جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 12
از چالش رابطۀ باید و هست در فلسفه تا شناسایی تداخل عوامل اجتماعی در باید و هست
نویسنده:
رضا ماحوزی ، علی اصغر مروت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«باید» و «هست» و رابطه آن دو در فلسفه‎های سنتی و حتی فلسفه‎های جدید همواره موضوع بحث و تأمل بوده است. این موضوع در قرن اخیر، از فلسفه به جامعه‎شناسی علم رفته و زیست جمعی و علمی محققان و دانشمندان را به‎مثابه موضوعی انضمامی مورد تحقیق قرار داده است. در این تأملات، برخلاف برداشت فلسفی که بیشتر خواهان استقلال و خلوص علم از غیرعلم است و به ایدۀ علم ناب در عالم ایده‎ها و یا در ضمیر حکیم و یا در انتزاعی خالص و به‌طورکلی در ساحت «هست‎»هایی تغییرناپذیر نظر دارد، این هست‎های ازلی و ثابت جای خود را به هست‎های زمانی و مکانی و اجتماعی داده و از این‌رو نوع دیگری از این رابطه را رقم زده است؛ رابطه‎ای که به بایدهایی متفاوت انجامیده است. این موضوع سبب تغییر نگاهی عمده در ملاحظات روش‎شناختی و تحلیل‎های فلسفی و جامعه‎شناختی درباره موضوعات تحقیق از جمله روش‎شناسی علم و معرفت‎شناسی معیار شده است. در این نوشتار تلاش می‎شود پس از بیان تاریخچه‎ای کوتاه از رابطه این دو مقوله در فلسفه سنتی، به تغییرات معنایی و روشی‎ اشاره شود که در رابطه این دو، به‌ویژه در جامعه‎شناسی علم و معرفت در دوران جدید و معاصر رخ داده است.
صفحات :
از صفحه 15 تا 25
کانت و بی معنایی مابعدالطبیعه
نویسنده:
علی اصغر مروت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این قولِ کانت که «فاهمه بدون شهود بی‌محتوی است و شهود بدون فاهمه کور است» عبارتی کلیدی در فلسفه اوست. کانت در شرح این عبارت به گونه­ای سخن گفته است که عده‌ای از محققان معاصر مانند استراوسن، وارنوک، یوئینگ و ... او را پیشرو فلسفه­هایی چون پوزیتیویسم منطقی و فلسفه زبان متعارف- که در آنها مابعدالطبیعه متعالی به‌عنوان مجموعه­ای از تعبیرهای مهمل، طرد می­شود- دانسته­اند. در این مقاله کوشش خواهد شد اولاً نشان داده شود که در فلسفه کانت، عبارات کلیدی دیگری چون "متعلق ایمان بودن" ایده‌های عقل و "اندیشیدنی بودن" آنها و همچنین "قابلیت استفاده تنظیمی" از این ایده‌ها و نیز قول به معنای استعلایی مقولات وجود دارد که می­توان معناداری مابعدالطبیعه متعالی را به‌عنوان لازمه­ای از آنها بیرون کشید و ثانیاً نشان داده می­شود که با فرض قبول این گفته که "فاهمه بدون شهود بی محتوی است"، همچنان می­توان به معناداری مابعدالطبیعه متعالی باور داشت.
صفحات :
از صفحه 386 تا 403
چرایی و چگونگی تجلی و ظهور حقیقت مطلق در محسوسات زیبا بر حسب نظر هگل
نویسنده:
پدیدآور: علیرضا سالمیان ؛ استاد راهنما: علی اصغر مروت ؛ استاد مشاور: نعمت‌الله عبدی اقدم لرودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هگل یکی از فیلسوفان بزرگ جهان است که مادیات و محسوسات را قابل این می داند که حقیقت مطلق در آنها جلوه کند. از نظر او مطلق در وهله نخست در زیبایی های مصنوع بشر (هنرهای زیبا) و سپس در زیبایی های طبیعی خود را آشکار می کند. این آشکارگی از نظر هگل در قالب زیبایی های طبیعی و به ویژه هنری رخ می دهد و جالب تر آنکه آگاهی زیباشناسانه آدمیان از مطلق، همان آگاهی مطلق از خودش است. از نظر هگل، آگاهی دین و فلسفه همه هم گوهرند؛ به این معنی که همه به درک امر واحدی (حقیقت مطلق) می رسند اگرچه راه های رسیدن آنها به این امر بسیار متفاوت است. در این پژوهش ما به این پرسش اساسی خواهیم پرداخت که در فلسفه هگل چرا و چگونه امری کاملا معقول (حقیقت مطلق) در امری کاملا محسوس جلوه پیدا می کند؟ برای پاسخ به این پرسش از دیدگاه هگل باید گام به گام با روش دیالکتیک با مطلق در وادی هنر همراه شد و به سیر در زیبایی های طبیعی و سپس به ویژه به سیر در زیبایی های هنری پرداخت.
