مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
آداب و حقوق رذایل اخلاقی فضایل اخلاقی
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1679
محجة البيضاء في تهذيب الإحياء المجلد 1 و 2
نویسنده:
ملامحسن فيض كاشاني؛ محقق: علی اکبر غفاری
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , خلاصه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: انتشارات فرهنگ اسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، نوشته مرحوم فيض كاشانى (رض)، بهترين و كامل‌ترين تلخيص و تهذيب كتاب «إحياء علوم‌الدين»، اثر امام محمد غزالى است كه بر اساس مبانى و اعتقادات «شيعه» به رشته تحرير درآمده است. شناخت ارزش و اهميت اين كتاب، منوط به اطلاع از مضمون و محتوا و هم‌چنين نقش«احياء علوم‌الدين» در تفكر اسلامى مى‌باشد. به يقين، در ميان مجموعه‌هايى كه كليت فرهنگ و معارف اسلامى را دست‌مايه تأليف خود قرار داده‌اند، كمتر كتابى همچون «احياء» توانسته است توجه همگان را به خود جلب نمايد. بيان روان، آسان و سليس غزالى در اين كتاب، «احياء» را از كتاب‌هاى هم‌رديف خود، همچون «فتوحات» ابن عربى متمايز ساخته است. همين ويژگى، موجب شده است كه «احياء» در ميان عموم مردم نيز مورد توجه قرار گيرد و جدا از درس و بحث مدرسه‌اى نيز خوانده شود. قطعا كتابى با اين گستره مخاطب، لازم است كه به مطالب درست و صواب اشاره نمايد و از افكار و انديشه‌هاى نادرست و يا حداقل غير اجماعى ميان مسلمانان پرهيز كند. محدث كاشانى، با علم و اطلاع از مرتبت و اهميت «احياء»، به بهترين شكل ممكن با مطالب آن برخورد كرده است و در مجموعه‌اى به وزان اصل كتاب به تلخيص و تهذيب آن پرداخته است. مؤلف، با توجه به قدرت و تسلطش بر علم اخلاق، فقه و حديث، به‌خوبى از عهده اين كار برآمده است. مرحوم فيض، دريافته است كه «احياء» از جهات متعدد زير محتاج پيرايش و ابهام‌زدايى است: - اشتمال بر قصص و روايات عجيب و خرافى كه اهل تصوف در نقل و ذكر آنها بى‌پروا هستند؛ - ابتنا بر فقه و مذاق اهل سنت؛ - بى‌مبالاتى در نقل اخبار و احاديث مجهول و يا ضعيف. اينها از مهم‌ترين مشكلات علمى كتاب به شمار مى آيند، همين مشكلات باعث شده است كه قاطبه «اماميه» از اين كتاب پرهيز نمايند و محدث كاشانى، با اين تهذيب و تلخيص، سعى در از ميان بردن اين بينونت و جدايى، نموده است. محدث كاشانى، خود، در اين باره مى‌فرمايد: «...و كان كثير من مطالبه، خصوصا ما في فنّ العبادات منها مبتنيا علي أصول عامّية فاسدة و مبتدعات لأهل الأهواء كاسدة و كان أكثر الأخبار المرويّة فيه مسندة عن المشهورين بالكذب و الافتراء على اللّه و رسوله(ص) ممّن لا وثوق بأقوالهم مع وجود ما يطابق العقل منها و الدّين في أحاديثنا المرويّة عن أهل العصمة و الطهارة و أهل بيت الوحي و السفارة(ص) ببيان أحسن و طريق أتقن و كان فيه من الحكايات العجيبة و القصص الغريبة المرويّة عن الصوفيّة ما لا يتلقّاه أكثر العقلاء بالقبول لبعدها عن ظواهر العقول مع قلّة فائدتها و نزارة عائدتها إلى غير ذلك من الأمور الّتي كان يشمئز عنها قلوب أهل الحقّ من الفرقة الناجية الإماميّة و ينبو بسببها عن مطالعته و الانتفاع به طباع أكثرهم. فرأيت أن أهذّبه تهذيبا يزيل عنه ما فيه من الوصمة و العيب، و أبني مطالبه كلّها علي أصول أصيلة محكمة لا يتطرّق إليها شكّ و لا ريب، و أضيف إليها في بعض الأبواب ما ورد عن أهل البيت(ع) و شيعتهم في ذلك الباب من الأسرار و الحكم المختصّة بهم(ع). و أختصر بعض مباحثه بنظم فرائده و حذف زوائده لكي يزيد فيه رغبة متناوليه و أفصّل أبوابه الطويلة بفصول قصيرة لئلا يملّ متعاطيه من دون تصرّف في ترتيب أبوابه و فصوله بتأخير ما قدّم أو تقديم ما أخّر و لا في تقرير ألفاظه و عباراته مهما تيسّر؛ لأنها كانت في غاية الجودة و الإحكام و نهاية المتانة و الإبرام...». با همه دخل و تصرف‌هاى فيض، اساس كتاب «احياء» در «المحجة» باقى است؛ به‌گونه‌اى كه تقريبا سه ربع، كاملا حفظ شده است. تنها حذف و تغييرى كه فيض در كتاب‌هاى چهل‌گانه «احيا» داده است، نشاندن كتاب «آداب الشيعة و أخلاق الإمامة» به جای «آداب السماع و الوجد» است؛ آن هم به اين دليل كه «السماع و الوجد، ليس من مذهب أهل البيت(ع)».
