جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4867
نسبت استعلا اگزیستانسی یاسپرس و استکمال نفس ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: محمدحسین کیانی قلاتی ؛ استاد راهنما: محسن جوادی ؛ استاد راهنما: مهدی منفرد ؛ استاد مشاور: زهرا خزاعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سوال رساله این است که آیا در مقام نسبت‌سنجی آموزه‌های یاسپرس و ملاصدرا می‌توان به تقریری از تفکر تعالی‌گرایانه‌ای فائق شد که کلیت زیست فردی را شامل شود؟ بر اساس این پرسش، فرضیه رساله این است که اعتلای وجودی به مثابه یکی از دل‌مشغولی‌های معاصر می‌تواند زیست فلسفی را ممکن سازد و این‌که زیست فلسفی بر بنیاد اندیشه یاسپرس و ملاصدرا می‌تواند موجب آشکارگی ساحت‌های وجودی آدمی شده و اعتلای وجودی را موجب شود. این فرضیه را می‌توان مبتنی بر دو نکته مستدل کرد:نخست، اینکه فلسفه کوششی آگاهانه و آزادانه برای زیستن است؛ فلسفه تنها مشتمل بر ادراک انتزاعی نیست، بلکه پشتیبان آگاهی زیست‌مندانه است که یک‌سره و در هر لحظه به زندگی فرد جهت می‌دهد. فلسفه، زیست فرد را چنان دربر می‌گیرد که حیات انسانی مساوق فلسفه‌ورزی محسوب می‌شود. دوم، امکان و اعتبار من برای اعتلای وجودی؛ هر چند اعتلا وجودی در یاسپرس مستلزم اندیشیدن ایمانی اما غیر وحیانی است و در ملاصدرا، اندیشیدن ایمانی-وحیانی؛ اما، تأکید هر دو بر «اندیشه ایمانی» حائز اهمیت است. بدین‌سان، اعتلای وجودی موید مسیری است که ارتقا را به لحاظ فلسفی موجه می‌سازد و این‌که اعتبار انسانیت انسان را در تکاپوی مداوم برای رسیدن به من ایده‌آل و فعلیت‌یافته ترسیم کرده و این ارتقا را مستلزم اندیشه‌ورزی و عملکردهای متعهدانه به حساب می‌آورد. بدین‌سان، دستاورد تحقیق اینکه فلسفه را باید زیست؛ چرا که از اساس، فلسفه شیوه زیستن و یا لااقل، بستر آشکارگی نحوه زیست انسانی را فراهم می‌آورد‌.کسی که این بینش را می‌پذیرد، فلسفه را شرط حقیقسوال رساله این است که آیا در مقام نسبت‌سنجی آموزه‌های یاسپرس و ملاصدرا می‌توان به تقریری از تفکر تعالی‌گرایانه‌ای فائق شد که کلیت زیست فردی را شامل شود؟ بر اساس این پرسش، فرضیه رساله این است که اعتلای وجودی به مثابه یکی از دل‌مشغولی‌های معاصر می‌تواند زیست فلسفی را ممکن سازد و این‌که زیست فلسفی بر بنیاد اندیشه یاسپرس و ملاصدرا می‌تواند موجب آشکارگی ساحت‌های وجودی آدمی شده و اعتلای وجودی را موجب شود. این فرضیه را می‌توان مبتنی بر دو نکته مستدل کرد:نخست، اینکه فلسفه کوششی آگاهانه و آزادانه برای زیستن است؛ فلسفه تنها مشتمل بر ادراک انتزاعی نیست، بلکه پشتیبان آگاهی زیست‌مندانه است که یک‌سره و در هر لحظه به زندگی فرد جهت می‌دهد. فلسفه، زیست فرد را چنان دربر می‌گیرد که حیات انسانی مساوق فلسفه‌ورزی محسوب می‌شود. دوم، امکان و اعتبار من برای اعتلای وجودی؛ هر چند اعتلا وجودی در یاسپرس مستلزم اندیشیدن ایمانی اما غیر وحیانی است و در ملاصدرا، اندیشیدن ایمانی-وحیانی؛ اما، تأکید هر دو بر «اندیشه ایمانی» حائز اهمیت است. بدین‌سان، اعتلای وجودی موید مسیری است که ارتقا را به لحاظ فلسفی موجه می‌سازد و این‌که اعتبار انسانیت انسان را در تکاپوی مداوم برای رسیدن به من ایده‌آل و فعلیت‌یافته ترسیم کرده و این ارتقا را مستلزم اندیشه‌ورزی و عملکردهای متعهدانه به حساب می‌آورد. بدین‌سان، دستاورد تحقیق اینکه فلسفه را باید زیست؛ چرا که از اساس، فلسفه شیوه زیستن و یا لااقل، بستر آشکارگی نحوه زیست انسانی را فراهم می‌آورد‌.کسی که این بینش را می‌پذیرد، فلسفه را شرط حقیقی زندگی به‌حساب می‌آورد و بر همین اساس نیز انسانِ عاقل را از نحوه زیست او می‌شناسد. انسانِ عاقل در نهایت اعتلا، چگونه زیستن و چگونه مردن را می‌آموزم و این‌که من نمی‌توانم خود باشم مگر آن‌که به خود شدن دیگری یاری رسانم.
وجود محمولی از دیدگاه ملاصدرا و آقا علی مدرس زنوزی
نویسنده:
پدیدآور: مرتضی رضایی‌وند ؛ استاد راهنما: مرتضی عرفانی ؛ استاد مشاور: ابراهیم نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود محمولی و مسائل مرتبط با آن بخش گسترده‌ای از فلسفه اسلامی را در برگرفته است.یکی از مطالب مرتبط با وجود محمولی بحث اصالت وجود است.ملاصدرا و مدرس زنوزی گرچه در اینکه وجود محمول است اختلاف‌نظری ندارند اما در تفسیر اصالت وجود با یکدیگر هم‌عقیده نیستند.ازآنجاکه ملاصدرا در طی سیر تکاملی خویش درنهایت وارد وادی عرفان می‌گردد و فلسفه خویش را با عرفان مخلوط می‌کند در بحث اصالت وجود نیز وی برخلاف نظر ابتدایی خود،به این عقیده می‌رسد که فقط وجود در عالم واقع تحقق دارد و ماهیت از تحققی ولو به‌تبع وجود در خارج برخوردار نیست.اما مدرس زنوزی می‌گوید که ماهیت به‌تبع وجود دارای تحقق در عالم واقع است.این اختلاف‌نظر ناشی از بحث وحدت شخصی وجود است که بر اساس آن ملاصدرا برخی از اصول حکمت خویش را نیز تغییر می‌دهد،اما مدرس زنوزی به دلیل آنکه وحدت شخصی وجود را قبول ندارد به‌تبع آن معنایی که ملاصدرا از اصالت وجود ارائه می‌دهد را نیز نمی‌پذیرد.در بحث وجود رابط نیز ریشه اختلاف ملاصدرا و مدرس زنوزی بحث وحدت شخصی وجود است.زیرا ملاصدرا بر این اساس به معنای دیگری از وجود رابط دست می‌یابد که بنا بر آن تمامی ممکنات عین تعلق و فقر نسبت به واجب‌الوجود هستند و تنها شئون و اطوار خداوند هستند و بهره‌ای از وجود ندارند.اما مدرس زنوزی این معنای وجود رابط را قبول ندارد و تنها به وجود رابط در قضایا می‌پردازد.یکی از مسائل دیگری که با توجه به بحث وجود محمولی از اهمیت فراوانی برخوردار می‌گردد،بحث اختلاف نوعی وجود رابط و محمولی است.ملاصدرا عباراتی متفاوت طی چند سطر بیان می‌دارد که طبق یک عبارت وجود رابط و محمولی باهم اختلافی ندارند و بر اساس عبارت دیگر وی بین این دو وجود اختلاف وجود دارد.مدرس زنوزی در تفسیر این عبارات و با در نظر گرفتن تمامی احتمالات به اختلاف نوعی وجود رابط و محمولی معتقد می‌گردد.اما از دیدگاه نگارنده با توجه به دومرحله‌ای بودن فلسفه صدرالمتألهین می‌توان تفسیر بهتری ارائه داد.