بررسی تطبیقی معاد درآثار ابن سیناوشیخ اشراق
نویسنده:
پدیدآور: نازپری گراوندیان ؛ استاد راهنما: مهدی خادمی ؛ استاد مشاور: علی اصغر مروت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقدمه یا پیش گفتارفلاسفه و عموم پیروان مذاهب معتقدند هنگامی‌که انسان بدرود حیات می‌گوید، پس از مدتی اجزای بدن او متلاشی شده و از بین می‌رود؛ تنها جوهر لطیفی به نام روح که دارای طول و عرض و عمق نیست، از وی باقی می‌ماند. فیلسوفان الهی و پیروان مکاتب مذهبی، در این موضوع با هم اتفاق نظر دارند، اما در کیفیت بقای روح و بازگشت آن، سخنان مختلفی گفته‌اند و نظرهای گوناگونی به میان آورده‌اند. برخی معتقدند روان افراد پس از مرگ بدون داشتن هیچ ماده و کالبدی به حیات خویش ادامه می‌دهد. اگر دارای ملکات و صفات نیک باشد، روحش پس از مدتی که در عالم برزخ به سر برد، به کمال مطلوب رسیده و به جایگاه اصلی «جهان مفارقات»(1) باز می‌گردد. آن جا در ملکوت اَعلی و مقام مقدس حق، چون فرشتگان سبک بال، به گرد عرش الهی طواف می‌نماید، و پروانه‌وار دور شمع ابدیت می‌چرخد. آنها معاد را فقط روحانی می‌دانند.هر دو فیلسوف اعتقاد به معاد دارند و براهین متعددی را بیان کرده اند . معاد در لغت عرب از عود گرفته شده است و عود بازگشت به حالت اول می باشد . یعنی انسان بمیرد و پس ا مرگ دوباره زنده شود و به حالت اول دوباره بازگردد . اگر انسان نیک بختی باشد در جهان اخرت به بهترین حال میرسد که همان بهشت است و اگر انسان بدبختی باشد بدترین حالت برای او ایجاد میشود که ان دوزخ است . ابن سینا و شیخ اشراق معتقد به معاد هستند و مانند همه ادیان بازگشت به جهان دیگر را قبول دارند . هر دوفیلسوف اعتقاد دارند انسان علاوه بر بعد مادی و جسمانی بعد روحانی نیز دارد ، همچنین اعتقاد دارند روح انسان هرگز نمی میرید و اعتقاد دارند نفس ناطقه انسان جسم و مادی نیست و اجزاء ندارد بلکه روحانی است ، ولی جسم فناپذیر است و قابل زوال و نابودی است . پس روح انسان بعد از مرگ به عالم دیگر انتقال پیدا میکند که همان برزخ است ، سپس به جهان اخرت انتقال پیدا میکند . معاد دو نوع است روحانی و جسمانی . ابن سینا معاد را روحانی میداند ولی جسمانی بودن ان را هم با توجه به شرع و گفتار پیامبر صدیق می پذیرد و شخ اشراق نیز قائل به معاد مثالی می باشد . 1-شیخ اشراق و ابن سینا براهین متعددی برای اثبات معاد ارائه دادند .2-هر دو فیلسوف با توجه به اصل معاد ، وجود خدا و عدالت او ،تجرد نفس انسانی ... به اصل وجود معاد اعتقاد دارند . 