جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 62
بررسی دیدگاه سیاسی هانا آرنت بر اساس تئوری متافور (استعاره)
نویسنده:
محسن جمشیدی، احسان کاظمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریه متافور مدعی است که در بنیاد هر مفهوم انتزاعی و هر شناخت علمی و فلسفی، یک تصویر و ایماژ قرار دارد. بر این مبنا که در تحلیل هر مفهوم سازی فلسفی، در نهایت تحلیلگر با آشکارگی امر واقع در مقام واقعیت مواجه نیست، بلکه هر نویسنده، فیلسوف و یا متفکری در فرآیند مفهوم سازی خود، تحت تأثیر یک تصویر و انگاره بصری است. تحلیل اندیشه به تحلیل متافور نهفته در آن اندیشه بدل می گردد. در این نوشته بر اساس نظریه متافور، به تحلیل متافور و تصویر نهفته در فلسفه سیاسی هانا آرنت پرداخته می شود. این متافور و تصویر، تئاتر است و سیاست در تفکر آرنت به سان تئاتر بازنمایی می شود. در این نوشته از آرای فلایدنبرگ برای توصیف جایگاه متافور به عنوان مقوله ای معرفت شناختی استفاده شده است.
دیالوگ درون/ تحلیلی بر مکبث و تاملات اخلاقی او از دیدگاه هانا آرنت
نویسنده:
کلرجی. گریگوری؛ مترجم: حمزه مهیمن
نوع منبع :
ترجمه اثر , کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
«بررسی دیدگاه سیاسی هانا آرنت بر اساس تئوری استعاره»
نویسنده:
محسن جمشیدی، احسان کاظمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هانا آرنت از جرگه فیلسوفان «پسا دکارتی» و «پسا کانتی» است که با نقد و بهره گیری توامان از دکارت و کانت، «سوژه» و «ابژه» را از سکون و سترونی بودن خارج می سازند و آنها را در سیلان و دگرگونی مداوم مهانا آرنت از جرگه فیلسوفان «پسا دکارتی» و «پسا کانتی» است که با نقد و بهره گیری توامان از دکارت و کانت، «سوژه» و «ابژه» را از سکون و سترونی بودن خارج می سازند و آنها را در سیلان و دگرگونی مداوم می یابند. بدین معنا که سوژه و ابژه نه از یک حیثیت و هویت ذاتی و ثابت بلکه از «شانیت» های گوناگونی برخوردارند که خود بواسطه «فهم» های گوناگون آشکار و هویدا می شوند. پیامد این مهم در میان فیلسوفان متاخری همچون فوکو و آرنت ناکارایی مفاهیم کلاسیک فلسفی و سیاسی در توضیح و فهم پدیده ها و دگرگونی های اجتماعی/سیاسی بود. چراکه از نظر این فیلسوفان متاخر، ما دیگر با عینیت ها مواجه نیستیم، بلکه معترفیم که هر عینیت و واقعیتی در قالب یک نظام مقولاتی که خود نیز تابع عوامل دیگری است شکل می گیرد. ما با چیز ها مواجه نیستیم بلکه با فهم و مقوله ای که چیز را تعریف می کند، مواجهیم. این فهم و مقوله را استعاره نامیده اند. استعاره در این رویکرد دیگر یک صناعت ادبی نیست بلکه نشانگر توانایی ما در خلق و آفرینش جهان بیرونی و پدیده های آن بر اساس استعاره و مقوله ای است که به کار می بریم. در این نگاه نظریه پرداز به عنوان کسی که از یک واقعیت گزارشی عرضه می کند تلقی نمی گردد، بلکه نظریه پرداز در ضمن ارائه ی نظریه ی خود نوعی از واقعیت را خلق می نماید. نویسندگان در این مقاله درصدد اند این ادعای اصلی را که استعاره ی سازنده ی فهم آرنت از سیاست و امر سیاسی و به تبع آن دولت ، استعاره ی تئاتر می باشد، را تبیین و تفسیر کنند.