد، زیرا به سلامت آنها اهمیت می داد، یا به قول خودش: برای وضعیت روح آنها. او یک روشنفکر بود و نگاه روشنفکرانه ای به مردم و واقعیت داشت. او احساس می کرد که درست فکری معقول است. و بنابراین او معتقد بود که یادگیری و توسعه درک مردم را به فضیلت بودن نزدیکتر می کند. به خوبی؛ و بنابراین به سلامت روان. سقراط فیلسوف بود و این را عاقلانه ترین و عالی ترین رویکرد به زندگی می دانست. او به همنوعان خود یاد می‌داد که چگونه فیلسوف شوند، و از آنها می‌خواست تا جایی که می‌توانست موضع فلسفی را اتخاذ کنند. شکل مراقبت او از دیگران «روشنفکرانه» بود. او با مشارکت فکری به "روح دیگران" و روح خود اهمیت می داد، زیرا معتقد بود که این بهترین راه است. او دیدگاهی نسبت به روح انسان داشت که دیدگاه های روشنفکرانه ای را در مورد اینکه رفاه چیست و چگونه به دست می آید ایجاد کرد. او خود متفکری متواضع و توانا بود و کاملاً وقف نیکوکاری و کمک به همنوعان خود در انجام همین کار بود. این پایان نامه به این سؤال می پردازد که سقراط در آگورا چه کرد (اهدافش) و چگونه آن را انجام داد (روش شناسی خود). پاسخ ما ممکن است واضح به نظر برسد. ممکن است تعجب کنیم که چه چیز جدیدی در مورد اینکه سقراط یک فیلسوف بود، و اینکه او به روح هم نوعان خود اهمیت می داد و آنها را ترغیب می کرد که با فضیلت باشند، چیست؟ شاید هیچ چیز از این جدید نباشد. با این وجود، متوجه می‌شویم که بیان این جمله «ساده» درباره سقراط اصلاً ساده نیست. ما در می یابیم که در پژوهش سقراطی تعداد زیادی صداهای متضاد وجود دارد که فرموله کردن حتی چنین توصیف اساسی از آنچه سقراط انجام داد را بسیار دشوار می کند. ما نمی خواهیم رمان و خوانشی متفاوت از سقراط خلق کنیم. ما فکر نمی کنیم که این امر حتی پس از هزاره ها تفسیر تمدن از سقراط امکان پذیر باشد. ما نوآوری به خاطر خودش را مطلوب نمی دانیم. ما درک روشن را به "اصالت" مشتاق ترجیح می دهیم. بنابراین، هدف ما از این کار دفاع و روشن کردن تصویری بسیار اساسی از سقراط به عنوان یک مربی است. ما این کار را به‌عنوان پاک کردن آشفتگی‌ها می‌بینیم تا مطالعه مادام‌العمر خود را درباره اندیشه و عمل سقراطی آغاز کنیم: با ایجاد پایه‌ای که بتوانیم آثار سقراطی را بخوانیم و معنای آنها را تشخیص دهیم.
چالش سقراطی: ابداع مجدد شخصیت آموزشی کنایه سقراطی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Iliana Sotiria Lytra
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : کنایه معمولاً به این صورت تعریف می‌شود: «استفاده از کلماتی که خلاف آنچه واقعاً منظور شما را بیان می‌کنند، اغلب به عنوان یک شوخی و با لحن صدایی که این را نشان می‌دهد» (آکسفورد، 2000). با گسترش تمرکز این اصطلاح از صرفاً زبانی به شامل کردن کنش کنایه آمیز و در خدمت مفهوم سازی فلسفی، همین امر در مورد کنایه سقراطی (eironeia) نیز صدق می کند، که علاوه بر این، به طور سنتی به تمسخر و فریب مربوط می شود و بنابراین، به طور جدایی ناپذیری به یک رنگ منفی و نامطلوب مرتبط است. تصویری از سقراط هنگامی که او آن را تمرین می کند. هدف تحقیق من ارزیابی مجدد اهمیت استفاده فلسفی ایرونیا به عنوان یک پدیده در