جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4303
تناسخ از دیدگاه ملاصدرا با محوریت علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه امیدوار ؛ استاد راهنما: مهدی خادمی ؛ استاد مشاور: عبدالرضا صفری حلاوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
تناسخ که تعبیر دیگری از آموزه انتقال ارواح است. به عنوان یک عقیده عمومی در بسیاری از نظام های اندیشه فلسفی و باورهای مذهبی در فضاهای وسیع جغرافیایی و تاریخی مطرح است. تناسخ از ریشه نسخ و به معنای کوچ کردن ارواح از یک بدن به بدن دیگر است. و در اصطلاح کادمی و فلسفی عبارت است از اینکه نفس روح پس از مرگ و رهایی بدن خود به بدن انسان دیگر یا حیوان و یا نبات و جماد تعلق گرفته و نفس بر حسب اینکه بر بدن انسان یا حیوان و یا جماد تعلق گرفته نام های متفاوتی دارد. اعتقاد و به معاد شکل بارز و صحیح این باور است که توسط انبیای الهی برای بشر تبیین شد و در اهمیت آن همین بس که ایمان به یوم الاخر پس از ایمان به خدا سرلوحه دعوت آنان است. و یکی از گرایشها در حوزه اعتقاد به جاودانگی روح عقیده داشتن به تناسخ است که در واقع شکل تحریف شده اعتقاد به معاد است. همه اندیشمندانی که درباره انسان و زندگی و سعادت او پژوهش نموده اند به جایگاه عالم تناسخ در بهبود وضع زندگانی انسان واقف بوده و همواره آدمیان را به پایبندی مسائل آن دعوت کرده اند ملاصدرا در آثار خود مخصوصاً اسفار و مبدأ و معاد به تفصیل درباره تناسخ بحث کرده و پس از ابطال انواع تناسخ به نوعی از تناسخ که بهتر است از آن به تناسخ ملکوتی تعبیر نماییم. اذعان کرده این نوع از تناسخ همان تجسم اعمالی است که آیات و روایات به آن تصریح کرده اند. و عادمه در آثار خود به ویژه تفسیر المیزان از این مسأله غافل نبوده در این مقاله دیدگاه ایشان در مورد عام تناسخ مورد بررسی قرار گرفته است آنچه در این نوشتار مدنظر بوده است طرح اطلاق تناسخ وردنظریه نسبت اخلاقی بوده است ما در این مقاله برآنیم تا نظرات و ادله علماء متکلمان را در مورد نظریه تناسخ و صحت و بطلان آن بررسی کرده و دلایل آن را مورد ارزیابی قرار دهیم.
نقش فطرت در تكامل اجتماعي از ديدگاه علامه طباطبائي و شهيد مطهري
نویسنده:
شمس‌الله مريجي ، اصغر اسلامي‌تنها ، حسين اسدي
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فهم و تبيين تغيير و پويايي جوامع انساني همواره مورد توجه انديشمندان علوم اجتماعي بوده است. پيرامون جهت تغييرات و دگرگوني جوامع و اينكه روند تغييرات جوامع چه سمت‌وسويي دارد، سه ديدگاه کلي تحت عنوان نظريه‌هاي تکاملي، دوري يا چرخشي و انحطاطي وجود دارد. نظريه‌هاي تکاملي مبني بر پيشرفت و ترقي جوامع در طول تاريخ همواره درصدد تبيين هويت، علت، غايت و چگونگي تکامل اجتماعي با توجه به مباني و پيش‌فرض‌هاي خود بوده‌اند. در اين زمينه، اين مقاله درصدد است با تأکيد بر ديدگاه تکاملي علامه طباطبائي و شهيد مطهري نسبت به تحولات اجتماعي، به بررسي و تبيين هويت، علت، غايت و چگونگي تکامل اجتماعي بپردازد. اين پژوهش، از اين جهت که بر آثار مکتوب علامه طباطبائي و شهيد مطهري تمرکز کرده است، تحقيقي متن‌محور محسوب مي‌شود. ازاين‌رو، روش اين پژوهش تحليل محتواي متن مي‌باشد. علامه طباطبائي و شهيد مطهري، با قرار دادن فطرت کمال‌طلب در کانون توجه خويش، معتقدند تکامل اجتماعي در نسبت با فطرت به‌عنوان امري ثابت و بدون تغيير در طول زمان فهم مي‌گردد. فطرت دو نقش عمده در تکامل اجتماعي ايفا مي‌کند: اول اينکه، فطرت به‌عنوان عاملي دروني و ديناميکي، علت اصلي تکامل جامعه محسوب مي‌گردد. دوم اينکه، فطرت جامعه را هم از جهت ساختاري و هم از جهت ارزشي تکامل مي‌بخشد.