3-از نظر ابن سینا معاد روحانی است و جسمانی بودن ان را هم با توجه به گفتار پیامبر صدیق و شریعت قبول دارد . از نظر شیخ اشراق معاد روحانی است و به معاد مثالی قائل است .4-حیات نفس پس از منظر 2فیلسوف باقی وجاودان است .سهروردی نفس را فناناپذیر میداند زیرا که علت آن انوار مجرده وقاهره اند که جاویدند که نفس نیز به تبع آن ،جاودانه خواهد ماند 5-حشر وقیامت از نظر ابن سینا بیشتر انسان ها را برخلاف دیدگاه علما ادیان ومظاهر ،اهل نجات میدانداو برای تبین دیدگاهش از مبانی زیر بهره میجوید : اولا ،سعادت اخروی تنها یک نوع نیست ثانیا راه رسیدن به سعادت اخروی تنها کمال یابی علمی نیست ثالثا هر گناهی موجب عذاب یا عذاب جاوید نمیشود.حشر وقیامت از نظر شیخ اشراق به حشر جسمانی ، به معنای برانگیخته شدن بدن مادی همراه نفس را قبول ندارد ، بلکه به بدن برزخی قائل است واینکه نفس به خاطر عشق به مبدا خود وبارهایی از پراکندگی ها به عالم نور باز میگردد دلایل عقلی برگرفته از قران : هدفدار بودن جهان - برپایی عدل -رسیدن انسان به کمال - توان بودن خداوند بر آفرینش مجدد انسان6- وضعیت بهشت وجهنم از منظر ابن سینا به نظر ابن سینا هر گناهی موجب عذاب یا عذاب جاوید نمیشود
تاثیر نظریه ی صورت های حیاتی ویتگنشتاین در پلورالیسم دینی معاصر
نویسنده:
پدیدآور: ظریفه هاشمی‌زاده ؛ استاد راهنما: نعمت‌اله عبدی اقدم لرودی ؛ استاد مشاور: علی اصغر مروت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث پلورالیسم دینی یا به اصطلاح تکثّرگرایی دینی، از جمله مباحثی است که امروزه در حوزه ادیان مطرح است. پلورالیسم دینی ممکن است جنبه درون‌دینی داشته باشد. به عنوان مثال اسلام که ادیان ابراهیمی دیگر مانند: یهودیّت و مسیّحیت را می پذیرد؛ امّا از جنبه برون‌دینی با توجّه به رویکرد زبانی، امکان پذیرش دین های دیگر مطّرح می گردد. رویکرد ویتگنشتاین در دوره دوّم فکری اش به مقوله زبان به گونه‌ای است که مجال برای تمام ادیان فراهم می گردد. هر دینی با توجّه به دیدگاه این فیلسوف، قواعد خاصّ خود را دارد که نمی توان با نگاه بیرونی به نفی آنها پرداخت، بلکه بایستی زیستِ جهان آن دین را تجربه کرد تا تحلیل درستی از آنها داشت. پژوهش حاضر، تأثیر نظریه صورت‌های حیاتی ویتگنشتاین بر پلورالیسم دینی را بررسی می‌کند. نتایج تحقیق نشان می دهد که، نظریه صورت‌های حیاتی ویتگنشتاین در حوزه فلسفه دین و مطالعات بین ادیان تأثیرگذار بوده است. تأثیری ژرف و عمیق که از جمله اهداف آن ایجاد همدلی و تعامل در حوزه ادیان و معرفت دینی است. با این رویکرد قابلیّت تحمل‌پذیری ادیان مختلف بیشتر می گردد.
