جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 128
مناسبات بین فهم و تبیین در علوم انسانی و علوم طبیعی
نویسنده:
حمید رضا حسنی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از زمانی که دیلتای بین تبیین و فهم و در‌نتیجه بین علوم انسانی و علوم طبیعی تمایز نهاد، گرایشی نسبیت‌گرایانه را دامن‌گیر فهم، به‌عنوان روش علوم انسانی ساخت. البته خود دیلتای بر این امر واقف بود و کوشید تا بر این نسبیت‌گرایی فائق آید، اما راهکار او مورد وفاق واقع نگشت. گادامر با طرح گفتمان بین فاعل شناسا و متعلق شناخت (موضوعات علوم انسانی)، در‌واقع خواست تا ذهنیت را با ذهنیت محدود کند و از این طریق باز به ورطه نسبیت در افتاد. دیدگاه ریکور در این عرصه گامی به جلو محسوب می‌شود. ریکور نشان داد که وجود یک معنای عینی در متن نشان می‌دهد که علوم انسانی از ذهنی‌گرایی و نسبیت‌گرایی موجود در هرمنوتیک فلسفی رهیده‌‌است. البته از آنجا که تعریف ریکور از تبیین (تبیین ساختاری)، با تعریفی که دیلتای و پوزیتیویست‌ها از تبیین مدّ‌نظر داشتند (تبیین علّی) متفاوت است، نمی‌توان به‌طور قاطع، با دیدگاه ریکور در عدم تضاد بین علوم انسانی و علوم طبیعی همراهی کرد، اما تلاش وی در عینیت بخشیدن به علوم انسانی با قول به تعین معنای متن به مثابه الگویی برای علوم انسانی درخور تقدیر است.
صفحات :
از صفحه 94 تا 114
اهداف فهم از نظر پل ریکور و امکان‌سنجی طرح آن‌ها در متون دینی
نویسنده:
علیرضا کاظمی ، علیرضا عابدی سر اسیا ، محمدکاظم علمی سولا
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
اندیشه­های فیلسوف معاصر فرانسوی، پل ریکور که در بستر هرمنوتیک فلسفی و پدیدارشناسی هرمنوتیکی شکل گرفته است، در میان دانش­وران این علم، جایگاه قابل توجه و تأملی دارد. وی با ارائه قرائت «قوس هرمنوتیک» از دور هرمنوتیک، فرآیند تفسیر را پایان­پذیر و حاصل مراحل «تبیین، فهم و به خود اختصاص دادن» می­داند. ریکور در مواجهه­ی با متن، اهدافی همچون کشف قصد مؤلف، بازسازی روان‌شناختی ذهنیت و مراد مؤلف و نیز همدلی با وی را که در هرمنوتیک رومانتیک دنبال می‌شد، نپذیرفته و «کشف نیّت متن، تصاحب و خویش­فهمی» را به عنوان هدف فهم می­جوید. نوشتار حاضر در پی آن است تا امکان طرح این اهداف را در خصوص متون شرعی با نظر به ویژگی­های آن­ها، با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی و با جمع­آوری اطلاعات به روش کتابخانه­ای و اسنادی، بررسی کند. به نظر می­رسد با تکیه بر مبانی و اصول فهم پذیرفته‌شده در سنت تفسیری اسلامی، اهداف مورد نظر ریکور را در متون شرعی می­توان پی­جویی کرد. هرچند، باید به این نکته توجه داشت که پیش­فرض­ها و مبانی ریکور در این خصوص، چنین ارمغانی را فرا روی قرار نخواهد داد.