اعتباریت ماهیت از دیدگاه شاگردان صدرا تا نسل چهارم
نویسنده:
پدیدآور: زهرا حصارکی ؛ استاد راهنما: مسعود اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصالت وجود و اعتباریت ماهیت از مسائل مهم فلسفی بوده است که در طول تاریخ فلسفه مورد بحث‌ها و مناقشات فروانی قرار گرفته است و پاسخ‌های متعددی در مورد آن از سوی فلاسفه ارائه شده است. این تحقیق در صدد یافتن پاسخ این سؤال است که اساسا اعتباریت ماهیت درمیان شاگردان حکمت متعالیه به چه معناست؟ بنابراین برای رسیدن به پاسخ این سؤال به بررسی نظرات سه تن از شاگردان ملا صدرا (ملا علی نوری و ملا هادی سبزواری و آقا علی مدرس زنوزی) پرداخته شده است، و دیدگاه هر کدام از ایشان در مورد تقرر و نحوه تقرر ماهیت و نحو اسناد موجودیت به آن مورد بررسی قرار گرفته؛ و این نتیجه حاصل شده است که از نظر هر سه اندیشمند، ماهیت در خارج متقرر است و صرفا مفهوم ذهنی و سراب نیست، و ماهیت به حیثیت تقییدیه اندماجیه موجود است.
بررسی مبانی رویکرد مشاوره فلسفی بر اساس نظریه معرفت شناسی ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: زهرا خدام حسینی ؛ استاد راهنما: سیداحمد غفاری قره‌باغ ؛ استاد مشاور: باقر غبار‌ی‌بناب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مشاوره فلسفی به عنوان حرفه‌ای یاورانه شناخته شده است که از اصلاح شیوه های تفکر و نظریه‌های فلسفی برای حل مسائل و مشکلات مراجعان استفاده می‌کند. جنبش فلسفه عملی به طور رسمی از سال 1980 توسط گرد آخنباخ در آلمان آغاز شد. او اولین کسی بود که یک انجمن به این فعالیت اختصاص داده و آن را به عنوان تخصص مستقل معرفی کرد. پس از آن در سال 1992 انجمن مشاوران فلسفی توسط الیوت دی کوهن و همکارانش در آمریکا تاسیس شد و تا کنون به فعالیت خود ادامه می‌دهد. ران لاهوا از پیشگامان مشاوره فلسفی، تمامی مشاوره های فلسفی را در دو روش کلی طبقه می‌کند. روش آموزشی و روش تفکر تحلیلی. با تحلیل و بررسی مبانی فلسفی این دو رویکرد، به نظر می‌رسد میان روش آموزشی و مکتب اگزیستانسالیسم و روش تفکر تحلیلی و مکتب پوزیتیویسم پیوند مبنایی وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مبانی نظریه‌ی معرفت‌شناسی ملاصدرا درصدد است تا از مقومات این دستگاه فلسفی برای تبیین مبانی رویکرد مشاوره فلسفی بهره ببرد. روش تحقیق استفاده شده در پژوهش، روش کتابخانه‌ای می‌باشد. داده‌ها از طریق فیش‌برداری گردآوری و به روش اصطیادی تحلیل شده است. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که از طریق تبیین اصول نظام معرفت شناسی صدرایی مانند حرکت جوهری و اتحاد علم و عالم و معلوم، فرآیند ادراک انسان به نحوی متمایز ترسیم می شود به طوری که می‌توان تحلیل متفاوتی از ریشه اساسی مسائل و مشکلات انسان ارائه داد. در پایان نظام مشاوره‌ای که از نظام معرفت‌شناسی صدرا برخاسته است، انضباط نفس از طریق تنظیم عوامل انسانی و محیطی و سامان‌دهی فرآورده های ادراکی نامطابق با واقع که تا پیش از مراجعه به مشاوره‌ی فلسفی در صحنه نفس رخ داده است را برای بر قراری تعادل و تجربه‌ی سلامت روحی و روانی به مراجعان خود پیشنهاد می‌دهد.
