مگاریون و رواقیون در شناسائی ترکیب شرطی تابع ارزشی و شروط صدق آن و قاعدههای مربوط به آن نقش بنیادین و اساسی داشتند و از این جهت درآمدی به منطق جدید محسوب میش
... شوند ولی هیچ تاثیری بر منطق اسلامی نداشتهاند. منطقیان قدیم، گزاره شرطی متصله، را به اتفاقیه عامه و لزومیه تقسیم نموده و شروط صدق هر یک را مورد بحث قرار دادهاند. اتفاقیه عامه بر هیچ یک از انواع شرطی در منطق جدید قابل تطبیق نیست . و مثالهای لزومیه نیز بیشتر از نوع استلزام معنائی، شرطی علی و شرطی خلاف واقع است . یعنی منطقیان قدیم به استلزام مادی و استلزام اکید که از نوع استلزام منطقی است نپرداختهاند و در تبیین شروط صدق اتفاقیه عامه و لزومیه بر اساس مقتضیات جهان کنونی داوری کردهاند نه میزانهای منطقی محض . آنان همچنین به دلیل استفاده از زبان طبیعی به جایگاه منطقی سلب ، زمان یا حالت و نیز سورهای متعدد در گزارههای مرکب ، نپرداخته و در بیان صورت برهانها از نظام واحدی پیروی نکردهاند. لذا نظریه آنها در هر یک از نظامهای متعدد که از متون منطق قدیم استخراج میشود به صورت برهانهای ادرست انجامیده است . اینگونه صورت برهانها در متن رساله با علامت *ن مشخص شدهاند. منطقیان قدیم با برقراری تناظر بین منطق حملی و منطق شرطی، نظریه قیاسهای اقترانی شرطی را بر نظریه قیاسهای اقترانی حملی استوار نمودهاند. لذا گرچه در قالب زبان طبیعی، چنین به نظر میرسد که میتوان درستی صورت برهانهای شرطی معتبر و نیز درستی قیاسهای اقترانی شرطی معتبر را بر اساس قواعد قیاسهای اقترانی حملی توضیح داد، اما حقیقت این است که نطریه قیاسهای اقترانی شرطی منطق قدیم قادر نیست درستی تمام این صورت برهانها را توضیح دهد. و خلاصه اینکه الگوهای صوری ارائه شده برای شرطیها در منطق جدید در تبعیت از میزانهای منطقی محض از توفیق بیشتری برخوردار است و از میان آنها، الگوی صوری شرطی تابع ارزشی در استدلالهای دقیق و پیچیده ریاضی نتایج رضایتبخشی داده است .
بیشتر