جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 15
درس‌گفتار «رویکرد تاریخی و ادبی به قرآن»
مدرس:
نیکولای ساینای
نوع منبع :
فیلم , درس گفتار،جزوه وتقریرات , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به این مجموعۀ کوتاه از پادکست‌های دربارۀ قرآن خوش آمدید. من، نیکُلای ساینای، متخصص مطالعات قرآنی‌ از دانشگاه آکسفورد هستم. از شورای پژوهشی ادبیات و علوم انسانی بریتانیا برای حمایت از تهیه و تولید این چهار گفتار کوتاه سپاسگزارم. حدود هفده سال پیش که در قاهره عربی می‌خواندم، کتابچه‌ای جدلی خریدم که خطاهای ادعاییِ محققان غیرمسلمان غربی در مطالعۀ قرآن را برشمرده بود. آنچه در این کتابچه بیش از هر چیز دیگر مرا مجذوب کرد این اتهام بود که تحقیقات غربی دربارۀ قرآن بیشتر به پژوهش پیرامون قرآن گرایش دارد بی‌آنکه فهمی از آن حاصل شود. به‌عقیدۀ نویسندگان این کتابچه، محققان غربی به انواع پرسش‌های مقدماتی دربارۀ تدوین و انتقال متن قرآن یا معنای عبارات و واژه‌های دشوار می‌پردازند، اما به نظر نمی‌رسد پذیرای این نکته باشند که آموزه‌های اخلاقی و الهیاتی قرآن حقیقتاً صادق‌اند و از این رو قرآن را باید به‌مثابۀ وحی الهی پذیرفت. به بیان دیگر، چرا باید برای این مقدمات فنی خود را به زحمت انداخت، اگر تغییر دین دست‌کم گزینه‌ای اصیل و واقعی نیست؟ با توجه به اینکه مسئلۀ رستگاری یا بدبختی ابدی فرد در کار است، نباید گرایش اصلی فرد نسبت به قرآن رسیدن به حقیقت آن باشد؟ تمثیلی از خودم می‌آورم: «پرسه پیرامون قرآن بدون ورود به آن» بیشتر شبیه خواندن هزاران کتاب آشپزی است بدون قصد پختن حتی یک غذا. جالب است که وقتی در باب پژوهش خودم دربارۀ قرآن با مخاطبان عام شروع به صحبت کردم، شگفت‌زده شدم از اینکه فهمیدم شنوندگان من، از مسلمان و غیرمسلمان، گاهی سؤالاتی کاملاً مشابه می‌پرسیدند: چرا زمان زیادی را صرف مطالعۀ کتاب مقدس اسلام می‌کنم، با اینکه نه مسلمان‌ام و نه انتظار می‌رود که مسلمان شوم؟ پاسخ من به چنین پرسش‌هایی همواره این است که من قرآن را مطالعه نمی‌کنم از آن رو که در جستجوی حقیقت دینی‌ام، بلکه به‌عنوان مورخ ادبیات و اندیشۀ دینی دربارۀ آن تحقیق می‌کنم. من شیفتۀ این چالش‌ام که دریابم قرآن چرا و چگونه توفیق یافت به پیدایی یک دین جدید در جهان کمک کند و خود را به‌عنوان کتاب مقدس [این دین] جدید تثبیت کند، آن هم در زمانی که مدت‌ها بود یهودیت و مسیحیت خود را تحکیم کرده بودند و وحی بی‌واسطۀ پیامبرانه عموماً پدیده‌ای مربوط به گذشته‌های دور محسوب می‌شد. بنابراین، گرایش علمی من به قرآن قرار نیست تعیین کند کدام اعتقاد دینی را برای خودم برگزینم، بلکه [قرار است مشخص کند] نخستین دریافت‌کنندگان قرآن و نیز نسل‌های بعدی مسلمانان فکر می‌کردند متن از آنها می­خواهد به چه باور داشته باشند و چرا آنان انجام چنین چیزی را باورکردنی می‌یافتند. اگر در این باره تأمل کنیم، این کار در واقع تغییری بسیار ویژه در چشم‌انداز است. از این گذشته، قرآن ادعاهای بسیار روشنی در باب حقیقت [دینی] طرح می‌کند و بارها از شنوندگان و خوانندگانش می‌خواهد به این ادعاهای حقیقت پاسخ دهند