ترجمه ماشینی:
یک ویژگی سینمایی در این صحنه آغازین از رمان سلمان رشدی وجود دارد-می توان تصور کرد که این فیلم با اصطلاحات کنایه آمیز و ملایم به تصویر کشیده شده
... است: شکل یک مهاجر بازگشتی ، در زانو در برابر چشم انداز سرخ شده از کوه. ، صدای تپش خشمگین در حالی که سرش در نماز خم می شود ، و سپس همان شکل بالا می آید ، پر از غرور جدیدی. به نظر می رسد که رشدی در یک تصویر واحد ، هرگونه احتیاطی را که نسبت به دین به طور کلی-و به ویژه اسلام-احساس می کند ، در بر می گیرد: ایمان به عنوان چیزی اساساً کودکانه و ساده لوحانه ، عادتی برای رشد ، مترادف تقریباً ناسیونالیسم و سرمایه داری ، اسطوره ای که گاهی برای از بین بردن نیاز به ضربه محکم و محکمی روی بینی دارد. به نظر می رسد که کافران ، فارغ از این که خداناباور هستند یا از بدو تولد شکاک هستند ، در اکثر آثار رشدی سرگردان هستند: در آخرین آه مور ، هیچ جایی برای خدا در شاهکار آرورا و لب های مادرش یافت نمی شود. او فریاد می زند ، "انحرافی از لا الهی لا اله" ("هیچ دنیایی جز جهان وجود ندارد") ؛ سه خواهر شرم آور همگی خدای جامعه ای را که از آن کناره گیری کرده اند رد می کنند ، همانطور که چانگ چاوالا در آیه های شیطانی ، که پدر خود را "خدایی تر از هر خدا" می داند ، تا زمانی که پیرمرد خود م belمن می شود به ناگهانی شدن لحظه تبدیل عاد عزیز ، چیزی کم و بیش سارترایی دارد-سارتر ، به یاد می آوریم ، در کودکی اعتقاد به خدا را متوقف کرد ، پس از خودداری از احساس گناه در مورد سوزاندن قطعه ای از فرش خانواده: "مشغول پوشش بودم. من ناگهان خدا را دیدم. من نگاهش را در سرم و روی دستانم احساس کردم... از چنین بی تدبیری خشمگین عصبانی شدم و به عنوان پدر بزرگم زمزمه کردم و ناسزا گفتم: 'Sacré nom de Dieu de nom de Dieu de nom de Dieu. ' او دیگر هرگز به من نگاه نکرد. "در مقاله ای ، رشدی بیان می کند که چگونه او در پانزده سالگی ، در میانه درس لاتین ، ایمان خود را با ناگهانی از دست داد. به نظر می رسد که مصرف ساندویچ ژامبون بلافاصله پس از این لحظه خلقت ، م theید این امر است. "درستی موقعیت جدید [او]." از دست دادن ناگهانی ایمان ، آشکارا افشاء نشدن از راه پائولین به دمشق ، Aufklärungen غیر منتظره ، جایی که قهرمان به طور ناگهانی از طریق شمایل درک شده از دین و خرافات-وجود چنین روحهای روشنگری را در رشدی می بیند. این رمان تمایل دارد حضور نه یک اسلام بلکه چند اسلام را در آثار او مبهم کند ، چند صدایی از اسلام های مختلف که بسیاری از مفسران از آن غافل شده اند. اسلام های مختلف رشدی با توجه به روحیه و احساس آن لحظه ظاهر می شوند ؛ نسخه های مختلف اهداف مختلف را در زمان های مختلف ارائه می دهند.گاهی اسلام ، همراه با تاریخ و سرمایه داری ، تنها به عنوان یک متافیزیک خشن دیگر ، مسئول جنگ و تعصب در مقیاس بزرگ ذکر می شود. در لحظات آرام تر ، رشدی مشتاق است تا بر عناصر معتدل و دموکراتیک تر در اسلام تأکید کند ، به ویژه هنگامی که مفسران مانند V. S. Naipaul بیش از حد نسبت به آن انتقاد می کنند. تغییرات جغرافیایی و ایدئولوژیکی مشاهده می شود - به نظر می رسد که اسلام مور و هند مغول در لحظات مختلف تخیل رشددی را به خود جلب می کند. اگر اسلام پاکستانی ، به عنوان یک دین دولتی ، تحریک آمیز و تهدیدآمیز تلقی می شود ، رشدی مشتاق است که به ما (به ویژه در دفاع از خود) سنت دیرینه انتقادی را یادآوری کند ...
بیشتر