ی یابند. بدین معنا که سوژه و ابژه نه از یک حیثیت و هویت ذاتی و ثابت بلکه از «شانیت» های گوناگونی برخوردارند که خود بواسطه «فهم» های گوناگون آشکار و هویدا می شوند. پیامد این مهم در میان فیلسوفان متاخری همچون فوکو و آرنت ناکارایی مفاهیم کلاسیک فلسفی و سیاسی در توضیح و فهم پدیده ها و دگرگونی های اجتماعی/سیاسی بود. چراکه از نظر این فیلسوفان متاخر، ما دیگر با عینیت ها مواجه نیستیم، بلکه معترفیم که هر عینیت و واقعیتی در قالب یک نظام مقولاتی که خود نیز تابع عوامل دیگری است شکل می گیرد. ما با چیز ها مواجه نیستیم بلکه با فهم و مقوله ای که چیز را تعریف می کند، مواجهیم. این فهم و مقوله را استعاره نامیده اند. استعاره در این رویکرد دیگر یک صناعت ادبی نیست بلکه نشانگر توانایی ما در خلق و آفرینش جهان بیرونی و پدیده های آن بر اساس استعاره و مقوله ای است که به کار می بریم. در این نگاه نظریه پرداز به عنوان کسی که از یک واقعیت گزارشی عرضه می کند تلقی نمی گردد، بلکه نظریه پرداز در ضمن ارائه ی نظریه ی خود نوعی از واقعیت را خلق می نماید. نویسندگان در این مقاله درصدد اند این ادعای اصلی را که استعاره ی سازنده ی فهم آرنت از سیاست و امر سیاسی و به تبع آن دولت ، استعاره ی تئاتر می باشد، را تبیین و تفسیر کنند.
صفحات :
از صفحه 31 تا 46
چرا اندیشه‌های آرنت در ارتباط با شر و هولوکاست همچنان اهمیت دارند؟: مصاحبه‌ای با مایکل رزنتال
نویسنده:
برگردان: پگاه جلیلیان
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
دانشنامه فلسفه استنفورد، مفهوم شر
نویسنده:
تاد کالدر؛ مترجم: ایمان شفیع بیک
نوع منبع :
ترجمه اثر , مدخل آثار(دانشنامه آثار)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: ققنوس,
چکیده :
کتاب حاضر ترجمه مقاله ای با عنوان "The Concept of Evil" از دایره المعارف (Standford encyclopedia of philosophy" pp) است.
نگاهی به مفهوم امر متعال در اندیشه  هانا آرنت و فمینیسم
نویسنده:
نیکو سر خوش
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امروز به نظر می رسد که مفهوم پردازی در مورد سیاست و ارائه چارچوبی دقیق از مختصات آن، از مسائل اصلی فلسفه سیاسی است. در این میان هانا آرنت با ترسیم مرزبندی دقیقی میان حوزه عمومی و حوزه خصوصی و یا شهروند و انسان، وضعیتی متعال را برای قلمروی قائل می شود که بنابر تعریف، تنها در آن جاست که کنش سیاسی انجام پذیر است. به نظر می رسد که از این پس فلسفه سیاسی و نحله های متفاوت آن، از جمله فمینیسم، از این صورت بندی گریزی نداشته است. در اینجا کارکردها یا نارسائی های پیش روی فلسفه تعالی مورد بررسی قرار می گیرد و سپس می بینیم که چگونه فلسفه درون ماندگاری با به چالش کشیدن هر گونه مرزبندی دقیقی میان قلمروها، میان امر عمومی و امر خصوصی و سرانجام با به چالش کشیدن امر متعال، راهی دیگر با امکان هایی نوین را به روی سیاست می گشاید.