ارزیابی دیدگاههای الحادی داوکینز در کتاب «پندار خدا»
نویسنده:
علی اصغر مروت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق(ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ریچارد داوکینز در پندار خدا، به تفصیل، به نفی خدایی که ناظم منظومه‌های طبیعی است پرداخته است. البته او در این کتاب، به اجمال، به نفی خدایی که اجابت‌کنندهٔ دعا، معجزه‌گر و همه‌توان در عینِ همه‌دانی نیز پرداخته است. بحث داوکینز در نفی خدای ناظم دارای سه مفهوم اصلی است: انتخاب طبیعی، پیچیدگی و احتمالِ ناچیز. او به هنگام قرار دادنِ «انتخاب طبیعی» به جای خدای ناظم، به جای نقد علمی این نظریهٔ پرطرفدار که از انتخاب طبیعی به عنوانِ طریقِ الهیِ خلقت یاد می‌کند، صرفاً با تمسخر از کنار این نظریه می‌گذرد. و در بحث از «پیچیدگیِ» خدای ناظم، دچار مغالطهٔ اشتراک لفظی می‌شود. همچنین او در بحث از پذیرفتنی یا قابل انکار دانستنِ آنچه واقعیتِ آن «احتمال ناچیزی» دارد نیز در کتاب خود به تناقض‌گویی می‌افتد. در این مقاله علاوه بر مطالب فوق، نشان داده خواهد شد که مهم‌ترین استدلال‌های داوکینز از مدت‌ها قبل از طرح آنها توسط او، در کتب اهل کلام، پاسخ‌های درخور تأملی یافته‌اند. اما داوکینز بدون انتقاد از آن پاسخ‌ها، در حقیقت بدون این که خود متوجه باشد، بحث خود در وجود خدا را ناتمام رها کرده است. در ضمن در مقالۀ حاضر قرائنی حاکی از جانبدارانه بودن پژوهش داوکینز در پندار خدا ارائه خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 185 تا 210
تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی در فلسفه‌ی کانت و نقد هگل و هیدگر بر آن
نویسنده:
علی اصغر مروت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهاگر فرض کنیم که اعتبار مباحث هستی شناسانه در گرو مباحث شناخت شناسانه است آنگاه در فلسفه، ابتدا باید به شناخت شناسی پرداخت و اگر نتیجه ی تحقیق شناخت شناسانه به ما اجازه ی ورود به مباحث هستی شناسانه را داد آنگاه می توان به مباحث هستی شناختی وارد شد. کانت به تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی قائل بود و بدون شناخت شناسی (که او آن را فلسفه ی انتقادی می نامید) پرداختن به هستی شناسی را بی اعتبار می دانست و ادعا می کرد که در فلسفه اش، جز به مباحث شناخت شناسانه نپرداخته و ابدا به هستی شناسی (که او آن را مابعدالطبیعه ی متعالی می نامید) وارد نشده است. هگل اگر چه خود، به نوعی شناخت شناسی قائل بود اما با شناخت شناسی کانتی مخالفت می کرد و بهتقدم شناخت شناسی کانتی بر دیگر مباحث فلسفی قائل نبود. هیدگر هم مثل هگل مخالف با تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی بود ولی ادعا می کرد که کانت در فلسفه ی خود از شناخت شناسی آغاز نکرده و بدون این که خود متفطن باشد به هستی شناسی پرداخته است. پژوهش حاضر در واقع پژوهشی در باب تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی در فلسفه ی کانت و بررسی نقد هگل و هیدگر بر آن است و در صدد است در قالب طرح آراء این سه فیلسوف در مساله ی مورد بحث، و فلسفه ورزی در باب آنها، به بررسی مساله ی اعتبار یا بی اعتباری مباحث هستی شناسانه به تنهائی (بدون این که این مباحث مسبوق به مباحث شناخت شناسانه باشد) در فلسفه بپردازد و به این پرسش پاسخ بدهد که آیا هستی شناسی به خودی خود معتبر است یا اعتبار آن در گرو شناخت شناسی است. واژگان کلیدی: فلسفه ی انتقادی، مابعدالطبیعه ی متعالی، شناخت شناسی، هستی شناسی، تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی
تعبیرهای ارسطو از اصل تناقض
نویسنده:
علی اکبر احمدی افرمجانی، محمد علی حجتی، علی اصغر مروت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اصل تناقض در فلسفه ارسطو جایگاه بالایی دارد. ارسطو این اصل را « اول الاوایل» خوانده و در برخی از آثار خود به ویژه در متافیزیک از آن بحث کرده است .او در سرآغاز بحث های خود پیرامون این اصل همواره کوشیده است تا آن را تعریف کند.دراین مقاله، نشان داده ایم که اولا این تعریف ها مضمون واحدی ندارند؛ ثانیا دارای لوازمی هستند که با برخی دیدگاههای دیگر ارسطو در زمینه‌های «مساله سلب»، « نظریه تعداد اجزاء قضایا» و ... ناسازگاری دارند؛ ثالثا تعبیر ارسطو از اصل تناقض یا به دلیل عدم ذکر تمام وحدت ها و یا به دلیل عدم ذکرتمام اختلاف های متناقضان، به جای این که «گزاره»ای تعریفی باشد «گزاره نما»یی است که تا جای خالی آن با عبارت معناداری پر نشود نمی توان آن را تعریف لفظی مانعی از اصل تناقض قلمداد کرد.
