جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

بدون شک امروزه، نیاز مسلمانان به اتحاد و اتفاق از مبرم‌ترین نیازها است و درد اساسی جهان اسلام، همین کینه‌های کهنه‌ی میان مردم مسلمان می‌باشد که دشمن، همیشه از آن‌ها برای ایجاد جدایی بین مسلمانان جهان استفاده کرده است. مفهوم اتحاد اسلامی که در صد سال اخیر میان عالمان و فاضلان مومن و روشن‌فکر اسلامی مطرح است این نیست که فرقه‌های اسلامی به خاطر اتحاد اسلامی از اصول اعتقادی و یا غیر اعتقادی خود صرف‌نظر کنند و به اصطلاح مشترکات همه‌ی فرقه‌ها را گرفته و مختصات را کنار بگذارند، چرا که این کار هم غیر منطقی و هم غیر عملی است. طراحان این ایده هستند که فرقه‌های اسلامی در عین اختلاف‌هایی که در کلام و فقه و غیره با یک‌دیگر دارند به واسطه‌ی مشترکات بیش‌تری که در میان آن‌هاست، می‌توانند در مقابل دشمنان خطرناک اسلام دست برادری داده و جبهه‌ی واحدی تشکیل دهند. نویسنده در آثار خویش موضوع وحدت مسلمانان را از دیدگاه پیامبر (ص) مطرح می‌کند و آن‌گاه هویت واقعی و ملاک وحدت مسلمانان از نظر اسلام، علت شکست عرب‌ها در برابر اسراییل وموضوع تعصب‌های ملی و انترناسیونالیسم اسلامی را بررسی می‌کند. وی در ادامه نظر علامه امینی، آیت ا... بروجردی سید جمال‌الدین اسدآبادی و از همه مهم‌تر، نظریه‌های شهید مطهری در خصوص وحدت مسلمانان را بیان می‌کند و بحث‌هایی از جمله سکوت علی (ع) در زمان خلافت ابوبکر، مساله‌ی فلسطین امروزی و دیگر موضوع‌های مرتبط با اتحاد اسلامی در جهان را مطرح می‌سازد.

بررسی نظریه هنر افلاطون با نگاهی به نیچه و هیدگر تاملی پیرامون معنای هنر نزد افلاطون و نسبت آن با مفاهیمی چون » حقیقت « و » زندگی « می باشد و بر آنست تا دیدگاه نیچه و هیدگر را درباره نستب مفاهیمی که افلاطون میان » هنر « ٬ » حقیقت « و » زندگی « برقرار می کند بررسی کند. در این رساله از آن جهت دیدگاه این دو فیلسوف درخصوص نظر افلاطون درباره ی هنر مورد بررسی قرار می گیرد که نزد آنان هنر از اهمیت والایی برخوردار است٬ چنان اهمیتی که از دیدگاه نیچه نجات فرهنگ اروپا در استقرار هنر در جایگاه نظریه و معرفت است و صریحا اعلام می کند که وقت آن رسیده است که ما هنر را به جایگاه پیشین آن درعصر تراژیک یونان برگردانیم تا با هنر زندگی ممکن و شایسته ی زیستن گردد. از سوی دیگر هیدگر به دنبال یافتن پاسخی برای این سوال بنیادین خود که معنای هستی یعنی چه؟ معتقد است که فلسفه در بند متافیزیک گرفتار آمده و از حقیقت دور مانده و نمی تواند راز هستی را به ما نشان دهد ولی هنر و خصوصا شعر ما را به حقیقت راه می برد.‬