صفحات :
از صفحه 73 تا 88
بررسی متافیزیکی مرگ‌اندیشی و پیامد‌های آن از دیدگاه علامه‌ طباطبایی و هایدگر
نویسنده:
ملیحه احمدبایی ، رمضان مهدوی آزادبنی ، محمد اسماعیل قاسمی طوسی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از میان موضوعات مختلف که جزء دغدغه­های متفکران مسلمان بوده، مسئلۀ مرگ است. هایدگر، یکی از فلاسفه اگزیستانس است که مرگ­اندیشی نزد او دغدغه اصلی بود. هدف مقالۀ حاضر، بررسی متافیزیکی مرگ­اندیشی نزد علامه و هایدگر است. نویسندگان تلاش خواهند نمود مرگ­اندیشی از منظر علامه را با مرگ­اندیشی نزد هایدگر مورد ارزیابی قرار دهند. مسئله این است که مبانی متافیزیکی چه نقشی در مرگ­اندیشی نزد علامه و هایدگر داشته و مرگ­اندیشی نزد این دو متفکر به چه نتایج و پیامدهایی منجر می­گردد؟ به عنوان نتیجۀ اصلی پژوهش حاضر، بیان خواهد شد که مرگ­اندیشی نزد این دو متفکر به دلیل نگرش متافیزیکی متفاوت به پیامدهای متفاوتی منتهی می­­شوند. مرگ­اندیشی نزد هایدگر بدون ارتباط با حیات پس از مرگ و خداوند به عنوان مبداء هستی بیان می­­شود در حالی که نزد علامه، مرگ­اندیشی در ارتباط با زندگی پس از مرگ و ایمان به خداوند مطرح می­گردد. با این وجود، برخی شباهت­های بنیادین را میان این دو اندیشمند می­توان نشان داد. روش پژوهش در مقاله حاضر، توصیفی – تحلیلی است و نویسندگان با تکیه بر آثار این دو متفکر و شارحان آن دو با رویکرد عقل­گرایی انتقادی مرگ­اندیشی را نزد این دو مورد ارزیابی قرار می­دهند.