و به آنها توجه کنند و در نهایت با آن‌ها متقاعد شوند، چنانکه در آیه‌ای آمده است: «ای مردم، پیامبر برای شما حقیقت را از جانب پروردگارتان آورده است؛ پس ایمان بیاورید که این برای شما بهتر است» [نساء: ۱۷۰]. در مقابل، آنچه مورخی همچون من در مطالعۀ قرآن انجام می‌دهد، خوانش چنین درخواست‌هایی است نه به‌مثابۀ امری اساساً معطوف به خود، بلکه معطوف به دریافت‌کنندگانی که بیش از هزار سال پیش و در شرایط بسیار متفاوت تاریخی زندگی می‌کردند و درکشان از جهان با درک من بسیار تفاوت داشته است. بدین‌سان، مورخ از هر سند و مدرکی که در حال مطالعۀ آن است یک گام به عقب می‌نهد، خواه آن سند متنی دینی باشد یا رساله‌ای فلسفی یا علمی. پس به جای این که مستقیم با قرآن درگیر شود، تاریخ‌نگارِ روش‌هایی می‌شود که گذشتگان بدانها با قرآن درگیر می‌شدند. این کار به‌روشنی‌ مستلزم نوعی فاصله‌گذاری است برای تغییر به وضعیت مشاهده‌گر که پیرامون قرآن پرسه می‌زند بدون این‌که به آن وارد شود، و توجیه اصلی‌ای که می‌توانم برای انجام چنین کاری بیاورم صرفاً شیفتگی به تاریخ است. تأکید می‌کنم که این کار به همان اندازۀ کشف حقیقت دینی معقول، مهم و مؤثر است. حال، اگر کسی آن قدر شیفته است که چنین چشم‌انداز تاریخ‌گرایانه‌ای را برگزیند، با سؤالاتی از این قبیل روبرو خواهد شد: چگونه قرآن با جامعه و فرهنگی که نخستین بار در آن ظاهر شد، یعنی خاورمیانۀ دوران باستان متأخر به‌طور کلی و عربستان باستان متأخر به‌طور خاص، سازگار است؟ چگونه قرآن با اندیشه‌های یهودی و مسیحیِ پیشین مواجه می‌شود و آن‌ها را اصلاح و نقد می‌کند؟ چگونه یکصدوچهارده سورۀ سازندۀ پیکرۀ قرآن به‌مثابۀ تصنیف‌های ادبی عمل کردند؟ و چگونه نسل‌های پیاپیِ عالمان و مفسران مسلمان با دشواری‌های تفسیری قرآن دست و پنجه نرم کردند؟ این‌ها برخی از سؤالاتی است که محور پادکست‌های بعدی خواهند بود. در باقی‌ماندۀ این بخش می‌خواهم کمی بیشتر دربارۀ چیزی که مطالعۀ تاریخی قرآن خوانده می‌شود بیندیشیم. سه نکته هست که مایلم در این باره طرح کنم. اولین موضوعی که می‌خواهم بر آن تأکید کنم این است که تغییر چشم‌انداز تاریخ‌گرایانه، که پیش‌تر وصف کردم، به‌هیچ‌وجه با تعلق خاطر دینی به قرآن در تضاد نیست. از این گذشته، حتی اگر کسی معتقد باشد که قرآن واقعاً سخن خداست و در نتیجه سخنی مناسب با اینجا و اکنون برای گفتن به مردم دارد، روشن است که قرآن در گذشته نیز مخاطبان نخستین را مورد خطاب و تحت تأثیر قرار داده بود که بعدها اولین جامعۀ مسلمان را شکل دادند. بنابراین، این سؤال چه برای مؤمنان و چه غیرمؤمنان به‌یکسان رواست: ابلاغ‌های قرآنی برای مخاطبان نخستین چه معنایی داشتند؟ اینجا باید اذعان کنم این طور که هدف از مطالعۀ تاریخی قرآن را صورت‌بندی کردم، یعنی درک معنایی که متون قرآنی برای اولین دریافت‌کنندگان داشته‌اند، این طرز بیان کاملاً مرهون امین الخولی، ادیب مصری، است که در دهۀ ۱۹۶۰ درگذشت. دومین نکته‌ام این است که چشم‌انداز مورخ ناظر به هر سند دینی، همان‌طور که پیش‌تر دیدیم، بی‌تردید مستلزم نوعی فاصله‌گذاری است. اما مهم است اینجا اضافه کنم که این فاصله‌گذاری هرگز مطلق نیست؛ زیرا یک شخص نمی‌تواند انتظار داشته باشد که اعتقادات و اَعمال گذشتگان را درک کند بی‌آنکه تلاش کند جهان را از منظر خاص آنان ببیند، [و] بی‌آنکه بکوشد دریابد چگونه مجموعه‌ای از آموزه‌ها و رفتارها در یک بافت تاریخی معین برای انسان‌هایی که در این بافت می‌زیستند معنا یافته‌‌اند. برای مورخ قرآن طبیعی است که با قرآن چونان تصنیفی پیچیده که مخاطبان اصلی‌اش احتمالاً آن را مناسب، قانع‌کننده و از نظر بلاغی جذاب یافتند، مواجه شود. بدین‌سان، وظیفۀ مورخ قرآن عبارت است از کشف اینکه تا چه اندازه این فرض اولیه می‌تواند درست باشد؛ اینکه بررسی کند ابلاغ‌های قرآنی در واقع به چه معنا می‌توانستند برای مخاطبان نخستین مناسب، قانع‌کننده و از نظر بلاغی جذاب باشند. سومین نکتۀ من مربوط به مطالعۀ تاریخی کتاب‌های مقدس به‌طور کلی است. این سنخ از تحقیقات در قالب مدرنش ابتدا در ارتباط با بایبل ایجاد شد و در قرن‌های هفدهم و هجدهم میلادی معیارهای روش‌شناختی روشنی کسب کرد. افزون بر این، رگه‌های تاریخی و متن‌شناختیِ کاملاً برجسته‌ای در بسیاری از تفاسیر مفسران مسلمان از قرآن وجود دارد. برای نمونه، در تفسیر اسلامی اغلب آیات قرآنی مشخصی به شرایط تاریخی خاصی پیوند داده می‌شوند که آیات مورد بحث پاسخِ به آن شرایط دانسته می‌شوند. اما بین این نوع از تاریخ‌گرایی [سنتی] و پژوهش تاریخی مدرن تفاوت‌های مهمی هست که اغلب با وصف تاریخی‌ـ‌‌انتقادی مشخص می‌شود. می‌توان گفت مهم‌ترین وجه تمایز پژوهش تاریخی‌‌ـ‌انتقادی، چه دربارۀ بایبل چه دربارۀ قرآن یا هر متن دیگری، تأکید قاطع این نوع پژوهش بر بررسی دقیق عقاید سنتی دربارۀ خاستگاه و معنای متون رسمی است. ازاین‌رو،‌ محققان تاریخی‌ـ‌انتقادی بیشتر سؤالاتی از این قبیل پرسیده‌اند: آیا اینکه موسی تورات را نوشته واقعاً محتمل است؟ آیا اینکه مؤلفان اناجیل عهد جدید از حواریون بوده‌اند یا یاران نزدیکشان بوده‌اند واقعاً محتمل است؟ آیا خوانش عهد عتیق به‌عنوان پیشگویی و پیش‌نمایی عیسی مسیح واقعاً قانع‌کننده است؟ چنین پرسش‌هایی حاکی از این است که بسیاری از چیزهایی که مسیحیان یا یهودیانِ معتقد به‌طور سنتی دربارهٔ متنی خاص صحیح فرض کرده‌اند، ممکن است از نظر تاریخی مشکوک، نامحتمل یا غیرممکن از کار دربیایند. اگرچه باید گفت بی‌تردید پیش‌فرض‌هایی خاص دربارۀ چیستیِ امر محتمل و ممکن به چنین داوری‌هایی دربارۀ نامحتمل و ناممکن بودن دامن می‌زنند. بنابراین، پژوهش‌گر تاریخ به داوری در باب اعتبار سنت ریشه‌دار دینی می‌نشیند. این موضوع همچنان درون‌مایه‌ای فرهنگی و بسیار قوی است که می‌تواند الهام‌بخش رمان‌ها باشد و تیتر روزنامه‌ای بین‌المللی قرار گیرد، مثلاً وقتی تکه‌ای پاپیروسِ به‌ظاهر قدیمی پیدا می‌شود که ظاهراً مریم مجدلیه را همسر عیسی معرفی می‌کند. بدین ترتیب، اگرچه محققان تاریخی‌ـ‌‌انتقادی به‌طور طبیعی به تئوری‌های توطئه به‌سبک دَن براون، مبنی بر این که نهادهای قدرت‌مند مذهبی بر حقایق مزاحم سرپوش می‌گذارند، به چشم تردید می‌نگرند، نوعی بدگمانیِ ضمنی به سنت وجود دارد که جزئی ریشه‌دار از دی‌اِن‌اِی پژوهش‌های تاریخی‌ـ‌انتقادی است؛ بدگمانی به اینکه بخش‌های به‌ظاهر تردیدناپذیرِ اطلاعات تاریخی می‌توانند صرفاً افسانه‌هایی از کار دربیایند که تنها دلیل انتشارشان این است که تعداد کافی از افراد آن‌ها را معتبر، مفید یا جذاب یافته‌اند. در سیاق حاضر، مهم این است که مسلماً دربارۀ اسلام آغازین و قرآن هم سؤال‌ها و تردیدهایی مشابه مطرح خواهند شد، اگر از همان منظر روش‌شناختی‌ای مطالعه شوند که برای بایبل به کار رفته است. این سؤال که آیا می‌توانیم به هر چیزی که سنت اسلامی دربارۀ زندگی محمد و خاستگاه قرآن به ما می‌گوید اعتماد کنیم، قطعاً طرح می‌شود. بسیار مهم است که تأکید کنم دلیل مطرح‌شدن چنین سؤالاتی این نیست که سؤال‌کنندگان می‌کوشند عقاید دینی و اخلاقی مسلمانان را تضعیف کنند تا بتوانند جهان اسلام را به‌طور مؤثرتری تحت سلطه و نفوذ فرهنگی غرب قرار دهند. این کلیشه‌ای است که هر از گاهی با آن مواجه می‌شویم و به نظر من کاملاً نادرست است. دلیل اینکه پژوهش‌گران تاریخ چنین سؤالاتی می‌پرسند تنها این است که آنان همان مواجهۀ نقادانه‌ای را که قرن‌ها بر بایبل اعمال شده است به سنت اسلامی تعمیم می‌دهند. هم‌چنین باید تأکید کنم سرگرم‌شدن صرف به این احتمال که ممکن است کمتر از آنچه تصور می‌کردیم دربارۀ خاستگاه قرآن بدانیم، [لزوماً] به این معنا نیست که تاریخ واقعی اسلام آغازین با آنچه سنت اسلامی در سده‌های میانه به ما می‌گوید کاملاً تفاوت دارد. ازاین‌رو، درحالیکه ضروری است محقق تاریخی‌ـ‌انتقادی مثلاً بپرسد آیا ادلۀ تاریخی کافی داریم که محمد پیامبر وجود داشته است، من نیز اتفاقاً گمان می‌کنم در واقع چنین ادله‌ای داریم. به این ترتیب، در این بخش برخی ملاحظات مقدماتی مهم را شرح دادیم. در سه بخش باقی‌مانده بیشتر بر محتوا تمرکز خواهیم کرد و بخش بعد را با بررسی دقیق‌تر بافت تاریخی قرآن آغاز خواهیم کرد.
تحلیل انتقادی عوامل شکل‌گیری نظریه تفسیر ادبی امین الخولی
نویسنده:
سیدمحمود طیب حسینی ، محمد عرب صالحی ، فریده پیشوایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امین‌خولی، نواندیش مصری، قرآن را متنی ادبی و در عین حال وحیانی و مقدس می‌داند که باید همانند متون ادبی انسانی فهم شود. او هدفِ نزول را هدایت و هدفِ تفسیر را فهم ادبی دانسته و آن را مقدم بر تمامی فهم‌ها معرفی می-کند. این شیوه موجب شده وی میان قرآن‌پژوهان مصری و ایرانی طرفداران و منتقدانی داشته باشد. نواندیشان، وی را متعصب به سنت می‌دانند و سنتیان وی را به نواندیشی و سنت‌گریزی متهم می‌کنند. این چالش موجب شد مقاله حاضر به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد انتقادی، عوامل شکل‌گیری این نظریه را واکاوی کند. حاصل اینکه خولی تحت تأثیر ویژگی‌های شخصیتی، جنبش ادبی مصر و رومانتیسیسم عربی، با الهام از آراء عبده و طه‌حسین، از مطالعات زبان‌شناسی غربی و پژوهش‌های عهدینی بهره گرفته و در طراحی نظریه تفسیر ادبی، با درنظرداشتن آثار جاحظ، جرجانی و شاطبی، ریشه این نظریه را در اندیشه متقدمان نشان داده است. با شناسایی عوامل شکل‌گیری این نظریه و بعضا بیان اشکالات مرتبط با آن، زمینه برای نقد علمی و منصفانه میسر می‌شود.
