جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 7
بررسی رویکرد تحلیلی در علوم شناختی به مسئله «معرفت به اذهان دیگر»
نویسنده:
امین معظمی گودرزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین مباحث علوم شناختی معاصر، چگونگی «معرفت ما به اذهان دیگر» یا به‌ تعبیر دیگر، «شناخت اجتماعی» است. علوم شناختی عمدتاً با رویکرد فلسفه تحلیلی، مسئله اذهان دیگر و شناخت اجتماعی را تحت عنوان «نظریه ذهن» مطرح کرده‌اند. «نظریه ذهن» یک مهارت مهم اجتماعی ـ شناختی است که توانایی تفکر در مورد حالات ذهنی خود و دیگران را دربرمی‌گیرد. در این پژوهش با روشی کتابخانه‌ای به توصیف و تبیین نظریات مطروحه تحت این عنوان، یعنی «نظریه نظریه ذهن» و «شبیه‌سازی نظریه ذهن» و انشعاباتشان می‌پردازیم، و سپس در ادامه با روشی تحلیلی به بررسی مدعای آنها خواهیم پرداخت. یافته‌های پژوهش از این قرارند که دو نظریه مزبور با تمامی انشعاباتشان، گرچه گامی مفید در عرصه هوش مصنوعی و علوم رایانه‌ای برداشته‌اند، ولی با یک سری اشکالات بنایی و مبنایی روبه‌رو هستند که تنها با یک نگاه فلسفی عمیق و صحیح قابل ترمیم و اصلاح‌اند. عدم توجه به «یافت مستقیم و حضوری حالات درونی در خود فرد در TT»، «چالش توجیه در نسخه صریح شبیه‌سازی» و «غیرمادی بودن مقوله شناخت و ادراک در نسخه ضمنی شبیه‌سازی» ازجمله اشکالات مبنایی رویکردهای مزبور است.
صفحات :
از صفحه 75 تا 90
پديدارشناسي؛ مكتب، جنبش يا روش؟
نویسنده:
امين معظمي گودرزي
نوع منبع :
نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«پديدارشناسي» به‌مثابه يکي از رويکردهاي فلسفي مغرب‌زمين، با وجود گستره حاميان خود و تشتت آراء در ميان آنها، اين پرسش را به اذهان متبادر مي‌سازد که آيا اين رويکرد فلسفي، به‌منزله يک مکتب فلسفي مستقل و معين با يک سلسله مباني و مؤلفه‌هاي مشخص خودنمايي مي‌کند؟ يا اختلاف رأي ميان پديدارشناسان به قدري زياد است که نمي‌توان آنها را ذيل يک مکتب فلسفي معين با مباني و مؤلفه‌هاي مشخص جاي داد؟ در صورت اخير، پرسش ديگري مطرح مي‌شود که اگر نمي‌توان آنها را با يک سلسله آراء مشخص تحت يک مکتب معين جمع‌آوري کرد، پس وجه تسميه آنها به «پديدارشناسي» چيست؟ اين پژوهش با روشي «توصيفي و تحليلي» به اين نتايج دست يافته که گرچه پديدارشناسي به‌عنوان يک رويکرد فلسفي توسط ادموند هوسرل با يک سلسله مباني و مؤلفه‌هاي معين براي تحقق يک علم متقن بنيان نهاده شد، ولي شاگردان و پيروان وي بر آراء او وفادار نماندند و به شعب مختلف تقسيم شدند. به‌رغم اختلافات زياد ميان پديدارشناسان، برخي از محققان بر اين باورند که گرچه نمي‌توان رويکرد پديدارشناسي را به‌ سبب فقدان اشتراک حاميان آن بر يک سلسله مباني مشخص، يک مکتب فلسفي معرفي کرد، ولي مي‌توان نام «جنبش» بر آن نهاد؛ زيرا رويکردي پوياست که با سرچشمه‌اي واحد به سوي اهدافي در جريان است. جنبش مزبور گرچه شايسته عنوان يک مکتب مستقل فلسفي نيست، ولي تمام طرفداران خود را با روشي خاص به مطالعه پديدارهاي گوناگون دعوت مي‌کند. روش مذکور هفت مرحله‌اي است که تمام پديدارشناسان در سه مرحله نخست آن اتفاق نظر و در مراحل بعدي اختلاف‌نظر دارند.