صفحات :
از صفحه 91 تا 108
هنر، حیطۀ عمومی؛ تلاشی برای دست‌یابی به فلسفۀ هنر آرنت
نویسنده:
مهرداد بهراد، شهلا اسلامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هانا آرنت فیلسوفی سیاسی‌ای است که هنر را به عنوان امکانی برای تحقّق نوعی حیات سیاسی می‌فهمد و تلاش می‌کند تا با استفاده از مبنای رهایی‌بخشی به نام هنر، نوعی از حیات سیاسی را که به زعم او در دوران جدید مخدوش و مفقود شده احیا کند. با توجّه به آن‌که آرنت هرگز اثری مجزّا و مدوّن ذیل عنوان زیبایی‌شناسی سیاسی یا فلسفۀ هنر ننگاشته است، در این مقاله، با گردآوری، تدوین و بازاندیشی و تحلیل آرای پراکندۀ آرنت در کتب، مقالات، درس‌گفتارها و یادداشت‌های او، به نظریّۀ زیبایی‌شناسی آرنت که در افق نوعی فلسفۀ سیاسی طرح‌ریزی می‌شود، دست خواهیم یافت. مخدوش شدن و ناپدید شدن خاصیّت سیاسی حیات بشری در فلسفۀ آرنت پیوند و ارتباطی بسیار نزدیک به مخدوش شدن، گشت و استحاله حیطۀ عمومی دارد. از این رو، حیطۀ عمومی و برپا‌‌داشتن آن به نوعی آرمان فلسفۀ سیاسی آرنت به‌حساب می‌آید.
صفحات :
از صفحه 191 تا 212
هانا آرنت (1906  - 1975)
نوع منبع :
مدخل آثار(دانشنامه آثار) , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام)
چکیده :
هنا آرنت (Hannah Arendt) (1906-1975) یکی از اثرگذارترین فیلسوفان سیاسی قرن بیستم بود. از آنجایی که در خانواده ای یهودی-آلمانی متولد شده بود، در سال 1933 مجبور به ترک آلمان و زندگی در پاریس تا هشت سال پس از آن شد و به کمک به پناهندگان یهودی [برای گریز از فاشیسم] مشعول شد. در سال 1941 وی به ایالات متحده مهاجرت کرد و به زودی به عضویت یک حلقه روشنفکری فعال در نیویورک در آمد. او تا زمان مرگش چندین مقام آکادمیک در دانشگاه های گوناگون آمریکا در اختیار داشت. شهرت وی بیشتر به خاطر دو اثرش که تأثیر عظیمی در داخل و خارج از جامعه آکادمیک گذاشت، بود. اثر اول، سرچشمه های توتالیتاریسم (The Origins of Totalitarianis = OT)، منتشر شده در سال 1951، پژوهشی در باب رژیم های نازی و استالینی بود که مباحثاتی گسترده درباره ماهیت و سوابق تاریخی پدیده توتالیتر (Totalitarian Phenomenon) به راه انداخت. اثر دوم، وضع بشر (Human Condition = HC)، منتشر شده در سال 1958، یک مطالعه اصیل بود که به وارسیِ مقولاتِ بنیادینِ حیاتِ عمل وَرزانه (vita activa) (زحمت (labor)، کار (work)، عمل(action)) می پرداخت. علاوه بر این دو اثر مهم، آرنت شماری از مقالات اثرگذار در موضوعاتی چون ماهیتِ انقلاب، آزادی، اقتدار، سنت و عصر مدرن منتشر کرد. در زمان مرگش در سال 1975، وی یک جلد از اثر دو جلدی اش، حیات ذهن (The life of Mind) که سه قوه ذهنی حیاتِ نظر وَرزانه (vita contemplativa) (تفکر (thinking)، اراده (willing)، داوری (judgment)) را می کاوید، تکمیل کرد. هانا آرنت، یکی از اندیشمندان سیاسی برجسته در قرن بیستم، در 1906 در