صفحات :
از صفحه 671 تا 694
بررسی تطبیقی مبانی تفسیری امین الخولی و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:فاطمه عسکری بیاز؛ استاد راهنما:فرهاد زینلی بهزادان؛ استاد مشاور :حامد مصطفوی فرد,محمد نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در پژوهش بررسی تطبیقی مبانی تفسیری امین الخولی و علامه طباطبایی به مقایسه‌ی مبانی‌ای که این دو مفسر معاصر در امر تفسیر قرآن کریم اتخاذ کرده‌اند پرداخته می‌شود. در این مقایسه دو مسئله بررسی می‌شود یکی توضیح مبانی تفسیری امین الخولی و علامه طباطبایی و دیگری بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های مبانی این دو مفسر. مبانی تفسیری امین الخولی عبارتند از: تفسیر موضوعی قرآن، مطالعه پیرامونی و درونی قرآن، اهتمام به سیاق آیات، اصل عدم‌ترادف در آیات قرآن کریم و بهره‌گیری از علم روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در مطالعه و تفسیر ادبی قرآن اما مبانی تفسیری علامه طباطبایی عبارت هستند از: لحاظ کردن مجموعه قرآن در تفسیر آیات، تفسیر هماهنگ آیات با سنت معصومین، مدد خواستن از آیات دیگر برای معنی آیه‌ی دیگری، توجه به سیاق در تفسیر قرآن به قرآن و توجه به مفردات قرآن می‌باشد. از این مقایسه این نتایج گرفته می‌شود که علامه طباطبایی که متأخر از امین الخولی می‌باشد در مواردی از وی تأثیر پذیرفته و دارای اشتراک هستند و هر دو به این موارد توجه داشته‌اند مانند مباحث تفسیر موضوعی قرآن کریم، ممانعت جدی از ورود اسرائیلیات در تفسیر و عدم‌ورود به محدوده مبهمات قرآن یعنی مواردی که به‌صورت مفصل بیان نشده‌اند، توجه به سیاق آیات و تأثیر قراین در تفسیر قرآن، اهتمام به واژگان و مفردات قرآن کریم و توجه به معنای اولیه واژگان قرآن در زمان نزول. اما در تطبیق مبانی تفسیری این دو مفسر این‌گونه برداشت می‌شود که نظرات امین الخولی و علامه طباطبایی در رابطه با تفسیر دارای افتراقاتی نیز می‌باشند ازجمله: ۱- خولی معتقد است که قرآن متنی ادبی به زبان عربی است اما علامه تأکید دارد که متن قرآن ماورایی و معجزه است. ۲- خولی بر این باور است که نباید به محدوده مبهمات قرآن وارد شد اما علامه اعتقاد دارد که باید با آیات دیگر مبهمات را فهمید و درک کرد.۳- در رابطه با تأویل نیز امین الخولی معتقد است که باید ظاهر قرآن را اصل دانست و تأویل ر را به حداقل رساند اما علامه طباطبایی معتقد است که مفسر باید از ظاهر آیات عبور کند و به باطن قرآن برسد. ۴- در خصوص بهره گرفتن از روایات نیز امین الخولی بنا دارد که روایات را باید کنار گذاشت و آن‌ها را داخل تفسیر نکرد اما علامه از روایات تفسیری که از معصومین (ع) رسیده در تفسیر خود استفاده‌ی زیادی کرده و توجه ویژه‌ای به روایات نشان داده است.