صفحات :
از صفحه 207 تا 232
بازخوانی لوازم معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی تفکیک معنا از مفهوم و مصداق و واقع
نویسنده:
علی اصغر مروّت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در برابر نظریۀ وجود ذهنی، اخیراً دیدگاهی ارائه شده است که در آن دیدگاه، وجود ذهنی ماهیات در علمِ حصولیِ ما به آنها نفی می‌شود و برای معلوم بالذات مطلق و معلوم بالذات مقید - که در این دیدگاه به ترتیب «معنا» و «مصداق» خوانده شده‌اند - تحققی جدا و مستقل از تحقق علم حصولی - که در این دیدگاه «مفهوم» خوانده می‌شود - ادعا می‌شود. در این دیدگاه، از تفکیک معنا و مصداق و مفهوم و واقع از همدیگر لوازمی به دست می‌آید که پذیرفتن آنها سبب بروز تغییراتی اساسی در دیدگاه های معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی خواهد شد. در این نوشتار، ما به بررسی این مسئله خواهیم پرداخت: آیا صاحبان این دیدگاه دلیلی در اثبات تمایز معلوم بالذات از علم حصولی آورده‌اند یا نه نشان خواهیم داد که نه تنها این دیدگاه بدون دلیل است بلکه لوازمی که در این دیدگاه برای تفکیک معنا از مفهوم و واقع و مصداق ذکر شده است با هم سازگار نیستند.
صفحات :
از صفحه 149 تا 171
پرسش هایی در باب «پرسشی در باب تکنولوژی
نویسنده:
علی اصغر مروت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از دیدگاه هیدگر، ذات تکنولوژی جدید نوعی انکشاف است که آدمی را به تعرض به طبیعت فرا می خواند و از او می خواهد که طبیعت را در مقام منبع ذخیرهٔ انرژی نظم بخشد. در این نحو از انکشاف، وجود به محاق فراموشی می رود و خطر نیست انگاری و بی خانمانی، بشر جدید را تهدید می کند. از دیدگاه هیدگر، انسان معاصر با تأمل در ذات تکنولوژی می تواند از اسارت آن خارج شود و نیروی منجی ای را در آن بیابد. نیروی منجی بشر از نیست انگاری، همان هنر است که شعر عالی ترین مصداق آن است. راهی که هیدگر برای رسیدن به رهیافت های فوق پیموده است در سخنرانی 1954 او با عنوان «پرسشی در باب تکنولوژی» ترسیم شده است. در نوشتار حاضر از موانعی سخن خواهد رفت که در راه مزبور، مانع از رسیدن مخاطبِ هیدگر به نتایج فکری او در باب ذات تکنولوژی می شود و در ادامه از تمام هیدگرشناسانی که این نوشته را می خوانند خواسته (پرسش) خواهد شد که اگر امکان برداشتن این موانع وجود دارد، با برطرف کردن آنها راه تفکر هیدگر را از طریق پاسخ راه گشا به این پرسش ها، هموارتر سازند و اگر این موانع با امکاناتی که تفکر هیدگر در اختیار آنها قرار می دهد قابل کنار زدن نیست و راه تفکر او را بسته است، عقیم بودن راه هیدگر را در تأملاتش در باب تکنولوژی بپذیرند و اذعان کنند که از راهی که هیدگر ترسیم کرده است نمی توان به نتایج مختار او رسید.
  • تعداد رکورد ها : 12