هانوور متولد شد و در سال 1975 در نیویورک بدرود حیات گفت. در سال 1924، پس از تکمیل تحصیلات متوسطه اش، به دانشگاه ماربورگ (Marburg University) رفت و تحت نظر مارتین هایدگر (Martin Heidegger) به تحصیل پرداخت. مواجهه با هایدگر، که [آرنت] با او یک رابطه عاشقانه کوتاه اما عمیق داشت، تأثیری ماندگار بر اندیشه او (آرنت) گذاشت. پس از یک سال تحصیل در ماربورگ، وی به دانشگاه فرایبورگ (Freiburg University) رفت و در آنجا یک ترم در دروس ادموند هوسرل (Edmund Husserl) شرکت کرد. در بهارِ 1926، به دانشگاه هایدلبرگ (Heidelberg University) رفت تا تحت نظرِ کارل یاسپرس (Karl Jaspers) به مطالعه بپردازد؛ فیلسوفی که [آرنت] با او دوستیِ فکری و شخصیِ بلندمدتی داشت. او (آرنت) [نگارشِ] رساله دکترایش را در سال 1929 با عنوان مفهوم عشق نزد آگوستین (Der Liebesbegriff bei Augustin = LA) تحت سرپرستی کارل یاسپرس به اتمام رساند. به دنبالِ قدرت گرفتنِ هیتلر، آرنت در سال 1933 مجبور به گریز از آلمان شد و پس از اقامت کوتاهی در پراگ و ژنو به پاریس رفت و به مدت شش سال (1933-1939) برای شماری از سازمان های پناهندگیِ یهودیان کار کرد. در سال 1936، وی از اولین شوهر خود، گونتر اشترن (Gunter Stern) جدا شد و زندگی با هاینریش بلوشر (Heinrich Blucher) را شروع کرد؛ کسی که آرنت در سال 1940 [به طور رسمی] با وی ازدواج کرد. در دوران اقامتش در پاریس، به کارش روی زندگینامه رائل فارنهاگن (Rahel Varnhagen = RV)، که تا سال 1957 منتشر نشد، ادامه داد. در سال 1941 مجبور به ترک فرانسه شد و با شوهر و مادرش به نیویورک عزیمت کرد. در نیویورک طولی نکشید که به عضویت حلقه ای تأثیرگذار متشکل از نویسندگان و روشنفکرانِ گرد آمده حول نشریه پارتیزان ریویو (Partisan Review) در آمد. در دوران پس از جنگ، وی در شماری از دانشگاه های آمریکا، از جمله پرینستون (Princeton)، برکلی (Berkeley) و شیکاگو (Chicago) به تدریس پرداخت، اما تا حد زیادی با مدرسه جدید پژوهش اجتماعی (New School for Social Research)، که تا زمان مرگش در سال 1975 در آنجا استاد فلسفه سیاسی بود، همکاری داشت. در 1951 آرنت سرچشمه های توتالیتاریسم، مطالعه ای گسترده درباره رژیم های نازی و استالینی که به سرعت به اثری کلاسیک بدل شد، و به دنبال آن وضع بشر، مهم ترین اثر فلسفی اش، را در سال 1958 انتشار داد. در 1961 وی در مقام گزارشگر روزنامه نیویورکر در محاکمه آدولف آیشمن (Adolf Eichmann) شرکت کرد و دو سال بعد آیشمن در اورشلیم (Eichmann in Jerusalem = EJ) را منتشر کرد، که منجر به جنجالی شدید در حلقه های یهودی شد. این سال شاهد انتشار انقلاب- تحلیل تطبیقی انقلاب های آمریکا و فرانسه- نیز بود. شماری از مقالات مهم او نیز طی دهه 60 و اوایل دهه 70 به چاپ رسید: اولین مجموعه میان گذشته و آینده (Between Past and Future = BPF)، دومی انسان های اعصار تاریک (Men in Dark