پژوهش حاضر با روشی تحلیلی- انتقادی به بررسی نقدهای منتقدان نظریه عدالت رالز می پردازد. منتقدان رالز به دو گروه منتقدان متقدم و منتقدان متاخر تقسیم بندی میشوند
... د. منتقدان متقدم بر نظریه عدالت پس از انتشار آن نقدهایی را وارد ساخته اند و در گروه های منتقدان فمینیست، منتقدان جامعه گرا، منتقدان زمینه گرا، منتقدان لیبرتارین،و منتقدان دیگر تقسیم بندی شده اند. منتقدان متاخر در دوره های بعدی بر نظریه عدالت رالز نقدهایی وارد نموده اند و بر لیبرالیسم سیاسی و قانون ملل او را نیز نقد نموده اند که این گروه شامل هابرماس، منتقدان فمینیست، و منتقدان و اندیشمندان ایرانی است. لذا به اهم نقدهای هر دو گروه منتقدان به نحو مفید و رسا پرداخته شده است. اهمیت نظریه عدالت رالز و آثار او، اهمیت مضاعفی برای نقدهای وارده بر او فراهم نموده است و از راه شناخت هر دو، می توان تصویری جامع از آرا و افکار رالز و مبانی اندیشه او، و ادله منتقدان او به دست آورد و این همان هدفی است که در پایان نامه به آن پرداخته شده است. از این رو تأثیر نقدهای زمینه گرایان بر نظریه عدالت را در اثر قانون ملل و تاثیر نقدهای جامعه گرایان و لیبرتارین ها را در لیبرالیسم سیاسی نمی توان نادیده گرفت. نقدهای دورکین، سن، نوسباوم، نیگل هر یک به فراخور اهمیتی که دارند مورد توجه رالز قرار می گیرند و بررسی های منتقدان چپ گرا و منتقدان دیگر همانند دلاکمپانی، هیر، نیز نکاتی ناب و درخور تامل را پیش می کشند. اندیشمندان ایرانی نیز در این میدان فراخ، نقدهای خود را ارائه نمودهاند و با بررسی های همه جانبه و دقت و ممارستی شایسته و با اصل گرفتن زمینه جامعه ایرانی آرای رالز را نقد می کنند. نتیجه مهم در نگرش اسلامی نشان میدهد که دقت در هویت فرهنگی و زمینه خاص جامعه مسلمان ایرانی در آثار احمد واعظی و علیرضا بهشتی دیده می شود و از سویی دیگر عبدالکریم سروش نیز نکات مثبت و مفید رالز را از دیدگاه خود برای جامعه ایران تبلیغ می کند و برجسته می سازد.واژگان کلیدی: رالز، نظریه عدالت، منتقدان متقدم، منتقدان متأخر، منتقدان ایرانی
بیشتر