با وجود تلاش برای مدیریت و کاهش طلاق، امروزه این پدیده در جامعه ایرانی روندی افزایشی به خود گرفته است؛ به طوری که، شاخص ها نشان می دهند روز به روز بر تعداد خان
... نواده های طلاق در ایران افزوده می شود. در این میان «زندگی پس از طلاق»- که تا چندی پیش چندان مورد توجه نبود- به مساله ای جدی برای جامعه شناسان خانواده بدل شده است. از سویی، بر اساس نتایج تحقیقات، طلاق پیامدهای بیشتری را برای زنان به همراه می آورد. یکی از این پیامدها چالش های هویتی پس از طلاق است. به این ترتیب، پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی کیفی و تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با هجده زن مطلقه به دنبال فهم چالش های هویتی زنان پس از طلاق و نحوه بازتعریف «خود» و ساخت «هویت» جدید در میان آنان است. «خود» مفهومی کلیدی در تئوریزه کردن ماهیت شخص است و به او توانایی تجسم بخشیدن به هویت خویش را می دهد. بر این اساس، نتایج این تحقیق نشان می دهد که با رخداد طلاق تغییرات متعددی در فهم و تصور کنش گران از «خود» درونی و بیرونی شان پدید می آید که لزوم بازتعریف و خلق هویتی جدید پس از طلاق را برای آن ها آشکار می کند. همچنین، یافته های این پژوهش نشان می دهد که بیشتر ابعادی که زنان در آن مبادرت به بازتعریف «خود» می کنند شامل نقش های جدید، سبک زندگی جدید، ارتباطات جدید، و امنیت هستی شناختی و روانی است؛ ابعادی که هر یک با رخداد طلاق دست خوش تغییر و چالش می شود و ارتباط تنگاتنگی با ساختار هویتی زنان دارد. از سویی، متغیرهای زمینه ای و مداخله گری چون سن فعلی، سن در هنگام طلاق، طبقه اجتماعی، وضعیت اشتغال، مدت دوره ازدواج، فرزندداشتن یا نداشتن، و عادت واره سنتی یا مدرن کنش گران در نحوه مواجهه آنان با تغییرات هویتی پس از طلاق و چگونگی بازتعریف «خود» اثرگذار است.
بیشتر