روش شناسی سقراط و حمایت از این ادعاست که سقراط از تمام ابزارهای خود - از جمله eironeia - در تلاش برای خدمت به یک طرح آموزشی بدیع، یعنی ساختن مخاطبینش استفاده کرده است. شخصیت معرفتی این پایان‌نامه به آیرونیای سقراطی، پالایش تعریفی و توصیف موجهی را به عنوان ابزاری معرفتی نسبت می‌دهد که می‌تواند و باید به‌طور مثمر ثمر در آموزش معاصر وارد شود. روش شناسی سقراط عمدتاً آموزشی است، اما نه به شیوه ای متعارف، زیرا سقراط اعتراف می کند که او معلم نبوده است - حداقل نه به معنای معمولی ("من هرگز معلم کسی نبوده ام"، عذرخواهی 33a). با این حال، او نوع خاصی از آموزگار بود، «معمار» شخصیت فکری مخاطبین. در این مکانیسم معرفتی، ایرونیا به عنوان یک «نیش» عمل می‌کند و در خدمت تقویت احساسات انگیزشی عامل است که از تحقیق دست نکشند - پس از اینکه وضعیت آپوریا ایجاد شده توسط النکوس به آنها برخورد کرد - بلکه مشتاقانه میل به ادامه جستجوی حقایق است. اولاً، پایان نامه من بر پالایش eironeia متمرکز است و دفاعی در برابر قضاوت نادرست این مفهوم به عنوان یک پدیده زبانی ارائه می دهد که صرفاً نشان دهنده پیچ و تاب بین کلمات، اعمال و معانی با معنای تمسخر، فریب یا تحقیر است. من نظریه نامحبوبی را توسعه خواهم داد که محققان مشهور زمانی پیشنهاد کردند که مفهوم eironeia را از تمسخر جدا کردند و آن را به تفسیر آن به عنوان ابزاری برای جستجوی سودمند فلسفی نزدیک‌تر کردند. و از آنجایی که در فلسفه، تفاسیر جدید تمایل دارند تا اختلافات را مطرح کنند، من مروری بر این بحث ارائه می‌دهم که آیا eironeia می‌تواند کاربردهای سازنده داشته باشد یا خیر. ثانیاً، من در توجیه شخصیت سودمند ایرونیا از طریق درک ارسطو از سقراط به عنوان یک آیرون، با تمرکز بر کارکرد ایرونیا به عنوان یک کنش گفتاری و تشریح جنبه انگیزشی آن هنگام به کارگیری آن در گفتگو با یک کارگزار یا دانشجو، ادامه می دهم. من ثابت می‌کنم که سقراط، همان‌طور که اغلب گفته می‌شود، یک فخرفروش مغرور نبود، بلکه یک خود بی‌ارزش‌کننده بود که عمداً اختیارات خود را به عنوان بخشی از روش خود کم‌رنگ می‌کرد. پس از پذیرفتن ماهیت مثبت آیرونیا، تز من به دفاع از دانش سقراط از خیر (aretē) در برابر این ادعا می پردازد که جهل او صادقانه بوده و در نتیجه، ایرونیا او به طور قابل توجهی عمیق نیست. برای اهداف این استدلال، من به اخلاق فضیلت ارسطو و درک خاص او از اخلاق متوسل می شوم، که روش سقراط را هنگام بررسی ماهیت فضیلت و از این رو ماهیت تدریس موضوعی او را بیشتر روشن می کند. در نهایت، این تز من را به جایگاه دفاع از سقراط به عنوان یک معلم می رساند، نه به معنای رایج، بلکه به عنوان یک نوع خاص از مربی که شخصیت معرفتی ما را می سازد. بخش آخر این تحقیق درک ما را از روشنفکری سقراطی و نقش مهمی که در رمزگشایی تکنیک او ایفا می کند، به ویژه هنگامی که پشت نقاب آهن استتار شده است، افزایش می دهد. در نهایت، من سقراط را به عنوان یک شخصیت ساز فکری معرفی می کنم که از eironeia اساساً به عنوان یک ابزار انگیزشی برای تقویت تمایل مخاطب برای کشف حقایق و عدم تسلیم شدن در جستجوی خود استفاده می کند. من تکنیک او را چالش سقراطی می نامم.