حکمت عملی از دیدگاه ملاصدرا با تکیه بر اخلاق
نویسنده:
پدیدآور: ملکی علیزاده ؛ استاد راهنما: علی محمد حسین زاده ؛ استاد مشاور: محمد حسین گنجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکمت عملی آن بخش از فلسفه است که به افعال انسان آن چنان که باید باشد می‌پردازد.عموم فلاسفه حکمت عملی را به سه بخش حکمت خلقی(اخلاق) حکمت مدنی(سیاست مدن) و تدبیر منزل (خانواده) تقسیم می‌کنند. این پایان نامه با تاکید بر حکمت خلقی، نظریه فیلسوف متاله ملاصدرا را مورد بررسی قرار داده است. این تحقیق با روش توصیفی ـ تحلیلی وبه شیوه ی جمع آوری اطلاعات وبا هدف پاسخ گفتن به این شبهه که حکمت عملی واخلاق در نظام فلسفی ملاصدرا مورد غفلت واقع شده و حلقه‌ی مفقوده دراین نظام می باشد صورت گرفته است.با توجه به تحقیقات و مطالعات صورت گرفته این نتیجه به دست آمد که نه تنها حکمت عملی حلقه‌ی مفقوده در فلسفه ی صدرائی نیست بلکه وی در این زمینه نیز دارای رای و دیدگاه بوده و در آثار خویش به این موضوع پرداخته است.درآثار ملاصدرا عنوان خاصی با نام اخلاق یا حکمت عملی را نمی توان یافت .با این وجود دیدگاه‌های اخلاقی او در تمامی آثارش پراکنده شده است. دیدگاه‌های اخلاقی ملاصدرا با آرای فلسفی او از جمله اصالت وجود، تشکیک وجود،اتحاد عاقل ومعقول،جسمانیه الحدوث وروحانیه البقا بودن نفس ونیز حرکت جوهری آن ارتباطی تنگاتنگ دارند؛به گونه‌ای که می توان دیدگاه های اخلاقی ملاصدرا را «اخلاق فلسفی» یا «اخلاق وجودی» نامید. ملاصدرا در اخلاق فیلسوفی فضیلت گراست. وی هدف اخلاق را کسب فضائل اخلاقی نمی داند هدف اخلاق از نظر ملاصدرا دستیابی به سعادت است.فضائل اخلاقی کلیدهای دستیابی به آن هستند.همانگونه که دیدگاه های فلسفی ملاصدرا به نوعی تبیین عقلانی از معارف وحی و شریعت محسوب می‌شوند دیدگاه های اخلاقی او را نیز می‌توان تبیین عقلانی از اخلاق شریعت به شمار آورد.