صفحات :
از صفحه 175 تا 203
بررسی تطبیقی عوامل فهم معلم از کنش دانش‌آموز در آراء گادامر و ریکور
نویسنده:
پدیدآور: ابراهیم سپاس‌زاده ؛ استاد راهنما: سیدجلال هاشمی ؛ استاد مشاور: پروانه ولوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
این پژوهش با هدف مقایسه عوامل فهم معلم از کنش دانش‌آموز در آراء گادامر و ریکور و استنتاج دلالتهای آنها در نظام آموزش و پرورش ایران انجام گرفته است. گادامر متعلق به نوع هرمنوتیک فلسفی و ریکور نیز متعلق به سنت هرمنوتیک، هرمنوتیک فلسفی و در چارچوب نظریه تفسیر متن، توسعه دهنده و در مواردی مبدع الگوی پدیدارشناسی هرمنوتیک است. گادامر متن را محدود به متون نوشتاری ندانسته و کلیه آثار فرهنگی و از جمله عمل آدمی را قابل تفسیر می‌داند. هر چند گادامر در این زمینه دیدگاهی جامع ارائه نکرده است ولی با اتخاذ رویکردی استنتاجی در مباحث مربوط به عوامل فهم متن مورد نظر وی، می‌توان از خطوط کلی اندیشه او در فهم عمل آدمی آگاه شد. ریکور را از اندیشمندانی می‌دانند که مفهوم کنش را به فلسفه افزوده است و این مفهوم به وضوح در اغلب آثار دوره دوم فلسفه‌ورزی او به چشم می‌خورد. او برای تشریح دیدگاه خود درباره کنش انسان، چارچوب روش-شناختی و معرفت شناختی پدیدارشناسی هرمنوتیک را با بهره گیری از آراء اغلب اندیشمندان پدیدارشناس و هرمنوت پیش از خود، به همراه ابتکارات و مفهوم‌سازی‌های معدودی تدوین و ارائه کرده است. موضوع هرمنوتیک فلسفی، فهم و عناصر سازنده آن است. و آن نیازمند عناصر و پیش‌بایست‌هایی است. این عناصر به‌گونه‌ای است که تعامل را ممکن می‌سازند. در این دیدگاه و بر اساس دور هرمنوتیک، فهم از خود فرد شروع شده و نهایت جزء خود می‌شود. با این اوصاف درک کنش‌ها در اندیشه گادامر یک امر بی‌پایانی است. این مهم بر اساس امتزاج افق‌ها صورت می‌گیرد. گادامر گفت و گو را خالق زبان مشترکی می‌داند که بر مبنای آن فهم مشترک در ارتباط با یک مضمون ممکن می‌شود. در این میان این تعامل با رعایت عناصری مثل سنت و زبان باعث درک کنش طرفین از هم می‌شود. در پدیدارشناسی هرمنوتیک مورد نظر ریکور، همزمان هم ملاحظه پدیدار و هم تفسیر کنش مهم هستند. از این منظر جهت دستیابی به فهم، قوس هرمنوتیک موضوعیت دارد و در آن سه مرحله تبیین، فهم و به خود اختصاص دادن اتفاق می‌افتد. تفاوت این دیدگاه با نظر گادامر در این است که به نوعی به فهم بی‌پایان خاتمه می-دهد. پس فهم مربی و شاگرد بر اساس تعامل و در فرایند پرسشگری رخ می‌دهد و قابل پیش بینی هم نیست و هر اندازه عناصر فهم رعایت شود این فهم متقابل بهتر انجام می‌شود ولی از دید ریکور معلم می‌تواند به شاگرد به عنوان یک متن نگاه کرده و در فرایند تبیین (قول و فعل شاگرد)، فهم و اختصاص دادن، به فهمی مستقل نه الزاماً مشترک، از دانش‌آموز برسد.