این یا چیزی شبیه به آن: سقراط و مسئله مرجعیت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Simon Dutton
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه بررسی عملکرد فکری شخصیت افلاطونی، سقراط، با تاکید بر ارائه تعامل دیالکتیکی با اقتدار است. من استدلال می‌کنم که اقتدار، از نظر مفهومی و عملی، برای سقراط مشکلی جدی ایجاد می‌کند. در خوانش من، مشکلات اقتدار نشان‌دهنده درک نامناسب روح و وضعیت بیمار کنش‌های سیاسی-اجتماعی فرهنگ آتن است. من پیشنهاد می‌کنم که سقراط افلاطون از طریق تعامل دیالکتیکی که می‌خواهد اقتدار را تضعیف کند، وقف بهبود شخصی و سیاسی همشهریان خود و جامعه در کل است. من توصیف افلاطون از عمل سقراطی فلسفه را بررسی می‌کنم و ادعاهای مکرر او مبنی بر جهل و بی‌میلی او را از تعهد به آموزه‌های کاملاً مثبت جدی می‌گیرم. من پیشنهاد می‌کنم که این مشکلات را می‌توان در تجزیه و تحلیل مسئله اقتدار جمع‌بندی کرد، و اینکه زیر سؤال بردن اقتدار یک نیروی مثبت در عمل دیالکتیکی است. من سعی می کنم یک استراتژی تفسیری از آثار افلاطون ایجاد کنم که ما را متعهد به قرائت نه کاملاً جزمی و نه کاملاً شکی از افلاطون کند. دوگانگی آشکاری در این پژوهش وجود دارد که نشان می‌دهد گفت‌وگوهای افلاطون باید از یک سو سازنده (ارائه آموزه‌های مثبت) و از سوی دیگر به‌عنوان ناپسند (کاملاً ردکننده) درک شوند. در خوانش خود، به تعبیری ناخوشایند نزدیکتر می شوم. با این حال، من سعی می کنم نشان دهم که سقراط به عنوان یک ضد دکترین معرفی می شود، زیرا تعهد سخت به دکترین شرایط را برای آپوریا فراهم می کند. من معتقدم که توصیف ضد استبدادی سقراط شاهدی بر تعهد او به ادامه تعقیب خرد است. دانش واقعی ایده آل خواهد بود، اما ندانستن هیچ چیز بر مثبت کاذب ارجحیت دارد. در حالی که من تصویری از یک سقراط ضد استبدادی را در ژانر غیرمعتبر گفتگوهای افلاطون ایجاد می کنم، امیدوارم این دیدگاه را حفظ کنم که تعقیب خرد سقراطی آرزویی است. از طریق بحث در مورد گفتگوهای منتخب در این پایان نامه، امیدوارم نشان دهم که پیشرفت سقراطی به سوی دانش مستلزم پرسش اختصاصی از اقتدار است. در خوانش خود توجه ویژه ای به زمینه تاریخی که افلاطون در آن می نویسد، می کنم و این شامل انتخاب هایی می شود که افلاطون در ارائه شخصیت سقراط انجام می دهد. من به پرسش‌های مربوط به زمان و مکان در روایت، شخصیت‌های تاریخی که به‌عنوان دراماتیس پرسونا معرفی می‌شوند، و استقبال بالقوه توسط مخاطبان فوری توجه می‌کنم. من این موضع را دارم که خود فرم گفت و گو چالشی برای اقتدار است و قالب گفت و گوی مکتوب با بررسی زمینه های معتبر تاکید می شود. کسانی که به گفتگو می پردازند، و کسانی که دیالوگ می نویسند، برای به چالش کشیدن اقتدار به توافق می رسند - و برای ورود به این توافقنامه با حسن نیت، باید مایل بود که ادعاهای خود را در مورد قدرت به حالت تعلیق درآورد. در بحث من در مورد انتخاب افلاطون برای توسعه توصیفی از سقراط در تضاد با مشکلات اقتدار، امیدوارم این امکان را باز کنم که خوانش من پیامدهای مهمی را برای درک برخی تعهدات فلسفی بیان شده در گفتگوهای سقراطی مشخص کند. امید من این است که قرائتی از گزیده ای از دیالوگ ها را ارائه کرده باشم که تصویری از سقراط ضد استبدادی را ترسیم می کند، و در این کار چارچوبی را ترسیم کرده ام که ممکن است به طور آزمایشی به دیدگاهی روشنگر، اگر جزئی، به پژوهش افلاطونی کمک کند.