اوبة إلی التوبة من الحوبة
نویسنده:
حسن حسن زاده آملي؛ مترجم: ابراهیم احمدیان
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: الف. لام. میم,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
الأوبة إلى التوبة من الحوبة و ترجمه (الأوبة إلى التوبة من الحوبة) رساله‌اى است عربى اثر علامه حسن حسن‌زاده آملى، كه در آن، موضوع «توبه» بررسى و تبیين و به همراه ترجمه فارسى آن، به قلم ابراهيم احمديان، منتشر شده است. اين رساله، در تكمله «منهاج البراعة في شرح نهج‌البلاغة» در شرح خطبه دويست‌وسى‌وپنجم نهج‌البلاغه، اثر نویسنده، تأليف شده است. كتاب با مقدمه مختصرى از نویسنده در اشاره به نام كتاب و انگيزه نگارش آن آغاز و مطالب در سيزده شماره و يك خاتمه، سامان يافته است. ترجمه كتاب نيز در ضمن سيزده فصل ارائه شده است. نویسنده در اين كتاب، مباحث فلسفى، اخلاقى و اجتماعى مربوط به مقوله توبه را مطرح ساخته و در خصوص هر مبحث، به احاديث، روايات و سخنان بزرگان علم و دين، اشاره كرده است. در اين اثر، متن عربى در ابتدا و ترجمه آن در انتهاى كتاب، به تفكيك ارائه شده است. در شماره نخست مباحث، مسأله توبه و تعلق به امور جسمانى، مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده معتقد است تعلق به امور جسمانى، موجب دورى نفس از معقولات و اشتغالش به مجردات بوده و شدت تعلق و غرق گشتن در عالم طبيعت، نفس انسان را از نيل به كمال، باز مى‌دارد. در شماره دوم كه به وجوب توبه اختصاص دارد، اين مطلب عنوان گرديده است كه بر همه بندگان خداوند، واجب است كه از جميع گناهان و معاصى خويش، توبه كنند. انطباق حكم عقل و شرع؛ فورى بودن توبه؛ تقسيم توبه به اعتبار انواع گناهان و شرط اداى حقوق خداوند و مردم براى صحت توبه از جمله مباحث اين قسمت مى‌باشد. در شماره سوم، به بررسى ادله قايلين به صحت توبه مبعضه (توبه از برخى گناهان) و منكرين آن پرداخته شده است. قايلين به عدم جواز، حجت آورده‌اند كه سبب توبه و پشيمانى، قبح فعل است و اگر جز اين باشد، توبه متحقق نمى‌شود و از طرفى، اين قبح در همه گناهان متحقق است و در همگى حاصل. پس چنانچه انسان از پاره‌اى گناهان توبه كند و پاره‌اى ديگر را به حال خود رها كند، معلوم مى‌شود كه توبه تائب به سبب قبح فعل نبوده است؛ چه اشتراك در علت، اشتراك در معلول را موجب است و چون در توبه تبعيض راه يابد، توبه نيز منتفى مى‌گردد. نویسنده ضمن بررسى اقوال مخالفين و موافقين، صحت توبه مبعّضه را همانند محقق طوسى، علامه حلى و شيخ بهايى پذيرفته است؛ زيرا وقوع هر فعلى، به حسب انگيزه و داعى آن است، چنانكه انتفاى آن فعل نيز به حسب مانع و صارفى است كه از وقوع آن ممانعت مى‌كند. حال اگر انگيزه و داعى، رجحان يابد، فعل نيز وقوع خواهد يافت. بنابراین ممكن است فاعل قبايح، انگيزه پشيمانى را بر آن قبايح ترجيح دهد، بدين‌وسيله كه امرى ديگر چون بزرگ بودن گناه، فزونى نهى‌هايى كه بر آن وارد شده و يا تنفر نزد عقلا را بر قبحش اضافه كند. مسأله جواز توبه موقت (مثلاً اينكه كسى توبه كرده كه فقط يك سال گناه نكند) در شماره