جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8
بررسی تطبیقی امثال قرآن و نهج البلاغه
نویسنده:
عباس کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:به دلیل پرورش یافتن امام علی (ع) در خانه ی وحی و نبوت و مشاهده نزول آیات قرآنی وگردآوری و تنظیم قرآن توسط ایشان و پیوند و همراهی امام (ع) با قرآن، طبیعی است که مفاهیم و اصول قرآن در افکار و عقاید حضرت (ع) منعکس گردد و ایشان ترجمان پژواک قرآن برای امت اسلامی باشد به طوری که گفته می شود: «علی (ع) قرآن ناطقی است که کلمات الهی در قرآن صامت را شرح و تفسیر می دهد» و از اینجاست که مشخص می شود در حقیقت نهج البلاغه تفسیر و توضیح قرآن کریم است.از جمله صنایع بلاغی که در سراسر نهج البلاغه برای رسایی منظور و مفهوم و درک صحیح و درست منظور به کار رفته است بهره گیری حضرت از مثل های متفاوت، متنوّع و پرجاذبه است که در انتقال مفاهیم کلامی، نقش مهمی دارد. از آن جا که مَثَل ها به خاطر رسایی معنا در انتقال درست فکر و اندیشه ی گوینده به مخاطب نقش اساسی و مهمی را ایفا می کنند محقق در این پژوهش استخراج و شناخت مَثَل های سائر و غیر سائر زبان عربی که در نهج البلاغه آمده و تطبیق آن با امثال قرآنی و بیشتر معادل یابی مفهومی آن در زبان فارسی و عربی را مد نظر داشته و در این مسیر گام برداشته است. در این راه سعی شده با کمک تفاسیر قرآنی و شرح های مشهور نهج البلاغه میزان تأثیر پذیری نهج البلاغه از قرآن مشخص گردد. نتیجه به دست آمده از این پژوهش این است که با وجود مشترکات لفظی زیادی که میان قرآن و نهج البلاغه وجود دارد بیشتر امثال نهج البلاغه از لحاظ محتوایی و معنایی با امثال قرآنی مطابقت می یابند و همه ی مشترکات لفظی نهج البلاغه با قرآن را نمی توان تحت عنوان مَثَل به حساب آورد. کلمات کلیدی: 1- مَثَل
بررسی تطبیقی نقش مُثل در شناخت از منظر افلاطون، سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
محسن نظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه مُثل یکی از مهم‌ترین نظریات فلسفی است و جایگاه ویژه‌ای در معرفت‌شناسی افلاطون، سهروردی و ملاصدرا دارد. هر سه فیلسوف، معرفت حقیقی را تنها در عالم مُثل و رب‌النوع می‌دانند اما باهم تفاوت‌هایی در این مورد دارند، افلاطون معرفت را تذکر و یادآوری از مُثل می‌داند و روش او برای رسیدن به معرفت، دیالکتیک است. اما سهروردی و ملاصدرا معرفتی که از رب‌النوع کسب می‌شود را تذکر و یادآوری نمی‌دانند. همچنین سهروردی و ملاصدرا علاوه بر اینکه ادراک عقلی را از رب‌النوع می‌دانند، ادراک حسی و خیالی را نیز از رب‌النوع می‌دانند اما افلاطون فقط ادراک عقلی را از مُثل می‌داند. افلاطون معرفتی که از طریق ادراک حسی به دست بیاید را منکر می‌شود و معتقد است ادراک حسی وقتی معرفت بخش است که انسان را به یاد مُثلی بیندازد که قبل‌تر در آن زندگی می‌کرده است وگرنه خود ادراک حسی معرفت بخش نیست، برخلاف افلاطون، سهروردی و ملاصدرا ادراک حسی و همچنین ادراک خیالی را نیز درجه‌ای از معرفت می‌دانند هرچند همانند افلاطون آن‌ها را معرفت حقیقی نمی‌دانند. سهروردی در چگونگی رسیدن به رب‌النوع و کسب معارف با افلاطون اختلاف‌نظر دارد، سهروردی معتقد است برای رسیدن به رب‌النوع باید حجاب، که تعلق و تدبیر نفس به بدن است را به‌وسیله ریاضت‌های علمی و عملی کم کرد و به رب‌النوع متصل شد تا به معرفت حقیقی دست‌یافت. ملاصدرا نظرش نزدیک به نظر سهروردی است، او هم معرفت حقیقی را تنها در رب‌النوع می‌داند، اما ملاصدرا معتقد است برای رسیدن به رب‌النوع باید نفس انسان در قوه نظری و قوه عملی قوی شود تا بتواند اتصال و اتحاد با رب‌النوع برقرار کند و به معرفت حقیقی دست یابد.