صنعت و فضیلت در گفتگوهای اولیه افلاطون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Cecilia Z. Li
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : فیلسوفان باستان درگیر ایده صنعت (فن) هستند - هنر، تخصص، مهارت، و به ندرت به عنوان دانش یا علم ترجمه شده است. این ایده اغلب توسط متفکران باستان به عنوان اوج عاملیت عقلانی تلقی می شود و به آنها یک الگوی حیاتی برای تفکر در مورد جهان و جایگاه ما در آن ارائه می دهد. یکی از سنت‌های دیرینه این دیدگاه است که فضیلت ویژگی‌های مهمی با نوع تخصص مربوط به تمرین یک صنعت دارد. در این پایان نامه، من به بررسی رابطه بین مهارت و فضیلت در افلاطون می پردازم و به ویژه بر دیالوگ های اولیه تمرکز می کنم. هدف کلی این پایان نامه نشان دادن این است که تفکر افلاطون در مورد صنعت محوری برای دیدگاه های او در مورد فضیلت است، از جمله اینکه چگونه او فضایل خاصی مانند خرد و عدالت را به عنوان مبنایی برای حکومت سیاسی توسعه می دهد. در نیمه اول این پایان نامه (فصل های 1 و 2)، من راه هایی را ارائه می کنم که درک افلاطون از صنعت (و مجموعه متنوع و گسترده نمونه هایی که این ایده را برای او تجسم می دهند) به عنوان یک الگوی ثمربخش از دانش برای او ارائه می کنم. ماهیت و ساختار فضیلت را توسعه می دهد و همچنین ویژگی های روانی کلیدی فرد با فضیلت را روشن می کند. در نیمه دوم این پایان نامه (فصل 3 و 4)، من بر روش مهم دیگری تمرکز می کنم که در آن افلاطون برای تفکر در مورد فضیلت بر ایده صنعت تکیه می کند. این در چارچوب روایت او از حکومت سیاسی است. در اینجا، من بر ایده صنعت به عنوان یک الگوی دانش تمرکز نمی کنم، بلکه بر این موضوع تمرکز می کنم که چگونه نوع دانش مناسب برای حکومت سیاسی (مثلاً خرد، عدالت) با صنایع دستی معمولی مرتبط است، که دومی نشان دهنده شاخه های تخصصی موجود در زمینه های مختلف است. تعقیب انسانی من معتقدم که افلاطون ماهیت حکومت سیاسی را به‌عنوان شکل معمارانه‌ای از دانش درک می‌کند – دانشی استادانه که برای ارتقای رفاه بشری مناسب است تا بر صنایع دستی معمولی ریاست کند.
قضاوت دین؟ : قانون، سیاست و آزادی در مواجهه با کفر در دموکراسی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Anastasia Colosimo
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
ترجمه ماشینی : توهین به مقدسات از ابتدای تاریخ ثبت شده آن نه تنها یک مفهوم مذهبی بلکه یک مفهوم سیاسی است. اورشلیم، آتن، روم، مرگ بنیانگذار سقراط و عیسی مسیح، هر دو محکوم به اعدام، اولی به دلیل بی تقوایی، دومی به دلیل کفر، اما همچنین تورات، انجیل و قرآن نشان می دهد که ممنوعیت کفر بیش از هر چیز یک کارکرد سیاسی، یعنی از بین بردن هر کسی که به جامعه آسیب می زند. با مدرنیته، اختراع مدارا و اعلام آزادی بیان به عنوان یک حق اساسی، کفر باید از بین می رفت. در عوض، مسخ شد. از سلمان رشدی تا شارلی ابدو، این موضوع به یک موضوع جهانی تبدیل شد. در جهان اسلام، ممنوعیت آن به ابزاری وحشتناک برای سرکوب اقلیت های مذهبی در سطح ملی و تسریع برخورد تمدن ها در سطح بین المللی تبدیل شده است. برای رویارویی با این چالش، اروپا وانمود می‌کند که با آزادی بیان پاسخ می‌دهد، اما اکثریت کشورهای اروپایی هنوز توهین به مقدسات را ممنوع می‌دانند و این توهین به خدا نیست، بلکه توهین به مؤمنان است که نشانه سکولاریزاسیون سرکش است. این امر به ویژه در فرانسه صادق است، جایی که گسترش قوانین محدود کننده آزادی بیان به معرفی مجدد ممنوعیت توهین به مقدسات و به طور کلی تر از جنایات عقیده ختم شد.