کاربست روش تفسیری ملاصدرا در مسئله معاد
نویسنده:
پدیدآور: زهرا جمشیدی ؛ استاد راهنما: مرضیه اخلاقی ؛ استاد مشاور: ناصر محمدی ؛ استاد مشاور: علیرضا دل افکار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر با هدف تبیین روش تفسیری ملاصدرا در مسئله معاد و به منظور روشن کردن کیفیت بکارگیری روش تفسیری او در آیات معاد تدوین شده است. با روش کتابخانه ای و به واسطه استخراج متون لازم از آثار تفسیری و فلسفی او اقدام شده است و ادعای نوشتار در تعیین میزان اثرپذیری او از روش های مختلف تفسیری و همچنین میزان تقید او به اصول و مبانی خود مورد بررسی قرار گرفته است و ماحصل این تلاش این است که ملاصدرا روش صحیح در تفسیر قرآن را روش راسخین در علم می داند؛ کسانی که که اهل کشف و شهودند؛ علم آن ها از نزد خدا و درکشان به نور قدسی و روح الهی است؛ آنها بر اسرار آیات واقف گشته و از بند تشبیه و تعطیل رهیده‌اند. او در معادشناسی از سبک فلسفی خود تبعیت می کند؛ از روش های مختلف تفسیری بهره می گیرد و نتایجی که بر تفسیر آیات او از معاد مترتب می شود در بسیاری از موارد با روش های خاص عرفانی، فلسفی، کلامی، ادبی و روایی همخوان است. ملاصدرا گاه با به چالش کشاندن مباحث در حوزه های کلامی، فلسفی و عرفانی نظریه معرفتی جدیدی مبتنی بر اصول و مبادی فلسفی خود ارائه می دهد و خود این هماهنگی را ایجاد می کند و گاه تحت تأثیر عرفان در جهت هماهنگی برهان، عرفان و قرآن گام بر می دارد. از نظر ملاصدرا، برهان، عرفان و قرآن، هر سه از یـک حقیقـت سـخن مـی گوینـد. در جهان بینی او، حقیقت، امر واحدی است کـه دارای مراتب و بطون است؛ و تأویل آن، گذشـتن از هـر یک از ایـن مراتـب و رسـیدن بـه مرتبـه بـالاتر و عمیقتر است. او در عین رعایت ظاهر آیات، از باطن حقیقی آنها سخن می گوید. در این رساله، معادشناسی صدرالمتألهین با محوریت تفسیر او بر آیات معاد تبیین شده و در فصل پایانی رساله، کاربست روش تفسیری او در مسئله معاد مورد ارزیابی قرار گرفته است؛ بیان نمونه های مختلف از روش های تفسیری عرفانی، فلسفی، کلامی، ادبی و روایی برای اثبات مدعای نوشتار در هماهنگی کلی عرفان، برهان و قرآن در تفسیر ملاصدرا بر آیات معاد لازم بود و در این رساله با بیان الگوهای آن روش ها و مقایسه سبک های مختلف تفسیری آن ها با تفسیر ملاصدرا این هدف محقق شد و آیه به آیه این ارزیابی انجام شده و کاربست روش تفسیری ملاصدرا در آیات معاد تبیین شده است. در مسائل معاد که ملاصدرا بر آیات ناظر بر آن تفسیر داشته است بررسی مقایسه ای انجام شد و میزان تقید او به اصول و مبانی خود مورد ارزیابی قرار گرفت، در نهایت روشن شد ملاصدرا در آیات معاد، متعهد به اصول خود است و آن ها را مورد استفاده قرار داده است و تبیین او در بسیاری از آیات، با روش های مورد نظر نوشتار همخوان است، گرچه به تناسب روش خود، گاهی با تفاسیر مورد توجه نوشتار اختلاف دارد یا آن ها را به چالش می کشد، اما در تبیینی فی الجمله می توان تفسیر او را همخوان با آن ها دانست.
نظریه شخصیت در نظام فلسفی ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: مریم احمدی ؛ استاد راهنما: سحر کاوندی ؛ استاد راهنما: محسن جاهد ؛ استاد مشاور: جواد صالحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده انسان‌شناسی از دیرباز، موضوع اساسی علوم انسانی است که در شاخه‌ی نوپای روانشناسی، ذیل عنوان « نظریه‌های شخصیت» توانسته است با ابتناء برشباهت‌ها و تفاوت‌های آدمی در عرصه‌ی مطالعات رفتاری و ارتباط متقابل افراد - در پیشگیری یا اقدامات احتمالی در بروز اختلالات و نابسامانی‌های شخصیتی - کارآمد باشد. این کارآمدی موجب شده است امروزه، پژوهش در حوزه‌ی « نظریه‌های شخصیت» از مهم‌ترین مباحث روانشناختی به حساب آید، به