Times = MDT)، و سومی نیز بحران های جمهوری (Crises of Republic = CR) نام گرفت. در زمان مرگش در سال 1975، اولین جلد از دو جلدِ آخرین اثر عظیم فلسفی اش را- حیات ذهن- درباره تفکر و اراده به پایان رساند، که پس از مرگ او در 1978 منتشر شد. سومین جلد، درباره داوری، ناتمام ماند، اما برخی از مصالح پس زمینه ای و یادداشت های تدریس [آرنت] در سال 1982 تحتِ عنوانِ گفتارهایی در باب فلسفه سیاسی کانت (Lectures on Kant's Political Philosophy = LKPP) انتشار یافت. هانا آرنت یکی از اندیشمندان سیاسی اصلی قرن بیستم بود. قدرت و اصالتِ اندیشه ورزی وی در آثاری چون سرچشمه های توتالیتاریسم، وضع بشر، انقلاب و حیات ذهن آشکار بود. در این آثار و در مقالات بیشمار، وی با بحرانی ترین وقایع زمانه اش دست به گریبان بود تا معنا و مفهومِ تاریخیِ آن را به چنگ آورد، و نشان دهد آن ها چطور مقولاتِ داوریِ اخلاقی و سیاسیِ ما را تحت تأثیر قرار دادند. از نگاه وی، آنچه لازم می نمود، چارچوبی نو برای تواناسازیِ ما به درآویختن با وحشت های همزاد در قرن بیستم، نازیسم و استالینیسم، بود. او چنین چارچوبی را در اثر خود درباره توتالیتاریسم فراهم کرد، و پروراندنِ مجموعه جدیدی از مقولاتِ فلسفی که بتوانند وضع بشر را روشن کند و چشم اندازی تازه برای ماهیتِ حیاتِ سیاسی آماده سازد، پی گرفت. با این که برخی از آثار وی اکنون به کلاسیک های سنتِ غربیِ اندیشه سیاسی تعلق دارند، قرار دادنِ وی در طبقه بندی ها همواره دشوار بوده است. فلسفه سیاسیِ او را نمی توان بر حسب مقولاتِ سنتیِ محافظه کاری، لیبرالیسم و سوسیالیسم توصیف کرد. همینطور اندیشه ورزیِ وی را نمی توان با احیای کنونی اندیشه سیاسیِ جماعت گرا (Communitarian)، که برای مثال در نوشته های آلسدایر مک اینتایر (A. MacIntyre)، مایکل ساندل (M. Sandel)، سی. تایلور (C. Taylor) و مایکل والزر (M. Walzer) یافت می شود، سازگار کرد. شماری از منتقدینِ سنتِ لیبرالی بر این اساس به نام آرنت استناد می کنند که وی دیدگاهی به سیاست ارائه کرد که در نقطه متضاد برخی اصولِ کلیدیِ لیبرال قرار گرفت. رگه های بسیاری در اندیشه آرنت وجود دارد که می توانند چنین ادعایی را توجیه کنند، به خصوص نقد وی بر دموکراسی نمایندگی (representative democracy)، اصرار او بر مداخله مدنی (civic engagment) و هم اندیشی سیاسی (political deliberation)، تمایز وی میان اخلاق و سیاست، و ستایش او از سنت انقلابی. با این حال، نگریستن به آرنت به مثابه یک اندیشمندِ ضد لیبرال، اشتباه است. در واقع، آرنت مدافع سرسخت قانون گرایی (constitutionalism) و حکومت قانون (rule of law)، حامیِ حقوق بنیادین بشر (او در بین این ها نه تنها حق زندگی، اختیار، آزادی بیان، بلکه حق عمل کردن و نظردهی را قرار می دهد)، و منتقدِ همه اشکالِ جماعتِ سیاسی (political community) مبتنی بر پیوندها و آدابِ سنتی و همچنین جماعت های مبتنی بر هویت