اسلام شناسی در عصر مدرن
سخنران:
نوع منبع :
سخنرانی , فیلم , درس گفتار،جزوه وتقریرات
اعتبارسنجی نظریه اعجاز روان‌شناختی قرآن با تأکید بر آراء امین خولی
نویسنده:
سید محمود طیب‌حسینی ، سیدابراهیم مرتضوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«اعجاز قرآن» از مباحث مورد اعتنای اساطین علوم قرآن بوده و یکی از نظریاتی که در این باره مطرح کرده‌اند، نظریه «اعجاز روان‌شناختی» است. جستار پیش رو که از نوع تحقیقات کتابخانه‌ای است، اعجاز روان‌شناختی قرآن را با روشی توصیفی ـ تحلیلی، از منظر «امین خولی» محقق معاصر مصری، بررسی کرده است. نتیجه آنکه از نگاه خولی، اعجاز روان‌شناختی، یکی از وجوه اعجاز ادبی ـ بیانی قرآن محسوب می‌شود و مراد از آن، این است که قرآن با هدفِ پرورش انسان و اصلاح جامعه، در دعوت خویش زوایای پنهان نفس آدمی را مدّنظر داشته و شناخت عمیق قرآن از این زوایا ـ‌که گزاره‌های علمی روز از روان انسان نیز آن را تأیید می‌کنندـ نشان از الهی بودن قرآن و اعجاز آن دارد. با این حال، نظریه خولی با چند اشکال و ابهام مواجه است: نخست آنکه مقدماتی که برای نظریه خود پی‌ریزی کرده است، در برخی ابعاد و اجزاء با یکدیگر سازگاری ندارند؛ دوم آنکه مبانی دیدگاه وی با برخی از ضروریات دین منافات دارد؛ سوم آنکه وی برخی از مفاهیم کلیدی نظریه خود را تبیین نکرده است؛ و چهارم آنکه شواهد نظریه‌اش از بُعد کمّی و کیفی ناتمام است.
صفحات :
از صفحه 263 تا 282
تحلیل و نقد بنیان‌های اندیشه نواعتزالی در نظریه تفسیری امین خولی
نویسنده:
فریده پیشوایی ، سید محمود طیب حسینی ، محمد (خداخواست) عرب صالحی ، فاطمه قنبری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از بنیان‌های نظریه تفسیر ادبی امین خولی، اندیشه‌های نواعتزالی است. این مقاله با رویکرد تحلیلی-انتقادی مبتنی بر داده-های اسنادی، ضمن معرفی نظریه خولی، مختصات جریان فکری نومعتزله را در نظریه خولی که در رهیافت‌های تفسیری بعد او، موثر بوده، آشکار و نقد کرده است. از امتیازات مبانی نواعتزالی خولی، رویکرد تفسیر اجتماعی نظریه اوست. در مقابل کاستی‌های ناشی از جریان نومعتزله، چالش‌هایی را متوجه آن ساخته ازجمله نگاه نوآورانه در تمام ابعاد دین، گسست پیوند با سنت تفسیری، نسبی‌بودن فهم‌ها از قرآن و غلبه متن‌محوری در تفسیر. همچنین فقدان نگاه وحیانی به عقل از آسیب‌های این نظریه است؛ ضمن اینکه توجه افراطی به فهم مخاطبان اولیه و غفلت از فرهنگ‌سازی قرآن، زمینه‌ساز گرایش به تفسیر فرهنگی خواهد شد. بنیان‌های نواعتزالی نظریه خولی همچون عدم تنقیح مبانی فهم متن و تبیین جهان‌بینی، آن را فردمحور کرده است. در نگاه نومعتزله قرآن به عنوان متنی زنده فارغ از جنبه‌های الهیاتی، موضوع پژوهش قرار گرفته، در نتیجه هویت وحیانی آن سلب می‌شود. نظریه خولی نیز از این آسیب در امان نبوده و این مساله در آثار شاگردان و متاثران از نظریه او مشاهده می‌شود.
صفحات :
از صفحه 7 تا 38
أمين الخولي والأبعاد الفلسفية للتجديد
نویسنده:
يمنى طريف الخولي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره - مصر: هنداوی,
بررسی نسبت مکتب ادبی امین الخولی با اندیشه‌های معتزله
نویسنده:
سهیلا پیروزفر ؛ حسن زرنوشه فراهانی؛ حمید ایماندار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امین‌الخولی (1895- 1966م) با تأکید بر اولویت داشتن پژوهش ادبی در مطالعه قرآن، مکتب ادبی معاصری در تفسیر قرآن پایه‌ریزی کرد که از سوی محققانی نظیر محمد احمد خلف الله، عایشه بنت‌الشاطی و نصر حامد ابوزید مورد استقبال قرار گرفت و امتداد یافت؛ اما بهره‌گیری این جریان از بعضی آراء مفسران معتزلی مانند زمخشری و نیز تأکید بر اندیشه خلق قرآن سبب شد که برخی، آنها را متأثر از اندیشه‌های معتزله بدانند. در این مقاله، پس از معرفی مکتب ادبی در تفسیر، به معرفی الگوهای اثرگذار بر این جریان پرداخته و معلوم می‌گردد که نظریات مطرح شده از سوی این جریان، ارتباط روشن و مشخصی با اندیشه‌های معتزله ندارد. تنها مطلب قابل ذکر، تأکید ابوزید بر نظریه خلق قرآن است که آن نیز کاملاً به‌صورت گزینشی و در راستای اثبات تاریخ‌مندی قرآن مورد استفاده قرار گرفته است؛ بنابراین حتی نتیجه‌ای که ابوزید از این نظریه گرفته به لحاظ مبنایی با معتزله متفاوت است.