طوری‌که به تصریح مؤلفان کتب شخصیت روانشناختی یافته-ای در این علم نیست که در شناسایی و شناساندن شخصیت سهمی بر عهده نداشته باشد و در حقیقت، شخصیت هدف نهایی تمام بررسی‌های روانشناسانه محسوب می‌شود. کارآمدی نظریه‌های شخصیت روانشناختی در رفع نابسامانی‌های شخصیتی از سویی و ضعف این نظریه‌ها در حوزه‌ی شناسایی ماهیت انسان و پرداختن به حوزه‌ی نمود، رفتارهای صادر شده از فرد و یا تفاوت‌های فردی به جای بررسی و تحلیل بنیان خلقت همه‌ی انسان‌ها در حوزه‌ی بود و مقام ثبوت از سویی دیگر و نیز ارتباط ریشه‌ای نظریات شخصیت روانشناختی با مباحث علم النفس فلسفی و ابتناء پیش‌فرض‌های این نظریات بر این نوع مباحث، موجب شد رساله‌ای فلسفی، تحت عنوان « نظریه‌ی شخصیت در نظام فلسفی ملاصدرا» با نگرشی توصیفی- تحلیلی نگاشته شود، موضوعی که برای اولین بار تحت این عنوان در گفتمان‌های فلسفی مطرح می‌شود. لازم به ذکر است، نظریه‌ی شخصیت ملاصدرا بر اساس مبانی فلسفه‌ی صدرایی و در پاسخ به سوالاتی، نظیر چیستی شخصیت در این نظام فلسفی، تبیین مبانی فلسفی این نظریه و مؤلفه‌های اساسی آن و لوازم و تبعات آن بر دیگر حوزه‌های معرفتی صورت‌بندی شده و مراد از آن نگرشی جدید به مباحث علم-النفس فلسفی ملاصدرا و وارد نمودن فلسفه در جریان زندگی بشر امروزی است. براین اساس، مطلع نظریه‌ی شخصیت ملاصدرا - بر مبنای نگرش وحدت تشکیکی او - فطرت عام انسانی به عنوان عامل زمینه‌ساز شخصیت است که در آغاز حدوث انسان صدرایی به‌واسطه‌ی «جسمانیه الحدوث بودن نفس»، «اتحاد حقیقی نفس و بدن»، «حرکت جوهری غیرارادی» از عواملی، نظیر مزاج، وراثت و ... متأثر و به دلیل اختلاف در مبادی، در سه نوع نفوس اکمل، اسفل و بالقوه‌ی متوسط میان نفوسِ مذکور، قدم به نشئه‌ی دنیوی می‌گذارد. در این مقطع پیش‌زمینه‌ی اختلاف در ادراکات و ... به انضمام عوامل دیگری، همچون صلاح والدین و ... شخصیت غیرارادی نفوس اکمل، اسفل و بالقوه‌ی متوسطه را به حقایقی متفاضل، ذیل نوع حقیقت اولیه تبدیل می‌کند. پس از آن به‌واسطه‌ی حرکت جوهری اشتدادی ارادی، انسان صدرایی شخصیت ارادی خویش را با ابتناء بر شخصیت غیرارادی و ملکات مکتسبه‌ی نفسانی بنا می‌کند، بنابراین در این نظام متألهه، انسان صدرایی نه تنها بعد از تکون جسمانی - روحانی و به فعلیت رساندن قوای وجودی خویش، بلکه در آغاز حدوث جسمانی در نشئه‌ی حسی نیز حقایقی اولاً، «متباین» و ثانیاً، «متفاضل» است، ازاین‌رو نمی‌توان به کلیتی واحد از آن دست یافته و آن را بر همه‌ی انسا‌ن‌ها تعمیم داد. به عبارت دیگر، از سویی، کثرت نوعی و تشکیکی شخصیت غیرارادی پایه‌، بر کثرت پیشینی نوعی و تشکیکیِ ناشی از اختلاف در مبادی اولیه و ... مبتنی است و از سویی دیگر، این شخصیت غیرارادی، خود زمینه‌ای است جهت استکمال شخصیت ارادی، بنابراین علیت اقتضایی شخصیت غیرارادی و اکتساب فطرت ثانویه و ملکات حاصل از آن، موجب کثرت نوعی پسینی انسان صدرایی است. لذا به-واسطه کثرت پیشینی انسان صدرایی و کثرت پسینی آن، انسان صدرایی در هیچ‌یک از مراتب هستیِ خویش حقیقتی واحد نخواهدبود. این‌جاست که شاید بتوان به جای کاربرد اصطلاح نظریه‌ی شخصیت ملاصدرا از نظریه‌های شخصیت صدرایی استفاده نمود، زیرا هر انسانی به واسطه‌ی شخصیت خاص خویش و تطور آن در نشئات مختلف وجودی نسخه‌ی خاص شخصیت خود را داراست. نظریه‌ی شخصیت ملاصدرا با ابتناء بر این اختلاف تباینی و تفاضلی نفوس و کثرت پیشینی و پسینیِ مبتنی بر آن، از سویی، توانایی پاسخ به علت نابهنجاری‌های شخصیتی، علت تغییر برخی نفوس و عدم تغییر برخی دیگر، علت تنوع در ثواب و عقاب، سعادت و شقاوت و کیفیت خلود و حشر درحوزه‌ی دین‌پژوهی را داراست و از سویی دیگر در حوزه‌ی اخلاق از اخلاق فضیلت تقویت‌شده‌ و یکپارچگی اخلاقی نظام صدرایی حمایت می‌کند.