چهارم، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. عده‌اى معتقدند كه چنين توبه‌اى صحيح نيست؛ چه اين توبه، كاشف از آن است كه شخص تائب، از ارتكاب گناه، به جهت قبح آن پشيمان نشده است و گرنه پشيمانى او چنان بود كه تصميم مى‌گرفت ديگر هرگز بر گرد آن گناه، نگردد و حال كه سبب پشيمانى، قبح فعل نبوده، توبه‌اى نيز متحقق، نمى‌شود. نویسنده ضمن بيان ادله قايلين به جواز و بررسى آن، در نهايت قول به عدم جواز چنين توبه‌اى را پذيرفته است. در پنجمين شماره، وجوب توبه از گناهان بزرگ و كوچك بررسى شده است. گروهى از معتزله، معتقدند كه توبه، تنها از گناهان كبيره كه كبيره بودن آن‌ها معلوم و آشكار و يا مظنون است، واجب است. از اين‌رو، در گناهانى كه صغيره بودن آن‌ها معلوم است، توبه واجب نيست؛ زيرا سبب وجود توبه، دفع ضرر است و ضرر در گناهان صغيره حاصل نيست و عده‌اى ديگر گفته‌اند، در گناهانى كه قبلاً از آن‌ها توبه نموده است، توبه مجدد لازم نيست. اما به اعتقاد اماميه، توبه از جميع گناهان، چه صغيره و چه كبيره و چه پيشتر از آنها توبه كرده باشد، لازم است. در شماره ششم، به توبه تفصيلى و اجمالى پرداخته شده است. و در شماره هفتم، به مسأله يادآورى گناه اشاره شده است. نویسنده معتقد است توبه، تنها در جايى محقق است كه گناهى انجام پذيرد و اگر از كسى گناهى سرزند و سپس توبه كند و پس از آن، گناه را به يادآورد، نمى‌توان چنين عملى را قبيح دانست و اساساً گناهى به وقوع نپيوسته است تا توبه نيز لازم شود. در شماره هشتم، به مسأله عزم بر بازنگشتن بر گناه پرداخته شده و اين مبحث مورد بررسى قرار گرفته است كه اگر كسى مرتكب گناه شود و سپس از گناه خويش دست كشيده، توبه كند و بر آن شود كه هرگز چنين گناهى از او سر نزند، آيا فقط در صورتى‌كه بر انجام آن گناه قدرت داشته باشد، توبه‌اش صحيح است يا اينكه وجود قدرت در صحت توبه شرط نيست. مراد از قبول توبه، در شماره نهم توضيح داده شده است. به نظر نویسنده، مقصود از قبول توبه، ساقط شدن عقابى است كه بر گناه مترتب است. وى معتقد است سقوط عقاب به‌واسطه توبه، تفضل خداى تعالى است نه امرى واجب؛ چراكه اگر واجب باشد، سبب آن از دو حال خارج نيست: اول آنكه قبول توبه بر خداوند متعال واجب باشد كه اين فرض، ممنوع است. سبب آن است كه چنانچه كسى از ديگرى نافرمانى و به بدترين شكل ممكن نسبت به او بدى و ناسپاسى كند و سپس عذر آورده و طلب بخشش نمايد، بخش و قبول عذر او، نزد عقلا واجب نيست، به‌طورى‌كه اگر او بخشيده نشود، مذمت و نكوهش عقلا را در پى نخواهد داشت، بلكه به عكس، گاه عقلا عدم بخشش و عفو را نيك مى‌دانند. دوم آنكه سبب وجوب سقوط عقاب را كثرت و بسيارى ثواب توبه بدانيم كه اين فرض نيز ممنوع است؛ چراكه بناى اين فرض، بر تحابط مى‌باشد كه باطل است. در شماره دهم، ضمن بيان استحباب غسل براى توبه، به برخى گناهان بزرگ و كوچك، اشاراتى شده است. در شماره يازدهم، آداب توبه به نقل از رياض السالكين بيان گرديده است. در شماره دوازدهم، مطالبى پيرامون شتاب در توبه، به نقل از كتاب «رياض السالكين» و «كشكول» شيخ بهايى آمده و در آخرين شماره، به برخى آيات و رواياتى در تشويق