صفحات :
از صفحه 11 تا 28
مقایسه دو تفسیر ادبی الکشاف و التفسیر البیانی للقرآن
نویسنده:
آفرین زارع، احمد قاسمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها,
چکیده :
تفاسیر قرآن با رویکردهای مختلفی به نگارش درآمده است که یکی از پیشتازترین این رویکردها، رویکرد ادبی است. فصاحت و بلاغت آیات قرآن کریم یکی از وجوه اعجاز قرآن است. از این رو برخی از مفسران برای کشف مراد خداوند از آیات، به نگارش تفسیر ادبی پرداخته اند. این مقاله بر آن است تا با مقایسه تفسیر الکشاف زمخشری و التفسیر البیانی للقرآن بنت الشاطیء نگرش ها، نظریه ها و امتیازهای هر کدام و میزان پیشرفت این رویکرد را بررسی نماید. با پیشرفت علوم بلاغی، تفاسیر ادبی هم رو به تکامل گذاشته تا آنجا که برخی از مفسرین معاصر بر متقدمان برتری یافته اند؛ چنانکه بنت الشاطیء با بهره بردن از تلاش های مفسران قبلی تفسیری به مراتب کامل تر و زیباتر، از قرآن کریم ارائه داده است.
صفحات :
از صفحه 109 تا 126
تحلیل ادبی زبانی داستان قرآنی موسی(ع) و خضر از منظر نظام های گفتمانی
نویسنده:
فریده داودی مقدم
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اراک: دانشگاه اراک,
چکیده :
از رویکردهای مهم و دیرینۀ قرآن پژوهان، تأمل در زبان و چگونگی فهم و تفسیر این متن عظیم است که دارای وجوه گوناگون دینی، معرفتی و هنری می باشد. از جملۀ این رویکردها، رویکرد ادبی و زبان شناسی به قرآن است که افرادی چون سید قطب، مستنصر میر، نیل رابینسون، ایزوتسو، آنگلیکا نویورت طرح و آثاری در این زمینه تألیف کرده ­اند. با پیشرفت تحلیل مباحث گوناگون زبان شناسی و نشانه شناسی در متون مختلف، دریافته می­ شود که متن قرآن کریم و از جمله قصص قرآنی در بردارندۀ بسیاری از شگردهای زبانی در رساندن و القای مفاهیم متعالی خویش است که از این حیث کمتر به آنها پرداخته شده است. این پژوهش با تحلیل داستان موسی و خضر در سوره کهف، بر اساس تحلیل نشانه معناشناسی گفتمانی به توصیف و تبیین انواع نظام­ های گفتمانی چون رخدادی، تجویزی و تنشی در این داستان می ­پردازد. با توجه به این نکته که در این تحقیق، ما هرگز در صدد این نیستیم که ارزش قصص قرآن را به سبب دارا بودن این نظام های گفتمانی بدانیم، بلکه با قبول تعالی همه جانبۀ این متن برآنیم که این بعد از نظام­ های گفتمانی را در ساختار و محتوای آن آشکار سازیم. به سخنی دیگر در صدد توصیف این نظام­ ها در سطح و عمق این قصه هستیم تا از این رهگذر به بیان و اثبات یکی دیگر از ابعاد ارزشمند قصه­ های قرآنی پرداخته شود. روش تحقیق به شیوۀ تحلیل محتوا و بر اساس نظریه ­های نشانه معناشناسی است که توسط افرادی چون گرمس و کورتز در سال­های اخیر مطرح شده است.
صفحات :
از صفحه 158 تا 182
  • تعداد رکورد ها : 15