تحلیل و بررسی تطبیقی اقسام و مراتب نور از دیدگاه غزالی و ملاصدرا
نویسنده:
مهدیه السادات مستقیمی ، مریم السادات رضوی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نور از مفاهیم پایه و اساسی است که دردستگاه تفکر فلسفی و اندیشه کلامی جایگاه بسیار ویژه ای دارد و مسئله تعریف نور و اقسام و مراتب آن نیز از مهم ترین مسائل این حوزه است. غزالی و ملاصدرا در آثار خویش به ویژه در رساله های مستقلی که هر یک از آن ها تحت عنوان رساله نور تدوین نموده اند، این مسئله را مورد توجه قرار داده اند. نور از دیدگاه غزالی و ملاصدرا از اسماء حسنای الهی است و حقیقت نور خداوند است و استعمال واژه نور فقط برای ذات خداوند حقیقی و برای غیر او مجازی و استعاری است. این دو اندیشمند به گونه ای همسویه به بیان اقسام و مراتب نور پرداخته‌ و ملاکات این تقسیمات را بیان کرده اند ولی در عین حال تفاوت نظر هایی نیز با هم دارند. غزالی انوار را به انوار حسی و عقلی و در جای دیگر انوار را به انوار ظاهری و باطنی تقسیم کرده است و انوار عقلی را به جواهر فرشتگان، ارواح حیوانی، انسانی و عالم أعلی تقسیم می کند و درجات فرشتگان را نیز بی نهایت می داند. ملاصدرا نیز ضمن بیان احاطه نوری نورالانوار به عنوان تنها مصداق کامل نور بر سایر مراتب أنوار، أنوار را به مراتب عقلی تقسیم می نماید. غزالی ترتیب در نظام انوار را ناشی از نظام علّی نمی داند ولی ملاصدرا در تقسیم انوار تأکید بیشتری بر درجات تشکیکی نور داشته و آن ها را در نظام علّی تبیین می نماید. از بعضی از عبارات مشکاة الانوار می توان برداشت کرد که غزالی ظلمت را مفهومی وسیع تر از نور و نور را مفهومی وسیع تر از وجود می داند ولی تأمل در سایر آثار پژوهشی او نشان می دهد که او نیز مانند ملاصدرا نور را عین وجود می داند البته ملاصدرا در موارد متعددی به عینیت وجود و نور تصریح کرده است. ولی هر دو اندیشمند بین اقسام و مراتب نور و مراتب وجود، رابطه ای را مشاهده نموده اند و غزالی با تاکید بر تقسیم وجود به وجود حقیقی و مجازی و استعاری و ملاصدرا با تقسیم وجود به وجود فی نفسه و لغیره و اصل تساوق وجود و نور، به تحلیل این رابطه می‌پردازد.از نوآوری‌های این مقاله این است که توانسته ضمن بررسی تطبیقی این دو دیدگاه به نقاط عطف و امتیاز هر یک از این تقریرات در تحلیلی مقایسه‌ای دست یابد.
