جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
جایگاه اسپینوزا در فلسفه ژیل دلوز
نویسنده:
سجاد امجدی ایدیشه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دلوز می گوید مطابق اندیشه اسپینوزا، هستی عبارت از مجموعه ی تأثیرها، مشارکت ها، نسبت ها و توانایی ها، و کنش هاست. و موجودیت هر شیء را میزان کنش گریِ آن تعیین میکند. اشیاء بنا به قدرتِ فعالیت شان و در نسبت با هم قابل تعریف اند. یک چیز "آنچه هست" نیست بلکه "آنچه می تواند انجام دهد" است؛ به عبارت بهتر هستیِ یک چیز(حالت)، "قدرتِ" آن است،توان و ظرفیتِ خاص آن چیز در میزانِ تأثیر پذیری و تأثیرگذاری هایش. هیچ شیء منفردی وجود ندارد بلکه همواره نسبت ها و اتصالات وجود دارند. هستی در فلسفه اسپینوزا مطلق و درونماندگار است و باوجودِ تعدّدِ صفات و کثرتِ حالات، تک معنا و یگانه است. مقصود اسپینوزا و دلوز درک و دریافت معنایی جامع از قدرت است که راه را بر تمایزِ استعلایی می بندد، زیرا علت و معلول جزئی از آفرینش اند. هستی علت درونی و پیشینیِ حالات است(وجود متعلق به ماهیت است) یعنی همان آفرینشِ و زندگیِ هستی است. این گونه هستی شناسی و این مدلِ علّییّت(مدلِ درونماندگاری) جوهر و حالات و وجوه هستی را یکی می انگارد؛ علت و معلول نسبت به هم درونمانگارند و نه استعلایی و هیچ سلسله مراتبی در هستی نیست. یک حالت را کارکردهای آن تعریف و مشخص می سازد و حالات، ذوات هستند. کارکردهای برسازنده یک شیء نسبت ها و اتصالات و ظرفیتِ معین تأثیرپذیری و تأثیرگذاری های آن شیء است. جوهر طبیعتِ طبیعت پذیرش را از طریق طبیعتِ طبیعت آفرینش بیان می کند.
تحلیلی بر نظریه مدل و ملاحظاتی درباره مبادی و نتایج فلسفی آن
نویسنده:
مسعود ایثاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه‌ی مدل یک نظریه‌ی منطقی سمانتیکی با هدف ارائه‌ی شیوه‌ی تفکر قیاسی سازگار از طریق رهیافت فرازبانی است. این نظریه مبتنی بر مفهوم تعبیرپذیری زبان است و به تبع آن ریشه در سنت و دیدگاه مدل‌انگارانه دارد که به روایت هینتیکا در اواخر قرن نوزدهم با هیلبرت آغاز شده است. این دیدگاه، به‌رغم مخالفت‌های سرسختانه‌ی یونیورسالیست‌های پیرو فرگه، در نیمه‌ی نخست قرن بیستم در مکتب لوف-ورشو بالیده و در میانه‌ی این قرن به‌دست تارسکی در قالب نظریه‌ی مدل به بار نشسته است. مفهوم تعبیرپذیری زبان به همراه مفهوم سازگاری به‌ویژه در ارتباط با مفهوم سمانتیکی صدق، که همگی زمینه‌ساز مجادلات پیچیده‌ی فلسفی‌اند، نظریه‌ی مدل را به فلسفه پیوند می‌دهند و طبعا دو پرسش را پیش می‌کشند: اول آنکه از منظر فلسفی کدام مبادی از این نظریه پشتیبانی می‌کنند و دیگر آنکه باز هم از همین منظر چه نتایجی بر این نظریه مترتب است.متن حاضر نخست کوششی است برای بررسی پارادایم سمانتیک علمی و بیان منقح اصول آن به‌عنوان بستر اصلی نظریه‌ی مدل بر مدار فعالیت‌های برجسته‌ی تارسکی در پایه‌ریزی و قوام و گسترش این نظریه و به‌ویژه ابهام‌زدایی از مجادلات فلسفی یاد شده در این پارادایم؛ سپس با معرفی اجمالی نظریه‌ی مدل تلاشی است برای پاسخ‌گویی به دو پرسش فوق. اجمالا، مبنای اصلی نظریه‌ی مدل، و اساسا سمانتیک علمی، بی‌طرفی اپیستمولوژیک و انتولوژیک دیدگاه مدل‌انگارانه است. این بی‌طرفی زمینه‌ساز تعبیر‌پذیری زبان و متعاقبا، مطابق رای هاجز، از طریق مفهوم صدق در یک ساختار مبنای نسبی‌سازی مفهوم مدل است که بر پایه‌ی آن دو نتیجه‌ی مهم و مرتبط فلسفی حاصل می‌شود: یکی سمانتیک زبان‌های صوری موجهه، با محوریت کریپکی، و دیگری سمانتیک مدل‌انگارانه‌ی زبان‌های طبیعی (مورد تردید خود تارسکی) با محوریت مونتاگیو.
بررسی تطبیقی مبانی تفسیری علامه طباطبایی و هرمنوتیک پل ریکور
نویسنده:
مالک محمدزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
روش تفسیری علامه طباطبایی در حوزه دانش تفسیر اسلامی و نظریه تفسیری ریکور در حوزه هرمنوتیک معاصر، دو اندیشه خاص در مشرق و مغرب زمین است. از آنجا که رویکرد تفسیری علامه نسبت به متن قرآن در میان مفسران، رویکردی خاص است و از سوی دیگر، رویکرد ریکور به متن در میان هرمنوت ها رویکردی ویژه می باشد؛ لذا تطبیق این دو دیدگاه که هر کدام به نوعی در حوزه خود ویژه اند، شایسته است. بنابراین هدف پژوهش حاضر این است که پس از بررسی و تبیین مبانی علامه طباطبایی و ریکور در تفسیر متن، به سنجش و تطبیق دیدگاه آن دو در این زمینه بپردازد.در این پژوهش، به تبیین روش تفسیری علامه طباطبایی که معروف به تفسیر قرآن به قرآن است پرداخته ایم. و سپس نظریه تفسیری ریکور را که متن محوری و امکان برآمدن تفاسیر نامحدود معتبر از متن است، با توجه به سه حوزه هستی شناسی، روانکاوی و ساختارگرایی موضوع پژوهش قرار داده و سرانجام با توجه به باور علامه طباطبایی و ریکور به گونه ای از استقلال متن، وجوه اشتراک و افتراق نظریه تفسیری آن دو را واکاوی نموده ایم.
  • تعداد رکورد ها : 3