روش شناسی و الگوشناسی افلاطون با تأکید بر رساله «تیمایوس»
نویسنده:
حسن عبدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
افلاطون مطالب برخى از رسائل فلسفى خود مانند رساله تیمایوس را «اورتوس میتوس» (mythos ortos) و «ایکوس لوگوس» (logos eikos) نامیده است. از نظر روش شناسى، این سؤال مطرح مى شود که مراد افلاطون از این دو تعبیر چیست؟ پاسخى که این مقاله به دو پرسش مذکور داده این است که وى از آن نظر که مایه اصلى برخى رساله هایش را اسطوره تشکیل داده و این اسطوره در خلال گفت وگوها و بر پایه روش دیالکتیکى به نحوى خالص و ناب مى گردد، از آن به «اورتوس میتوس» (داستان راست) (right Myth) تعبیر مىکند؛ و از آن نظر که ـ به هر حال ـ مى توان توجیهى براى محتواى این رساله ها یافت و به این طریق به «لوگوس» تقرّب یافت آن را «ایکوس لوگوس» (سخن راست نما) مى نامد. نکته ظریفى که از این مطلب به دست مى آید آن است که در نظر افلاطون، نه تنها رابطه میان این دو ـ به اصطلاح ـ رابطه «تقابل» نیست، بلکه مى توان گفت: اصولا «میتوس» در طول «لوگوس» قرار مى گیرد؛ یعنى «میتوس» راهى براى رسیدن به «لوگوس» است. در زمینه الگوشناسى افلاطون نیز در اینکه از نظر وى «مُثُل»، الگو و سرمشق تبیین ها از جمله تبیین چگونگى پیدایش و دگرگونى جهان هستند، تردیدى وجود ندارد. تنها این مشکل باقى مى ماند که در تطبیق تبیین ها بر الگوها، مشکلات و تنگناهایى به چشم مى خورد و البته افلاطون هیچ گاه تسلیم محال بودن ارائه تبیین کامل نشده، بلکه دیگران را به تلاش براى طرح تبیین کامل و ایده آل تشویق کرده است.
مطالعه تحلیلی نظریه‌ی فطرت در ارتباط با مُثُل افلاطونی و عالم ذر در آموزه‌های اسلامی
نویسنده:
علیرضا ادبی فیروزجاه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه‌ی فطرت از نظریات مهم در حوزه‌ی دین‌شناسی و انسان‌شناسی فلسفی است، که در قرآن و سنّت بر آن بسیار تأکید شده است چنانکه استاد مطهری از آن به «امّ المسائل» معارف اسلامی تعبیر کرده‌اند. براساس نظریه فطرت، انسان واجد فطریاتی در حوزه‌ی شناخت‌ها و گرایش‌هاست. و نه تنها خداشناسی و خداگرایی و گرایش‌های اخلاقی فطری است، بلکه محتوای اصلی دین نیز متناسب با ساختار وجودی انسان است.نظریه‌ی مثل نیز یکی از نظریات مبنایی در فلسفه‌ی افلاطون است. طبق این نظریه، هر یک از انواع عالم ماده، مثالی در عالَم مثل دارد. افلاطون معتقد است که ادراک حسّی، شایسته‌ی اعتنا نیست و علم حقیقی، ادراک عقلانی مُثُل می‌باشد. از سوی دیگر افلاطون قائل به قدم نفس است و معتقد است که نفس انسان قبل از تعلّق به بدن به مثل آگاهی داشت، بنابراین علم در واقع نوعی تذکّر و یادآوری معارفی است که در عالم مثل به آن آگاهی داشته است.طرح مسأله‌ی ذر و ارتباط آن با میثاق الهی در قرآن کریم، سبب طرح تفاسیر گوناگونی از سوی اندیشمندان مسلمان گردیده است تا جایی که می‌توان گفت یکی از بحث برانگیزترین مباحث قرآنی و اسلامی شمرده می‌شود. چنانکه از ظواهر روایات اسلامی بر می‌آید، هر انسانی قبل از تولّد در عالمی به نام ذر به ربوبیّت الهی اذعان نموده است.