همواره ادبيات در تمامي دورههاي زندگي انسان از عوامل فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و ... متأثر بوده است، به گونهاي كه ميتوان آن را آينهاي تمام نما از ويژگ
... گيها و خصوصيتهاي يك جامعه تلقي كرد.انديشهها و نگرشهاي فلسفي و عرفاني از جمله موضوعهاي مهمي محسوب ميشود كه آثار و پيامدهاي گسترده اي در ادبيات عربي و فارسي در پي داشته است، و بعنوان يك جريان قابل ملاحظه، نمود و بازتاب آن را بر سخن و انديشه اديبان و شاعران ميتواند مشاهده نمود.انديشه وحدت وجود بعنوان يك باور عرفاني ـ فلسفي كه پيشينهي آن به عصرها و دورههاي گذشته انسان بر ميگردد، ظهور برجستهاي در ادبيات عربي و فارسي داشته است.اين موضوع عرفاني ـ فلسفي در جهان اسلام با ظهور محيي الدين ابن عربي به اوج خود رسيد، و در زمان ايشان و پس از وي، عرفان نظري در محافل عارفان و اهل تصوّف به عنوان يك تجربه خاص ديني به مشتاقان و خواهندگان آن، قابل تعليم و انتقال گرديد.شاعران و اديبان پيش از ابن عربي و پس از او، به منظور غنا بخشيدن به مضامين خود، همواره از جريان ناب و ارزنده عرفان نهايت بهره را برده، به گونهاي كه بزرگاني چون حافظ شيرازي و ابن فارض مصري تمام ذوق و قريحه خود را در اين زمينه به خدمت گرفتهاند.در دوره معاصر نيز با وجود پيشرفت علم و ظهور پديدههاي نو، جذبه و گرايش دروني اديبان به سوي عرفان و موضوعهاي آن، نمود و تجليهاي متفاوت داشته است كه مصداق بارز آن را نزد برخي از اديبان معاصر عربي در مهجر شمالي، ميتوان ملاحظه نمود.اين رساله بر آن است كه با روشي توصيفيو مبتني بر تحليل و نقد تطبيقي به مقايسهي افكار و انديشههاي ابن عربي و اديبان مهجر شمالي، بويژه جبران خليل جبران، و ميخائيل نعيمه پرداخته،تا تصوير و سيماي واضحي از وحدت وجود نزد برجستهترين اديبان معاصر عربي ارائه نمايد.
بیشتر