بررسی تطبیقی هرمنوتیک در هانس گئورگ گادامر و پل ریکور
نویسنده:
پدیدآور: عباس فدایی ؛ استاد راهنما: سیدمسعود سیف ؛ استاد مشاور: عبدالرزاق حسامی‌فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
بحث خوانش، فهم و تفسیرِ صحیح آثار، از دیر باز دغدغه‌ی بشر اندیشمند بوده است. از این رو هرمنوتیک گرچه به گونه‌ی امروزین از قرن 17 و 18 به بعد، در تاریخ فلسفه پدیدار گشته است، و لیکن اندیشه‌های تأویلی، تاریخی به قدمتِ اندیشه‌ی بشر دارد؛ چرا که تلاش برای فهم هر پیام و نشانه‌ای می‌تواند تلاشی هرمنوتیکی قلمداد شود. اما اندیشه‌ی هرمنوتیکی معاصر به نحو چشم گیری، مدیون انقلاب فکری هایدگر و چرخش هرمنوتیکی او به سبب تغییر نگرش بنیادین در امر فهم و تفسیر و نیز، تربیت شاگردان و پیروان برجسته‌ای چون گادامر و ریکور است، که هر یک با مساعی خویش طرحی نو در آسمان اندیشه‌ی تأویلی معاصر در انداخته‌اند. در رساله‌ی حاضر، ضمن بررسی تحولات اندیشه‌های هرمنوتیکی، به بررسی تطبیقی آراء دو تن از نامداران هرمنوتیک پساهایدگری پرداخته و نشان داده‌ایم که این دو ضمن اشتراک و توافق در پاره‌ای از اصول هرمنوتیک فلسفی هایدگر، در برخی وجوه راه خویش را پیموده‌اند و سَبک خاص خود را دارند. گادامر با قدردانی و ستایش از هایدگر در بسط مبانی هرمنوتیک وی مصمم بوده و هرمنوتیک فلسفی را قوت بخشیده است. ریکور فیلسوفی است که به حق، آینه‌ی اندیشه‌های فلسفی قرن بیستم است. وی با شجاعت و نبوغی بی‌بدیل، آراء اصیل و نابی مطرح کرده، هرچند به نحوی متواضعانه در پی تأسیس مکتب تازه‌ای به نام خویش نبوده است. او با بذلِ توجه به اندیشه‌ی گادامر، در مقام رفع کاستی‌های هرمنوتیک وی برآمده است، و در مواردی با تألیف برخی از آراء او (گادامر) با نظریات رقیب، توفیقاتی حاصل نموده است.
نظرية التأويلية عند ريكور
نویسنده:
حسن بن حسن
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
إشكالية المنهج في هيرمينوطيقا بول ريكور
نویسنده:
حسام الدين درويش
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
لغة و الخطاب في فلسفة بول ريكور (رساله ارشد دانشگاه منتوری قسنطینه)
نویسنده:
رابح يونس اشراف : الزواوي بغورة
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
بررسی نقش فهم در پیوند پدیدارشناسی و هرمنوتیک در تفکر هیدگر و ریکور
نویسنده:
سیده اکرم برکاتی ، یوسف شاقول ،محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پدیدارشناسی هرمنوتیکی (hermeneutical phenomenology)، رویکرد فلسفی‌ای است که از ترکیب دوگرایش مهم پدیدارشناسی و هرمنوتیک در فلسفه‌‌ی قاره‌ای به‌وجود آمد. هیدگر(1976-1889) را می‌توان بنیانگذار پدیدارشناسی هرمنوتیکی دانست که با تأثیر از لوازم پدیدارشناسی هوسرل درنسبت با معنی و تفسیر، و شعار معروف او یعنی به‌سوی خود چیزها، با نوآوری درهردو نگرش، میان آنها پیوند برقرار کرد. ریکور(2005-1913) نیز تحت تأثیر مفهوم اپوخه در پدیدارشناسی هوسرل، پس از هیدگر به‌نحو بدیعی این پیوند رابرقرار می‌سازد. تفاوت آنها در این است که به‌بیان ریکور، هیدگر راه کوتاه تحلیل هستی‌شناسانه دازاین را در برقراری این پیوند دنبال می‌کند و ریکور راه طولانی تحلیل معناشناختی آثار و نشانه‌های انسان را پیشنهاد می‌دهد. فرضیه‌ی اصلی در پژوهش حاضر این است که نشان دهیم با وجود تفاوت در نوع رویکرد آنها به این پیوند، می‌توان "فهم" را یکی از مهمترین لوازم امکان برقراری این پیوند دراندیشه‌ی دو فیلسوف تلقی کرد. دیدگاه مشترک دو فیلسوف درباره‌ی فهم را می‌توان دلیلی براین مدعا دانست. اهمیت اثبات این فرض این است که می‌توان با بررسی همه‌ی امکان‌های فهم، بستر گسترده‌ای از امکانات در این پیوند یافت که افق‌های متعددی در حوزه‌های هرمنوتیک، معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و پدیدارشناسی بگشایند و ما را در مسیر درک حقیقت یاری ‌نمایند.
صفحات :
از صفحه 59 تا 81
البيوإيتيقا بين علم البيولوجيا وفلسفة الحياة
نویسنده:
زهير الخويلدي
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
سیدنی - استرالیا: صحیفة المثقف,
From Braudel to Derrida: Mohammed Arkoun's Rethinking of Islam and Religion
نویسنده:
Carool Kersten
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Middle East Journal of Culture and Communication,
  • تعداد رکورد ها : 128