جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 123
ظهور مجدد زیبایی شناسی متافیزیکی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Betty Conrad Adam
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : زیبایی شناسی متافیزیکی در ادبیات زیبایی شناسی معاصر دوباره ظهور کرده است. نام آن فلسفه هنر است و آرتور سی. دانتو، که آشکارا رویکرد هستی‌شناختی به هنر را اعلام می‌کند، آشکارترین طرفدار آن است. نلسون گودمن نیز در این اردو حضور دارد به این معنا که دیدگاه های کلی او در فلسفه هنر با پاسخ او به این پرسش که چیست تعیین می شود. فصل اول اصطلاح «زیبایی‌شناسی متافیزیکی» را با در نظر گرفتن چهار زیبایی‌شناس اوایل قرن بیستم، بندتو کروچه، هنری برگسون، جان دیویی و آر. جی. کالینگ‌وود تعریف می‌کند. این زیبایی‌شناسان به‌عنوان زیبایی‌شناسان متافیزیکی طبقه‌بندی می‌شوند، زیرا در سنت کلاسیکی می‌نویسند که رابطه‌ای بین زیبایی‌شناسی و متافیزیک را فرض می‌کند. این فصل همچنین نقدهای اوایل قرن بیستم از «زیبایی شناسی متافیزیکی» را در نظر می گیرد و پیشنهاد می کند که با پیشرفت قرن بیستم، جریان اصلی تفکر زیبایی شناسی به طور کلی از متافیزیک دور می شود. بنابراین، در اواسط قرن، زیبایی شناسی مستقل از متافیزیک تلقی می شود. فصل دوم آرتور سی. دانتو را به عنوان زیبایی‌شناس متافیزیکی معرفی می‌کند. این مقاله مقالات اولیه دانتو، "دنیای هنر"، "تأملاتی بر نظریه زبان راندال" و "آثار هنری و چیزهای واقعی" را با توجه به شخصیت متافیزیکی آنها در نظر می گیرد. فصل سوم به تجزیه و تحلیل اساسی ترین اثر دانتو در زیبایی شناسی، «تغییر مکان رایج» (1981) می پردازد. این تحلیل نشان می‌دهد که دیدگاه‌های متافیزیکی دانتو بر تعریف او از هنر، نظریه تقلید او و مفهوم او از ساختار یک اثر هنری تأثیر می‌گذارد. فصل چهارم به بررسی زبان های هنر نلسون گودمن با توجه به ویژگی متافیزیکی آن می پردازد. نتیجه‌گیری‌های گودمن در فلسفه هنر، مانند دانتو، با تعهدات هستی‌شناختی تعیین می‌شوند، در این مورد اقتصاد هستی‌شناختی یک نومینالیست. بنابراین گودمن نمونه دیگری از فیلسوفی است که در زیبایی‌شناسی تحلیلی معاصر کار می‌کند که زیبایی‌شناسی آن بر مبانی هستی‌شناختی و نه کاملاً تجربی مبتنی است. فصل پایانی ماهیت زیبایی‌شناسی متافیزیکی معاصر را با پس‌زمینه زیبایی‌شناسی متافیزیکی در شکل سنتی آن، زیبایی‌شناسان کلاسیک و زیبایی‌شناسان اوایل قرن بیستم، صورت‌بندی می‌کند.