صفحات :
از صفحه 99 تا 122
اندیشه سیاسی علامه طباطبایی
نویسنده:
مصطفی زهرایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آن‏گونه که از آثار علامه طباطبایى مشهود است، وى دو مشکل اساسى را در جامعه ایرانى روزگار خویش در رأس دیگر مسائل مى‏دید. اولین مشکل این بود که حکومتهاى موجود در تاریخ این مرزوبوم از این که دین، مباحث اجتماعى و سیاسى را در بین مردم مطرح کند پرهیز داشته به هر طریق ممکن با این کار مقابله مى‏کرده‏اند. مسأله دوم این‏که جامعه آن روز، جامعه‏اى غربزده و مقلد غرب بوده است. علامه این دو مسأله را به‏روشنى و به صراحت در عبارات زیر بیان مى‏کنند: «ما شرقى هستیم و تا آنجا که از تاریخ نیاکان و پیشینیان خود به یاد داریم و شاید به هزارها سال سر زند، محیطهاى اجتماعى گذشته که بر ما حکومت کرده، هرگز به ما آزادى فکرى و خاصه در مسائل علمى مربوط به اجتماع نداده روزنه کوچکى هم که در مدت بسیار کمى در صدر اسلام به دست شارع اسلام بر روى ما باز شده و مانند سپیده صبح به دنبال خود روز روشنى را نوید مى‏داد، در علامه طباطبایى(ره) دو مشکل اساسى را در جامعه ایرانى روزگار خویش در رأس دیگر مسائل مى‏دید. اولین مشکل این بود که حکومتهاى موجود در تاریخ این مرزوبوم از این‏که دین مباحث اجتماعى و سیاسى را در بین مردم مطرح کند پرهیز داشته و به هر طریق ممکن با این کار مقابله مى‏کرده‏اند. مسأله دوم این‏که جامعه آن روز، جامعه‏اى غربزده و مقلد غرب بوده است. اثر حوادث تاریک و توفانهاى طبیعى و مصنوعى که به دست یک عده خودخواه و سودپرست به‏وجود آمد، دوباره پشت پرده تاریکى رفت و باز ما ماندیم و اسارت و بردگى، ما ماندیم و تازیانه و دم شمشیر و چوبه دار و گوشه زندانهاى تاریک و شکنجه‏هاى جهنمى و محیطهاى مرگبار، ما ماندیم و وظیفه باستانى «بله بله»، «لبیک» و «سعدیک»...آن‏که بسیار زرنگ بود همین اندازه مى‏توانست مقدسات مذهبى خود را دست نخورده نگه داشته بایگانى کند و اتفاقا حکومتهاى وقت و سایر گردانندگان اجتماع براى جلوگیرى از بحث آزاد از این رویه استقبال مى‏کردند. هفتصد سال بود که کتب ریاضى خواجه نصیرالدین طوسى و خدمات فرهنگى وى نصب العین ما بود و خبرى نبود. ولى پیرو یادبودهایى که اروپاییان از دانشمندان خود نمودند، ما نیز براى آن، هزاره و براى این هفتصدمین سال گرفتیم. متجاوز از سه قرن بود که مکتب فلسفى صدرالمتألهین در ایران دایر بود و نظریه‏هاى فلسفى او مورد إفاده و استفاده بود و از یک طرف سالهاست که دانشگاه تهران تأسیس شده و با تشریفات خیره کننده به تدریس فلسفه مى‏پردازد ولى وقتى چند سال پیش یک نفر از مستشرقین در دانشگاه، از کنفرانس ملاصدرا تمجید کرده و از مکتب فلسفى او تقدیر نمود غوغاى بى‏سابقه‏اى در دانشگاه در خصوص شخصیت او و مکتب فلسفى وى به‏راه افتاد. اینها از نظایر آن، نمونه‏هایى است که به‏خوبى موقعیت اجتماعى جهانى و هویت شخصیت فکرى ما را روشن ساخته نشان مى‏دهد که شخصیت فکرى ما طفیلى دیگران مى‏باشد و آنچه از ثروت فکرى، از دزد جا مانده نصیب رمال گردیده است. ... در این چند سال اخیر، یعنى پس از جنگ جهانى دوم، دانشمندان غرب با حرارت خاصى به بحث و کنجکاوى در ادیان و مذاهب پرداخته محصول بررسیهاى خود را همه روز منتشر مى‏سازند و البته ما نیز به موجب حس تقلید و تبعیت ـ که گفته شد ـ کم و بیش در همان خط سیر افتاده یک رشته پرسشهاى مربوط به دین مقدس اسلام را مورد بحث و گفتگو قرار مى‏دهیم.»(1) با توجه به دو قسمت ذکر شده مشخص مى‏شود که علامه طباطبایى به دنبال آزادى فکرى، خاصه در مسائل علمى مربوط به اجتماع و حکومت و به‏وجود آمدن وضعیتى مشابه آنچه در صدر اسلام وجود داشت، بوده است. اکنون جا دارد تا وارد نظریه علامه و به عبارت دیگر راه حل وى شویم و براى روشن شدن مطلب در ابتدا روش وى را مورد بحث قرار مى‏دهیم.