در رساله‌ی حاضر درباره‌ی ارتباط یا عدم ارتباط نظریه‌ی فطرت با نظریه‌ی مثل افلاطونی و عالم ذر از دیدگاه اندیشمندان اسلامی به شیوه‌های توصیفی، تحلیلی، با روش گردآوری اسنادی و کتابخانه‌ای بررسی شده است.درباره‌ی رابطه‌ی فطرت با نظریه‌ی مثل افلاطونی با دو طیف نظرات موافق و مخالف مواجهیم. ملاصدرا و شیخ اشراق «سهروردی» از چهره‌های شاخص مدافع نظریه مثل می‌باشند و در نتیجه فطریات افلاطونی را با فطرت از دیدگاه اسلامی سازگار می‌دانند. ملاصدرا مثل افلاطونی را بر عالم علم الهی منطبق می‌داند، در حالی که شیخ اشراق مثل افلاطونی را بر ارباب انواع تطبیق می‌کند. منتقدان شاخص مثل افلاطونی، ابن سینا و علامه طباطبایی هستند و عمده‌ی انتقادشان این است که لازمه‌ی پذیرش مثل افلاطونی با فطرت ارتباطی ندارد.درباره‌ی رابطه‌ی فطرت با عالَم ذر، همه‌ی اندیشمندان مسلمان با توجّه به ریشه‌ی قرآنی و مویّدات عقلی آن اتّفاق نظر دارند. گرچه درباره‌ی موطن عالَم ذر اختلافاتی وجود دارد که برخی آن را به وجهه‌ی ملکوتی انسان و برخی در همین عالم تطبیق می‌دهند. براساس پذیرش عالم ذر، انسان به نوعی به ربوبیّت الهی قبل از خلقت جسمانی‌اش اذعان نموده است و براساس نظریه‌ی فطرت، انسان واجد برخی شناخت‌ها و گرایش‌های فطری است.از سوی دیگر، فطریات انسان، ویژگی‌های مختصّ انسان هستند و چون انسانیّت انسان به روح مجرّد اوست، فطری بودن آن خداشناسی و خداگرایی را می‌توان به وجهه‌ی ملکوتی انسان و نتیجه‌ی علم حضوری انسان به اندازه‌ی ظرفیّت وجودی‌اش به خدا دانست. بنابراین فطرت و عالم ذر ارتباط عمیقی با یکدیگر دارند.
بررسی تأثیر اندیشه ایرانی بر افلاطون
نویسنده:
مهدی منفرد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
سخن دربارۀ تأثیرپذیری فلاسفۀ یونان باستان به‌ویژه افلاطون از اندیشۀ شرقیان و ایران باستان، بسیار گفته شده است. آثار گوناگونی از خود متفکران غربی نیز دربارۀ این مسئله بر‌جای مانده است. ما در این مقاله بر آنیم تا گوشه‌ای از این تأثیرپذیری را در اندیشۀ فلسفی افلاطون، بازخوانی کنیم. نظر برخی مورخان غربی فلسفه دربارۀ زادگاه و منشأ فلسفه، نظر ما را جلب کرده است. امیل بریه بر آن است که نمی‌توان پاسخ قطعی به این مسئله داد. دو نظر متقابل از دورۀ باستان دراین‌باره مطرح بوده است. بریه می‌گوید یونانیان، فلسفه را ابداع نکردند، بلکه آن را از اقوام غیریونانی به ارث بردند. شارل ورنر معتقد است که یونانیان خود را مدیون شرقیان می‌دانستند و بر این نکته آگاه بودند و هر زمان از علوم و تمدن شرق سخن رانده‌اند، همراه با احترام بسیار بوده است.افلاطون ازجمله فیلسوفانی است که متأثر از تفکر شرقی و ایران باستان شناخته می‌شود. او در مسئلۀ مُثل، حکیم حاکم، طبقه‌بندی در مدینۀ فاضله و ... از اندیشۀ شرقیان و ایران باستان که پیش از وی بدان پرداخته‌اند، بهره گرفته است و توانسته با دقت و امعان نظر، آن‌ها را در فلسفۀ خویش بازخوانی کند.