فلسفه دین هانری برگسون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
James I Pottinger
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : فلسفه دین برگسون را نمی‌توان جدا از بینش‌های فلسفی و مفهوم روش فلسفی که در آثار قبلی او که بیش از بیست و پنج سال قبل از انتشار کتابش در مورد اخلاق و دین نوشته شده بود، درک کرد. برگسون معتقد بود که کار هر فیلسوفی از یک بینش بنیادی نشات می‌گیرد که سپس آن را تکرار می‌کند و به طرق مختلف توسعه می‌دهد. در مورد خود او این بینش اساسی درک تمایز بین زمان اندازه‌گیری شده و تصور شده و زمان به عنوان مدت زمان زندگی آگاهانه است. این مضمون نخستین کار او، زمان و اراده آزاد است، جایی که این تمایز برگسون را به انکار این موضوع هدایت می‌کند که مفاهیم درک می‌توانند حاوی یا توضیح واقعیت‌های آگاهی یا حرکت و تغییر باشند. هشیاری را نمی توان بر حسب توالی حالت های خودآگاه توصیف کرد، و حرکت و تغییر را فقط می توان با همان نوع شهودی درک کرد که به وسیله آن از مدت زمان زندگی آگاهانه آگاه هستیم، که در آن گذشته به نوعی در درون خود گنجانده شده است. حاضر. این شهود مرکزی از خود فعال پایدار آگاهی در مطالعه حافظه و ادراک در ماده و حافظه توسعه می یابد. مطالعه حافظه در مسئله سنتی اتحاد بدن و ذهن نقش اساسی دارد و منجر به درک مغز و بدن به عنوان ابزاری می شود که توسط آن ذهن و حافظه محدود، متمرکز شده و به جهان ارائه می شود. در مقالات مختلف و در کتاب تکامل خلاق، تمایز بین هوش و شهود که بر اساس مدت زمان پیشنهاد می شود، بررسی شده است. مفاهیم و زبان هوش فقط می توانند واقعیتی را بر حسب کلیت یا ایده های کلی درک کنند، یک شهود برای درک یک واقعیت آنچنان که در خود هست، با نوعی همدردی با آن لازم است. تمام واقعیت تداوم و تغییر است و در حالی که مفاهیم هوش برای اندیشه و بیان آن ضروری است، تنها شهود می تواند واقعیت را درک کند. این ناتوانی هوش در بازنمایی واقعیت در مطالعه پدیده‌های زندگی در تکامل خلاق نشان داده شده است، که دیدگاهی از واقعیت را به عنوان یک کل به عنوان جلوه‌ای از یک انگیزه خلاق حیاتی نشان می‌دهد. کیهان‌شناسی «ویتالیستی» برگسون به جای اینکه به‌عنوان یک سیستم متافیزیکی مطرح شود، پیشنهاد می‌شود، و این تز نشان می‌دهد که لازم نیست برگسون را به معنای حیات‌گرایانه تفسیر کرد. ویژگی‌های زندگی یا انگیزه حیاتی نشان‌دهنده فعالیت ذهن دانا در درک واقعیت زندگی است و مشخص‌کننده دیگری از روش شهود است. در چارچوب پیگیری مفاهیم «کشف» مدت و در توسعه روش شهود است که مشکل اخلاق و دین برای برگسون به وجود آمد. این مطالعه به منظور تکمیل گزارش او از تجربه فوری با بررسی تجربیات خاص انسانی، اجتماعی و اجتماعی انجام شده است، اما شرایطی که برگسون در آنها مسئله را برای خود تعیین می کند تا حد زیادی ماهیت پاسخ او به آن را تعیین می کند.
مفهوم اجتماع در فلسفه دین برگسون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Raymond J Steiner
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
عظمت و فقر مابعدالطبیعه: سفر از معنای هستی به عرفان در زندگی و فلسفه ژاک ماریتن [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Anthony Richard Haynes
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه به انگیزه معنوی و بعد زیسته فلسفه تومیست فرانسوی ژاک ماریتن در پرتو نقد هایدگری جان کاپوتو از متافیزیک تومیست می پردازد. کاپوتو در کتاب هایدگر و آکویناس: مقاله ای درباره غلبه بر متافیزیک استدلال می کند که اندیشه توماس آکویناس، احتمالاً مهم ترین و نماینده ترین شخصیت تفکر ارتدکس کاتولیک، نمونه ای پارادایم از آنچه مارتین هایدگر «هستی خداشناسی» می نامد است. این گرایش غالب فلسفه و الهیات غرب است که هستی را نه به عنوان یک راز، بلکه از نظر متافیزیکی به عنوان مجموعه ای صرف از چیزهایی که صرفاً بیرون از انسان حضور دارند و ارزش آن استفاده است، تلقی می کند. از نظر آکویناس، طبق نظر کاپوتو، خدا بالاترین «موجودی» است که «موجودات» دیگر را می‌آفریند، و به واسطه همین رابطه است که انسان‌ها که گفته می‌شود به شکل خدا ساخته شده‌اند، جهان را صرفاً مجموعه‌ای از چیزها می‌بینند. دستکاری شده است. پس اولین سؤالی که نقطه عزیمت این مطالعه را تشکیل می دهد این است: اگر آکویناس واقعاً نمونه ای از تفکر هستی شناسی است، آیا در مورد ژاک ماریتن، شاید تأثیرگذارترین پیرو و مفسر توماس آکویناس در قرن بیستم، همین امر صادق است؟ با این حال در همان اثر کاپوتو همچنین اعلام می کند که آنچه گفته شد تمام حقیقت در مورد آکویناس نیست، و این استدلال که اندیشه او نمونه ای از هستی شناسی است در واقع همان چیزی است که کاپوتو برای بازیابی یک آکویناس تصمیم می گیرد به آن پاسخ دهد. که یک «عقل‌گرای سرد» نبود، بلکه یک متفکر با استعداد معنوی، یک قدیس کاتولیک بود. کاپوتو می گوید که ما می توانیم با به کارگیری روشی از «بازیابی» یا «واسازی» - الهام گرفته از هایدگر و ژاک دریدا - آنچه را در آکویناس پنهان یا «نااندیشیده» باقی مانده است، اما با این وجود کل زندگی فلسفی و دینی او را تعیین می کند. . کاپوتو استدلال می کند که این یک گرایش ماقبل متافیزیکی و عرفانی است که معطوف به راز هستی است که بر متافیزیک غلبه می کند و از هستی شناسی می گریزد.