صفحات :
از صفحه 89 تا 115
بررسی نقش ایمان به معاد در زندگی انسان از دیدگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: رقیه احمدیان ؛ استاد راهنما: زهرا کاشانیها ؛ استاد مشاور: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ازآنجایی که انسان اشرف مخلوقات است وبا عقل به موجودات دیگری برتری یافته ،ومانندموجودات دیگرنیست لذا نباید دچار روزمرگی شد وتمامی اندیشه وعملش درپی رفع نیازهای آنی وروزمره اش باشد،چرا که دل هر ذره تا افلاک جولانگاه اندیشه اوست وهیچ گاه سلسله جستجوگری وشناختن ناشناخته هایش قطع نمی شود. موضوع معاد درمیان افراد انسانی بحثی است فراگیر ،که ازبحث های تئوری ونظری، به عرصه زندگی عملی ما میرسد.اعتقاد یا بی اعتقادی به دنیای پس از مرگ مستقیم یا غیر مستقیم می تواندتأثیری همه جانبه بر تمامی رفتارفردی وعملی بشر داشته باشدصرف نظرازتنوع باورهای دینی و مکاتب انسانی به زندگی پس از مرگ ،اعتقاد به ادامه حیات انسانی بعد مرگ دنیوی،منشأرفتارهایی است متفاوت با رفتارهای کسانی که مرگ را پایان زندگی می دانند. بانظر اجمالی به آیات قرآن کریم نشان می دهددرمیان مسایل عقیدتی هیچ مساله ای در اسلام بعداز توحید به اهمیت مساله معاد نمی رسد خداونددر سوره نساء87میفرماید:"الله لا اله الا هو لیجمعنکم الی یوم القیامه لا ریب فیه ومن اصدق من الله حدیثا"مساله معادنه تنها بسیارمهم است بلکه در ایجاد نوع نگاه انسان به هستی وفلسفه وسبک زندگی او نیزبسیار تاثیرگذار است. از سوی دیگر متفکران اسلامی در باره معادآثار ارزشمندی را به رشته تقریر در آورده اند، ازدیدگاه علامه طباطبایی حقیقت معاد ودنیایی که انسان پس از مرگ باآن روبروست آثارتربیتی بی شماری به همراه دارد وانسانراوادار می کند که بانظرش به جهان آخرت در روابط خود با دیگران مواظبت بیشتری بکند تا حقی از دیگراعضای جامعه بر دوشش نباشد (طباطبایی ص 236 1385) هچنین ایمان به معاد آثاری بر نوع روابط انسان با دیگران واجتماع میگذارد ازجمله مسئولیت پذیری ،عدالت اجتماعی ،صبر خویشتن داری ،فداکاری ،امیدواری...لذاانسان معتقد به مبداءومعادمی داند سعادت هر موجودی همان چیزی است که خدای متعال برای آن معین کرده وراه به سوی آن سعادت وطریقتی که باید سلوک کند خداوند تشریع وبیان نموده است (طباطبایی ج18ص 115 ،1374) این تحقیق برآن است باتوجه به اهمیت وجایگاه"معاد"درزندگی بشرضمن بررسی چگونگی آموزه های دین اسلام در این مورد نقش وتاثیر آن را در رفتارهای فردی واجتماعی بشر تبیین نماید ودرپی یافتن پاسخ هایی عقلانی ومناسب برای پرسش هایی چنین باشد 1-آیا ایمان به معاد،می تواند منشأرفتارآدمی در زندگی فردی واجتماعی باشد؟ 2-ایمان به معاد،چگونه بشر راازیاس،شکست از ملایمات وگذراز تنگناهای زندگی یاری خواهد کرد؟ 3-این دو بزرگوارچه برداشتی ازآن داشته ودر مقام عمل چگونه به آن پرداخته ووجوه اشتراک وامتیاز دیدگاه فیض کاشانی وعلامه طبابایی دراین باره چیست؟
