فلسفه هيچ گاه از بررسى مقولات اجتماعى و ساحت هاى گوناگون زندگى جمعى انسان غفلت نورزيده و با روش خاص خود، يعنى استدلال و تعقل در صدد پاسخ گويى به پرسش هاى اساسى
... ى انسان در اين زمينه برآمده است. پرسش هايى از اين قبيل: آيا بشر موجودى اجتماعى است؟ اگر اجتماعى است، بالاضطرار اجتماع را مى پذيرد يا بالاختيار؟ عدالت چيست؟ آزادى كدام است؟ محدوده آزادى فرد در برابر جامعه تا كجاست؟ حكومت ها چگونه شكل مى گيرند؟ حكومت مطلوب كدام است؟ اهداف حكومت ها چه بايد باشد؟ كار فلسفه لزوما يافتن پاسخ صحيح و دست يابى به حقيقت نيست، بلكه تلاش عقلانى در اين مسير مى باشد. همچنين سياست مسئله اى است مربوط به جامعه ها و اجتماعات. پس كسانى كه بر مبناى اصول مشخص و با روشى عقلانى پيرامون اين گونه مباحث مى انديشند كارى فلسفى درباره سياست كرده اند. از اين رو، به آن ها «فيلسوف سياسى» و به رشته كارى آن ها «فلسفه سياسى» اطلاق مى شود. سقراط، افلاطون و ارسطو از زمره نخستين فيلسوفان سرآمدى هستند كه در اين باره تأملاتى داشته و نظريه پردازى سياسى كرده اند، هرچند پيش از اينان نيز كار سياسى و تفكرات اجتماعى بوده است، اما اولين تأليفات به يادگار مانده از دوران باستان متعلق به اين فيلسوفان است. البته از سقراط حكيم نوشته اى باقى نيست، اما افلاطون (شاگرد با وفاى او)، از زبان سقراط سخنان نغزى پيرامون فلسفه سياست ابراز كرده است. از آثار افلاطون كه بگذريم، به كتاب سياست ارسطو مى رسيم; كتابى كه نه تنها در بردارنده نظريات سياسى و فلسفه سياست است، بلكه در بردارنده گزارش هايى از حكومت هاى زمان وى و حتى جوامع پيش از او مى باشد. در این مقاله به بررسی آراء ارسطو در مورد سیاست پرداخته می شود.
بیشتر