صفحات :
از صفحه 7 تا 24
بررسي معناي كنش از منظر آلفرد شوتز و علامه مصباح يزدي
نویسنده:
امين معظمي گودرزي ، علي مصباح ، مجتبي مصباح
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از منظر وبر، کنش رفتاري است که کنشگر به آن، معنايي ذهني ضميمه نمايد. آلفرد شوتز بر اين باور است که مقوله‌ «معنا» در اين تعريف، مبهم بوده و نيازمند تحليلي فلسفي است. او با استمداد از «ديوره»‌ برگسون و «زمان‌‌‌آگاهي دروني» هوسرل تلاش مي‌کند که از حقيقت «معنا» پرده بردارد. در اين راستا با رويکردي پديدارشناختي به اين نتيجه مي‌رسد که تجارب زيسته اگو ذاتاً معنادار نيستند، بلکه با نگرش و توجه‌ اگو به آنها معنادار مي‌شوند. در واقع، اين اعمال آگاهي اگو هستند که به تجارب سپر‌ي‌شده‌ او معنا مي‌بخشند. براين‌اساس کنشگر، معنايي به رفتار خود ضميمه نمي‌کند، بلکه با تخيل و تجسم يک عمل پايان‌يافته، آن را به عنوان طرح يا غايت کنش در نظر مي‌گيرد تا آنکه از طريق اجراي کنش در آينده به آن دست يابد. پس، معناي کنش چيزي جز همان عمل طراحي‌شده نيست. در اين مقاله ما در ابتدا با رويکردي توصيفي به تبيين نظريه شوتز در باب معناي کنش مبادرت مي‌ورزيم، سپس در گام بعدي با رويکردي تحليلي و انتقادي به بيان اشکالات آن از منظر حکمت اسلامي مي‌پردازيم و درنهايت، در راستاي اسلامي‌سازي علوم انساني به ‌بازخواني مسائل آن براساس مباني حکمت اسلامي روي مي‌آوريم. يافته‌هاي پژوهش از اين قرار است که از منظر حکمت اسلامي، «معنا» در معناي عامش همان چيزي است که صور ذهني ما در علم حصولي از آن حکايت مي‌کنند و «معناي کنش» همان عنواني است که عقل از رابطه‌ ميان «حرکات و سکناتي معين» و «غايتي معين» انتزاع مي‌نمايد.
صفحات :
از صفحه 129 تا 146
فرضیه‌ربایی در منطق ارسطو
نویسنده:
امین معظمی گودرزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چارلز سندرس پیرس در کنار استنتاج‌های منطق ارسطویی به ‌معرفی ‌‌استنتاجی دیگر به‌نام «فرضیه‌ربایی» می‌پردازد که از ویژگی‌های آن می‌توان به «در قالب شکل دوم‌ بودن»، «انتاج صغرا» و «تبیین علّی» اشاره کرد. وی تلاش می‌کند که در مبحث «اَپَگوگیِ» آنالوطیقای نخست ارسطو به‌ منشأیی برای فرضیه‌ربایی دست یابد؛ ولی به‌ باور فلورز، او راه را به ‌خطا رفته و می‌بایست در آنالوطیقای دوم به دنبال چنین خاستگاهی بگردد. در این راستا فلورز مدعی می‌شود که دو مبحث «قیاس تبیینی» و «قوه‌ شناختی یا تیزهوشی» در آنالوطیقای دوم ارسطو می‌توانند به ‌عنوان منشأیی برای فرضیه‌ربایی معرفی شوند. اما در پایان با روشی توصیفی و تحلیلی نشان خواهیم داد که ادعای فلورز هم درست نبوده و نمی‌توان این دو مبحث را به ‌طور کامل با ویژگی‌های فرضیه‌ربایی تطبیق داد و مبحثی در منطق ارسطو پیدا کرد که کاملاً با شاخصه‌های فرضیه‌ربایی پیرس همخوانی داشته باشد.
صفحات :
از صفحه 79 تا 95
نقش آراء انسان‌شناختی سارتر بر ابعاد مختلف علوم انسانی
نویسنده:
امین معظمی گودرزي
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
به‌باور فیلسوفان علوم انسانی، مبانی فلسفیِ پذیرفته‌شده توسط یک نظریه‌پردازِ علوم انسانی، تأثیر بنیادین در شکل‌گیری نظریات وی داشته و درواقع، بستر و زمینة تولید علوم انسانی را فراهم می‌کند. این نوشتار، با توجه به ‌اهمیت این نکته در پی آن است که به‌عنوان نمونه با روشی توصیفی، تحلیلی و انتقادی به‌بررسی آراء انسان‌شناختی ژان پل سارتر پرداخته و در ادامه تأثیر مبانی انسان‌شناختیِ پذیرفته‌شده توسط وی را در برخی از مهم‌ترین عرصه‌های علوم انسانی مانند موضوع، روش‌شناسی، اهداف و غایات، مسائل و بُعد ارزش‌شناختی نشان دهد. در این راستا، به ‌این نتیجه رهنمون می‌شویم که سارتر «با انکار واجب‌الوجود و نفی هرگونه طرح و سرشت پیشین برای انسان، آزاد دانستن وی، مسئول شمردن او در قبال ساختن ماهیت خویش به‌واسطة گزینش‌ها و طرح‌ریزی‌های مستقلانه و اصیل‌گونة خود، نفی هرگونه منبع زایای ارزش‌ها به جز آزادی و عدم ارائة آرمان و غایتی مشخص و قابل دستیابی برای انسان»، منطقاً چاره‌ای ندارد که موضوع علوم انسانی و روش کاربردی آنها را به ترتیب، «کنش‌های انسانی و آثار دنیوی آنها» و «روش‌های کیفی» بداند و از منبع غنی وحی و آموزه‌های دینی مرتبط با علوم انسانی محروم باشد. در نهایت دستش از علوم انسانی هدفمند و همگانی با ارزش‌های عینی و قابل توصیه به‌همگان کوتاه باشد.