صفحات :
از صفحه 25 تا 46
ويژگي‌هاي هويت انساني از نگاه ملاصدرا و دلالت‌هاي غايت‌شناسانۀ آن در اخلاق
نویسنده:
حميد عاشوری ، احمدحسين شريفي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شناخت هويت انساني و ويژگي‌هاي آن، نقشي انکارناپذير در مسائل علوم انساني دارد. هدف اين مقاله، پاسخ به اين مسئله است که اولاً، ملاصدرا ويژگي هويت انساني را چه مي‌داند؛ يعني چه ويژگي يا ويژگي‌هايي لازم است تا واقعيت وجودي در جرگۀ انسانيت وارد شده و از ساير موجودات متمايز شود؟ ثانياً، اين نوع نگاه ملاصدرا، چه تأثيري در هدف اخلاق دارد. روش اين پژوهش، توصيفي و تحليلي است؛ زيرا در ابتدا بايد با توجه به مباني فلسفي و انسان‌شناختي ملاصدرا، نظر او را در مورد ويژگي هويت انساني به دست آوريم. سپس، دلالت‌هاي اين نگاه را در هدف اخلاق تحليل کنيم. ملاصدرا با توجه به مباني خاص خود، اعم از فلسفي و انسان‌شناختي، ويژگي خاص انساني را «ناطقيت» مي‌داند و طبيعتاً دلالت آن در هدف اخلاق، به اين صورت است که هدف‌هايي همچون لذت شخصي يا آزادي به معناي الحادي آن را ردّ مي‌کند و نهايت حرکت انسان را در آگاهي هرچه بيشتر به فقر ذاتي و عين‌الربط بودن خود، به خالق و درک توحيد خاص و فناي في‌الله مي‌داند.
صفحات :
از صفحه 5 تا 20
مباني تأويل در انديشة عرفاني ملاصدرا
نویسنده:
مسعود حاج ربيع
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در اين مقاله به بررسي مباني تأويل در انديشة عرفاني ملاصدرا مي‌پردازيم. به عقيدة نويسنده، در فضاي «تفکر عرفاني»، مقولة «تأويل» نه تنها عنصر مؤثري براي فهم قرآن و متون روايي است، بلکه کليد فهم همة مناسبات حقيقي در عالم هستي به شمار مي‌رود. از جمله چالش‌هايي که در فضاي مخالفت‌ها با تأويل عرفاني وجود دارد، مخالف خواندن تأويل با ظواهر دين است؛ درحالي‌که آنچه در تأويل عرفاني به دست مي‌آيد، معاني باطني‌اي است که بدون حفظ ظواهر حجيت ندارد. بهره‌گيري از روش تأويل در تفاسير آفاقي و انفسي ملاصدرا، مؤيد بسيار خوبي بر پذيرش روش تأويل عرفاني و غلبة اين روش بر هرمنوتيک وي به شمار مي‌رود. نويسنده در اين تحقيق مي‌کوشد تا به جست‌و جوي مباني تأويل در تفکر عرفاني ملاصدرا بپردازد. به عقيدة نويسنده، مباني تأويل، در سه محور قابل طرح است: 1. مباني وجود‌شناختي؛ 2. مباني انسان‌شناختي؛ 3. مباني معرفت‌شناختي. از مهم‌ترين و اساسي‌ترين اين مباني، ذو بطون دانستن انسان، ‌قرآن و عالم هستي است. از مباني ديگر، مي‌توان به استکمال‌پذيري نفس انساني، سفرهاي تأويلي و ايجاد حس تأويل در سالک، لزوم فهم مراد متکلم براي فهم کلام، و برخي مباني ديگر که تفصيل آن خواهد آمد، اشاره کرد. روش نويسنده در اين مقاله، آميزه‌اي از نقل و تحليل عقلي - عرفاني است. هدف ما در اين نوشته، نگاهي تفصيلي به مباني انديشة ملاصدرا در خصوص تأويل با رويکرد عرفاني است.
صفحات :
از صفحه 19 تا 31
  • تعداد رکورد ها : 4867