بر توبه اشاره گرديده است. در خاتمه، خطبه دويست‌وسى‌وپنج «نهج‌البلاغه» ذكر و پس از شرح واژگان و بررسى اعراب اين خطبه، به معنا و ترجمه آن، پرداخته شده است. در ترجمه كتاب، مترجم شيوايى و رسايى متن را در اولويت قرار داده و لذا چنين به نظر مى‌رسد كه در برخى موارد، رعايت امانت در ترجمه، زياد مد نظر نبوده است و ترجمه‌اى تقريباً آزاد، ارائه شده است. به عنوان مثال، در متن عربى در صفحه شش، چنين آمده است: «و في الكافي للكليني(ره) في غوائل الذنوب و تبعاتها: عن أبي‌عبدالله(ع)قال: كان أبييقول...» اما در ترجمه فارسى آن در صفحه 75، فقط به اين عبارت اكتفاء شده است: «از امام صادق(ع) نقل است: پدرم فرمود...». البته اين در حالى است كه توضيح كامل اين مطلب و متن عربى حديث، در انتهاى فصل و تحت عنوان «يادادشت‌هاى فصل نخست» آمده است. ويژگى ديگر اين ترجمه، آن است كه مترجم، عنوان «فصل» را به جاى «شماره» برگزيده است. در انتهاى هر فصل، توضيح مطالب متن، كه در پاره‌اى موارد، مفصل مى‌باشد، تحت عنوان «يادداشت‌هاى فصل» آمده است.
معز لمن يريد العز المجلد 2
نویسنده:
محمود معز الدين
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
دین النصیحة
نویسنده:
عباس كاشف الغطاء
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار العلوم,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الدين النصيحة، اثر شیخ عباس کاشف‎الغطاء، بیان اهمیت و جایگاه نصیحت و خیرخواهی در دین اسلام می‎باشد که به زبان عربی نوشته شده است. کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در چهار فصل، تنظیم شده است. نویسنده در ابتدا، به تعریف لغوی و اصطلاحی واژه نصیحت پرداخته و ضمن بیان شروط نصیحت و ناصح و کیفیت و انواع نصیحت، نصیحت در فقه اسلامی را مورد بحث قرار داده و در نهایت، نصیحت در تطبیقات فقهیه را بررسی نموده است. در مقدمه، به اهمیت نصیحت کردن اشاره گردیده و این خلق نیک، یکی از مقومات مودت و والاترین لوازم محبت، دانسته شده است. در فصل اول، در سه بخش، ابتدا نصیحت از لحاظ لغوی و اصطلاحی تعریف و سپس، فرق آن با تأنیب (نکوهش سخت)، مدارا، مداهنه و تقیه بیان شده و در انتها، آثار شرعی نصیحت، بیان گردیده است. نصیحت در لغت، به معنای خلوص بوده، اما در اصطلاح، کلمه‎ای جامع است که به‎وسیله آن، تعابیر زیادی اراده می‎گردد، از جمله، اراده خیر برای شخصی که نصیحت می‎شود. به عقیده نویسنده، از بررسی تعاریفی که برای نصیحت بیان شده، چنین برداشت می‎شود که این واژه، حول مصلحت، خیر، صلاح و عنایت به منصوح معنا می‎شود. این کلمه، گاهی به‎گونه‎ای به کار می‎رود که فقط شامل معامله و عمل (بدون قول) می‎شود؛ مثل: - خالص کردن نیت از شائبه فساد در معامله یا خالص کردن فاعل ضمیر خویش را در عملی که از وی سر می‎زند؛ - خالص کردن عمل از غش؛ - خالص کردن عمل از فساد. گاهی به‎گونه‎ای استعمال می‎گردد که شامل قول هم می‎شود؛ مثل: - گزینشی که صلاح قولی و فعلی در آن است؛ - معرفی کردن وجه مصلحت با خالص کردن نیت از شوائب مکروه؛ - اراده خیر برای غیر، بدان‎گونه که برای خویش اراده