مذهبی، قومی یا نژادی بود. در این معنا، اندیشه سیاسی آرنت را نه با سنت لیبرال و نه با ادعاهایی که شماری از منتقدانش اقامه می کنند، نمی توان یکسان دانست. دریافت آرنت از سیاست نه به مثابه وسیله ای برای ارضای ترجیحات فردی بود و نه به عنوان راهی برای ادغامِ افراد حولِ درکی مشترک از خیر. به جای آن، فهمِ وی از سیاست مبتنی بر ایده شهروندیِ فعالانه (active citizenship)، به عبارت دیگر، مبتنی بر ارزش و اهمیتِ مداخله مدنی و هم اندیشیِ جمعی (collective deliberation) پیرامون همه موضوعات موثر بر جماعتِ سیاسی است. اگر یک سنت فکری وجود داشته باشد که بتوان آرنت را با آن توصیف کرد، همان سنتِ کلاسیکِ جمهوریخواهیِ مدنی (civic republicanism) است که از ارسطو نشأت گرفت و در نوشته های ماکیاولی، منتسکیو، جفرسون و توکویل تجسم یافت. بر اساس این سنت، سیاست هنگامی تجلیِ معتبرِ خود را می یابد که شهروندان در یک فضای عمومی (public space) جمع شوند تا پیرامون موضوعاتِ مرتبط با علایق عمومی هم اندیشی و تصمیم گیری کنند. ارزشِ عمل وَرزیِ سیاسی نه به خاطر امکانِ منجر شدنِ آن به توافق یا درکِ مشترکی از خیر، بلکه به علت تواناسازیِ هر یک از شهروندان برای به کار بستنِ قدرتِ عاملیت خود، پروراندنِ استعدادهای داوری و کسبِ حدی از کارآمدیِ سیاسی از طریق عملِ موزون است.
بررسی و مقایسه مراحل سه گانه تحول فکری مارتین بوبر
نویسنده:
محسن ایمانی، محمود شرفی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
هدف اصلی نگارش این مقاله، بررسی و مقایسه مراحل سه گانه «عرفانی»، «فلسفه تحقق بخشی» و «فلسفه گفت و گویی» در اندیشه بوبر است. پس از تحلیل مراحل یاد شده و تبیین وجوه اختلاف آن ها، در نهایت، یافته ها حاکی از آن است که در مرحله «عرفانی»، رابطه «من و تو» در تفکر بوبر ظاهر می گردد، اما این رابطه، غیر از آن رابطه ای است که بعدا در کتاب من و تو مطرح شده است؛ زیرا آن رابطه، رابطه ای است که در آن، طرفین با یکدیگر وحدت پیدا نمی کنند، بلکه پس از برقراری رابطه هم مستقل باقی می مانند؛ اما در مرحله دوم، رابطه «من و تو» مربوط به مرحله «تحقق بخشی» از رابطه «من و تو» مربوط به مرحله «عرفانی» متفاوت است و از جهتی نیز با رابطه «من و تو» مربوط به مرحله «فلسفه گفت و گویی» تفاوت دارد. رابطه مربوط به مرحله «من و تو» تحقق بخشی مانند رابطه مربوط به مرحله «من و تو» عرفانی در قلمروی ذهنیت یعنی در درون فرد رخ می دهد و نه بین انسان و دیگری؛ اما رابطه «من و تو» مبتنی بر گفت و گو در بین موجودی با موجود دیگر رخ می دهد. پس رابطه واقعی و حقیقی از نظر بوبر، رابطه «من و تو» مربوط به مرحله «فلسفه گفت و گویی» است.
صفحات :
از صفحه 27 تا 56
مجلة أوراق فلسفية 10: دراسات في الهيرمينوطيقا وجادامير
نویسنده:
رئيس التحرير: أحمد عبد الحليم عطية
نوع منبع :
مقاله , مجموعه مقالات
منابع دیجیتالی :
  • تعداد رکورد ها : 62