عرفان میدلبرو: هنری برگسون و فرهنگ بریتانیا، 1899-1939 [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Helen Louise Green
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه تأثیر فلسفه هنری برگسون بر ادبیات میانی بین سال های 1899 و 1939 را بررسی می کند. در انجام این کار با آثار جوزف کنراد، الجرنون بلک وود و جان بوکان و همچنین منتقدان جان مولارکی، سوزان گوئرلاک، مایکل وان و مایکل کلکمن درگیر می شود. در طی سه دهه گذشته، احیای بین رشته ای و ارزیابی مجدد کار برگسون را برانگیخته است. به طور خاص، این مطالعه بر اساس کار منتقدان ادبی مانند پل داگلاس، هیلاری فینک، مری آن گیلیز و S.E. گونتارسکی که از دهه 1990 مطالعات گسترده ای در مورد تأثیر فلسفه برگسون بر مدرنیسم انجام داده است. در حالی که هر یک از این مطالعات تأثیر قابل توجهی را که برگسون بر فرهنگ و ادبیات این دوره گذاشت، تأیید می کند، هر یک تمرکز خود را به نویسندگان متعارف مدرنیست «بالا» محدود می کند. با توجه به محبوبیت فراگیر برگسون در این مقطع، و پیروی از روح درخواست‌های اخیر در مطالعات مدرنیستی برای تفاسیر جامع‌تر، «انعطاف‌پذیر و واضح‌تر» از ادبیات آن دوره، این پروژه قصد دارد پارامترهای تحقیقات موجود را گسترش دهد تا اوایل قرن بیستم را در بر گیرد. داستان «ابرو وسط» با این باور که برگسون نشان دهنده پل فرهنگی و ایدئولوژیک مهمی بین این جریان های ادبی قطبی شده است. به این ترتیب، این مطالعه کار دانشمندانی مانند نیکولا هامبل، کیت مک‌دونالد، اریکا براون و مری گروور را گسترش می‌دهد که برای وام گرفتن اصطلاح هومبل، به دنبال «بازسازی» و ارزیابی مجدد برداشت‌های انتقادی از نوشته‌های «ابرو وسط» در اوایل قرن بیستم بوده‌اند. پس از توضیح مفصل درباره فلسفه برگسون، جایگاه آن در فرهنگ بریتانیای اوایل قرن بیستم و ارتباط آن با مطالعات ادبی امروز، به بحث درباره آثار کلیدی جوزف کنراد، الجرنون بلک‌وود، آرتور ماخن و جان بوکان در رابطه با فلسفه برگسون خواهم پرداخت. تمرکز ویژه بر جنبه های عرفانی تر و کاربردهای موضوعی و ساختاری آنها. هدف چنین تحقیقی نفی سهم بی‌نظیر برگسون در الهام‌بخشی، توضیح و حمایت از نوآوری‌های رسمی مدرنیسم نیست، اما امیدوار است بر این واقعیت تأکید کند که ایده‌های او بسیار فراتر از این زمینه طنین‌انداز بوده و توجه طیف گسترده‌ای از جامعه را به خود جلب کرده است. اغلب راه های غیرمنتظره، غیر متعارف و هنوز کشف نشده.
