همه دانش ها به ويژه علوم انسانی، بر مبانی و پيش انگاره های گوناگونی استوارند كه
ازآن جمله، مبانی دين شناختی است. نوعِ نگاه ما به دين، در علم اثر خواهد گذاشت.
ا
... اين مبانی عبارتند از: چيستی دين، اهداف و غايات دين، آثار و كاركردهای دين،
منابع ثبوتی و اثباتی دين، قلمرو و گستره دين و ... . اين مبانی از جهات گوناگونی در
علم به ويژه علوم انسانی، اثر مستقيم يا غيرمستقيم دارند. يكی از آثار و نتايج اين مبانی،
نقش آن در روش و منطق علم است. همان گونه كه علوم انسانی موجود ، بر مبانی
دين شناختی خاص همچون جدايی دين از دنيا، انفكاك مبدأ قلمرو دينی از قلمرو
دنيوی (قلمرو حداقلی برای دين)، ارتباط نداشتن علم و دين، تحويل و تحديد هدف
بعثت و جهت گيری دعوت انبيا در امور باطنی، فردی و اخروی و جدايی آن از
زندگی و حيات اجتماعی و ... استوار است كه اين مبانی در روش و منطق اين علوم نيز
تأثير مستقيم يا غيرمستقيم داشته است. منكران علم دينی نيز با ابتنا بر مبانی مختلف،
ازجمله مبانی دين شناختی، علوم انسانی موجود را همچون مطلوب خويش پذيرفته و از
اساس با امكان، ضرورت و مطلوبيت توليد علوم انسانی اسلامی مخالفت می ورزند.
مقاله حاضر ابتدا پس از مباحث مقدماتی، به نقش مبانی در علم به ويژه علوم انسانی
خواهد پرداخت و در ادامه، ضمن اشاره اجمالی به تأثير نوع دين شناسی در علوم
انسانی موجود و همچنين مبانی دين شناختی منكران علم دينی، مبانی دين شناختی علوم
انسانی اسلامی و برايند روش شناختی آن، طرح خواهد شد.
بیشتر