می‎گردد. نویسنده در بیان فرق بین نصیحت و تأنیب (نکوهش)، به این نکته اشاره نموده که نصیحت، احسان به نصیحت‎شونده، به‎صورت رحمت، شفقت و ملاطفت از سوی ناصح است؛ به‎گونه‎ای که پزشک عالم و مشفق با مریض معامله می‎نماید؛ درحالی‎که «تأنیب» و واژه‎های هم‎معنای آن، مستلزم اهانت و درشتی می‎باشد. در فصل دوم، در ضمن چهار مبحث، شروط نصیحت و ناصح و کیفیت و انواع نصیحت، توضیح داده شده است. از جمله شروط نصیحت، عبارت است از: اخلاص؛ اینکه نصیحت، برای حاجتی مربوط به حفظ مقاصد شریعت از قبیل دین، جان، عقل، آبرو و مال باشد؛ بسنده نمودن به مقدار لازم و نپرداختن به عیوب دیگر. نویسنده بر این باور است که از جمله شروط شخص ناصح، آن است که وی به برخی از علوم و آگاهی‎ها، مسلح باشد که اهم آن‎ها، عبارتند از: علم شریعت و علم به احوال مردم و اجتماع، مصالح، موقعیت مکانی و زمانی، علم ترجیح در صورت تعارض و تزاحم بعضی از امور با یکدیگر و... به اعتقاد وی، شایسته و سزاوار است که داشتن روحیه و حالت نصیحت صحیح، در جمیع احوال و حالات، همراه آدمی بوده و مردم یکدیگر را برحسب مقتضای حال و بر وجه شایسته و صحیح، نصیحت و ارشاد به خیر نمایند. وی در این فصل، انواع نصیحت را برشمرده و به توضیح آن‎ها، پرداخته است که عبارتند از: نصیحت برای خداوند (که مستلزم اخلاص اعتقاد در توحید و نفی شرک از خداوند و ترک الحاد در صفات است)؛ نصیحت برای قرآن (که ایمان به کلام خدا بودن آن و شبیه کلام مخلوق نبودن و حق تلاوتش را به‎جا آوردن و... است)؛ نصیحت برای پیامبر(ص) (که عبارت است از تصدیق رسالت ایشان و ایمان به تمامی فرمایشات آن حضرت و اطاعت از او، در امر و نهیش)؛ نصیحت برای اهل‎بیت(ع) (که شامل اتباع و پیروی از ایشان در تمامی امور زندگی می‎شود)؛ نصیحت برای پیشوایان مسلمین (که عبارتند از حاکمین عادل، فرمانروایان و علمای دین)؛ نصیحت برای عامه مردم (که عبارت است از ارشاد آنان به مصالح دنیا و آخرت و خودداری از آزار ایشان). در فصل سوم، در خلال چهار مبحث، نصیحت در فقه اسلامی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در مبحث اول، در سه بخش زیر، به مقوله نصیحت از منظر ادله شرعیه نگریسته شده است: - آیات: که از جمله آن‎ها، عبارت است از آیه 93 سوره اعراف: فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ کَافِرِينَ‎؛ «پس [شعیب] از ایشان روى برتافت و گفت: «اى قوم من، به‎راستى كه پيام‎هاى پروردگارم را به شما رسانیدم و پندتان دادم؛ دیگر چگونه بر گروهى كه كافرند دریغ بخورم». - احادیث: که در چهار طایفه، تقسیم‎بندی می‎شوند: مطلق نصیحت؛ نصیحت مستشیر؛ اعانت مؤمن و حرمت خیانت مؤمن. - سیره متشرعه: نویسنده معقتد است که سیره متدینین و علمای روحانی بر عدم التزام به نصیحت به‎طور مطلق، مؤید استحباب نصیحت است. در مبحث دوم، مواردی مورد بحث قرار گرفته است که در آن‎ها، نصیحت مستلزم امر حرامی بوده، ولذا صحیح نیست؛ از جمله، نصیحتی که به غیبت، افشای سر دیگران و یا سخن‎چینی منجر شود. نصیحت در مذاهب اسلامی، از جمله مالکیه، شافعیه، حنفیه، حنبلیه و ظاهریه در مبحث سوم بررسی شده