صفحات :
از صفحه 131 تا 151
مثل افلاطون و رویکرد ملاصدرا به آن
نویسنده:
لیلا محال کراچی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه در باره مسئله مهم شناخت و معرفت یقینی ودور از هر گونه تزلزل است که اولین با افلاطون حکیم بر خلاف فلاسفه ماقبل خود به آن پرداخته است و از نظر او شناخت حقیقی تنها به مثل (صورتهای کلی )که بر گرفته از امور طبیعی بوده و هیچ گونه تغییر و تحولی در آنها راه نداشت این نگرش افلاطون بی تاثیر برروی افکار فلاسفه اسلامینبوده است به طوری که صدر المتالهین که یکی از بزرگترین فلاسفه اسلامی است مثل افلاطون را پذیرفته وآنرا بر اساس مبانی فلسفه خود تفسیر و تبیین می کند این پایان نامه با روش توصیفی وتحلیلی وبا مراجعه به کتب اصلی افلاطون و ملاصدرا صورت گرفته است
کارکرهای نظریه_ی مثل در فلسفه افلاطون و شیخ اشراق
نویسنده:
فاطمه بنی اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در طول سیر تاریخ فلسفه و حکمت، طرح نظریه‌ی "مُثل" از جانب افلاطون، نخستین نغمه‌ای بود که قلمرو هستی را از محدوده‌ی عالم محسوسات به عالم ماوراء محسوسات گسترش داده و دایره‌ی دید بشر را از تنگنای ادراکات حسی به عالم لایتناهی ادراک معقولات بسط داد. از سوی دیگر توجه کامل حکمای اسلامی به اندیشه " مُثل" و دفاع از آن از سوی برخی از حکما مانند سهروردی، انگیزه‌ای شد تا این اندیشه مورد توجه و بررسی قرار گیرد. افلاطون "مُثل" را متعلَّق اصلی علم می‌دانست و چون طبق نظر وی "مُثل" حقایق عینی‌اند، برای مُثل از حیث هستی‌شناسی، جایگاهی خاص قائل است. از سوی دیگر سهروردی نظریه‌ی عقول عرضیه را که برگرفته از "مُثل" افلاطونی است، جهت تبیین صدور کثرات مادی ارائه کرده است. وی عقول عرضیه را سلسله ای از انوار مجرد می‌داند که در انتهای عقول طولیه واقع شده و در عرض هم‌اند و از نظر وی ادراک نفس از طریق شهود عقول عرضیه،صورت می‌گیرد. در این پژوهش در پی‌آنیم درباره‌ی معنا، اثبات، ویژگی‌های مُثل و بررسی جایگاه مُثل در نظام هستی شناسی و معرفت شناسی این دو حکیم به بررسی بپردازیم.
تأثیر مثال‌های قرآنی درهدایت انسان
نویسنده:
ناهیدالسادات امامزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از مباحث شیرین و زیبای قرآن مثل‌های وارد در سوره‌های مختلف آن است. از آن جا که انسان با امور محسوس و ملموس، انس بیشتری دارد، هرگاه یک رشته مفاهیم عقلی و معارف الهی، در قالب مسائل حسی ریخته شود، برای نوع مخاطبان، روشن‌تر جلوه می‌کند. بنابراین فلسفه مثل‌های قرآن، تنزل مسایل بلند و عمیق و بیان آنها در افق فکر مردم است.در واقع مثل با زبانی ساده و بیانی دلچسب، افراد یک جامعه را به فراگرفتن آداب و صفات پسندیده و فروگذاردن عادات و افعال نکوهیده دعوت می‌کند. به علاوه هر شنونده‌ای از زیبایی و خوش‌آهنگی مثلها لذت می-برد. همچنین باید گفت منظور حق تعالی از ذکر مثل آن است که بندگانش را به اندیشه کردن در امور زندگی و طبیعت وادار نماید تا هیچ گاه مسائل اجتماعی را تعبّدی قبول ننمایند؛ بلکه از روی فکر و عقل و استدلال پذیرای آن گردند و در این صورت است که می‌توان گفت شخص به ایمان واقعی دست می‌یابد؛چنانکه خداوند متعال در آیات متعدد علت ذکر امثال قرآنی را هدایت مردم، عبرت گرفتن انسان‌ها و اتمام حجت با مردم بیان فرموده است تا جای هیچ بهانه‌ای برای انسان‌ها باقی نماند.این امثال، طیف وسیعی از موضوعات متعدد را دربرمی‌گیرد؛ از گیاهان و نباتات گرفته تا حیوانات، حشرات، آدم‌های خوب و بد ،شهرها، پیامبران، زنان خوب و بد و حتی سنگها و ... تا از این طریق انسانها را تحت تأثیر جاذبه شگفت خود قرار داده و آنها را به صحنه عمل آورده و تحوّلی شگرف در نهاد آنها بیافریند.
  • تعداد رکورد ها : 8