توجه دین به عرصه اجتماعی/ نگاه ویژه علامه طباطبایی به رابطه اسلام و اجتماع در تفسیر المیزان
نویسنده:
قاضی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
نقدی بر نظریه استقلالی بودن حجیت سنت با تکیه‌گاه بر دیدگاه علامه طباطبایی و آیت‌الله جوادی آملی
نویسنده:
رقیه جبرئیلی جلودار، سیدقاسم حسینی، عبدالله جبرئیلی جلودار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برخی از محققان قائل به هم‌عرض بودن قرآن و سنت در حجیت بوده و سنت را در حالی که می‌تواند از قرآن کمک بگیرد در بخشی از اینکه قرآن درآن ساکت است، دارای استقلال می‌دانند، این نظریه برخلاف دیدگاه علامه طباطبایی و شاگردش آیت الله جوادی آملی ­است، که حجیت سنت را بر خواسته از قرآن و در طول آن می‌دانند، در این مقاله با روش تحلیلی، درصدد نقد دیدگاه اول برآمده و دلائلی از قبیل: قرآن آبشخور همه معارف سنت نه بخشی از آن، حجیت سنت وامدار آیات قرآن، قرآن معیار سنجش روایات، ترجیح ما وافق القرآن در تعارض روایات، ارائه شده است، دست آورد تحقیق حاکی از آن است که ادله قائلان به حجیت استقلالی سنت مثل، منبع بودن وحی برای سنت و دلیل عقلی بر حجیت سنت و نوگستر بودن آن، و عرضه روایات به سنت، نه تنها تمام نیست، بلکه برخی از آن به صورت غیرمستقیم حجیت سنت را در طول حجیت قرآن می‌داند و نه عرض آن.
صفحات :
از صفحه 29 تا 49
مطالعه تطبیقی مصادیق «شاهد» و «بینه» در آیه‌ی 17 سوره هود از منظر علامه طباطبایی و رشیدرضا
نویسنده:
پریا نوری خسروشاهی، علی صفری، مهدی قهرمان، سیدمجید نبوی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آیه 17 سوره هود از جمله آیاتی است که به دلیل ارتباط آن با ولایتِ امام علی (ع) و نیز ابهام در مصادیق واژگان «شاهد»، «بینه» و «صاحب بینه» در میان دانشمندان مورد بحث قرار گرفته است. گردآوری اطلاعات در این مقاله کتابخانه‌ای و پردازش آن‌ها به روش تطبیقی و تحلیلی است. در این مقاله پس از بررسی مبانی فکری و اعتقادی و رویکرد علامه طباطبایی و رشیدرضا و نیز بستر و پیشینه­ی فکری این دو مفسر شیعه و سنی، به مصادیق واژه­های مذکور پرداخته شده است. بر این اساس علامه طباطبایی با تکیه بر ادله برون متنی و درون متنی بر این باور است که مصداق «شاهد» از باب تطبیق، امام علی(ع) بوده و مراد از «بینه» مطلق بصیرت الهی می‌باشد و نیز جمله «أفَمَنْ کانَ عَلی‏ بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّه»ِ را منطبق بر رسول‌خدا(ص) دانسته و «صاحب بینه» را منحصر در رسول خدا نمی‌داند. در مقابل، رشیدرضا «بینه» را به معنای حجت عقلی و نور فطری دانسته و معتقد است که مراد از «صاحب بینه» کسانی هستند که در زندگی خود چیزی غیر از لذات و زینتهای دنیا را نمی‌خواهند. همچنین او یکی از مصادیق «شاهد» را قرآن دانسته‌ است.