سقراط و دیوتیما: جنسیت، دین، و ماهیت الوهیت [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Andrea Nye
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
مبانی آموزه تربیت سقراطی- افلاطونی در محاوره پروتاگوراس
نویسنده:
مجید صدرمجلس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشته می­ کوشیم مبانی آموزه تربیتِ سقراطی-افلاطونی را در محاوره پروتاگوراس بررسی کنیم. این محاوره، سقراط و پروتاگوراس را در آتن قرن پنجم پ. م. در حال بررسی و نقد آراء تربیتی رایج، به تصویر می ­کشد. چالش فکری آن دو با پی­بردن به وجود نوعی تعارض میان آراء خویش، به نوعی بازنگری فکری و همگرائی فکری نسبی نیز روی می­نهد. این همگرائی، درواقع موضعی است که افلاطون به عنوان نویسنده محاوره در برهه ­ای از دوره اولیه تفکر خویش به آن دست می­ یابد. نشانه همگرائی نسبی در پایان محاوره، عبارت است از این جمع ­بندیِ سقراط که اگر فضیلت معرفت باشد، آنگاه آموختنی است؛ افلاطون همین ادّعا را بعداً با اندکی توضیح و به صورت مشروط در محاوره منون نیز می ­آورد. گفتنی است که در بررسی مباحث محاوره پروتاگوراس، از چشم ­اندازی بهره می­ بریم که از پرسش آغازین و آموزه یادآوری در محاوره منون برگرفته شده است. اگر آموزه یادآوری را بر موضوعِ تربیت اطلاق کنیم؛ خواهد دید که به طور کلّی، امکانِ تربیت بر وجود استعداد طبیعی و تمرین، وابسته است. توجه به فضیلت نیز، محتوای ارزشی تربیت را مشخص می­ سازد. مرور مبانی معرفت­شناختی و وجودشناختی در گفت­وگوی سقراط و پروتاگوراس، کمک می­ کند تا تأثیر این دو نفر در شکل گیری تدریجی تربیتِ سقراطی-افلاطونی را نیز بهتر بفهمیم. پس از بیان مسأله و چشم­انداز، بیشتر می­کوشیم به بررسی و تحلیل مبانی زیر بپردازیم: جدائی معرفت و جهل؛ جدا نبودن مقام نظر از عمل؛ فضیلت به عنوان ویژگی واقعی و مؤثر در بروز رفتارها؛ وحدت فضیلت و معرفت همراه با انکار ضعفِ اراده؛ اجزاء فضیلت؛ امکان آموختن به معنی یادآوری؛ آموختنی بودن فضیلت به شرط معرفت بودن؛ مباحث منطقی مانند تناقض، تضاد، نسبت تساوی؛ توجه اجمالی به نفس و سعادت آن؛ فروکاستن خیر و شرّ به لذت و درد؛ لزوم استعدادهای متفاوت و تمرین برای تربیت.
صفحات :
از صفحه 127 تا 148
واکاوی معنای تعلیم و تعالی آدمی در نظام فکری سقراط-افلاطون
نویسنده:
علیرضا شفیعیون ، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بررسی مسئلة تعلیم‌وتربیت نزد سقراط-افلاطون و سوفیست‌ها به‌معنای بررسی نگرش ایشان نسبت به رشد انسان در هستی و چگونگی حرکت آدمی در مسیر نیک‌بختی خویش است. در دوران کلاسیک یونان، سوفیست‌ها بیان کردند که تلاش برای کشف قواعد هستی امری بیهوده است. از نظر ایشان انسان تربیت‌یافته و نیک‌بخت با یادگیری مهارت‌های انضمامی نظیر سخنوری و کاربست این مهارت‌ها در زندگی اجتماعی شکل می‌گیرد. در برابر این شیوۀ تربیتی، سقراط معتقد بود که معنای حقیقی تربیت نمی‌تواند منحصر در این نوعِ از آموزه‌ها باشد بلکه انسان باید نسبت به خودِ نیک‌بختی معرفت پیدا کند. آدمی تا زمانی که معرفتی حقیقی نسبت به معنای نیک‌بختی نداشته باشد هرگز نمی‌تواند جایگاه خواسته‌ها و امیال خود و مهارت‌هایی نظیر سخنوری را در جهت نیل به نیک‌بختی راستین دریابد. سقراط با بیان ایدۀ خیر به‌عنوان منشأ و غایت نیک‌بختی و با طرح تمثیل غار نشان می‌دهد که هستی شامل واقعیات ذومراتب است. او ضمن نقد تعریف و کاربست سوفیست از سخنوری، شاگردان او را فاقد معرفت دانسته و رشد حقیقی را در دیالکتیک می‌باید. دیالکتیکِ سقراط بیانگر ضرورت طی‌کردن مراتب واقعیت همراه با پرسش از حقیقت جایگاه هر امری توسط انسان است. در همین راستا او به گفت‌وگو با مردمان جامعة خویش می‌پرداخت. در این نظام تربیتی، مربی فردی است که با واقعیت عالم آشنا بوده و با ایجاد پرسش، مرتبة فهم متربی و تناقضات دانسته‌های وی را به او نشان می‌دهد. بدین ترتیب او را نسبت به جهل خود، آگاه کرده و بستر حرکتی مشترک را برای یافتن حقایق ایجاد می‌کند.
صفحات :
از صفحه 52 تا 67
  • تعداد رکورد ها : 306