زمان در فلسفه گابریل مارسل [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Helen Tattam
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه تعیین ویژگی های متمایز فلسفه گابریل مارسل (1889-1973) است. در حالی که آثار او عمدتاً به‌عنوان شکلی از «اگزیستانسیالیسم مسیحی» (به‌ویژه توسط ژان پل سارتر) پذیرفته شده است، و بنابراین در رابطه با سایر فلسفه‌های هستی تفسیر شده است، به نظر من این مانع از درک ویژگی او می‌شود. بنابراین، خوانش جدیدی از اندیشه او را توصیه می‌کنم، که از طریق تحلیل ارائه‌های مختلف فلسفی او از زمان، او را دوباره در سنت فکری قرن بیستم فرانسه قرار می‌دهد. بخش اول پایان نامه مقدمه ای بر فلسفه زمان او ارائه می کند و موقعیت او را در رابطه خاص با هانری برگسون (1859-1941) تحلیل می کند. فصل اول این سؤال را مطرح می‌کند که آیا موقعیت او با درگیری او با ابدیت به خطر می‌افتد، زیرا به نظر می‌رسد که این امر اهمیت زمان را تضعیف می‌کند. با این حال، آنچه از فصل دوم به بعد شروع به ظهور می کند، این است که چنین پرسشی ممکن است با توجه به درک مارسل از فلسفه نامناسب باشد. بخش دوم (فصل سوم و چهارم) سپس به بررسی مفاهیمی می‌پردازد که حالت‌های مختلف کار او بر محتوای استدلال‌هایش دارد: اول، شکل دفتر خاطرات آثار شکل‌دهنده او و استفاده (ادامه) او از سبک روایت اول شخص در داستان‌هایش. مقالات و سخنرانی ها؛ و دوم، شکل (غیر روایی) تئاتر او، که مارسل برای آن اهمیت فلسفی نیز قائل بود. در اینجا، مارسل در کنار پل ریکور (1913-2005) و امانوئل لویناس (1906-1995) خوانده می شود، که همچنین سعی کردند به گونه ای متفاوت به فلسفه بپردازند - چنانکه به ویژه در تصوراتشان از زمان آشکار است. در نهایت، بخش سوم (فصل پنجم) رابطه بین فلسفه و دین مارسل را مورد بازنگری قرار می‌دهد و می‌پرسد ارجاعات او به خدا چگونه بر اساس فلسفه او تأثیر می‌گذارد، و این امر برای تفسیر زمان در کار او چه می‌خواهد. در پرتو این بحث‌ها، نتیجه‌گیری سپس به این موضوع می‌پردازد که فلسفه برای مارسل چیست و بنابراین چگونه باید از او استقبال کرد.
برگسونیسم و ​​تاریخ فلسفه تحلیلی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Andreas Vrahimis (آندریاس وراهیمیس)
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Palgrave Macmillan,
چکیده :
ترجمه ماشینی: در ربع اول قرن بیستم، هانری برگسون فیلسوف فرانسوی به یک شهرت بین المللی تبدیل شد و عمیقاً بر جریان های فکری و هنری معاصر تأثیر گذاشت. در حالی که برگسونیسم مد بود، ال. سوزان استبینگ، برتراند راسل، موریتز شلیک و رودلف کارنپ حملات انتقادی متفاوتی را علیه برخی از نظرات برگسون انجام دادند. این کتاب به بررسی این سلسله پاسخ‌های انتقادی به برگسونیسم در اوایل تاریخ فلسفه تحلیلی می‌پردازد. انتقادهای تحلیلی از برگسونیسم تحت تأثیر ویلیام جیمز بود که برگسون را متحد «ضد روشنفکری» پراگماتیسم آمریکایی می‌دانست و ماکس شلر که او را به عنوان پیامبر Lebensphilosophie می‌دید. برخی از ایرادات تحلیلی اصلی به برگسون در کار کارین کاستلو-استفن پاسخ داده شده است. ضد برگسونیسم تحلیلی با ردیه های اولیه ایده آلیسم توسط راسل و مور همراه شد و بعداً بر نقد متافیزیک حلقه وین تأثیر گذاشت. در نهایت به شکل‌گیری این دیدگاه کمک کرد که فلسفه «تحلیلی» از همتای «قاره‌ای» خود جدا می‌شود.