روش‌شناسي بنيادين نظرية اخلاق وضعيتي اگزيستانسياليستي و ارزيابي مباني آن از منظر انديشه اسلامي
نویسنده:
امين معظمي گودرزي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
يکي از مراحل ضرورري و پيش درآمد در توليد علوم انساني‌اسلامي، روش‌شناسي بنيادين نظريه‌هاي موجود درعرصة علوم انساني است؛ چرا که به ‌باور فيلسوفان علوم انساني، مباني فلسفي ‌پذيرفته‌شده توسط يک نظريه‌پردازِ علوم انساني، تأثير بنيادين در‌ شکل‌گيري و تکّون نظريات وي داشته‌، سنگ‌بناي نظريات او خواهند بود. از آنجا که بيشتر نظريات علوم انساني موجود، در‌ بستر مباني غيراسلامي شكل گرفته‌اند، لازم است که با ‌استمداد از دانش روش‌شناسي، به‌ تبيين چگونگي شکل‌گيري اين نظريات از بطن آن ‌مباني مبادرت ورزيده، آن‌گاه به‌ ارزيابي آن ‌مباني از منظر انديشه اسلامي بپردازيم. بدين سان، با طرد نظريات نادرست و پاسخ‌گويي به ‌مسائل و پرسش‌هاي صاحبان آنها، با اتّکاي بر مباني و منابع اسلامي، بستري مناسب را براي توليد نظريات علوم انساني‌اسلامي فراهم كنيم. اين پژوهش، با ر‌وشي توصيفي و تحليلي، به‌روش‌شناسي بنيادين نظريه «اخلاق وضعيتي اگزيستانسياليستي» پرداخته که عمدتاً از مباني فلسفي سارتر نشأت‌ گرفته است. سپس، با ‌نگاهي تحليلي‌-‌ انتقادي به ‌ارزيابي مباني فلسفي اين نظريه، از منظر انديشه اسلامي، روي ‌آورده، نشان ‌داديم که نظريه مزبور از ديدگاه اسلامي نادرست بوده و با عرضة پرسش‌هاي اين ‌نظريه، به ‌انديشة اسلامي، به ‌نظريه‌اي بديل در حوزة اخلاق دست‌ خواهيم يافت.
صفحات :
از صفحه 85 تا 106
ارتباط معيارهای انتخاب بهترين تبيين با واقع‌نمايی
نویسنده:
امين معظمی گودرزی، اکبر ميرسپاه
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
بر اساس صورت‌بندي فلاسفه علم از استنتاج بهترين تبيين، فرضيه‌اي که بهترين تبيين را براي پديده‌ها و شواهد موردنظر ارائه دهد، احتمالاً صادق است. يکي از اشکالات مطرح‌شده درباره اين استدلال «ايراد صدق» است. بنا بر اين اشکال، پرسيده مي‎شود که بر چه اساسي نتيجه استنتاج بهترين تبيين احتمالاً ما را به صدق و واقع مي‌رساند؟ آيا معيارهاي گزينش بهترين تبيين صدق‌رسان و واقع‌نُما هستند؟ در اين نوشتار با رويکردي توصيفي، تحليلي و انتقادي، در گام اول به بررسي رابطه مشهورترين معيارهاي استنتاج بهترين تبيين با واقع‌نُمايي مي‎پردازيم و در ادامه نشان مي‌دهيم که هيچ‌يک از آنها نمي‌توانند ملاک واقع‌نمايي باشند؛ گرچه برخي از آنها مانند «کفايتِ تجربي» و «وحدت‌بخشي» توان راهنمايي ما به‌ سوي ملاک واقعي صدق را دارند. در گام دوم، به کمک مباحث حساب احتمالات، به‌ويژه مباحث ارزشمند شهيد صدر در باب توجيه گزاره‌هاي غيريقيني (يقين منطقي)، به معرفي «احتمال معرفت‌شناختي» مي‎پردازيم و بر اساس آن، براي نخستين بار، ملاک واقعي توجيه و صدق احتمالي بهترين تبيين را با عنوان «محتمل‌ترين تبيين از لحاظ احتمال معرفت‌شناختي» ارائه مي‌دهيم.
صفحات :
از صفحه 45 تا 71
  • تعداد رکورد ها : 7