صفحات :
از صفحه 249 تا 266
واکاوی و نقد نظریّۀ «تفکّر اجتماعیِ» علّامۀ طباطبایی
نویسنده:
علی شیروانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از نظر علّامۀ طباطباییw، تنها راه دستیابی به دانش مطلوب در جامعه و تمدّن اسلامی روی آوردن به «تفکّر اجتماعی» است. همچنین مهم‌ترین −اگر نگوییم یگانه− عامل اختلاف و تشتّت فکری میان اندیشمندان مسلمان اعم از اهل حدیث، متکلّمان، فیلسوفان، و عارفان، روی‌گردانی از تفکّر اجتماعی است. «تفکّر اجتماعی» با ویژگی‌هایی که ایشان برای آن برشمرده است اصطلاحی است نامعمول و خاصِّ خود ایشان برای اشاره به دیدگاهی دارای آثار عمیق و گسترده و شایان تأمّل و بررسی. در این مقاله کوشش شده است با مراجعه به آثار گوناگون ایشان با روش تحلیل اسنادی و با رویکردی انتقادی گزارشی روشن از دیدگاه ایشان ارائه شود، ابعاد گوناگون و اهمّیّت آن خاطرنشان گردد، تحلیل و نقدی از آن به دست داده شود، و سرانجام پاره‌ای از ابهام‌های باقی‌مانده در آن و پرسش‌های فراروی آن بیان گردد.
 نظریۀ معنا، مطالعۀ تطبیقی پرس و علّامه طباطبایی
نویسنده:
آرزو نیکوییان ، حمید پارسانیا ، سید حسین شرف الدین ، حسین پرکان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«معنا» از پردامنه‌ترین موضوعات علوم اجتماعی مدرن و پست‌مدرن است. یکی از بدیع‌ترین و جامع‌ترین تفسیر‌ها دربارۀ معنا را چارلز ساندرز پرس در زمان حیات خود ارائه نموده است. این مقاله می‌کوشد به بررسی ویژگی‌های نشانه‌شناسی پرس، ازجمله فرایند نشانگی، تولید معنا، کاربرد نشانه‌ها، دلالت و نگاه عملی به نشانه و ساخت معنا بپردازد. از آنجایی که، نظریۀ نشانه‌شناختی پرس در بعد معرفت‌شناختی و وجودشناختی، بر تحلیل تفکّر و ساخت معنا استوار شده است، به نظر وی، جهان و هر آنچه در آن است، از منظر نشانه و معنا شناخته می‌شود، و برداشت وی از نشانه، در نگرش او به جهان، تعیین‌کننده است. زیربنای نشانه‌ای پرس تمایز پیچیده از مقوله‌هاست. پرس نشانه را در ارتباط با این سه مقوله تعریف کرده و آن را در فرایندی سه‌گانه به نام دلالت نشانه‌ای قرار می‌دهد. به نظر پرس، دلالت بر سه رکنِ نشانه، تعبیر (تفسیر) و شئ تکیه می‌کند و بر پایۀ سه طرف استوار شده است و نظریه معنایش از فرایند این سه رکن ایجاد می‌شود. پرس از جمله منتقدان و فیلسوفان مغرب زمین است که به نظریۀ معنا اهتمام نشان داده است و این نظریه را در فرایند نشانه‌شناختی خود مطرح کرده است. در میان فیلسوفان مسلمان، علامه طباطباییe نیز در این باب مطالبی ارائه کرده است. در این مقاله تلاش می‌شود با طرح نظریۀ معنا از منظر ایشان، امکان مقایسه نظریه معنای پرس با نظریه معنای علامه طباطباییe، فراهم گردد. نظریه معنا نزد علامه در معرفت حضوری و حصولی و در امتداد مباحث اعتباریات ایشان طرح می‌گردد. در نظر ایشان، نظام اعتباری انسانی و معنا قائم به یک نظام طبیعی و حقیقی است؛ که به حسب باطن و در حقیقت با نظام طبیعی و حقیقی به سر می‌برد؛ زیرا در نظر وی هر اعتباری ناگزیر یک تکیه‌گاه حقیقی دارد و نظام اعتباری انسانی تنها در ظرف اجتماع و تمدن موجود می‌شود.
  • تعداد رکورد ها : 4303