خدا و زمان: دیدگاه نئوبرگسونی [پایان‌نامه انگلیسی]
نویسنده:
Matyáš Moravec: ماتیاش موراوک
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: این پایان نامه از بینش های کلیدی فلسفه هنری برگسون (1941-1859) برای ارائه مدل جدیدی از رابطه خدا با زمان استفاده می کند. فصل 1 مقدمه‌ای بر فلسفه برگسون در برابر پس‌زمینه «فلسفه برگسون» راسل است. این دو موضوع کلیدی را از برگسون در بحث من ارائه می دهد: رابطه بین زمان و مکان (فصل 2-4) و رابطه بین اراده آزاد و جبر (فصل 5). فصل دوم یک وظیفه دوگانه دارد. نخست، پاسخی برگسونی به استدلال مک‌تاگارت برای غیرواقعی بودن زمان ارائه می‌کند. دوم، از متافیزیک زیربنایی استدلال مک تاگارت استفاده می کند تا نشان دهد که دو قلمرو زمانی متمایز را می توان از فلسفه برگسون استخراج کرد: (i) la durée و (ii) یک نظم زمانی ریاضی که عموماً توسط فلسفه تحلیلی به عنوان سری B طبقه بندی می شود. فصل 3 این چارچوب دولایه را به هستی شناسی های زمانی در فلسفه تحلیلی مرتبط می کند. من استدلال می کنم که چنین چارچوبی از "ایده آلیسم هستی شناسانه درباره زمان" پشتیبانی می کند. من برای نسبی‌سازی وجود زمانی به نقاط متمایز یا مجموعه‌ای از نقاط فضازمان استدلال می‌کنم که منجر به وابستگی رادیکال ذهن به گسترش زمانی اشیا می‌شود. فصل 4 به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه هستی شناسی مبتنی بر دوره مورد بحث در فصل 3 بر رابطه بین خدا و زمان تأثیر می گذارد. من استدلال می‌کنم که فلسفه تحلیلی نتوانسته جنبه‌های هستی‌شناختی کلیدی رابطه خدا-زمان را به دست آورد و بازگشت به «دانش علی» الهی لازم است. من نشان می‌دهم که وجود اشیاء زمانی از دو منبع سرچشمه می‌گیرد: (1) جنبه زمانی وابسته به ذهن آنها و (2) ذات بی‌زمان آفریده الهی. فصل 5 این چارچوب را در مورد مسئله علم پیشین الهی و اختیار انسان اعمال می کند. من نشان می‌دهم که اگرچه نظریه برگسون می‌تواند از وجود آزادی انسان دفاع کند، اما اندیشه او باید با «علم علّی» الهی جایگزین شود تا دانایی الهی تضمین شود.
دلوز، وایتهد، برگسون: پیوندهای ریزوماتیک [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Keith Robinson (eds.)
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
تاریخچه مفهوم خدا: رویکردی فرآیندی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Daniel A. Dombrowski (دانیل ای. دِمبِراسکی)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
State University of New York,
چکیده :
ترجمه ماشینی: دانیل آ.دامبروفسکی تاریخچه مفهوم خدا را از منظر خداباوری نئوکلاسیک یا فرآیندی بررسی می کند. رویکرد نئوکلاسیک او بحران کنونی خداباوری فلسفی را که بین دفاع از خداباوری کلاسیک و ادعاهای شک گرایی مذهبی گرفتار شده است، تسکین می دهد.در عوض، این اثر مفهوم چارلز هارتشورن از خدایی را ارائه می‌کند که همیشه تکامل می‌یابد، کاملاً بر خلاف شکل ظاهری کامل روایت‌های سنتی‌تر، و به‌طور فزاینده‌ای رضایت‌بخش‌تر. دامبروفسکی قبل از پرداختن به مشارکت‌های قرن شانزدهم تا بیستم، خداباوران کلاسیک و ریشه‌های آن‌ها را در فلسفه یونان باستان بررسی می‌کند و در نهایت درباره بیست و سه متفکر بحث می‌کند. شخصیت‌های کلیدی در این تاریخ افلاطون هستند که از قضا پایه‌های فلسفی مفاهیم کلاسیک و نئوکلاسیک را فراهم کرد، و سه شخصیت بزرگ در خداباوری فرآیندی: هنری برگسون، آلفرد نورث وایتهد و هارتشورن. مفهوم خدا گذشته ای غنی دارد. این کتاب استدلال می کند که می تواند آینده ای غنی نیز داشته باشد.
  • تعداد رکورد ها : 123