است. از آنجا که نصیحت، از جمله امور مستحبی می‎باشد، در مبحث چهارم، این مطلب بررسی شده که آیا اخذ اجرت و عوض در قبال آن، صحیح است یا خیر. در آخرین فصل، در هشت قسمت، نصیحت در تطبیقات فقهیه مورد بحث و بررسی قرار گرفته که عبارتند از: - نصیحت در افشا کردن اهل بدعت و کتب ضاله‎ای که مخالف کتاب خدا، سنت پیامبر(ص) و اهل‎بیت(ع) می‎باشند. - نصیحت مستشیر در بیان تفضیل بعضی از علما بر بعض دیگر. نویسنده، معتقد است که این مورد، غیبت محسوب نمی‎شود و در قرآن هم چنین تفضیلی آمده: وَ لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَ آتَيْنَا دَاوُدَ زَبُوراً ﴿الإسراء: 55﴾؛ «و در حقیقت، بعضى از انبیا را بر بعضى برترى بخشیدیم و به داوود زبور دادیم». وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَاراً ﴿نوح: 14﴾؛ «و حال آنكه شما را مرحله به مرحله خلق كرده است». - نصیحت در نسب: که دارای آثار شرعیه عاجل و آجلی است، مانند توارث، محرمیت، گرفتن خمس و نفقات و... - نصیحت در ازدواج: که هرچند به گفتن عیوب دیگری منجر می‎شود، اما به دلیل آگاه کردن مستشیر و جلوگیری از متضرر شدن او، مانعی ندارد. - نصیحت در معامله. - نصحیت در شهود. - نصیحت کفار و مشرکین و اهل کتاب. - نصحیت در ولایت.
الگوی شادی از نگاه قرآن و حدیث
نویسنده:
محمد محمدی ري شهري، رسول موسوی، عباس پسندیده؛ مترجم: مرتضی خوش نصیب
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دار الحدیث,
چکیده :
کتاب «الگوی شادی از نگاه قرآن و حدیث» نوشته حجت الاسلام و المسلمین محمدمحمدی ری شهری به دو زبان عربی و فارسی از سوی سازمان چاپ و نشر دارالحدیث منتشر شد. این کتاب حاوی 9 فصل است که عبارتند از: فصل یکم با عنوان درآمدی بر «الگوی شادی در اسلام». در این فصل این عناوین آمده است: مبارزه با آفت‏های شادی؛ درمان بیماری نگرانی‏های ناروا؛ به کار بستن عوامل شادی‏آفرین؛ تلاش برای شادکامی دیگران؛ رعایت آداب شادی. عنوان فصل دوم: نگاهی عمومی به شادمانی و اندوه؛ فصل سوم: موانع شادمانی؛ فصل چهارم: درمان اندوه؛ فصل پنجم: عوامل شادمانی؛ فصل ششم: شاد کردن و غمگین ساختن؛ فصل هفتم: آداب شادمانی؛ فصل هشتم: غصّه‏هایی که شادی به دنبال می‏آورند؛ فصل نهم: شادی‏هایی که اندوه در پی می‏آورند. در پیش‏گفتار کتاب آمده است: «اضطراب و نگرانی، مهم‏ترین مشکل انسان عصر حاضر است و به همین خاطر، از دوران کنونی، به «عصر اضطراب» یاد می‏شود. فرد مضطرب، با «احساس رنج‏آوری» دست و پنجه نرم می‏کند که به یک موقعیت ضربه‏آمیز کنونی یا به انتظار خطری از ناحیه چیزی نامعیّن، وابسته است. در چنین وضعیتی، فرد مضطرب، احساس ناایمنی یا تهدید می‏کند که منبع آن به روشنی قابل درک نیست. اضطراب، شامل احساس عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیک می‏گردد. شخصی که مضطرب است، از عصبی بودن و تنش و بی‏قراری و تحریک‏پذیری شکایت می‏کند و اغلب در به خواب رفتن، مشکل دارد. شخص مضطرب ، به آسانی خسته می‏شود، و حالاتی چون: دل‏آشوبی، سردرد، تنش عضلانی و اشکال در تمرکز فکر دارد». در بخش دیگری از کتاب آمده است: شادی، بهترین و گواراترین بخش از زندگی توأم با موفقیت و خوش‏بختی است؛ زندگی‏ای که در قرآن، از آن، با عنوانِ «حیاتِ طیّبه» یاد شده است. بر این اساس، شاد زیستن، یکی از بزرگ‏ترین دستاوردهایِ اجرای رهنمودهای این کتاب آسمانی در زندگی است. به سخنِ دیگر، اسلام، برای زندگی انسان، از نظر اعتقادی، اخلاقی و عملی اصول و برنامه‏هایی را ارائه کرده که اگر به طور دقیق اجرا شوند، حیات طیّبه و بهترین زندگی‏ها را که همراه با آرامش، رضایت و سرور و شادی اند، برای انسان به ارمغان می‏آورند و چنین شخصی، مخاطب این سخن خداوند منّان قرار می‏گیرد که: «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَی رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً. ای روح آرامش یافته! خشنود و پسندیده به سوی پروردگارت باز گرد». بررسی دقیق آموزه‏های اسلامی در باره شادی، نشان می‏دهد که این آیین، بهترین الگوی شادکامی را تقدیم جامعه بشر نموده است. در این نوشتار، با بهره‏گیری از متن ره‏نمودهای قرآن و احادیث اسلامی، اصول و مبانی الگوی شادی در اسلام ارائه می‏شوند؛ امّا پیش از آن، لازم است که مباحثی چون: تعریف شادی، شادی از نگاه علم روان‏شناسی، و شادی از منظر اسلام، مورد بررسی قرار گیرند.
فرهنگ نامه آرزو
نویسنده:
محمد محمدی ري شهري، نویسنده همکار: محمدکاظم طباطبایی؛ مترجم: حمیدرضا شیخی
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
مصباح الأنظار في المعارف و الأخلاق
نویسنده:
مؤسسة الامام المهدي علیه السلام؛ ناظر: محمدباقر موحد ابطحی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کبائر و الصغائر
نویسنده:
محمدحسين طباطبائي؛ محقق: قاسم هاشمی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
الكبائر و الصغائر اثر سيد محمدحسین طباطبائى، كتابى است پيرامون علم اخلاق و گناهان كبيره و صغيره كه به زبان عربى نوشته است. كتاب داراى ساختار و فصل‌بندى خاصى نيست، فقط شامل چند عنوان مختصر درباره علم اخلاق، توبه، ايمان، ذكر، گناهان صغيره و كبير، عفو مجازات و... مى‌باشد. اثر حاضر، رساله‌اى است كوتاه و مختصر كه درباره علم اخلاق اسلامى و اخلاق در قرآن كريم نوشته شده است. مطالب كتاب با توجه به آيات و روايت نوشته شده است. نويسنده درباره ذكر الهى با توجه به آيه «اذكرونى اذكركم و اشكروا لى و لا تكفرون»، مطالبى را در سه مرحله زير، مطرح كرده است: بيان حقيقت ذكر الهى و دعوت موحدين به ذكر و شكر الهى؛ كه با استدلال به آيه «و اذكر ربك اذا نسيت و قل عسى ان يهدينِ ربى لأقرب من هذا رشدا» و قول خداوند متعال:«لئن شكرتم لأزيدنكم»، به اهميت ذكر الهى اشاره شده است. فلسفه ذكر و نهى از طاعت غافلين از ذكر خداى تعالى با استدلال به آيه «و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذكرنا». مراتب و اقسام ذكر كه با توجه به آيه «الا بذكر الله تطمئن القلوب»، ذكر تطمئنينه توضيح داده شده است. نويسنده روش قرآنى در تهذيب و تربيت انسان را از برترين طرق و مسلك‌هاى اخلاقى دانسته زيرا معتقد است در آن تاكيد بر جانب رب بوده تا جانب عبد.
  • تعداد رکورد ها : 1679